سرمقاله کیهان: قصه آن روز

کد خبر: 28169
دوم خرداد اكنون حادثه اي مربوط به گذشته است و كمتر كسي علاقه به يادآوري آن دارد. مدعيان و ميراث خواران آن هم حتي بيشتر مايلند اصلاح طلب ناميده شوند تا دوم خردادي. از دوم خرداد فقط يك سيد محمد خاتمي مانده كه او را هم ظاهراً دوستانش بيشتر به عنوان يك شيخ ريش سفيد مي پسندند تا رجلي سياسي كه بايد حرفش را شنيد و خطش را خواند. به اين ترتيب، آنچه امروز ما به عنوان ميراث دوم خرداد در اختيار داريم بسيار مبهم، كلي و پراكنده در طيفي وسيع از مفاهيم، استراتژي ها و البته افراد است كه به هيچ وجه نمي توان نوعي انسجام دروني يا نظم خاص در آن سراغ گرفت. دوم خرداد به يك معنا مجموعه اي از تناقض هاست. ابتدا و در يك تحليل نظري، اين تناقض آنجا هويدا شد كه اصلاح طلبان خواستند مجموعه اي از معاني متناقض را كه از مدينه النبي شروع و به جامعه باز ختم مي شد بر يك مفهوم واحد يعني جامعه مدني بار كنند. آنچه در عمل و به عنوان پروژه اي براي عرفي سازي عرصه عمومي تعقيب مي شد، البته با جامعه باز پوپري نسبت بيشتري داشت تا جامعه اي كه در آن نشاني از ارزش هاي ديني بتوان يافت. شايد بسياري از دوم خردادي ها وقتي مي گفتند كه قصد در افتادن با دين را ندارند دروغ هم نمي گفتند، مشكل فقط اين بود كه به قول شيخي از شيوخ اصلاح طلب دين آقايان حداكثر از آنچه دكتر شريعتي مي گفت فراتر نمي رفت. شعار جامعه مدني البته در دوم خردادي هاي آقايان ديري نپاييد. شايد احساس كردند بايد حرف هاي ملموس تري بزنند تا راحت تر به زبان «عمل» قابل ترجمه باشد، به همين دليل كمتر از يك سال پس از دوم خرداد 76 «اصلاحات» به جاي جامعه مدني نشست و چنانكه خواهيم ديد آن هم در دستان جماعتي كه مهارتي بي بديل در از ريخت انداختن مفاهيم مقدس دارند، عاقبت به خير نشد. با اين حال، اصلاح طلبان حالا پس از قريب به يك دهه دوباره به همان شعار جامعه مدني بازگشته اند و تلاش مي كنند به جاي تلف كردن انرژي خود در تلاش براي اصلاح چيزهايي كه مردم اعتقادي به نادرستي آنها ندارند، نيروهاي خود را درچارچوب هايي بيرون از نظارت دولت سازماندهي كنند و آموزش بدهند. ادعا مي كنند اين تنها راه نيل به يك جامعه مدني واقعي است در حالي كه ظاهراً قصه هنوز از حد ميليشيا پروري- آنچنانكه در وقايع اخير كارگري، دانشجويي و معلمان ديديم- فراتر نرفته است. تناقض هاي بيشتر را هنگامي مي توان يافت كه مفهوم اصلاحات اندكي دقيق تر تحليل شود. در دو سال اول پس از دوم خرداد به سادگي مي شد ديد كه يك پروژه براندازانه صريح در كار است. اين پروژه را همان كساني پيش مي بردند كه روز اول بي پرده گفتند خاتمي مرد اين كار نبود و ما او را از پشت ميز كتابخانه ملي تا ساختمان پاستور كشانديم و البته همكاراني هم در اين سو آن سوي مرزها مددكار آنها بودند. در آن دو سال ضريب امنيت ملي به شدت افت كرد و جمع بزرگي از آنها كه در سال هاي پس از انقلاب به دليل سوابق تاريك و منزجركننده خود جرئت آفتابي شدن پيش چشم خلايق را نداشتند، يكباره- و در مواردي با احترامات فائقه دولتي- از بام و برزن سر برآوردند و نداي آزادي و كثرت گرايي و تساهل سردادند. در كنار اين سر و صداها اتفاق هاي مهمي نيز در حال تكوين بود. به بهانه قتل هاي زنجيره اي وزارت اطلاعات را- يعني همان نهادي كه بايد جلو اين پروژه براندازي مي ايستاد- به ميانه بحراني عميق پرتاب كردند. با سوژه تعرض به دانشجويان در 18 تير حساب خود را با نيروي انتظامي صاف كردند و پس از اين دو هم هيچ نهاد انقلابي نماند كه از تيرهاي زهرآلود طعن و تهمت جماعت مدعي در امان باشد، از صدا و سيما و شوراي نگهبان بگيريد تا سپاه و كيهان. كمي بعدتر، عاقل ترها در ميان مسافران قطار اصلاحات، دستشان آمد كه ظرفيت كافي براي درافتادن با شجره طيبه اي كه به خون پاك هزاران شهيد رشد كرده و تناور شده است را ندارند ولو آمريكايي ها پيغام داده باشند ما از بيرون فشار مي آوريم و شما در داخل چانه بزنيد. كسي از آقايان جايي گفته بود ما كه بعد از بسيج كردن همه ظرفيتمان 2000 نفر آدم پاي كار نمي توانيم به خيابان بياوريم، بهتر است به اندازه زور و قوه مان بار برداريم و ادعا بكنيم. به اين ترتيب، پروژه براندازي جاي خود را به مفهومي در دسترس تر و به همان ميزان مضحك تر داد: «درآوردن اداي اپوزيسيون درون حاكميت». اين تناقض بعدها صداي خيلي ها را درآورد. چگونه مي توان درون يك حاكميت نشست و در مشروعيت آن خدشه كرد؟ و جالب تر، چطور مي توان براي به دست آوردن قدرت در سيستمي تلاش كرد كه به هنگام حضور در آن ادعا مي شد مديران و دولتيان به اندازه كافي اختيار ندارند؟ اين فاز از پروژه را بيشتر اصلاح طلباني كه در مجلس ششم حضور داشتند پيش بردند. زماني طرح آوردند كه قانون مطبوعات زياده سختگيرانه است و بايد آن را اصلاح كرد؛ لابد فراتر از كارمندان دفتر فرح پهلوي هم بنا بود كساني به جرگه روزنامه نگاران اصلاح طلب بپيوندند. مدتي بعد، اين نغمه ساز شد كه دولت به اندازه كافي اختيار ندارد اما نمي گفتند از همان مقدار اختيار كه داشته چطور و در چه راهي استفاده كرده است. و بعد از آن در مجلس بست نشستند كه در فلان انتخابات رفقاي ما بي صلاحيت تشخيص داده شده اند، به خط شدند و پوشه هاي رنگين در دست استعفانامه نوشتند ولي از مردمي كه آنها را حامي سينه چاك خود مي دانستند صدا درنيامد، آنقدر كه رندي از بين خودشان به زبان آمد و گفت وسط ميدان توپخانه هم اگر تحصن مي كرديم باز كسي به رويمان نگاه نمي كرد...! حالا اصلاح طلبان مي گويند ايام جاهليت به سر آمده و اكنون به جاي بلندپروازي به پروژه هاي كاملا مشخص مي انديشند. از جمله مي گويند هدف آتي فقط شركت در يك انتخابات آزاد و عادلانه است و پيش بيني مي كنند پيروزي شان ردخور ندارد. اين هم از آن شلوغ بازي هاي معروف اصلاح طلبانه است. در دور دوم انتخابات شوراي شهر در تهران در حالي كه اصلاح طلبان خود هم مجري بودند و هم ناظر و انتخابات به قول خودشان از هر زمان ديگري آزادتر و عادلانه تر بود، حتي يك اصلاح طلب به شورا راه نيافت. بعد از انتخابات گفتند بله مردم به ما راي ندادند ولي دليلش اين بود كه با كل نظام قهر كرده اند. سال بعد، در انتخابات مجلس هفتم وقتي بالاي 06 درصد واجدان حق راي پاي صندوق ها آمدند، انگار نه انگار چيزي به نام حافظه تاريخي هم وجود دارد گفتند دوستان ما رد صلاحيت شده اند و ما نيستيم. در انتخابات رياست جمهوري نهم، تا بازي در دور اول بود هاشمي را بزرگترين رقيب خود مي پنداشتند، بعد كه امر بين او و رقيبش داير شد اصلا به روي مبارك نياوردند چنان جانب او را گرفتند كه گويي همه آن ادبيات فربه ضدهاشمي كه در آن سال ها توسعه داده شد، كار مريخي ها بوده است. باز هم البته كانديداي اطلاح طلبان راي نياورد. دوباره سال بعد در دور سوم انتخابات شوراها و در حالي كه اصولگرايان را حال و روز چندان خوب نبود، فقط 4 كانديداي اصلاح طلب به شورا رفت و در انتخابات خبرگان نيز تقريبا هيچ يك از كانديداهاي اختصاصي اصلاح طلبان راي نياورد. با اين حال مي گويند قرار است در انتخابات مجلس هشتم طوفان به پا كنند، آن را هم مي توان صبر كرد و ديد. خلاصه كنيم، دوم خرداد را نبايد فراموش كرد، نه به اين دليل كه امر مهمي بوده است بلكه به اين دليل كه امور غير مهم هم مي توانند گاهي دردسر درست كنند. مهدي محمدي
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها