ارتباط تنگاتنگ سلامت جسم و روان

کد خبر: 587251

در روانشناسی جدید دیگر روان به مفهوم قدیم مطرح نیست و چیزی که امروزه از آن به عنوان روان تعبیر می‌شود در واقع به رفتارها و کارهایی که از مردم سر می‌زند، بر می‌گردد.

روزنامه آرمان؛امیرهوشنگ مهریار*:در روانشناسی جدید دیگر روان به مفهوم قدیم مطرح نیست و چیزی که امروزه از آن به عنوان روان تعبیر می‌شود در واقع به رفتارها و کارهایی که از مردم سر می‌زند، بر می‌گردد.
از سوی دیگر، رفتارها صد در صد تابع سیستم مغزی افراد هستند و مغز هم مثل یک کامپیوتر عمل کرده، یاد می‌گیرد و از یادگیری‌هایش استفاده می‌کند. بنابراین جسم و روح مثل سابق از هم جدا نمی‌شوند. در هر موردی خواه بیماری روانی، خواه بیمار جسمی، خواه سلامت روانی و خواه سلامت جسمی فرد به عنوان یک واحد کلی شامل اعضای جسمی از یک طرف و فعالیت‌های غیر جسمی و رفتاری از طرف دیگر است. بنابراین جسم و روان در رابطه نزدیک با هم قرار دارند. البته بعضی مواقع است که مجبور هستیم این دو را از هم جدا کنیم. برای مثال همان‌طور که بیماری‌های کبد و کلیه از قلب جدا شده‌اند، بیماری‌های روحی و جسمی هم در مواردی از هم جدا می‌شوند. بیماری‌های روانی مجموعه‌ای از ناراحتی‌هایی هستند که اساسا به علت صدمه دیدن تعادل عادی دستگاه اعصاب به وجود می‌آیند. این تعادل ظریف است و در بیماری‌های بدنی نیز دیده می‌شود، اما در بیماری‌های روانی آزمایشی وجود ندارد که نشان دهد مغز ما چقدر آسیب دیده است، مگر در مواردی که عدم سلامت روان به علت آسیب دیدگی شدید مغزی باشد و قسمتی از مغز بر اثر ضربه از بین برود که به دنبال آن مشکلات جسمی و روحی پیدا می‌شود، یعنی فرد دچار فلج بدنی شده و نمی‌تواند راه برود و حرف بزند. از طرف دیگر هم حافظه و تخیل را از دست داده است. بیمارهای روانی به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ بیماری‌های ارگانیک که در آن درگیری مغزی و دستگاه اعصاب واضح است و به صورت خاصی می‌توان آن را نشان داد، در حالی که بیماری‌های غیرارگانیک بیماری‌هایی هستند که در آن کارکرد مغز به هم می‌خورد، اما به صورت خاص آسیب مغزی وجود ندارد. به عبارت دیگر با پیدا شدن روش‌های تازه برای ارزیابی فعالیت‌های مغزی دیگر چون گذشته هیچ نوع درگیری مغزی در کار نیست و درگیری‌ها به صورت فعالیت‌های شیمیایی مغز خود را نشان می‌دهند. برای مثال داروهایی که برای افسردگی موثر هستند عمدتا بر اساس تغذیه استوارند و در دستگاه اعصاب رابطه بین سلول‌های مغزی از طریق مواد شیمیایی صورت می‌گیرد. در اختلالات افسردگی، اضطراب و بیماری‌های شدیدتری مثل اسکیزوفرنی اساس بدنی مشکلات روانی تا حدی روشن است.
سابق بر این گفته می‌شد که بیماری‌ها جنبه جسمی دارند، اما امروزه ثابت شده جنبه روانی هم دخالت دارد. در اکثر بیماری‌ها مثل سرطان مشکلات روانی مانند استرس اثرگذار است و بدن را برای ابتلا به بیماری آماده می‌کند، یعنی از طریق تضعیف سیستم دفاع معمولی بدن آمادگی بیشتری برای ابتلا به بیماری جسمی دارد. با تغییراتی که در چند سال اخیر در جامعه به وجود آمده بیماری‌هایی که قبلا جنبه عفونی داشتند، ارزش خود را از دست داده و بیمارهای دیگری پیدا شده‌اند که مربوط به رفتار و تحت تاثیر مغز هستند. به عبارت دیگر، بیماری‌های روانی مثل پرخوری و سوءمصرف مواد می‌توانند به تغییرات رفتارهای بدنی منجر شوند و در سلامت جسم اثر بگذارند. همچنین دیابت و فشار خون هم با رفتار ارتباط دارند. بنابراین سلامت جسم و روان در ارتباط تنگاتنگی هستند و به شدت از هم تاثیر می‌گیرند، تا جایی که بررسی‌ها نشان می‌دهد بیشتر بیماری‌های جسمی زمینه روانی دارند و بیشتر بیماری‌های روانی هم زمینه جسمی دارند. در نتیجه در دنیای امروز چون گذشته نمی‌توان به مسائل روانی بی توجه بود.
عدم توجه دولت به شادی مردم

نباید فراموش کنیم که ایران کشوری در حال توسعه است. اگر بخواهیم آن را با استانداردهای کشورهای پیشرفته مثل سوئد و نروژ مقایسه کنیم طبعا به مشکل خواهیم خورد. در حد معمولی سیستم بهداشت و درمان در رابطه با بیماری‌های جسمی در ایران پیشرفت خوبی داشته اند، به ویژه سیستم بهداشت اولیه که از طریق خانه‌های بهداشت روستایی اجرا شده و موفقیت‌های خوبی نیز به دست آورده است، تا جایی که باعث شده مرگ و میر اطفال و زنان کاهش پیدا کند. از طرف دیگر با بالا رفتن سن مسائل و مشکلات ناشی از پیری به سراغمان آمده که در اغلب کشورهای غربی مطرح است و در ایران هم اخیرا توجه به آن بالا رفته است. به علاوه تغییراتی در زندگی اجتماعی به وجود آمده که باعث شده مشکلات جسمی ناشی از شیوه زندگی در افراد ایجاد شود. برای مثال کم کاری، کم تحرکی و مصرف بیش از حد نمک و شکر سبب مشکلات جسمی شده اند. همچنین در سال‌های اخیر به علت جنگ و تحولات ناشی از آن استرس وارد شده بر جامعه نیز افزایش یافته است. این در حالی است که اخیرا در مطالعات انجام گرفته مشخص شده که نرخ شیوع بیماری روانی به ویژه افسردگی در ایران بالا رفته است. بسیاری معتقدند که این مساله ناشی از عدم توجه رسمی به مسائلی مانند شادی، آسایش، آرامش، موسیقی و... است. همچنین امکاناتی برای پیشرفت به ویژه در مورد خانم‌ها ایجاد شده که درس بخوانند، اما فرصت‌های لازم برای اینکه از توانایی و معلومات خود استفاده کنند، وجود ندارد. از سوی دیگر، فشارهای مضاعف مانند انواع محدودیت‌هایی که به مردم به ویژه به افراد جوان وارد می‌شود در ایجاد بیماران روانی و جسمی تاثیرگذار است. توجه به علم روانشناسی در جامعه برخی پزشکان به علت محدودیت زمان برای بیماران وقت نمی‌گذارند. در نتیجه آن‌قدر که باید به مشکلات بیماران توجهی نمی‌شود، حتی در مورد بیماران روانی هم این مساله مطرح است. به عبارت دیگر روانپزشکان حداکثر ۱۵ دقیقه با بیماران حرف می‌زنند و بلافاصله نسخه می‌نویسند که داروها را مصرف کن تا خوب شوی، در حالی که نتایج هم نشان می‌دهد بیماران به این صورت خوب نمی‌شوند. از سوی دیگر، حداکثر ۱۰ سال است که به فعالیت روانشناسان و مشاوران در زمینه بهداشت روانی اهمیت داده شده و مجلس هم قوانینی را تصویب کرده و چیزی تحت عنوان نظام روانشناسی به وجود آمده است. با وجود این، عده زیادی از روانشناسان تربیت‌شده دارای درجه کارشناسی ارشد و دکتری وارد بازار کار شده‌اند و وقت بیشتری دارند که به درددل بیماران گوش دهند. این نوع از مداوا در جامعه در حال پیشرفت است و امیدواریم که در آینده وسعت بیشتری پیدا کند، چرا که برای داشتن جامعه سالم، بهداشت روانی بسیار حائز اهمیت است و نباید دولت‌ها آن را نادیده بگیرند. * روانشناس و استاد دانشگاه

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها