منشأ بدبینی تاریخی به امریکا

کد خبر: 461193
ایران: در آستانه روز 13 آبان، رهبر معظم انقلاب 2 دیدار مهم خویش را به بحث سیاست خارجی اختصاص دادند. ابتدا در جمع سفرا اصول و خطوط سیاست خارجی کشور را بویژه در دوران پس از توافق هسته‌ای ترسیم کردند و دیروز در جمع دانش‌آموزان مسأله تاریخی تضاد ایران و امریکا را واکاوی کردند. اینکه چرا دو نشست پیاپی مرجع اول کشور به مسائل سیاست خارجی سوق پیدا کرده است، می‌توان به ظن قوی حدس زد که جامعه ایران وارد برهه‌ای شده است که در آن روابط خارجی و سیاست بین‌الملل وزن و اهمیت افزون‌تر از دوره‌های گذشته پیدا کرده است و گام نهادن در این میدان جدید نیازمند یک نقشه راه و استراتژی تازه‌ است که اصول کلان آن را مقام اول حاکمیت و شیوه‌ها و ساز و کارهای اجرای این اصول را دولتمردان و دیپلمات‌ها برمی‌گزینند.
با وجود آنکه دو نشست رهبر معظم انقلاب با قشرهای خاصی مثل سفرا یا فرهنگیان بوده است اما ایشان مسائل مهم سیاست خارجی را به صورت عام با افکار عمومی در میان گذاشته است. به طور مثال در نشست دیروز که به تحلیل فراز و نشیب رفتار و نگاه ایرانی‌ها به امریکا اختصاص داشت، ایشان با زبانی اقناعی به بسیاری از سؤالاتی که در ذهن هر شهروند ایرانی بویژه طیف دانش‌آموز و دانشجو جریان دارد، پاسخ گفتند. سخن رهبر معظم انقلاب در ارتباط با امریکا منظومه‌ای است که آمیزه‌ای از تجربه‌های تاریخ سده اخیر، ادله عقلی و نیز الزامات نظام انقلابی ایران است. در این نگاه ایشان با صراحت به مقایسه کفه سود و زیان دوستی با امریکا می‌پردازد و با کنار هم چیدن مضرات خوشبینی به طرف امریکایی تأکید می‌کند بهبود روابط با امریکا در این برهه به مصلحت نیست و چنان‌که زمانی به سود ایران بود، رهبری آن را بیان خواهند کرد. رهبر معظم انقلاب امسال در آستانه روزی که اختصاص به مبارزه با امریکا دارد، بیش از هر چیز بر «داده‌های تاریخی» استناد کردند. در یک منحنی تاریخی ایشان بر آن شدند تا نقاط اوج و حضیض موقعیت ایران مقابل این حریف بین‌المللی را نمایان سازند.
واقعیت امر این است که رفتار تاریخی ایرانی‌ها نسبت به امریکا همواره با 2 سویه افراط و تفریط پیش رفته است. این نگاه دو گانه نه تنها بر سیاست بلکه بر عرصه‌های فرهنگ و اقتصاد نیز سایه افکنده است به گونه‌ای که در مقابل قطب روشنفکران چپگرای ضد امپریالیست همواره جبهه‌ای از نخبگان لیبرال قرار گرفته‌اند. افرادی در برهه‌ای از تاریخ در صحنه سیاست حضور داشته‌اند که به معنای واقعی کلمه به این امید و خوشبینی بوده‌اند که امریکا در نقش پلیس صلح و دموکراسی ظاهر خواهد شد و ارتش بزرگ آن به جنگ همه دیکتاتورها خواهد رفت. نگاه انتقادی رهبر معظم انقلاب در نشست دیروز متوجه همین طیف از افراد بود. در این باره ایشان به طور خاص بر اشتباه روشنفکران دهه 20 و 30 انگشت تأکید نهادند و گفتند که چگونه آن روزگار، ایرانیان خسته از سلطه استعمار بریتانیا به اصلاح و تعدیل روابط بین‌الملل با حضور امریکا دلخوش کرده بودند.
در دوران معاصر این امید و خوشبینی نیز در برهه بعد از جنگ سرد بروز کرد وقتی که امریکا وعده خاورمیانه نوین و مبتنی بر مردمسالاری را داد تا جایی که حتی نسل سیاستمداران نومحافظه‌کار این کشور مدعی شدند با یورش به خاورمیانه جای حکومت واپسگرای طالبان در افغانستان و استبداد صدام در عراق، نظام‌های دموکراسی نوین را خواهند نشاند. این تصورات خوشبینانه در دوره بعد از جنگ عراق و افغانستان رنگ باخت و با سقوط دولت نومحافظه‌کاران، سیاستمداران این کشور آشکارا در دوراهی انتخاب میان منافع اقتصادی و اصول دموکراسی دچار تناقض شدند. دامنه این تناقضات بعد از بهار عربی به اوج رسید یعنی زمانی که واشنگتن از یک سو دست رژیم‌های محافظه‌کار عرب را در سرکوب جنبش‌های کاملاً مسالمت‌آمیز در بحرین و یمن بازگذاشت و از سوی دیگر با ادعای صلح و دموکراسی به میدان جنگ نظام سیاسی سوریه رفت.
نکته شایان توجه این است که دو مقام بلندپایه سیاست خارجی ایران بعد از رهبری یعنی رئیس جمهوری و وزیر خارجه طی دو سال اخیر هر بار در برابر این سؤال که نگاه شما به سیاست خارجی امریکا چیست تصریح کرده‌اند که ما به حکم تجربه‌های تاریخ به امریکا بدبین هستیم و با استناد به توصیه مکرر بنیانگذار انقلاب گفته‌اند که موضوع تغییر باید در رفتار عملی امریکا خود را نشان دهد. در عین حال همه مدیران ارشد نظام متفق‌القول هستند که راه غلبه بر تجربه‌های تلخ روابط ایران و امریکا ضمن تکیه بر اهرم تدبیر و هشیاری سیاسی، بالا بردن توانمندی و قدرت ملی است، یعنی همان چیزی که توسعه پایدار و مبتنی بر منافع ملی در عرصه‌های مختلف اقتصادی و فرهنگی و سیاسی خوانده می‌شود.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها