|
آیت الله منتظری در پاسخ به سوالات یک محقق نسبت به برخی دیدگاه های منتشر شده آیت الله مهدوی کنی واکنش نشان داد . به گزارش « فردا »، مصطفی ایزدی تحت عنوان یک محقق در مورد وضعیت ریاست دانشگاه امام صادق (ع) از وی پرسش کرده است . آیت الله منتظری نیز در پاسخ به وی گفته اند : تأسيس جامعة الامام الصادق (ع ) در اصل به پيشنهاد اينجانب بوده که در ابتدای اساسنامه اين جامعه به آن تصريح شده است . چون تازه انقلاب به پيروزی رسيده بود و در آن زمان صحبت از انتخاب سفرا و کارداران برای خارج بود با مشورت خود آقايان تصميم گرفتيم در اين مکان دانشگاهی بنا شود که در آن افرادی برای تصدی پست سفارت يا کارداری و يا خانه فرهنگ و در ضمن تبليغ اسلام در خارج از کشور تربيت شوند و هم علوم روز و هم علوم اسلامی به آنان آموزش داده شود. سپس محل ديگری که ساخته و آماده بود برای دانشگاه در نظر گرفته شد و اين زمين به عنوان پشتوانه مالی آن قرار گرفت ; بعدا با پيگيری من و تلاش جدی آقای نويد و برخی آقايان يک کارخانه بزرگ نساجی در مشهد نيز به عنوان پشتوانه ديگر مالی جامعه تأسيس شد. نامه ها و پيگيری های اينجانب در اين ارتباط
موجود و بعضا در روزنامه های آن زمان نيز منعکس شده است . بعد از مشورت با آقايان فوق الذکر، افرادی را برای هیأت امنای جامعة الامام الصادق (ع ) معرفی کردم. "جامعه " دارای اساسنامه ای است که از نظر حقوقی به ثبت رسيده و در آن رياست عاليه جامعه برعهده بنده گذاشته شده است ; و در حقيقت من هم جزو هیأت مؤسس و هیأت امنا هستم و هم رياست عاليه آن را برعهده دارم و حتی آقای مهدوی با حکم اينجانب مسئوليت اداره آن را به عهده گرفتند. و اين که گفته شده : "عنوان رياست عالی برای آيت الله منتظری مبتنی بر اين بود که ايشان به سمت قائم مقام رهبری توسط مجلس خبرگان تعيين شده بود" خلاف واقع است ; زيرا اولا: مطابق ماده ۹ اساسنامه رياست عاليه به عنوان "رکن اول و بالاترين مرجع جامعه " به شخصيت حقيقی و نه حقوقی اينجانب - آن هم به صورت "مادام العمر" - واگذار شده است و در آن هيچ نامی از عناوينی مثل قائم مقامی رهبری يا رئيس مجلس خبرگان قانون اساسی و... .نيامده است . ساير اعضای هیأت امنا نيز به عنوان شخص حقيقی عضو هستند نه حقوقی ، چرا که در اين صورت بايد موضوع عضويت تعدادی از آنان منتفی گردد! ثانيا: اعلام
قائم مقامی من توسط مجلس خبرگان رهبری - که از نگاه آقای مهدوی مبنای عنوان رياست عالی دانسته شده است - در سال ۱۳۶۴ بوده ; در حالی که اساسنامه جامعة الامام الصادق (ع ) برحسب تاريخ آخر اساسنامه در ۱۳۶۱/۸/۱۵ به تصويب رسيده است . و ثالثا: اگر فرضا اين گونه بود که ايشان گفته اند، چرا پس از - به قول ايشان برکناری - مکرر واسطه فرستادند و تقاضای تفويض اختيارات کردند؟ همچنين اين که گفته شده : "پس از بروز مشکلاتی که مانع از حضور ايشان در جلسات هیأت امنا و قهرا منجر به استعفای ايشان شد..." برخلاف واقع و خلاف مواد اساسنامه است ; زيرا براساس تصريح ماده ۱۳ اساسنامه : "در صورتی که هر يک از اعضای هیأت امنا به استثنای رياست عاليه بدون عذر موجه شخصا به مدت سه ماه در جلسه شرکت ننمايد مستعفی تلقی خواهد شد و هیأت امنا مراتب را کتبا به نشانی قانونی وی ابلاغ و در صورتی که با گذشت دو ماه از تاريخ ابلاغ ، تمايل خود را به شرکت در جلسات اعلام ننمايد استعفای او قطعی خواهد بود." و مطابق تبصره ۴ ماده ۹: "حداقل هر شش ماه بايد جلسات هیأت امنا در حضور رياست عاليه تشکيل گردد." آقای مهدوی خود به خوبی
میدانند که در تشکيل جلسات در حضور اينجانب - کما فی السابق - نه مانع شرعی وجود داشت و نه مانع قانونی . آقای مهدوی واسطه ای را فرستاده بودند که من اختيارات را به ايشان تفويض نمايم ; و چون اين کار مخالف اساسنامه بود از آن استنکاف کردم و سرانجام از روی اکراه و به خاطر اين که در اين ميان حقوق يک عده دانشجوی بی گناه تضييع نشود و امر دانشگاه مختل نگردد، در ذيل نامه هیأت امنا نوشتم که آنچه اکثريت هیأت امنا تأييد کنند مورد قبول اينجانب است .
دیدگاه تان را بنویسید