سرمقاله شرق: دوم خرداد، فرصتی برای همه

کد خبر: 28170
احمد پورنجاتی به گمان من دوم خرداد هفتاد و شش حادثه نبود، یک «پدیده» بود. پدیده یعنی چیزی که شاید مدت ها انتظارش را داشته ای اما به چندین دلیل یا بهانه- واقعی و واهی- آن را دیریاب دانسته ای و دل از دستیابی فوری اش کنده ای، و آنگاه که رخ می دهد تازه متوجه می شوی که آفرینش «پدیده» هرچندگاهی فرآیندی رازگونه و به اصطلاح اهالی سینما «زیرپوستی» دارد، اما هرگز متوقف نمی ماند. در خلأ واقع نمی شود و ریشه در اسباب و علل واقعی (عینی و ذهنی) دارد. از این رو دوم خرداد به رغم پافشاری برخی حیرت زدگان ناکام در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری، تنها یک مناسبت تقویمی همچون دیگر روزهای انتخابات نبود. پس چه بود؟ به باور این قلم، دوم خرداد یک پدیده بود و «پدیده» یک فرصت است. از این رو دوم خرداد یک «فرصت تمام عیار» بود. شاید پس از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری نیز، آن گونه که شاهد بودیم، برخی از اصحاب جبهه کامروایان کوشیدند با گرته برداری از حماسه دوم خرداد، حماسه سوم تیر را بازتولید کنند اما آن گونه شاهد هستیم چنین کوشش و تقلایی ره به جایی نبرد چون سوم تیر هشتاد و چهار یک «ناپدیده» بود، یعنی چیزی که هیچ گاه انتظارش را نداشته ای اما به چندین دلیل آشکار و پنهان رخ می دهد. همان که به گفته جناب مهندس محمدرضا باهنر از سرشناسان جبهه اصولگرای طرفدار دولت کنونی،عنوان«سونامی» گرفته است اینک برآنم که هرچند به اجمال و اشاره، از فرصت دوم خرداد یاد کنم؛ 1- دوم خرداد فرصتی برای نظام- جز آنان که به هر دلیل تعلق خاطری به رژیم گذشته داشته یا دارند- هیچ کس با اندکی انصاف، در پاکیزگی مبانی مشروعیت این نظام و خاستگاه ملی (به مفهوم همه گیر) و اعتقادی آن نمی تواند تردید و خدشه کند. اما همچون هر نظام سیاسی در فرآیند عمل و در مواجهه اجتناب ناپذیر و عریان دیدگاه های گوناگون اصحاب قدرت، با مطالبات عمومی و الزامات پذیرش اراده ملی و نیز کارآمدی مورد انتظار مردم، گاه فضای عمومی جامعه در آستانه نوعی گسست یا انفعال قرار می گیرد. به گونه ای که اگر چاره اندیشی نشود دامنه آن از قلمرو کارآمدی به قلعه مبانی ساختاری نیز کشیده می شود. به گمان من پدیده دوم خرداد فرصت بسیار مغتنم و جانانه ای برای نظام بود تا جلوه های تازه ای از ظرفیت های خود را به نمایش بگذارد، تا مبانی مشروعیت خویش را جان تازه ای ببخشد، تا برخی کژراهه های مغایر با ویژگی های ذاتی انقلاب اسلامی را داغ باطله بزند و تا اصلاحات را از موضع ابتکاری و درون ساختاری استقبال کند و به اتکای یک خیزش ملی، قانونگرا و امیدوار به آینده، جایگاه ایران را در اندازه های جهانی در افق های بلندتری نسبت به گذشته قرار دهد. این که آیا نظام از فرصت دوم خرداد به درستی و تمامی بهره گیری کرد، موضوع جداگانه ای است برای مجالی فراخ تر. اما به گواهی هشت سال تلاش توانفرسای مجموعه ای که امروز به نام جبهه اصلاحات شناخته می شوند به ویژه شخص آقای خاتمی، نظام جمهوری اسلامی ایران هم در داوری دل و جان مردم ایران و هم در ارزیابی جهانی و نیز هم در تاریخ فردا، همواره وامدار و سرافراز فرصت دوم خرداد خواهد بود. 2- دوم خرداد فرصتی برای مردم- به جرات می توان گفت جز دوران دو، سه ساله نخست انقلاب - در هیچ دوره ای همچون دوم خرداد برای عرض اندام و تاثیرگذاری مستقیم مردم در مقدرات ملی فرصت فراهم نشده است.به خاطر آوریم که در فضای یکدست و به ظاهر تقدیر شده پیش از دوم خرداد، همه چیز رنگ و بوی «تکلیف» داشت و مهم ترین و موجه ترین مبنای رابطه نظام با مردم، «تبعیت» با آرایه اعتقادی بود. فرصت دوم خرداد، یک بار دیگر به اتکای ماهیت انقلاب اسلامی و ویژگی های ساختاری نظام به ویژه قانون اساسی، «حقوق مردم» را شعار اصلی خویش قرار داد. آیا این فرصت اندک و ناچیزی بود؟، اهمیت و نقش این فرصت بزرگ را علاوه بر مردم که آفرینندگان دوم خرداد بودند، مخالفان دوم خرداد که به اذعان خود پس از دوران اصلاحات مجالی برای نفس راحت کشیدن یافته اند درک می کنند. به باور من، فرصت دوم خرداد زبان و ادبیات و گویش مردم ایران را به نفع حقوق آنان تغییر داد. خواسته ها و انتظارات ملی نسبت به حاکمیت، هرچند گاهی فراتر از مقتضیات، به گونه ای شورانگیز بالا رفت. در یک کلام می توان رفتار مردم ایران را از منظر خواست اجتماعی به دو دوره پیش و پس از دوم خرداد تقسیم کرد. شاید بخشی از ناکامی دولت نهم در جلب رضایت عمومی و سرعت رویگردانی آنان از عملکرد این دولت که به گونه ای بی سابقه در انتخابات اخیر شوراها نمایان شد، نتیجه فرصت دوم خرداد برای مردم باشد. 3- دوم خرداد، فرصتی برای روشنفکران؛ به گمان من رابطه فرهیختگان و روشنفکران با پدیده دوم خرداد یک رابطه دوسویه بوده است. هر چند برخلاف رابطه مردم با دوم خرداد، آن گونه که انتظار می رفت دیرپا و تاثیرگذار نبود اما در مقایسه با تمامی سال های پیش از دوم خرداد، مناسب ترین فرصت برای روشنفکران فراهم شد تا نقش اصلاحی و انتقادی و پیش روانه خویش را در روند تحولات کشور ایفا کنند. اعتلای اندیشه های روشنگرانه و آماده شدن نسبی فضای حمایت شده از سوی بخش های مهمی از حاکمیت یعنی دولت خاتمی و مجلس ششم، فرصت کم نظیری بود که در چارچوب قانون، نقش روشنفکر بر ذائقه جامعه بنشیند و آداب پاسخگویی نظام قدرت مورد توجه و توقع قرار گیرد. البته در چند و چون کامیابی ها جای مناقشه هست اما در اصل آن، نه. 4- دوم خرداد، فرصتی برای اصلاح طلبان؛ در این زمینه به ویژه پس از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری و در حال و هوای جریان خودانتقادی جبهه اصلاحات، سخن بسیار گفته و نوشته شده است اما داوری واقع بینانه و منصفانه حکم می کند که در مجالی غیراحساسی به ارزیابی فهرست مثبت و منفی عملکرد جریان اصلاح طلب در فرصت فراهم آمده دوم خرداد بپردازیم. به اعتقاد این قلم به گواهی نوستالژی مردم از دوران اصلاحات و به ویژه شخص آقای خاتمی، کارنامه اصلاح طلبان با همه غث و ثمین اش قابل قبول بوده است. 5- دوم خرداد فرصتی برای جهانیان؛ بی هیچ تردید، جمهوری اسلامی ایران پس از دوم خرداد وجهه ای متفاوت و البته بسیار جذاب و موجه در منظر جهانیان یافته است و این فرصتی بسیار ارزشمند بود که دیگران با گونه ای دیگر از نظام و رفتار سیاسی، فرهنگی آن آشنا شوند که به باور اصلاح طلبان در واقع همان گونه اصیل انقلاب اسلامی بود. اگر نوع تعامل دولت ها و ملت ها با آقای خاتمی را ملاک قرار دهیم، می توانیم نتیجه بگیریم که دیگران فرصت دوم خرداد را به طور نسبی درک کرده اند. هر چند به گمان من به طور مطلوب از این مجال و به نفع مصالح جهانی بهره گیری نشده است. و کلام پایانی این قلم تاکید بر این نکته است که دوم خرداد به مثابه یک پدیده و به اعتبار سرچشمه های عمیق و مردمی و دموکراتیک آن همواره می تواند فرصتی تکرارشونده قلمداد شود. اجازه ندهیم دوم خرداد در حد نوستالژی فروکاسته شود.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها