بورس آماده صعود است

کد خبر: 337534

سرویس اقتصادی « فردا »: بورس این روزها وضع چندان جالبی ندارد. این شرایط تا آنجا پیش رفته که وزیر اقتصاد، بانک‌ها و بیمه‌ها را به یاری طلبیده تا به کمک هم بازارسرمایه را از خطر سقوط بیشتر برهاند. با این حال بسیاری از کارشناسان اقتصادی، ریزش شاخص‌های بورس را طبیعی و در جهت تنظیم سیکل و حرکت عادی بازار ارزیابی می‌کنند.

چیزی که شاپور محمدی، معاون اقتصادی وزیر اقتصاد هفته پیش به نگارنده گفت و البته باور نشد! با این حال حسین خزلی خرازی، تحلیلگر ارشد بورس و مدیر اسبق حراست بازار سرمایه که تا حد زیادی از هزار توهای این بازار پرریسک باخبر است، تقریبا همین را می گوید، گفتنی که بازهم شاید بسیاری در پذیرفتنش تردید کنند.

به عنوان اولین سوال می خواستم از وضع این روزهای بورس بپرسم؛ چرا شاخص های بورس از اواخر بهمن سال گذشته و بعد از آن همه صعود یکباره روند نزولی گرفت؟

من بازار بورس را به یک کوهنورد تشبیه می کنم. هرقدر این کوهنورد از شیب کوه و با سرعت بیشتری بالا می رود و همچنین وزن خود این کوهنورد و محموله ای که همراهش است، بیشتر باشد، این کوهنورد سریع تر خسته می شود و لازم است مدتی را بنشیند و استراحت کند. بعضی وقت ها هم این قدر فشار به کوهنورد زیاد می شود که از فتح قله منصرف و مجبور می شود برگردد. بورس های ما در 9 ماهه سال 92 به طور میانگین 130 درصد بازده داشته اند که این بازده در تاریخ بورس بی نظیر بوده و هیچ وقت سراغ نداریم که بورسی در 9 ماه 130 درصد رشد داشته باشد. بنابراین بورسی که ارزش بازارش از 300 هزار میلیارد تومان یکباره به 600 هزار میلیارد تومان می رسد، شبیه همان کوهنوردی است که بسیار سنگین وزن است، خیلی سریع هم از کوه بالا رفته و طبیعی است که این رشد سریع باید یک جایی متوقف شود. نیمه آذر 92، بعضی از حرفه ای ها و فعالان بورس که سود خیلی خوبی هم کسب کرده بودند، ترجیح دادند که به اصطلاح سودشان را حفظ کنند و با فروش دارایی ها در قیمت های بالا آرام آرام از بازار خارج شوند.

بنابراین لایه اول سرمایه گذاران که شروع به فروش سهام کردند، لایه های بعدی هم نگران شدند که نکند قیمت ها پایین بیاید و آنها هم برای فروش هجوم آوردند. مدتی بعد در بهمن ماه وقتی بودجه 93 در مجلس مطرح شد چند عامل عینی در بودجه بحث شد که واقعا روی سود و زیان شرکت های بورسی اثر می گذاشت. یکی همان نرخ گاز پتروشیمی ها بود که بعد از دو ماه کشمکش نرخ 5 / 3 سنت در هر مترمکعب را به 13 سنت رساندند و این نرخ تقریبا 4 یا 5 / 4 برابر شد. نرخ گاز درواقع هزینه تولید شرکت های پتروشیمی را بالا می برد و از سوددهی آن می کاست. بحث دیگر درباره سنگ آهن بود که حدود 30 درصد عوارض فروش به شرکت های سنگ آهنی بسته شد و سرانجام مهم ترین عامل، افزایش عمومی قیمت حامل های انرژی در سال 93 بابت اجرای مرحله دوم هدفمند شدن یارانه ها بود که به هر حال هزینه همه بنگاه ها را بالا می برد بخصوص بنگاه های انرژی بر مثل سیمان، فولاد و معدنی ها. این سه فاکتور عینی باعث شد در بهمن 92 همچنان بازار منفی باشد؛ یعنی گروه بیشتری از سرمایه گذاران ترجیح می دادند که سهم بفروشند و گروه کمتری سهم بخرند. از نیمه اسفند ماه که به شب عید هم رسیدیم، بالا رفتن ناگهانی نرخ سود سپرده های بانکی عامل چهارمی بود که به این شرایط اضافه شد. بالاخره همیشه در طول تاریخ، بانکداری و بورس در همه دنیا به لحاظ جذب منابع رقیب هم هستند.

من روی این کلمه رقیب حساسیت دارم؛ چون بانک و بورس خدماتشان تکمیل کننده رشد اقتصاد است، اما از لحاظ جذب منابع رقیب همدیگر هستند. وقتی سود سپرده های بانکی در یک مقطع کوتاهی بشدت رشد می کند، بخشی از سرمایه گذارها ترجیح می دهند بخشی از دارایی هایشان در بورس را بفروشند و تبدیل به سپرده بانکی کنند و سود بدون ریسک بگیرند. بنابراین در انتهای اسفند ماه 92 نرخ 25 درصدی سود شبکه بانکی که در بعضی بانک ها در بخش سودهای روزشمار حتی تا 27 درصدی هم رسید، اثرش را بر بورس گذاشت. شب عید بیشتر بانک های ما جریان وجوه نقدشان منفی است و در نتیجه به هر ترتیبی که هست باید این جریان را مثبت کنند، اما در اردیبهشت ماه خود به خود جریان وجوه نقد در بیشتر بانک ها مثبت می شود و دیگر لازم نیست هزینه های سنگینی را به سود سپرده ها بدهند. این عامل نیز در اسفند ماه اضافه شد و روند منفی بورس ادامه یافت. تا این که جلسه ای که وزیر اقتصاد تشکیل داد و مدیران عامل بانک ها و مدیران بزرگ بورسی را دعوت کردند و تصمیم بسیار کارگشا و جالبی که گرفته شد، این بود که بانک ها اجازه داشته باشند تا سقف 5000 میلیارد تومان منابع در اختیار فعالان بورسی به عنوان تسهیلات برای خرید اعتباری سهام قرار بدهند.

قبلا این مکانیسم در بورس نبود؟

من به این ترتیب یادم نمی آید. در سال های خیلی قبل، زمانی که مدیران عامل بانک ها جزو هیات مدیره سازمان کارگزاران بودند و رئیس شورای بورس هم رئیس کل بانک مرکزی بود، بعضی مواقع بانک ها مستقیم می آمدند و سهام می خریدند، اما این تصمیم جدید است که بانک ها خط اعتباری برای خرید اعتباری سهام بدهند که امیدواریم از این مکانیزم استفاده شود. البته 5000 میلیارد تومان در بازاری که 360 هزار میلیارد تومان ارزشش است، رقم قابل توجهی نیست، یعنی مثلا 5 / 1 درصد ارزش بازار است. «کجا دهد کفاف، این باده مستی ما». لذا این طور نیست که این 5000 میلیارد تومان می تواند خیلی کار عجیب و غریبی بکند، اما انتشار این خبر از نظر روانی باعث شد روند بازار مثبت شود، اگر این مکانیسم عملیاتی شود و این منابع آرام آرام در اختیار فعالان حقیقی و حقوقی بورس قرار گیرد، فکر می کنم بازار برای اردیبهشت و خرداد وضع بهتری بیابد بخصوص چون فصل مجامع است و شاهد توزیع سودهای نقدی شرکت ها هستیم، بازار می تواند مثبت شده و با شیب ملایمی رشدش را از سر بگیرد.

نقش بیمه ها در این میان چیست؟ آنها که بانک نیستند.

بیمه هایکی از نهادهای مالی است که ذخایر بزرگ و دراز مدتی از پول دارند، یعنی ذخایری که بیمه ها دارند برای 20 یا 30 سال ممکن است نیازی به آن نداشته باشند، لذا بیمه ها در همه کشورها و ازجمله ایران نهادی است که نقدینگی فراوانی دارند و درصد بزرگی از این نقدینگی را معمولا سپرده ثابت می کنند یا اوراق مشارکت می خرند. در چنین مواقعی یکی از ابزارها این است که بیمه ها دستورالعمل هایشان را اندکی تغییر بدهند و اجازه پیدا کنند بخشی از ذخایرشان را تبدیل به دارایی با ریسک کرده و مثلا سهام بخرند. اکنون باتوجه به این که قیمت بعضی سهم ها تا 50 درصد تنزل پیدا کرده، اگر الان بیمه ها آن سهم ها را روی قیمت های پایین بخرند، ریسک کمتری متوجه شان است. قبلا دستورالعمل های بیمه ها خیلی اجازه نمی داد تا حدی بیش از نیم درصد وارد بازار سهام شوند، اما الان با یک تغییر در بیمه مرکزی یا با دستوری که ظاهرا وزیر می تواند بدهد، بیمه ها هم می توانند وارد بورس شوند.

این ماجرای افزایش قیمت خوراک پتروشیمی ها، امسال در میزان بازدهی آنها تاثیر می گذارد؟

در این باره مطالعات مفصلی با سناریوهای بسیار متعدد انجام و منتشر شد. یک سناریوی بسیار بدبینانه این بود که نرخ گاز 18 سنت شده و شرکت های پتروشیمی هم اجازه اضافه افزایش دادن قیمت محصولات تولیدیشان را نیابند، این بدترین حالت بود؛ یعنی هزینه ها بشدت بالا برود، ولی فروش تغییر نکند. در آن حالت حاشیه سود شرکت ها پایین می آمد، اما با سناریوی متوسط یعنی نرخ گاز 13 سنت و امکان افزایش نرخ فروش بیشتر شرکت های پتروشیمی حاشیه سودشان تغییر نمی کند و به سودهای قبلی می رسند و حتی بعضا رشد سود خواهند داشت.

پس استدلال شما به معنای درست بودن استدلال برای چهار برابر شدن نرخ گاز پتروشیمی هاست؟

قطعا.

یعنی برخلاف جوسازی هایی که آن زمان صورت گرفت؟

من از همان ابتدا جزو موافقان افزایش قیمت خوراک پتروشیمی ها بودم. هیچ صنعتی نمی تواند در درازمدت با حمایت و رانت رشد کند. البته نرخ 27 و 35 و 18 سنت، این صنعت را داغان می کرد، ولی به هر حال دیدید که مجموعه آن بحث ها، کشمکش ها و لابی های سنگین برای قیمت پنج، شش سنت تا مثلا 18 سنت به برآیند 13 سنت ختم شد که در میانگین موزون قرار شد 10 سنت از پتروشیمی ها بگیرند، یعنی چون قیمت گازی که پتروشیمی ها برای گرما استفاده می کنند با قیمت گازی که برای ماده اولیه به کار می برند فرق دارد و رقم 13 سنت برای گازی است که برای ماده اولیه تولیدپتروشیمی استفاده می شود.

این موضوع درباره عوارض سنگ آهن هم صدق می کند؟

عوارض سنگ آهن اصلا مدل و فرمولش تغییر کرد. سال گذشته عوارض براساس 5 درصد فروش فولاد خوزستان دریافت می شد، اما در سال 93، قرار شد 30 درصد فروش سنگ آهنی ها به عنوان عوارض دریافت شود. من فکر می کنم با اندکی رشد در قیمت فروش سنگ آهنی ها و اجازه رشد صادرات، آنها هم مشکلی در رسیدن به سودهای قبلی و حتی رشد سود نخواهند داشت.

در فصل مجامع شرکت های بورسی که در پیش است، شرایط تقسیم سود این شرکت ها در مجموع چگونه خواهد بود؟

عملکرد شرکت های بورسی سال گذشته فوق العاده عالی بوده است و سال 92 سال بی نظیری برای شرکت ها محسوب می شود. از لحاظ سوددهی به دلیل نرخ ارز و تغییراتی که در سال 91 اتفاق افتاد و اثرش را در سال 92 در صورت های مالی شرکت ها گذاشت، وضع سود خوب است، اما فکر می کنم شرکت ها به صورت محافظه کارانه بین میانگین 40 تا 50 درصد سودهای دریافتی را تقسیم کنند، چون اگر بیشتر سود تقسیم کنند نقدینگی از شرکت خارج می شود و توان مالی شرکت پایین می آید، اگر هم کمتر تقسیم کنند، سهامدارانشان ناراضی خواهند بود.

این سود نسبت به سال 91 چه تغییری کرده است؟

سود شرکت ها فوق العاده رشد کرده است. اگر اشتباه نکنم کل سود شرکت ها در سال 91، 36 هزار میلیارد تومان بود و در سال 92 آخرین آماری که دارم به 75 هزار میلیارد تومان رسیده است.

یعنی 2.5 برابر شده است.

تقریبا.

پس امسال سهامداران بورس می توانند از سود خوبی بهره ببرند.

بله، اولین مجمع فوق العاده شرکت های بورسی، مجمع همراه اول بود که 1080 تومان سود نقدی تقسیم کرد روی سهمی که آخرین قیمتش 6600 تومان بود، البته همراه اول شرکتی است که توان پرداخت سود نقدی را به دلیل مکانیزم آن سپرده ها، ودیعه و فروشش دارد، اما بسیاری از شرکت ها نمی توانند یک ششم قیمت سهم، سود نقدی پرداخت کنند و اگر این کار را کنند نقدینگی بسیار زیادی از شرکت خارج می شود و برایشان سخت است. فکر می کنم سهامداران این نکات را می فهمند و اصرار زیادی در مجامع برای توزیع سود نقدی زیاد نخواهند داشت با توجه به این که هزینه تامین مالی برای بنگاه ها دست کم 30 درصد شده لذا هرچه سود نقدی تقسیم کنند، باید به جایش وام 30 درصدی بگیرند، بنابراین تقسیم سود نقدی زیاد، هزینه مالی شرکت ها را بشدت می برد.

سود شرکت هایی که درسال 92 صفر شده بود، ازجمله خودروسازها ـ ایران خودرو و سایپا ـ و سهامدارانشان برای روزهای بهتر صبر کردند، امسال وضعشان چگونه خواهد بود؟

اگر تیراژ تولید و فروش خودرو در سال 93، به آمار سال91 و قبل از آن برگردد و امکان تولید و فروش یک میلیون و 800 هزار دستگاه به وجود بیاید و یعنی این که قطعه وارد بشود، قطعه سازها پول داشته باشند تا قطعه بسازند و مردم هم قدرت خرید مثلا پراید 20 میلیون تومانی را داشته باشند، قطعا خودروسازها و قطعه سازها به سودهای سال 90 و 91 خواهند رسید، ولی با توجه به بحرانی که سال 92 به وجود آمد ـ هم از لحاظ نقدینگی و هم از لحاظ واردات و قطعات ـ بعید می دانم خودروسازان در سال 93 بتوانند به اوج سوددهی قبلی شان برگردند.

یعنی سهامداران خودروسازان امسال هم سودی دریافت نمی کنند؟

امسال که در خرداد و تیر، اصلا سودی وجود ندارد.

یعنی برای دومین سال سود خودروسازان منفی و صفر خواهد بود؟

نه، فکر می کنم خودروسازان امسال از زیان دربیایند، ولی مثلا به سودهای سال 90 و 91 نرسند.

اصلا سود تقسیم خواهند کرد؟

نه، اصلا پولی ندارند که تقسیم کنند، وقتی شرکت زیان داده که اصلا سودی تقسیم نمی شود، اگر هم در سال 93 سودی بکنند و در مجمع سال 94 بخواهند تقسیم کنند، سود خیلی کمی خواهد بود؛ چون صنعت خودرو بسیار متکی به نقدینگی است و خروج نقدینگی پدر آن را درمی آورد.

وزیر اقتصاد بتازگی وعده داده شورای پول و اعتبار کاری می کند که نرخ سود بانکی ـ هم سپرده ها و هم تسهیلات ـ پایین بیاید. فکر می کنید این تصمیم چه اثری در بورس بگذارد؟

البته آن چیزی که همیشه در بازار و شبکه پولی کشور بوده با آن چیزی که شورای پول و اعتبار مصوب و بانک مرکزی ابلاغ می کند، فرق داشته است؛ یعنی عملا شما می بینید در طول سال های گذشته هیچ وقت شبکه بانکی حتی بانک های دولتی دقیقا مصوبات شورای پول و اعتبار را رعایت نکردند و نرخ پول واقعا براساس عرضه و تقاضا تعیین شده است.

الان هم که در اردیبهشت ماه هستیم، خود به خود نرخ سود باتوجه به این که تورم پایین آمده است، کاهش می یابد؛ یعنی اندکی نرخ سود سپرده ها بانکی خود به خود پایین خواهد آمد و نیازی به مصوبه و دستور ندارد. امیدوارم اقتصاد ما روزی به جایی برسد که دیگر کسی نه وزیر، نه شورای پول و اعتبار و نه بانک مرکزی نرخ سود بانکی را دستوری را ابلاغ نکنند و عرضه و تقاضای پول و نیاز جامعه به پول نرخ سود را مشخص کند. الان چون داریم از رکود خارج می شویم افزایش تقاضای پول مشهود است، یعنی بسیاری از بنگاه ها برای نقدینگی دارند، له له می زنند و اگر نقدینگی داشته باشند دوباره تولیدشان را به نقطه قبلی می رسانند. همین را الان درباره خودرو گفتیم؛ یعنی سرمایه در گردش یکی از نیازهای جدی بنگاه های ماست، ولی با وجود این ما بحران اسفند 92 را در بانک ها نداریم؛ چون در اسفند ماه بانک ها جریان وجوه نقدشان منفی بود و خودشان نرخ سودشان را روی ارقام 27 و 28 درصد بردند که زیان کمتری کنند، اما در ماه جاری کل ماجرا متفاوت خواهد شد.

یعنی احتمال دارد آن نقدینگی که سمت بانک ها رفته بود، دوباره در ماه های خرداد، تیر و مرداد به جواب دادن به این پرسش مقداری سخت است، چون پارامترهای دیگری هم برای تحقق این پیش بینی لازم است. بورس خبرهای شاداب دیگری هم نیاز دارد که این اتفاق بیفتد مثل توافق دائم روی پرونده هسته ای. اگر این خبر بیاید قطعا این اتفاق می افتد.

یعنی نقدینگی بانک ها و سپرده ها به بورس می آید؟

بله.

شما وضع بورس را به کوهنورد تشبیه کردید. آن کوهنورد منتظر رسیدن تیر ماه است؟

آن کوهنورد به ارتفاع 89 هزار پایی رفته بود و بشدت خسته شده و دیگر منصرف شده بود بالاتر برود. الان به کمپ پایینی در ارتفاع 74 هزار واحدی برگشته. یک کمپ خیلی تر و تمیزتر! استراحت کرده، تغذیه کرده و خودش را ساخته است. الان با انرژی ناشی از آن خبرهای مثبت و تحولات که خواهد رسید، می تواند صعود کند و بالاتر برود.

البته من فکر می کنم، تحولات تیر ماه عامل سوم درباره این صعود است. عامل اول به نظر من ثبات اقتصادی است و بحث تحریم ها و مذاکرات بین المللی هسته ای در رتبه سوم است.

اشاره کردید بحث اول ثبات اقتصادی است، بحث دوم در این میان چیست؟

بحث دوم همین پایین آمدن طبیعی و نه دستوری نرخ سود سپرده هاست. به طور اتوماتیک اگر نرخ سپرده ها به طور طبیعی پایین بیاید، بخشی از سرمایه گذارها ترجیح می دهند به بازار سهام بیایند و سهام را در قیمت هایی که 30 تا 40 درصد پایین آمده، بخرند؛ بنابراین شاهد رونق بورس می شویم. در این میان می خواهم یک نکته را در تحلیل بورس به شما و بقیه تذکر بدهم. در تحلیل روند بورس به جای این که خیلی روی حرکت شاخص کل تاکید کنیم، باید روی حجم معاملات تاکید کنیم. وقتی حجم معاملات بالا می رود، روند بازار درست و قیمت ها نیز در آن بازار درست است. ممکن است زمانی شاخص های بورس بالا رود، ولی بورسی که روزی صد تا 150 میلیارد تومان در آن معامله می شود، این نشان می دهد این بازار گرما ندارد. ما در آذر ماه بورسی را می دیدیم که روزی 800 تا 900 میلیارد تومان و به طور متوسط بالای 800 میلیارد تومان در روز سهم معامله می شد؛ لذا شاخص کل روند بازار، اما حجم معاملات خرد و بلوکی نشان دهنده گرمای بازار است. اگر پول های خارج شده به بورس برگردد، شاخص ها بشدت رشد می کند. همچنین شاخص تعداد دفعات معاملاتی را که مختص بورس ماست نیز در نظر بگیرید. تعداد دفعات معاملاتی بورس در سال مثلا 91 حداکثر به 12 هزار دفعه در روز بین ساعت 9 تا 12 می رسید؛ اما در آذر 92 که پیک معاملات بورس بود، تعداد 147 هزار دفعه معامله دیده شد؛ یعنی در 147 هزار معامله 800 تا 1000 میلیارد تومان راحت معامله می شد، لذا شما باید به شاخص حجم معاملات نیز دقت کنید؛ لذا نتیجه می گیریم اگر قرار باشد نقدینگی از بازارهای موازی بورس مثل مسکن، بانک و ارز به بورس بیاید، حجم معاملات بالا می رود. حال در آن شرایط اگر شاخص های بورس هم پایین بیاید، جای نگرانی نیست؛ یعنی قیمت درست نیست و بازار کار خودش را می کند؛ لذا حجم معاملات شاخص مهم تری از شاخص قیمت است.

باتوجه به سیاست جدید دولت برای خصوصی سازی و این که دولت می خواهد عرضه اولیه سهام را در بورس کاهش دهد، فکر می کنید این سیاست چه تاثیری در بورس می گذارد؟

الان که تاثیرش مثبت نیست، ولی من متاسفم، زمانی که بازار بسیار داغ بود و مردم پول هایشان را به بورس آورده بودند، چرا سازمان خصوصی سازی سهام را عرضه نکرد. زمانی که مردم می آیند و روزی 800 میلیارد تومان سهم راحت معامله می شود، وقت عرضه اولیه سهام است، وقت خصوصی سازی است، نه زمانی که در اسفند ماه شاخص های بورس و قیمت ها پایین آمده است. متاسفانه در آن بازار داغ چون دولت و مسئولان دولتی عوض شده بودند، هیات عالی واگذاری تشکیل نشد و در فاصله بین مرداد تا آذر 92، سازمان خصوصی سازی عملا هیچ کاری در بورس تهران نکرد. این در حالی است که سازمان خصوصی سازی و هیات های پذیرش بورس ها باید آماده باشند که وقتی مردم به هر دلیل آمدند و پول ها به سمت بورس آمد، به جای این که نقدینگی جدید صرف بالا رفتن سریع قیمت ها شود، صرف خرید سهام جدید شود یعنی به دلیل افزایش تعداد سهام موجود در بورس و نه به خاطر بالا رفتن قیمت سهام، ارزش جاری بازار بورس رشد کند. این وظیفه سازمان خصوصی سازی و هیات های پذیرش بورس هاست که در دستشان شرکت های جدید، افزایش سرمایه های جدید و پذیره نویسی های جدید آماده داشته باشند و زمان رونق بازار مدام اینها را عرضه کنند.

باتوجه به این سیاست دولت که می گوید می خواهم خصوصی سازی واقعی انجام بدهم و بعد به همین دلیل مقدار عرضه سهام را کم کند، این امر چه تاثیری بر بازار می گذارد؟

اگر بازار دوباره به وضع آذر ماه برگردد، این سیاست بد است ولی الان در شرایطی که روزی 50 تا صد میلیارد تومان بیشتر در بورس معامله نمی شود، این سیاست به نفع بازار است. در نهایت دولت باید این آمادگی را داشته باشد و دستورالعمل هایش را هم اگر می خواهد، تغییر بدهد، سیاست هایش را اگر می خواهد بازنگری کند و بالاخره هر کاری که می خواهد بکند، اما این آمادگی را داشته باشد که اگر نیمه دوم سال 93 بعد از این که اثر اجرای مرحله دوم هدفمندی گذشت و معلوم شد به هر دلیل باز نقدینگی وارد بورس شده، بتواند دوباره سهم عرضه کند. به هر حال خصوصی سازی را که نمی توان متوقف کرد چون قانون و دستور رهبری است، حالا دولت گفته می خواهیم روش اجرا و برخی نگاه ها را بازنگری کنیم، اما این بازنگری باید سریع تر انجام بشود که آمادگی داشته باشیم همچنان سهام ها را به صورت خرد و عموم به مردم بفروشیم.

سهامداران خرد بورس در ماجرای کاهش شاخص ها چقدر ضرر کردند؟

سهامدارانی که در یک سال گذشته به بورس آمده اند، مثلا در فروردین 92، الان راحت 50 تا 60 درصد سود برده اند، اما سهامدارانی بشدت ضرر کردند که در مهر، آبان و آذر 92 به بازار آمدند. یعنی در پیک قیمت ها تازه وارد بورس شدند و سهم خریدند. اینها دو دسته اند: یک عده که بهمن و اسفند و فروردین سهامشان را فروختند و رفتند کنار که آنها ضرر کردند و سهامشان را به قیمت های پایین تر فروختند. این عده الان در قیمت های پایین تر از آن زمان که ضرر کردند، می توانند دوباره وارد بازار شوند و سهام بخرند چون بازار علائم مثبت شدنش را بروز داد، اما در گروه دوم، اگر افرادی سهم هایشان را نفروختند و نگه داشتند و در نهایت ارزش سهامشان پایین آمده، الان دیگر در کوران این قیمت های پایین، 40 تا 50 درصد پایین تر فروختن سهام اشتباه است. اینها باید حداقل شش ماه دیگر صبر بکنند که ان شاءالله دوباره قیمت ها به حالت قبلی برگردد. توصیه ام به دسته دوم این است که اگر پول نقد دیگری هم دارند، الان می توانند چه مستقیم و چه از طریق صندوق ها آرام آرام خرید کنند و میانگین خریدشان را پایین بیاورند تا از این طریق قیمت تمام شده خرید سهام را پایین بیاورند که اگر بازار برگشت و قیمت ها بالاتر رفت، سود بهتری بکنند. البته کسانی که پول دارند، دل هم دارند یعنی اگر ما دائما فکر کنیم بحران می شود، جنگ می شود، وضع تحریم ها بدتر می شود و... طبیعی است که نه، نباید وارد بورس شویم و از این ریسک ها بکنیم. من انتظارم این پیش بینی های بدی که گفتم، نیست. انتظارم خوش بینانه است. فکر می کنم تورم کم می شود، حلقه محاصره کم می شود و چرخه اقتصاد از رکود خارج می شود و آرام آرام به سمت رشد اقتصادی می رویم. بنابراین الان فکر می کنم وقت خرید سهام است. البته همه یکجور فکر نمی کنند، این نظر من است.

پس به نظر شما آن کوهنورد آرام آرام حرکت صعودی اش را شروع می کند؟

بله، حتما.

منبع: جام جم آنلاین

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    Markets

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها