نگرانی‌های پیامبر برای امت‌اش/ چرا پيكر امام حسن را تیرباران کردند؟/ ذکر مصیبت مرحوم آیت‎الله تهرانی/ صوت و فیلم:مرثیه‌خوانی محمود کریمی و سعید حدادیان

کد خبر: 241228

«مروان بن حكم» از ميان آشوب‌گران فرياد برآورد: «در حالي كه عثمان در دورترين نقطه بقيع به خاك سپرده شد، گمان مي‌كنيد كه اجازه مي‌دهم حسن بن علي (ع) در خانه رسول خدا (ص) دفن شود؟!»پيشتاز آشوب، سوار بر مركبي، ادعاي مالكيت خانه را از طريق ارث كرده و ممانعت خود را تا پاي جان از دفن امام در آرامگاه رسول خدا (ص) اعلان داشت!

نگرانی‌های پیامبر برای امت‌اش/ چرا پيكر امام حسن را تیرباران کردند؟/ ذکر مصیبت مرحوم آیت‎الله تهرانی/ صوت و فیلم:مرثیه‌خوانی محمود کریمی و سعید حدادیان
حسینیه «فردا»: ماه صفر به روزهای آخر خود نزدیک می‌شود و البته چیزی از حزن و اندوه و ماتم این ماه کاسته نشده است، بلکه در آستانه پایان این ماه، شهادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، شهادت امام مجتبی (علیه السلام) و شهادت امام رضا (علیه السلام) اندوه و ماتم شیعیان را افزون می‌کند. در ساعات آخر این ماه، با ما در ويژه نامه این لحظات همراه باشید...
نگرانی‌های پیامبر چه بود؟
معمولا انسان نسبت به چیزهایی که بیشتر نگران است سفارش بیشتری می‌کند مثل مادری که در سفر فرزندش نگران است بیشتر تلفن می‌کند، از مسیر و جاده‌ای که وزارت راه بیشتر نگرانی دارد قدم به قدم(علامت های) احتیاط، احتیاط، آهسته‌تر، آهسته، حداکثر سرعت 30 کیلومتر می‌گذرد. پس هرچه را پیامبر صلی الله علیه واله بیشتر گفته و سفارش کرده معلوم می‌شود نگرانی‌اش از آن بیشتر بوده. کتاب بدون معلم !! شاید بتوان گفت که کلامی را بیشتر از این سفارش نکرده که: «إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»(وسائل‏الشیعة، ج‏27، ص‏33) (بدرستی که من دو چیز سنگین و گرانبها در میان شما می‌گذارم کتاب خدا و اهل بیتم هرکس به این دو تمسک کند گمراه نمی‌شود... و این دو از هم جدا نمی‌شود تا در بهشت نزد حوض کوثر بر من وارد شوند) اتفاقا چیزی را که بیشترین سفارش را حضرت داشت و می‌ترسید گرفتارش شد حدود صدبار این کلام را تکرار کرد. این که فرمود«لَنْ یَفْتَرِقَا» از هم جدا نمی‌شوند این دو، پس کسی که گفت «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ»(المناقب، ج‏1، ص‏236) کتاب خدا قرآن بس است) باید گفت حرفش درست نیست. گفتند قرآن کافی است. و به همین واسطه و شعار امام علی علیه‌السلام را خانه نشین کردند. ما می‌گوییم اگر کتاب خدا بس است چرا حضرت صدمرتبه فرمود این دو (کتاب و عترت) از هم جدا نمی‌شوند، مگر نسخه بدون طبیب و ماشین بدون راننده و کتاب بدون معلم می‌شود، اینها با هم مفید است مثل سوزن و نخ، از هم جدا بشوند کاربرد ندارند، مکتب باید کنار رهبر باشد، هرگز جدا نمی‌شوند تا قیامت. تلخ ترین حادثه به یکی از اصحاب گفتند سخت ترین و تلخ ترین حادثه پیامبر صلی الله علیه واله چه بود؟ گریه کرد و گفت: دقیقه‌ های آخر عمر حضرت بود فرمود: قلم و کاغذ بیاورید چیزی را یادداشت کنید تا «أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدِی»(بحارالأنوار، ج‏22، ص‏497) هرگز گمراه نشوید. بعضی گفتند تب حضرت زیاد شده و بالا رفته و نعوذبالله، استغفرالله، پناه بر خدا دارد هزیان می‌گوید. گفت خیلی غصه خوردم درباره پیامبری که خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‏» (نجم/4-3) از جانب خود حرفی نمی‌زند مگر بر او وحی شود و در جای دیگر می‌فرماید: «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (حشر/7) هرچه پیامبر گفت عمل کنید و آنچه نهی کرد ترک کنید. حرف او حرف خدا و بیعت با او بیعت با خداست و باز می‌فرماید: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» (نساء/80) هر کس اطاعت از پیامبر کند اطاعت از خداوند کرده. سخن او سخن خدا و حرفهایش فتوکپی حرفها و کلام خداوند است. پس نگرانی اول پیامبر صلی الله علیه واله جدائی قرآن از اهل بیت علیهم السلام بود. متأسفانه در مسجدالحرام همه را با قرآن می‌بینی. می‌پرسی امام کاظم علیه السلام کیست؟ نمی‌داند. البته امام حسن و امام حسین و فاطمه زهرا علیهم السلام را شناخته و اهل بیت علیهم السلام را هم دوست دارند. بسیاری از اینها اسم امام رضا علیه السلام را نشینده ‌اند. درست همان چیزی که پیامبر صلی الله علیه واله نگرانی داشت. آنها اهل بیت را نمی‌شناسند ما هم برای امام زاده‌ ها گنبد و بارگاه درست می‌ کنیم ولی قرآن را نمی‌ توانیم بخوانیم. ما اهل بیت علیهم السلام را پررنگ کرده ‌ایم قرآن را کم رنگ و آنها به عکس. تقوا شرط یک تفسیر خوب قَالَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه وآله: «إِنَّمَا الْخَوْفُ عَلَى أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی ثَلَاثُ خِصَالٍ أَنْ یَتَأَوَّلُوا الْقُرْآنَ عَلَى غَیْرِ تَأْوِیلِهِ أَوْ یَتَّبِعُوا زَلَّةَ الْعَالِمِ أَوْ یَظْهَرَ فِیهِمُ الْمَالُ حَتَّى یَطْغَوْا وَ یَبْطَرُوا وَ سَأُنَبِّئُكُمُ الْمَخْرَجَ مِنْ ذَلِكَ أَمَّا الْقُرْآنُ فَاعْمَلُوا بِمُحْكَمِهِ وَ آمِنُوا بِمُتَشَابِهِهِ وَ أَمَّا الْعَالِمُ فَانْتَظِرُوا فَیْئَهُ وَ لَا تَتَّبِعُوا زَلَّتَهُ وَ أَمَّا الْمَالُ فَإِنَّ الْمَخْرَجَ مِنْهُ شُكْرُ النِّعْمَةِ وَ أَدَاءُ حَقِّهِ»(خصال صدوق، ج‏1، ص‏164). فرمود: بیشترین چیزی که بر امتم می‌ترسم اینکه قرآن به غیر از جایگاه و معانی حقیقی خود معنی شود. تفسیر قرآن و مفسر قرآن دو شرط دارد : الف: باید خود تقوا داشته باشد اگر تقوا نداشت معانی قرآن را دنبال سلیقه خود می‌کشاند، مثل کسی که منظور خاص دارد. هر وقت قدم هم می‌خواهد بزند از جایی می‌رود که به مقصود خود برسد. «فَأَمَّا الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ» (آل عمران/7) آنها که در قلوبشان مریضی و گیر و تنگی است تبعیت می‌کنند از آیات متشابه(تا بتوانند به هر شکل که خود می‌خواهد و سلیقه دارد معنی و تفسیر کند) ب: امام و امامت یعنی اگر کسی ظرفش آلوده باشد هر قدر هم آب در آن بریزند آلوده می‌شود، استخری که گربه مرده دارد، هرچه هم آب زلال بریزی باز هم بوی تعفن می‌دهد، و لذا فرموده: «هُدىً لِلْمُتَّقینَ» (بقره/2) متقین یعنی آنها که روحشان پاک است و دیگری «تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ» امام. یعنی کسی که می‌خواهد تفسیر بگوید، هم باید روحش پاک و دستش به اهل بیت علیهم السلام بند باشد و الا کج معنی می‌کند. و باز می‌فرماید: «أَوْ یَتَّبِعُوا زَلَّةَ الْعَالِمِ» می‌ترسم از اینکه شما دنباله رو یک عالم و دانشمند منحرف شوید. غذایی که انسان می‌خواهد مصرف کند باید از طرف بهداشت جهت سلامت باید تایید کرده و مهر بزنند در صورتیکه غذای روح و فکر به مراتب از غذای جسم اهمیتش بیشتر است، چون غذای جسم چند ساعتی بیشتر در بدن نیست. غذای فکری عمری در مغز انسان می‌ماند. چطور غذای جسم بهداشتی و استاندارد غذای فکر مهمتر است. نگرانی‌های اجتماعی پیامبر قَالَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه وآله: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی التَّصْدِیقُ بِالنُّجُومِ وَ التَّكْذِیبُ بِالْقَدَرِ وَ ظُلْمُ الْأُمَّةِ»(بحارالأنوار، ج‏55، ص‏330) بیشترین چیزی را که می‌ترسم از ظلم امت به همدیگر است. فرمود من از مومن و مشرک نمی‌ترسم از دورویی می‌ترسم که هرروزی مشکلی می‌شود: «إِنِّی لَا أَتَخَوَّفُ عَلَى أُمَّتِی مُۆْمِناً وَ لَا مُشْرِكاً فَأَمَّا الْمُۆْمِنُ فَیَحْجُزُهُ إِیمَانُهُ وَ أَمَّا الْمُشْرِكُ فَیَقْمَعُهُ كُفْرُهُ وَ لَكِنْ أَتَخَوَّفُ عَلَیْكُمْ مُنَافِقاً عَلِیمَ اللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَعْمَلُ مَا تُنْكِرُونَ»(منیةالمرید، ص‏136) «مُنَافِقاً عَلِیمَ اللِّسَانِ» از منافقینی که زبانشان نرم و خوب است بیانش سحر می‌کند. «یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ» وقتی حرف می‌زند کیف می‌کنید. «وَ یَعْمَلُ مَا تُنْكِرُونَ» عملش خلاف حرفش می‌باشد. قرآن می‌فرماید: «وَ إِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ» (منافقون/4) حتی وقتی منافق حرف می‌زند توی پیامبر هم حرفش را گوش می‌دهی. یعنی با چرب زبانی پیامبر صلی الله علیه و اله را جذب می‌کند. نگرانی‌های روحی پیامبر می فرماید: «أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْكُمْ خَلَّتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى»(كافی، ج‏8، ص‏58)تبعیت از هوای نفس و آرزوهای دراز تبعیت از هوای نفس شما را از حق و آرزوهای دراز، شما را از آخرت باز می‌دارد.
بیانات حجت الاسلام قرائتی (به نقل از تبیان)
چرا پيكر امام را تیر باران کردند؟
هنگامي كه امام حسن (ع) به شهادت رسيد، امام حسين (ع) او را غسل داد و كفن كرد و جنازه او را درون تابوت گذاشت و به محلي كه رسول خدا (ص) در آنجا بر جنازه‌ها نماز مي‌خواند، حركت داد، و بر جنازه نماز خواند. بنا به قول‌هاي معتبر، ‌امام حسن (ع) روز بيست و هشتم ماه صفر سال 49 هجري در سن 47 سالگي به خاطر خوردن زهر و مسموميت ناشي از آن به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد. «شيخ كليني» از داشمندان بزرگ شيعي كه كتاب‌هايي در باب معرفي امامان دوازدهگانه شيعه دارد، از «ابوبكر حضرمي» نقل مي‌كند كه؛ «جعده» دختر «اشعث بن قيس كندي»، امام حسن (ع) را با زهر مسموم كرد. و نيز يكي از كنيزان، آن حضرت را زهر داد و مسموم كرد، زهر را برگردانيد، ولي آن زهر در درون جان امام حسن (ع) جاي گرفت و مجروح كرد و آن حضرت بر اثر آن، شهيد شد.» هنگامي كه امام حسن (ع) به شهادت رسيد، امام حسين (ع) او را غسل داد و كفن كرد و جنازه او را درون تابوت گذاشت و به محلي كه رسول خدا (ص) در آنجا بر جنازه‌ها نماز مي‌خواند، حركت داد، و بر جنازه نماز خواند. اما اين اقدام‌ها همراه با فشارهاي افراد منسوب به بني‌اميه بود، به نحوي كه آنها اجازه ندادند تا امام حسن (ع) در خانه حضرت رسول (ص) دفن شود و جسم پاك او را به قبرستان بقيع به خاك سپردند. اما اين كار نيز بدون حاشيه‌ها نبود و ايادي دنياطلب معاويه، با شقاوت و بي‌رحمي اقدام به تيرباران جسد فرزند رسول خدا (ص) كردند؛ در حالي‌كه خود را مسلمانان واقعي مي‌ناميدند. با اين حال، تاريخ اسلام گواه است كه يكي از جنايات هولناك معاويه در طول حكومت خود، به شهادت رساندن امام حسن مجتبي (ع) بود و ردپاي اين جنايت هولناك در تاريخ، به طور آشكار ديده مي‌شود. جنايت به اين صورت شكل گرفت كه معاويه ضمن توطئه‌اي خائنانه و با بهره‌گيري از دختر «اشعث بن قيس» (همسر امام‌حسن) او را مسموم و به شهادت رسانيد. چهره ‌شيطاني و پيمان‌شكن، و دورويي و نفاق معاويه كه در طول حيات سياسي‌اش فراوان خود را نشان مي‌داد در ضمن اين جنايت نيز روشن‌تر از هميشه در معرض ديد همگان قرار گرفت. تاريخ، اين مطلب را با قوت هر چه بيشتر به اثبات رسانده است. با اين حال افراد متعصبي چون «ابن خلدون» كه از آبشخور آلوده بني‌اميه سيراب مي‌شد، جريان را بي‌پايه و ضعيف قلمداد كرده و مي‌نويسد: «آنچه درباره مسموم شدن حسن بن علي (ع) به وسيله معاويه نقل شده، روايتي است كه شيعه آن را ساخته و پرداخته است.» البته اين نظر خاص، ناشي از گرايشات خاص ديني «ابن خلدون» است كه او براي دفاع از چهره‌اي مرموز و نامطلوبي همچون معاويه مفاد تاريخ اسلام را عوض كرده است. مظلوميت امام در جريان دفن آن حضرت بيشتر جلب توجه مي‌كند. هنگامي كه اهل بيت (ع) مي‌خواستند طبق وصيت آن حضرت، او را كنار قبر پيامبر (ص) دفن كنند، قداره‌داران بني‌اميه به مخالفت برخاستند. در اين ميان «مروان بن حكم» از ميان آشوب‌گران فرياد برآورد: «در حالي كه عثمان در دورترين نقطه بقيع به خاك سپرده شد، گمان مي‌كنيد كه اجازه مي‌دهم حسن بن علي (ع) در خانه رسول خدا (ص) دفن شود؟!» پيشتاز آشوب، سوار بر مركبي، ادعاي مالكيت خانه را از طريق ارث كرده و ممانعت خود را تا پاي جان از دفن امام در آرامگاه رسول خدا (ص) اعلان داشت. حتي كار از اين بالاتر گرفت و در نهايت شقاوت و سبعيت، جنازه امام را تيرباران كردند، تا جايي كه كفن آلوده به خون شد و مشايعت‌كنندگان مجبور به تعويض كفن شدند. سرانجام پس از اين كشمكش‌ها، شهيد مظلوم را در بقيع به خاك سپردند. در سوگ اين ريحانه رسول خدا (ص) بر طبق رواياتي كه رسيده، مردم مدينه ـ كه بيشتر آنها از فرزندان انصار بودند ـ به ماتم نشسته و بازارهاي مدينه را بستند. عمر بن بشير همداني مي‌گويد: «از اسحاق پرسيدم: متي ذل الناس؟ چه موقع مردم ذليل شدند؟ پاسخ داد: حين مات الحسن و ادّعي زياد و قتل حجر بن عدي؛ پس از شهادت امام حسن (ع) وَ قتل حجر بن عدي.»
ما امروز محتاج پیامبریم
آیت الله خامنه‌ای: حقيقتاً فهم و ادراك بشرى كوچكتر از آن است كه بتواند آن حقيقت عظيم و آن روح والا و بزرگ را، با آن نورانيت، بدرستى درك كند. آنچه بر زبان امثال ما جارى مى‌شود، مربوط به همين جنبه‌هاى ظواهر قضيه است كه: فاق النبيّيّن فى خَلق و فى خُلق‌ و لم يدانوه فى علم و لا كرم‌ و كلّهم من رسول اللَّه ملتمس‌ غرفا من البحر او رشفا من الديم‌ اين چيزهايى است كه عقل بشر و ادراك بشرى مى‌تواند در وجود نبى اعظم از دور مشاهده كند و در بركات احكام و قوانين و كلمات آن بزرگواران خود را غوطه‌ور سازد. ما امروز به عنوان مسلمان و به عنوان انسان، محتاج پيامبريم؛ حتّى به عنوان مردمانى از نوع بشر. چون پيغمبر اكرم رحمةً للعالمين بود؛ نه فقط رحمةً للمسلمين. همه‌ى بشريت مرهون بركات و رحمت پيامبر اعظم‌اند. آنچه كه به عنوان رسالت الهى، آن بزرگوار به بشريت عطا كرده است - كه جامع همه‌ى مهامّ و كليات آن، «قرآن كريم» است - امروز در اختيار ماست و مى‌توانيم از آن بهره ببريم. پيغمبر اكرم راه نجات را بر روى بشر باز كرد؛ راه صلاح را به روى بشر گشود؛ بشريت را در جاده‌اى تشويق به حركت كرد كه حركت در اين جاده مى‌تواند مشكلات بشر را از بين ببرد؛ دردها را درمان كند. بشريت دردهاى ديرين دارد كه مربوط به يك دوره و يك زمان نيست؛ بشريت محتاج عدالت است، محتاج هدايت است، محتاج اخلاق والاى انسانى است، محتاج دستگيرى و رهنمايى است؛ عقل بشر، محتاج كمك مبعوثان الهى است. اين راه را به روى بشر، پيامبر اعظم با همه‌ى سعه و ظرفيت هدايت الهى باز كرد. آنچه كه موجب شد و پس از اين هم موجب مى‌شود كه بشر از بركات اين هدايت و اين اعانت الهى برخوردار نشود، مربوط به خود انسانهاست؛ مربوط به جهل ماست؛ مربوط به كوتاهى و كاهلى و تنبلى ماست؛ مربوط به هوى‌پرستى و نفس‌پرستى ماست. بشر اگر چشم را باز كند، عقل را به كار بيندازد، همت بگمارد، حركت بكند، راه باز است براى اينكه همه‌ى اين مشكلات و دردهاى ديرين و زخمهاى كهنه‌ى بشرى درمان شود. در مقابل اين دعوت، دعوت شيطان است كه جنود و ياران و دست‌پروردگان خود را در مقابل انبياء هميشه بسيج كرده است و بشر بر سر دو راهى است؛ بايد انتخاب كند. امروز امت اسلامى - در همه‌ى اقطار اسلامى - نگاه جديدى به شريعت اسلام و آئين اسلام پيدا كرده‌اند؛ بعد از غفلتهاى طولانى، بعد از دور ماندن از زلال حقايق اسلامى در دورانهاى متوالى و قرون متعدد. امروز بشريت چشم گشوده است؛ دنياى اسلام و امت اسلامى چشم گشوده است به احكام اسلام و معارف اسلام؛ چون فلسفه‌هاى دست‌سازِ بشرى ضعف و ناتوانى خود را در صحنه نشان داده‌اند. دنياى اسلام، امروز مى‌تواند با تمسك به شريعت اسلامى و معارف اسلامى، پيشتاز بشريت به سوى تعالى و كمال باشد. دنيا، امروز آماده‌ى تحرك امت اسلامى است. پيشرفتهاى علمى بشر - در عمده‌ترين بخشِ آن، اخلاق و معنويت و روح دينى به زاويه و به حاشيه رانده شده است - و دانش بشرى و نگاه نوِ انسان به حقايق طبيعى عالم، مى‌تواند دستمايه‌اى براى حركت امت اسلامى باشد. معارف اسلامى در اختيار دنياى اسلام است؛ سيره‌ى پيغمبر، كلام پيغمبر، از همه بالاتر، «قرآن كريم» در اختيار دنياى اسلام است و دنياى اسلام مى‌تواند حركت كند.
ذکر مصیبت شهادت امام مجتبی (ع) از زبان مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی
آیت الله مجتبی تهرانی (ره): جناده می­گوید به عیادت امام حسن رفتم و دیدم حضرت با آن حال کذایی نشستند. ظاهراً در همان لحظات اواخر زندگی امام حسن بوده است، می­گوید: وارد شدم و سلام کردم. دیدم دیگر دستم به امام حسن نمی­رسد، لذا عرض کردم: «عِظْنِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ» گفتم: ای پسر پیغمبر، من را موعظه کن، پندی بده! فرمود: «قَالَ نَعَمْ» باشد. یک مرتبه حضرت رو کرد به من و فرمود: «اسْتَعِدَّ لِسَفَرِكَ وَ حَصِّلْ زَادَكَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِكَ» ای جناده آماده سفر آخرت شو، زاد و توشه این سفر را فراهم کن، می­خواست به او تذکر بدهد كه ما می‏میریم و باید برویم، این سفر زاد و توشه می­خواهد، باید از اینجا زاد و توشه برداریم. «وَ اعْلَمْ أَنَّكَ تَطْلُبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُک»[5] ای جناده تو دنبال دنیا هستی، حالا مال و جاهش هرچه که باشد، اما موت و مرگ در طلب تو است و از آن غافل هستي. تو دنبال دنیایی و مرگ دنبال تو است. ای جناده اندوه روزی را که نیامده است بر روزی که هستی بار نکن. ای جناده اگر از امور دنیا بیش از آنچه که قوت تو است، تحصیل کنی، خزانه‏دار دیگری هستی. ای جناده در حلال دنیا حساب است و در حرام دنیا عقاب و مرتکب شبهات عتاب. همین طور حضرت جناده را موعظه کردند. ای جناده از مذلت معصیت خداوند به سوی عزت اطاعت خداوند بیرون رو. می­گوید: همین طور که حضرت داشت صحبت می­کرد، یک وقت دیدم نفس امام حسن قطع شد. نگاه کردم دیدم رنگ چهره­اش زرد شد و دیگر نمی­تواند نفس بکشد. جناده می­گوید: وقتی که من بر امام حسن وارد شده بودم دیدم تشتی جلوی آقا هست و لخته­های خون است که از دهانش در تشت می­ریزد، گفتم: یابن رسول‏الله چرا خودت را معالجه نمی­کنی؟ گفت: جناده مرگ را به چه چیز می­شود معالجه کرد؟ می‏گوید: در این هنگام بود یک وقت دیدم برادرش حسین(علیه­السلام) و اسود ابن ابی الاسود وارد شدند. تا چشم امام حسن به او افتاد بلند شد و برادر را در آغوش کشید، بین دو دیدگانش را می­بوسید. امام حسین در کنار امام حسن نشست، اینها با هم صحبت می­کردند ولی رازگونه بود. گویا حضرت داشت وصیت­هایش را به امام حسین می­گفت. من با آنها فاصله داشتم، یک وقت دیدم حضرت بلند شد و گفت: «إنّا لِلّهِ وَ إنّا إلیهِ راجِعونَ».
نوحه‌سرایی محمود کریمی: دل فاطمه غوغاست ...
نوحه‌سرایی محمود کریمی: ای مادر دل‌خسته‌ام ...
ذکر مصیبت سعید حدادیان

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها