درخواست مذاكره آمريكا از ايران

کد خبر: 28180

فارس

به گزارش خبرگزاري فارس ، اين مذاكرات در حالى صورت خواهد پذيرفت كه مقامات عاليرتبه عراقي از جمله سيد عبدالعزيز حكيم، بارها با ارسال نامه‏هايي خطاب به مقامات كشورمان‏، از دولت ايران خواسته اند به وظيفه انسانى و دينى خود در كمك به مردم مظلوم عراق و بازگشت صلح و امنيت به اين كشور كمك نمايد. مذاكره ايران و آمريكا درباره موضوع عراق ،علاوه بر دستاوردها و فرصت‏هايى كه براى مردم عراق و حتي جمهورى‏اسلامى ايران فراهم خواهد آورد، بدون ترديد همراه با پيامدها و بازتاب‏هاى ناگوارى هم در سطح منطقه و هم‏چنين افكار عمومى داخل كشور خواهد بود. بنا براين اگر قرار است در اين موقعيت حساس بر سرموضوعى حساس چون عراق مذاكره‏اى انجام شود، بايد مذاكراتى از موضع عزت، هدفمند، تاكتيكى، مقطعى و با برنامه‏اى مدون و از پيش تعريف شده باشد. * مذاكره با آمريكا و فرصت‏هاى پيش رو به اعتقاد برخي تحليل گران سياسي ، پيشنهاد اخير ايالات متحده آمريكا مبنى بر مذاكره با ايران را بايد از جنسى ديگر دانست چراكه اين بار آمريكايى‏ها برخلاف دوره‏هاى گذشته، پيشنهاد مذاكره را نه به خاطر عدول جمهورى‏اسلامى ايران از ارزش‏ها و آرمان‏هاى انقلابى‏اش، بلكه به اعتبار نفوذ معنوى و الهام‏بخش انقلاب‏اسلامى ايران در ميان مردم عراق، از مقامات كشورمان درخواست نموده‏اند. آن‏ها از مسؤولان‏نظام خواسته‏اند ديدگاه‏هاى خود را پيرامون چگونگى بازگشت امنيت و آرامش به ميان مردم‏عراق ارائه نمايند. درخواست آمريكا براى مذاكره با ايران نشان مى‏دهد ايران يك واقعيت مسلم و انكار ناشدنى‏است. بنابراين معقولانه‏ترين مسير براى آمريكايى‏ها اين است كه از مسير تصادم با جمهورى‏اسلامى ايران خارج شوند. گرداب عراق به آمريكايى‏ها نشان داد قدرت، صرفاً از لوله تفنگ برنمى‏خيزد و كشورى كه بايد در منش و رفتار خود تغييرات اساسى دهد، ايالات متحده‏آمريكاست، نه ايران. اين تغيير رفتار را در مواضع منفعلانه و عجز و درخواست‏هاى آمريكابراى مذاكره با ايران مى‏توان مشاهده كرد. اگر چه در موضوع گرگ و ميش بودن نسبت ايران و آمريكا هيچ تغييرى ايجاد نشده است اما در عين‏حال عامل سومى به بحث اضافه شده كه مى‏تواند كليت موضوع را تغيير داده و نوع مواجهه نيزتغيير يابد. اين عامل سوم در شرايط جديد، عجز و ناتوانى‏اى است كه گريبان آمريكايى‏ها راگرفته و آن‏ها را رها نمى‏كند. منطق وضعيت جديد حكم مى‏كند، چنان‏چه ميسر است و يا مى‏توان‏ شرايط جديدى را ايجاد كرد. عليرغم شيطنت‏ها و دشمنى‏هاى 28 ساله مقامات كاخ سفيد با انقلاب اسلامى ايران، موضوع‏مذاكرات غيرمستقيم و حتى مستقيم در برهه‏هايى حساس از تاريخ انقلاب در دستور كار طرفين ‏قرار داشته است. در جريان سفر "مك فارلين" به تهران، مذاكرات ميان مقامات دو كشور با اشراف و نظارت‏مسؤولان عالى‏رتبه نظام انجام پذيرفت و در برهه‏اى كه احساس مى‏شد محتواى مذاكرات ممكن‏است مورد بهره‏بردارى صهيونيست‏ها قرار گيرد، با درايت حضرت امام خمينى(ره)، به آقاى‏رفسنجانى دستور داده شد، در خطبه‏هاى نماز جمعه تهران، درخواست مذاكره آمريكا با ايران وپيام‏هاى آنان را افشا كند تا مورد سوءاستفاده رسانه‏هاى صهيونيستى قرار نگيرد. هم‏چنين پس از واقعه 11 سپتامبر و حمله آمريكا به افغانستان و سپس بازسازى اين كشور،مذاكراتى چند جانبه ميان ايران و مقامات غربى و آمريكايى از جمله سفيران ايران و آمريكا در كابل انجام شد. در عرف ديپلماتيك، دو كشورِ در حال‏جنگ هم از مذاكره سر باز نمى‏زنند چنان‏كه در طول دوران جنگ تحميلى، سفارتخانه‏هاى ايران‏و عراق در پايتخت دو كشور فعال بودند. از سوى ديگر، در عرف روابط بين‏الملل گفته مى‏شود، كشورها و دولت‏ها بايد "منافع دائم" خودرا تأمين نمايند و هيچ "دشمن دائمى" وجود ندارد. اگرچه در اين ميان، وضعيت مولود نامشروع‏غرب به نام رژيم اشغالگر قدس، استثناست؛ چرا كه جمهورى اسلامى ايران اين رژيم را دولت‏قانونى نمى‏داند كه بخواهد با آن مذاكره و رابطه‏اى داشته باشد. در برهه حساس كنونى، پاسخ مثبت ايران به مذاكره با آمريكا در موضوع عراق كه با مطالعات ‏وسيع و گسترده‏اى توسط كارشناسان دستگاه ديپلماسى و كميته‏هاى مشورتى كشورمان همراه بوده است، فرصت‏ها و دستاوردهايى را براى جمهورى اسلامى‏ايران خواهد داشت چرا كه در سال‏هاى اخير، حجم بالايى از تبليغات رسانه‏هاى غربى به‏ويژه آمريكا معطوف اين‏قضيه بود كه نظام جمهورى اسلامى ايران را نظامى غيرمشروع و محور شرارت معرفى نمايند؛اما پيشنهاد اخير آمريكايى‏ها نشان داد تبليغات گذشته آنان، تنها رويكردى غيرواقع‏بينانه داشته‏است، چرا كه آنان پيشنهاد مذاكره با كشورى را داده‏اند كه مى‏خواهد علاوه بر تأمين امنيت وصلح در عراق، بخشى از مشكلات آمريكا در اين كشور را نيز حل نمايد. به اعتقاد گروهي كارشناسان تلاش 4 ساله غرب براى انزواى بين‏المللى ايران در پرونده هسته‏اى، در ماه‏هاى پايانى سال85 تا حدودى به ثمر نشست و قطعنامه‏هاى شوراى امنيت نشان داد حتى كشورهايى نظير چين وروسيه هم تحت فشار آمريكا، ناچار به همراهى و همگامى با غرب هستند. به باور اين كارشناسان، پاسخ مثبت ايران به درخواست آمريكا، علاوه بر كاهش فشارهاى بين‏المللى بر ايران، باعث برهم‏خوردن آرايش بين‏المللى عليه فعاليت‏هاى هسته‏اى ايران خواهد شد. واكنش كشورهايى همچون‏ژاپن، هند، چين، روسيه، انگليس، آلمان، فرانسه، ايتاليا و بسيارى ديگر از كشورهاى مؤثر درصحنه بين‏المللى به مذاكره ايران و آمريكا، گوياى اين واقعيت است كه ايران با در پيش گرفتن‏تاكتيكى موفق در عرصه ديپلماسى، آنان را به تكاپو وا داشته است كه بيش از پيش خود را به‏ايران نزديك نمايند تا مبادا آمريكايى‏ها گوى سبقت را از آنان بربايند. تأكيد صريح "توكيو" به‏سرمايه‏گذارى در "ميدان نفتى آزادگان" نشان داد كشورهايى چون ژاپن - كه از دوستان نزديك ‏آمريكا محسوب مى‏شود - به دوگانگى در گفتار و عمل آمريكايى‏ها هم اعتراض كرده و گفته‏اند،چرا آمريكايى‏ها ما را براى فسخ قراردادهاى اقتصادى با ايران تحت فشار مى‏گذارند اما از سوى‏ديگر خود براى مذاكره با ايران پيشقدم مى‏شوند؟! هم‏چنين كشورهايى همچون چين و روسيه و حتى اتحاديه اروپايى هم احساس كرده‏اند، اگرخود را به ايران نزديك نكنند، بازنده اصلى و نهايى خواهند بود. از مزايايي كه موافقين مذاكره با امريكا براي اين اقدام ذكر مي كنند اين است كه، با توجه به فرصت به دست آمده، اين برهه زمانى بهترين وقت براى امتياز گرفتن ايران ازكشورهايى چون روسيه، چين و اتحاديه اروپايى است و بايد به آن‏ها گوشزد كرد ممكن است ‏همراهى و همگامى آنان با رفتارهاى سختگيرانه آمريكا، باعث اسارت آن‏ها در دامى گردد كه‏آمريكا براى‏شان پهن كرده است تا مانع نزديكى آنان به ايران شود و در عين حال فرصتى هم‏براى نزديكى آمريكا و توافق با جمهورى اسلامى ايران در مسائل منطقه‏اى حاصل مى‏شود. ما در شرايطى با آمريكايى‏ها در بغداد مذاكره مى‏كنيم كه به اعتقاد دوست و دشمن، در يكى ازدوران‏هاى پرافتخار و پراقتدار خود به‏سر مى‏بريم. اما در آن سوى ميدان، آمريكايى‏هاسخت‏ترين و بحرانى‏ترين روزهاى خود را خصوصاً در منطقه خاورميانه - به‏ويژه عراق -مى‏گذرانند كه اين امر باعث شده، از موضع اقتدار با طرف مقابل سخن بگوئيم، موضعى كه يقيناًامتيازهاى فراوانى را مى‏تواند براى طرفى كه دست برتر را بر سر ميز مذاكره دارد، به همراه‏داشته باشد. درخواست مذاكره آمريكا نشان داد برنده اصلى حمله آمريكا به عراق، جمهورى اسلامى ايران‏بوده است. امروز به اعتقاد تمامى تحليل‏گران سياسى، هيچ صلحى در خاورميانه به‏ويژه عراق‏بدون مشاركت ايران شكل نخواهد گرفت و امروز پس ازگذشت 50 ماه از حمله آمريكا به عراق،مقامات كاخ سفيد براى خروج از باتلاق عراق چاره‏اى جز دراز كردن دست نياز به سوى‏جمهورى اسلامى ايران ندارند. از سوي ديگر ناامنى در عراق يقيناً به نفع جمهورى اسلامى ايران نخواهد بود. تجزيه عراق به سه بخش‏كردنشين، سنى‏نشين و شيعه‏نشين، امنيت ايران را سخت در معرض تهديد قرار داده و اين ‏سرزمين را به پايگاهى براى غرب به‏ويژه رژيم جعلى صهيونيستى، تبديل خواهد كرد. طرح"كردستان بزرگ"، يكى از رؤياهايى است كه سال‏ها اين رژيم در سر مى‏پروراند.بر اين اساس، بازگشت امنيت به عراق، به نوعى تأمين امنيت جمهورى اسلامى ايران نيزمحسوب مى‏شود. تحويل و يا اخراج گروهك تروريست منافقين از عراق، مى‏تواند يكى از دستور كارهاى‏مذاكره ميان ايران و آمريكا باشد چرا كه گروهك نفاق، پرونده‏اى سياه در به خاك و خون كشيدن‏مردم ايران و عراق داشته است. يكى از راه‏هاى بازگشت صلح و امنيت به عراق، پاك شدن خاك‏عراق از اين جرثومه‏هاى فساد و ناامنى است. از ديگر مزاياي مذاكره ايران و آمريكا به گمان موافقين مذاكره اين است كه، علاوه بر آرام كردن فضاى بين‏المللى، فضاى داخل كشور را نيز به‏سمت آرامش سوق خواهد داد؛ آرامشى كه امنيت سرمايه‏گذارى و رونق اقتصادى را به همراه‏خواهد داشت. اعلام مذاكره ايران و آمريكا به زخم زبان‏هاى برخى رقباي سياسى دولت هم پايان خواهد داد؛ آنهايى كه دولت احمدى‏نژاد را متهم به ‏جنگ‏طلبى و جنگ‏افروزى كرده و آن را دولتى فاقد نرمش و مصلحت‏سنجى معرفى مى‏نمايند. * مذاكره ايران و آمريكا و مخاطرات پيشِ رو مخالفان مذاكره با آمريكا معتقدند دولت آمريكا "شيطان بزرگ" و رابطه با اين كشور به منزله "رابطه گرگ و ميش" است. در حال حاضر هم هيچ نشانه‏اى مبنى بر خارج شدن آمريكا از خصيصه گرگ صفتى آن مشاهده‏نمى‏شود. اين كشور هم‏چنان درنده‏خو، متجاوز و غيرقابل اعتماد است. همه شواهد وقرائن موجود حاكى از آن است كه نه تنها آمريكا تغيير ماهيت نداده بلكه كينه‏توزى‏هايش عليه‏ايران و جهان اسلام، روز به روز شتاب بيشترى به خود گرفته است. به عبارت ديگر، مذاكره، داراى ابزار و لوازمى است كه مهم‏ترين آن‏ها داشتن حسن‏نيت و صداقت‏در طرفين مذاكره است كه در اين فقره به نيكى مى‏دانيم كه آمريكا از هيچ صداقت و حسن نيتى‏برخوردار نمى‏باشد و فقط براى بهره‏گيرى و حل مشكلات خويش مى‏خواهد به صورت ابزارى‏از موضوع مذاكره بهره‏بردارى كند. در يك جمله بايد مذاكره ايران با آمريكا را در جهت حل‏مشكل آمريكا دانست، نه حل مشكل عراق! به اعتقاد مخالفين مذاكره نبايد از نظر دور داشته باشيم كه درگيرى و چالش ايران و آمريكا، ماهوى است و از ماهيت‏طرفين درگيرى نشأت مى‏گيرد. ايران بر اسلام ناب محمدى(ص) كه ظلم‏ستيز است تكيه دارد وآمريكايى‏ها بر خوى استكبارى خود. بنابراين صحنه‏هاى درگيرى مى‏تواند تغيير كند اما اصل درگيرى پابرجا خواهد ماند مگر آن‏كه‏يكى از دو طرف، تغيير ماهيت دهند - يا ما خداى ناكرده از اسلام دست بكشيم و يا آمريكايى‏ها ازخوى استكبارى‏شان دست بكشند - از آنجا كه هيچ يك از اين دو در افق پيش رو ديده نمى‏شود، ساده‏انديشى است كه فكر كنيم مشكلات ما از اين راه‏ها حل مى‏شود. شواهد و قرائن بسياري نشان مي دهد كه آمريكا مذاكره را فقط براى "مذاكره" مى‏خواهد نه‏براى حل و فصل مسائل عراق يا فيمابين. به تعبير ديگر، به محض آن‏كه ايران به مذاكره با آمريكا تن در دهد، در حقيقت خواسته آن‏ها بعد از 28 سال را برآورده ساخته است. مخالفين مذاكره همچنين بر اين باور هستند كه مقاومت جمهورى اسلامى ايران در برابر زورگويى‏هاى آمريكا در 28 سال گذشته، موجب شده‏تا ايران به پرچمدار مبارزه با نظام سلطه جهانى تبديل شود و به عنوان يك الگوى موفق وكارآمد، پيش روى نهضت‏هاى آزادى‏خواه و استقلال‏طلب اسلامى قرار گيرد تا جايى كه اين‏نهضت‏ها ريشه خود را بر آمده از انقلاب اسلامى مى‏دانند. حتى استراتژيست‏هاى بزرگ‏آمريكايى هم به اين مسأله اشاره داشته و مى‏گويند، امروز انتفاضه فلسطين، حزب‏الله لبنان،رويكردهاى اسلام‏گرايان در الجزاير، اندونزى، تركيه و برخى نهضت‏هاى مؤثر در جهان اسلام،ناشى از تأثيرات الهام‏بخش انقلاب اسلامى ايران است. در واقع آمريكايى‏ها قصد دارند از طريق مذاكره با ايران، اين الگو را بشكنند؛ به اين معنا كه‏مذاكره را فقط براى مذاكره مى‏خواهند و از انجام و حتى شروع مذاكره قصد دارند توهم اين‏اقدامات را به نهضت‏هاى جهان اسلام القا كنند كه اگر جمهورى اسلامى ايران خاستگاه و عقبه‏استراتژيك و ايدئولوژيك شماست، اين ريشه و عقبه هم نهايتاً پس از 28 سال مقاومت، چاره‏اى‏جز نشستن در كنار آمريكا و مذاكره با آمريكا نديده است. واقعيت اين است كه آمريكايي ها برخلاف تمامي قوانين بين المللي هنوز پنج ديپلمات دستگير شده ايراني را در اختيار دارند و مقارن با نشست شرم‏الشيخ و ادعاى آمريكا درباره علاقمندى به مذاكره، وزيرخارجه اين كشور در سناى آمريكا خواستار تصويب بودجه 109 ميليون دلارى براى‏تامين هزينه‏هاى حمايت از گروهك‏هاى برانداز در ايران مى‏شود و از طرف ديگر همين رژيم برتشديد فشارهاى اقتصادى از طريق ائتلاف (5+1) اصرار مى‏ورزد و از جانب سوم، ديك چنى‏معاون كينه توز رئيس جمهور آمريكا و از طراحان اصلى قشون كشى به عراق و افغانستان، ازعرشه ناو يو.اس.اس.استيتس، با لحنى تهديدآميز مى‏گويد: "حضور ناوهاى آمريكايى در خليج‏فارس، پيام روشنى براى دوستان و دشمنان ماست. ما اجازه نمى‏دهيم ايران به سلاح اتمى‏دسترسى پيدا كند و در اين مسير تمام گزينه‏ها را براى مقابله روى ميز داريم." تحليل‏گران بسيارى مانند نشريه آمريكايى يو.اس.نيوز، به درستى تأكيد مى‏ورزند: "نه گزينه‏نظامى و نه فشار اقتصادى‏عليه ايران، هيچ يك نتيجه نداده و قابل دفاع نيست و به همين دليل‏دولت بوش، راهبرد فشار براى كشاندن تهران به ميز مذاكره را اتخاذ كرده است". ما چرا بايد در به هدف نشستن اين آخرين تير تركش كه اتفاقاً در تاريكى و نااميدى محض از چله‏كمان رها شده، كمك كنيم و سيبل را به نقطه‏اى هدايت كنيم كه تير به همان سو رها شده است؟!! به عبارت ديگر آمريكا به مذاكره با ايران- فارغ از موضوع آن- به عنوان يك پروژه چند وجهى‏مى‏نگرد كه در صورت وقوع مى‏تواند نتايج خيره كننده بسيارى با خود به همراه آورد؛ آمريكاهم مى‏تواند خود را از مخمصه عراق بيرون بكشد، هم به دنيا اعلام كند كه فشار چند ساله به‏ايران هسته‏اى به نتيجه رسيد، و هم به افكار عمومى در ايران و جهان چنين وانمود كند كه ادعاى‏حرمت مذاكره با شيطان بزرگ، صرفاً جنگ زرگرى بود و به اصطلاح، هيچ اصل ايدئولوژيك‏ثابتى در عرصه سياست وجود ندارد. مقاومت 28 ساله جمهورى اسلامى ايران در برابر باج‏خواهى و زورگويى آمريكا و متحدانش،ايران اسلامى را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهانى و يك الگوى موفق براى حركت‏هاى‏آزادى‏خواهانه و استقلال‏طلبانه تبديل كرده است؛ به گونه‏اى كه امروز، نهضت‏هاى اسلامى درجهان اسلام، با الهام گرفتن از 28 سال ايستادگى و مقاومت ايران اسلامى، به حركت خود ادامه‏مى‏دهند و جمهورى اسلامى ايران را عقبه استراتژيك و نمونه موفق و پيشتاز براى جنبش‏هاى‏مقاومت مى‏دانند. شايد يكى از شگردهاى رسانه‏هاى آمريكا و غرب در طول اين مذاكرات آن‏باشد كه ايران نيز پس از 28 سال تسليم فشارهاى آمريكا شد. با توجه به دلايل موافقين و مخالفين مذاكره با آمريكا در عراق و درباره عراق كه به درخواست مقامات عراقي انجام مي شود بايد گفت در اين مرحله نه بايد مانند گروهي از موافقين آنچنان ذوق زده و مشعوف با موضوع مذاكره روبرو شويم كه گويا تمام مشكلات ايران در گرو اين مذاكره است و نه موضوع مذاكره را براي هميشه منتفي بدانيم و بگوييم تا تغيير ماهيت امريكا كه نا ممكن است مذاكره انجام شدني نيست. در اين مرحله ضمن بدبيني كامل و با احتياط و با حفظ اقتدار، عزت، استقلال و هويت ناب اسلامى مي توان اين مرحله را نيز امتحان كرد و حداقل اتمام حجت كرد به همه كساني كه خوش بينانه به امريكا نگاه مي كنند.اگر در اين‏موقعيت حساس و بر سر موضوعى همچون عراق قرار است مذاكره‏اى انجام شود، بايد مذاكراتى‏هدفمند، تاكتيكى، مقطعى و با برنامه‏اى مدون و از پيش تعريف شده باشد، چرا كه قرار است باگرگى مذاكره كرد كه لباس ميش بر تن كرده است!
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها