ادعای کارگردان «رسوایی ۲» درباره فروش فیلم هایش

کد خبر: 526316

کارگردان فیلم سینمایی «رسوایی ۲» گفت: کسانی که از من انتقاد می‌کنند فروش تمام فیلم‌هایشان را جمع بزنید به اندازه فروش یک فیلم من هم نشده است.

صبا: از همان زمانی که با «اخراجی­های 1» وارد سینما شد، معلوم بود که کشاندن مردم و نشاندن‌شان روی صندلی‌های سالن‌های سینما را خوب بلد است. پس از آن، فیلم‌های دیگری ساخت که همه آنها با وجود انتقادهای زیادی که از سوی منتقدها به‌شان وارد بود، توانستند رکورد فروش را یکی پس از دیگری جابه‌جا کنند. مسعود ده‌نمکی و آثارش همیشه حمایت­های مسئولین و مدیران را داشتند و فیلم‌هایش همیشه در نیمه اول فصل بهار (بهترین زمان اکران) با سالن‌های زیاد نمایش داده می‌شد، اما این‌ اتفاق، این بار برای این فیلمساز و فیلمش نیفتاد و «رسوایی 2» با سالن‌های کم و کم‌ترین تبلیغات ممکن، فقط در شهر تهران به نمایش درآمد. از طرفی فیلم او در جشنواره فجر هم با کم‌محلی منتقدین و مطبوعات روبه‌رو شد؛ اتفاقی که تازگی نداشت، اما مسئولین هم از فیلم او حمایت چندانی نکردند تا او تک و تنها میان دو جریان بایستد و به قول معروف: از این‌ور رانده و از آن‌ور مانده باشد. او که از عالم و آدم دلش پر است به سختی حاضر شد پای گفت‌وگو بنشیند و با یاسی که در صدایش موج می‌زد به سوال‌های ما پاسخ بدهد...

عده‌ای معتقدند که «رسوایی2» به لحاظ ساختار سینمایی دچار مشکلاتی است و آ‌­ن­قدر که پیام و محتوا برای شما اهمیت داشته، ساختار و اصول سینمایی از اهمیت کمتری برخوردار بوده است.

اتفاقا من معتقدم فیلم هم محتوای درستی دارد و هم ساختار درستی. در مورد فرم این فیلم هم باید بگویم: «رسوایی 2» چند سر و گردن از تمام فیلم­هایی که در سینمای ایران و در همین زمینه و با این فرم ساخته می‌شوند، بالاتر است. به نظرم این آقایان با کلی‌گویی پشت محتوای فیلم پنهان شده‌اند! وقتی نمی‌توانند در مورد فرم و ساختار فیلم حرفی بزنند، می‌خواهند با استفاده از بار سنگین مضمون فیلم، فرم و ساختار را نادیده بگیرند.

پردازش شخصیت‌ها در رسوایی2 نسبت به آثار قبلی شما، کمتر و ضعیف‌تر بوده است؛ موافقید؟ برای مثال، بازی اکبر عبدی در این فیلم، نسبت به دیگر کارهای این بازیگر با شما، تکراری و ضعیف‌تر به نظر می‌رسید.

قصه ما یک قهرمان و یک ضدقهرمان دارد. قهرمان فیلم که نقشش را اکبر عبدی بازی می‌کند، برای مردم باورپذیر است و مخاطب قبولش می‌کند. شخصیت او از تیپ هم فراتر رفته و تبدیل به شخصیت شده است. شخصیت براساس قصه‌ای که از اول تا پایان روایت می‌شود، وضعیتی مشخص دارد. باقی کاراکترها هم وضعیت خودشان را دارند. چیزی که در این میان مهم است این است که مردم بتوانند با قهرمان و ضد قهرمان همذات‌پنداری کنند...

و این اتفاق در قصه شما افتاده است؟!

به نظر من بازی آقای عبدی یکی از بهترین بازی­های طول عمر ایشان است و حتی از نقشش در «رسوایی 1» هم پخته­تر شده است. ببنید بحث شما، فقط نقد فیلم است؛ شما دارید نقدِ فیلم می‌کنید!

من فقط دو سوال از شما پرسیدم! لوکیشن فیلم‌های شما معمولا تهران است. البته از «اخراجی­ها» و فضای جنگ که فاکتور بگیریم؛ چرا برای روایت داستان­تان یک شهر خیالی را انتخاب کردید؟

در «رسوایی 1» هم ما لوکیشن را لو نداده و شهر را به هیچ وجه معرفی نکرده بودیم، اما در «رسوایی 2» ماجرا کمی فرق داشت. برای این­که بعضی‌ها در مقابل مضمون فیلم گارد نداشته باشند و این مضمون و محتوای متعالی فیلم، قربانی بحث‌های ژورنالیستی نشود، یک شهر فرضی را در نظر گرفتیم. شهر فرضی که تداعی‌کننده نوعی کلان‌شهر مدرن است و وضعیتش می‌تواند حتی بدتر از تهران باشد. به همین دلیل یک شهر فرضی در نظر گرفته شد.

پس از اول خودتان را برای گاردِ به قول خودتان ژورنالیستی، آماده کرده بودید؟!

بله این گارد همین الان هم که قصه در شهری خیالی روایت می‌شود، در مورد فیلم وجود دارد. بعضی از آقایان نقد به کلان‌شهرها را انگاری نقد بر خودشان می‌دانند و به همین دلیل است که می‌بینیم فیلم از تبلیغات شهری هم بی‌بهره شده است.

دلیل روی‌آوردن شما به جلوه‌های ویژه تصویری _ بیش‌تر سینمایی‌ها معتقدند که از نظر جلوه‌های ویژه تصویری، عقب‌تر از دیگر کشورهای دنیا هستیم _، چه بود؟

به کارگیری جلوه‌های ویژه تصویری را از «اخراجی‌های 1» شروع کردیم. در آن فیلم، برای اولین بار از جلوه‌های ویژه تصویری در کارهای­ام استفاده کردم، چرا که صحنه‌های بمب‌باران در «اخراجی‌های 1» می‌طلبید که از این حرکت، بهره ببریم. «اخراجی‌های 2» اولین فیلم دفاع مقدس بود که به صورت جدی، هم از دوربین دیجیتال و هم از جلوه‌های ویژه کامپیوتری استفاده کردیم. قسمت‌هایی مثل هواپیمای مسافربری از صحنه‌هایی بود که ما از این تکنیک استفاده کردیم. همه آن‌ها تمرینی بود برای این فیلم. معتقد بودم که بچه‌های ایرانی استعدادش را دارند و اگر زمینه‌ای فراهم شود، می‌توانند هم‌طراز با خارجی‌ها کار کنند، ولی اگر تجهیزات و ادوات کامپیوتری‌شان هم درست باشد. یک سال و نیم پیش کار را شروع کردیم... تمام کارهای جلوه‌های ویژه تصویری و میدانی از قبل تعیین شده بود و به صورت امتحانی، کار را از یک‌سال و نیم پیش شروع کرده بودیم و شاید اگر تست‌ها خوب در نمی‌آمد، تمام این جلوه‌های ویژه در یک دقیقه پایان فیلم، خلاصه می‌شد. وقتی مطمئن شدم این تیم می‌تواند کاری خارق‌العاده برای سینمای ایران انجام بدهد و خطی باشد برای بقیه همکارانم، تصمیم گرفتم زمان جلوه‌‌های ویژه هم بیش‌تر شود و به صورت جدی به این مسئله پرداختیم.

مشخص است که از نتیجه بسیار راضی هستید...

نتیجه کار طوری شده که بنا بر صحبت‌های کارشناس‌های هالیوودی و غربی این فیلم در حد فیلم‌های روز سینمای جهان است و در سینمای ایران تکرار نشده است.

اما کارشناس‌های ایرانی نظرشان چیز دیگری است!

آقایان به خاطر بغض‌‌ها و حسادت‌ها و بی‌سلیقه‌گی‌ها، نتوانستند خلاقیت بچه‌ها را در اثر ببینند!

در راستای صحبت‌های قبلی‌تان یک پرانتز باز کنم: اشاره کردید که بیلبوردهای تبلیغاتی نداشتید، اما مسعود ده‌نمکی تبدیل به یک برند شده است...

این که دیگر ضد ارزش نیست؟!

نه نیست!

به هر حال مردم باید بیلبوردها را در سطح شهر ببینند. خیلی از فیلم‌ها در تلویزیون حق تبلیغات دارند و تعدادی هم در شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ می‌کنند. تبلیغات، حق مردم است و آن‌ها باید بدانند چه فیلم‌هایی در چرخه اکران هستند.

برداشت من از صحبت‌های شما این است: شما نه‌تنها حمایت مدیران و مسئولان را ندارید که از طرف منتقدین و سینمایی‌ها هم طرد شده‌اید! دلیلش چیست؟

به هر حال دلایل مختلفی داد. مدیران از فیلم‌های من بدشان می‌آید، چون خودشان نقد می‌شوند و از قبل هم قابل پیش‌بینی بود. اگر منتقدین می‌خواستند از من و فیلم‍م استقبال کنند که اینطوری نمی‌شد. حرف‌های فیلم به مزاج خیلی‌ها خوش نمی‌آید، حالا چه اظهار کنند و چه این کار را نکنند و به روی خودشان نیاورند. در مورد منتقدها، قصه کهنه و قدیمی‌ست و آن‌ها نظر خودشان را دارند و من نظر خودم را. آن‌ها نقدهای خودشان را می‌نویسند و من فیلم‌های خودم را می‌سازم. مساله زیاد حادی نیست!

شما در حال حاضر، مصداق از این‌ور رانده، از آن‌ور مانده هستید!

وقتی خدا و مردم را داشته باشید، دیگر مشکلی نیست!

فیلم‌های قبلی شما فروش بالایی داشتند، اما «رسوایی 2» در روزها و سانس‌های مشابه با فیلم‌های قبلی‌تان فروش کمتری داشته است...

به خاطر تعداد سالن سینماها است. فیلم قبلی من به طور همزمان در هشتاد سالن سینما در کل ایران اکران شد. این بار با 20 سالن شروع کردیم و هنوز شهرستان‌ها‌ اضافه نشده‌اند.

دلیلش چیست؟

خودم تعمدا این کار را کردم. اول از همه، اکران نوروزی را نخواستم و بعد هم، تصمیم گرفتم با سالن‌های کم‌تری فیلم‌ام را اکران کنم. می‌خواستم فضا عادی باشد و با خودم مسابقه نگذارم! بگذارید هر اتفاقی قرار است بیفتد، بیفتد!

مخاطب در فیلم‌های شما با کمدی کلامی مواجه است؛ دلیل گرایش ما به فضاهای کمدی چیست؟

برای گرفتن زهر فیلم و انتقادهایی که در فیلم‌های‌ام وجود دارد به این سمت رفته‌ام. این روش، فضای انتقادی داستان را به نوعی شیرین می‌کند.

خب مردم هم دوست دارند...

ذائقه مخاطب را باید تغییر داد... بعد از «اخراجی‌های 3» شروع کردیم و در کارهایی که بعد از «اخراجی‌ها 3» ساختم؛ دُز طنز قصه‌هایم کمتر شد و آن‌چنان نیست و حجم اتفاق‌ها توی فیلم همه چیز را تحت شعاع قرار می‌دهد.

شما سابقه حضور در مطبوعات را داشته‌اید؛ موافقید که شخصیت خبرنگار فیلم‌تان، دچار ضعف بود و به قول منتقدها: در نیامده بود؟!

شخصیت خبرنگار فیلم، شباهت زیادی دارد به خبرنگارهایی که من می‌شناسم. خبرنگار از اول هم قرار نبود شخصیت پخته‌ای باشد و فقط در همین اندازه که آدم‌های داستان را بهم متصل می‌کند و اخبار را در قصه جابه‌جا می‌کند. قهرمان قصه من، آدم دیگری بود و همین برایم اهمیت داشت. بازیگر نقش فرعی بود دیگر...

چرا در جشنواره از «رسوایی 2» حمایت نشد؟

اتفاقا از فیلم استقبال خوبی شد و با این که ساعت دو صبح نمایش داده شد، نصف بیش‌تر سالن پُر بود.

اما در صحبت‌هایی که قبل از این گفت‌وگو داشتیم، شما گفته بودید که از فیلم استقبال نشد و دلایل خاص خودتان را هم داشتید!

عده‌ای در جشنواره فضایی علیه فیلم درست من به وجود آورده بودند که تا حدودی هم موفق بودند!

چرا؟

وقتی از مضمون فیلم باخبر شدند، سعی کردند با فرافکنی و گفتن جمله‌هایی از این دست: « این فیلمه به درد نمی‌خوره!»، فضا را به پیش ببرند. مدیرهای جشنواره هم بی‌انصافی کردند و فیلم را ساعت 2 نصفه شب، اکران کردند. هر کسی که در روز چند فیلم دیده باشد، هرگز ساعت 2 نیمه شب حاضر نمی‌شود، در سالن فیلم ببیند. تازه جمعیتی که در سالن بودند تا آخر فیلم را دیدند و نهایتا ده­بیست نفر سالن را ترک کردند؛ در حالی که در فیلم‌های دیگر، مردم صدنفرصدنفر سالن را ترک می­کردند! این‌که گفتند همه سالن را ترک کردند و... جوسازی بود...! دروغ بود...! در فضای رسانه‌ای، بازی‌های این‌چنینی عادی است و من در زمین آن‌ها بازی نمی‌کنم.

خب، شاید اثر شما ایراداتی داشته باشد!

مردم در ایام جشنواره، توانستند در سانس‌های فوق‌العاده‌ای که برای «رسوایی 2» گذاشته بودند، فیلم را ببینند. همین الان که باهم حرف می‌زنیم، فیلم با استقبال خوبی روبه‌رو شده است. مطمئن باشید فیلمی که ایراد داشته باشد، نمی‌تواند مخاطب را همراه کند.

این مسئله ربطی به ضعف ندارد و آقایان دوست دارند بازی کنند...

شما دارید حاشیه‌ای بحث می‌کنید! قرار نیست راجع به این چیزها حرف بزنیم!

این‌ها حواشی است که راجع به فیلم شما به وجود آمده؛ مسلما خود شما می‌توانید در موردش صحبت کنید!

پس بروید از آن‌هایی بپرسید که به من فحش می‌دهند! بپرسید: چرا به من فحش می‌دهند؟!

بگذریم؛ فروش فیلم‌تان مثل «رسوایی 1» خواهد بود؟

(می­خندد) من با خودم مسابقه نمی‌دهم و همین که بفروشد برای من کافی است.

کسانی که از من انتقاد می‌کنند فروش تمام فیلم‌هاشان را جمع بزنید به اندازه فروش یک فیلم من هم نشده است!

البته به قول خودتان شرایط اکران و فروش در ایران پیچیده است. البته آقای ده‌نمکی، شما همان اول گفت‌وگو من را خلع سلاح کردید!

این روزها شرایط مناسبی برای صحبت‌کردن و حتی میلی به گفت­‌وگو ندارم...‍!

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها