
سرویس اقتصادی فردا؛ سیدمحمد سادات اخوی: چند روز پیش بود که بازهم خبر خوش به فرهنگیان داده شد. این بار معاون وزیرآموزش و پرورش وعده داد که طلبکاران بازنشسته فرهنگی، شب یلدای پر پولی خواهند داشت. فرزانه، پرداخت پاداش بازنشستگان 94 را اولين اولويت آموزش و پرورش اعلام کرد و گفت: پيگيري هاي آن انجام شده و پاداش به زودي به حساب بازنشستگان واريز خواهد شد.
البته این خبر در شهریور هم داده شده بود. جایی که رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس از اصلاح لایحه بودجه 95 سخن گفت. حاجی بابایی گفته بود: با اصلاح بودجه 95، تخصیص 40 هزار میلیارد تومان جهت پرداخت مطالبات فرهنگیان، کشاورزان، پیمانکاران و شهرداری قطعی است. این نماینده مجلس تاکید کرده بود که اولویت با پرداخت پاداش بازنشستگان است.
یک هفته پس از این مصوبه، محمد بطحائی، معاون وزیر آموزش و پرورش گفت: «تاکنون 95 درصد مطالبات پایان خدمت بازنشستگان سال 93 پرداخت شده است. 110 میلیارد تومان تامین اعتبار کرده ایم. با این اعتبار 3000 هزار بازنشسته سال 93 پرداخت خواهد شد.» یک حساب سرانگشتی نشان می دهد که درسال 93 تعداد بازنشستگان، 60هزار نفر بوده است. هر کدام نیز حدود 36.5 میلیون تومان، پاداش بازنشستگی دریافت می کنند. بنابر کل بودجه مورد نیاز برای پرداخت پاداش پایان خدمت، حدود دو هزار میلیارد تومان است. پولی که دو سال پرداختش طول کشیده است.
بر اساس گفته بطحائی، به بازنشستگان سال 94 وعده داده شد که با تامین بودجه، مطالبات آنها پرداخت می شود. بازنشستگان 95 هم جایی در وعده مسئولین آموزش و پرورش نداشتند.
نکته مهمی که در گفته های بطحائی نهفته بود، عدم پرداخت حقوق شش ماه معلمان حق التدریس و حق الزحمه بود. بطحائی در این باره گفت: «حقالزحمه معلمان تا اسفندماه پرداخت شده و مطالبات امسال باقی مانده که امیدواریم سال جاری کلیه مطالبات فرهنگیان را تسویه کنیم.»

گویا فرهنگیان همیشه از دولت طلبکارند. بازنشسته باشند یا نباشند. هر ساله در اسفندماه معلمان دست به اعتراض صنفی می زنند، اما بازهم همان آش و همان کاسه. اعتراضات معلمان به وضعیت معیشتی خود، از سوی رهبری نیز مورد توجه قرار گرفته بود. رهبری در سخنرانی سالانه روز معلم، به موضوع اقتصاد و معیشت معلمان اشاره کرد و از مسئولین خواست این موضوع را حل کنند. هرچند که این صحبت در اردیبهشت 94 انجام شد؛ اما در شهریور 95 بازهم برخی از فرهنگیان بازنشسته سال 93، معوقات خود را دریافت نکرده بودند. بازنشستگان سال 94 نیز تا نیمه 95، پاداش پایان خدمت خود را دریافت نکرده اند.
باید به دنبال منابع غیر دولتی باشیم
وزارت آموزش و پرورش، دلیل اصلی این معوقات را عدم تامین بودجه می داند. مسئولین می گویند باید به دنبال منابع غیردولتی باشیم. این درحالی است که اوضاع مالی در صندوق ذخیره فرهنگیان بد نیست. وضعیت مالی خوب این صندوق را می توان از وام های پرداختی اش فهمید. این صندوق، به تعداد انگشت شماری، در چند سال گذشته، هشت هزار میلیارد تومان وام پرداخت کرده. رئیس سابق آن هم اکنون در بازداشت است. سخنگوی قوه قضائیه از اختلاس در صندوق می گوید. اما رئیس جمهور معتقد است که این هشت هزار میلیارد تومان، اختلاس نیست، بلکه معوقه است. همانگونه که پیشتر گفتیم کل مطالبات پایان خدمت در سال 93، حدود دو هزار میلیارد تومان است. سوال اصلی اینجاست: آیا وزارت آموزش و پرورش نمی توانست این پول را از صندوق ذخیره وام بگیرد و پس از تامین اعتبار توسط دولت وام را بازگرداند؟ پرداخت پاداش 60 هزار نفر فرهنگی در اولویت بود یا پرداخت وام هشت هزار میلیارد تومانی به 5-6 نفر؟ با این هشت هزار میلیارد تومان، پاداش 240 هزار نفر بازنشسته در طول چهار سال قابل پرداخت بود.
وام صندوق ذخیره فرهنگیان برای سفر به پاتایا و آنتالیا
صندوق ذخیره فرهنگیان در دو سال گذشته، دست و دلبازی های دیگری نیز داشته است. این صندوق، وام سفر به پاتایا و آنتالیا نیز پرداخت می کرد. این وام به معلمان و بستگان درجه یک پرداخت می شد. یکی از مدیران مدرسه ای در هرمزگان، این وام را توهین به خود دانسته بود. او که نمی خواست نامش فاش شود، درگفتگو با رادیو گفته بود: «شوهر من 23 سال سابقه خدمت داره. فوقلیسانس هم داره. خودم هم حدود 11 سال سابقه رسمی و 17 سال حق التدریس دارم. ما هنوز تو روستا مستأجریم. معلمها آنتالیا نمیروند. باور کنید ما هنوز تو روستا مستأجریم باور کنید شش هفتساله ازدواج کردم. هنوز مشهد نرفتم من هنوز مهمانی های ازدواجم که خارج از استان بوده نرفتم. بخاطر اینکه کفایت هزینههایم نمیرسه.»
این صندوق حاضر بود برای سفر به شهرهای منشوری، وام پرداخت کند؛ اما اگر به وزارت آموزش وپرورش وام می داد، اوضاع خیلی بهتر از شرایط امروزی بود.

اوضاع حق التدریسی ها هم خوب نیست
تنها بازنشستگان نیستند که این سوال را از وزارت آموزش و پرورش دارند. معلمان حق التدریس و حق الزحمه ای نیز، همیشه چندماه از دولت طلبکارند. برخی از آنان شش ماه بدون حقوق زندگی خود را می گذرانند. معلمان استخدامی نیز اوضاع مالی خوبی ندارند. در تجمع صنفی سال گذشته، برخی از معلمان فیش حقوقی خودرا چاپ کرده و در دست داشتند. فیش حقوقی آنان اعدادی بین یک تا یک میلیون و هفتصد هزار تومان را نشان می داد. اگر معلمی با این حقوق، در شهرهای بزرگ مستاجر باشد، بدون شک حقوقش فقط برای چند روز کفایت می کند. این میزان دریافتی، فشار سنگینی بر معیشت معلمان وارد می کند.
عدم پرداخت حقوق مناسب به معلمان، حتی دست مایه پیامهای تلگرامی نیز شده است. در این پیام ها وضعیت حقوق معلمان در ژاپن و آلمان با حقوق معلمان در ایران مقایسه شده بود. در ژاپن و آلمان، معلمان بالاترین میزان حقوق را دریافت می کنند چرا که وظیفه تربیت نسلی را برعهده دارند. در یکی ازین پیامها آمده بود: «از آنگلا مرکل پرسیدند، چرا حقوق یک معلم از یک پزشک بیشتر است؟ او درجواب گفت: چون معلم ها، پزشکان را تربیت می کنند.»
اوضاع معلمان در کشور ما خوب نیست. انتشار فیش های حقوقی چندصد میلیونی پزشکان، پرداخت وام های چندصد میلیاردی قرض الحسنه به برخی مدیران و اختلاس یا معوقه هشت هزار میلیارد تومانی صندوق ذخیره فرهنگیان، نمکی است بر زخم معلمان و بازنشستگان فرهنگی کشور.
بااین وعده های سرخرمنی بی عرضه ها
اگردین نداربد حداقل آزاد مرد باشید
ما که راضی نیستیم
حرامشان باد
یه بار واسه کلاس تقویتی ریاضی رفتم خونه دبیرمون دیدم با یک کت دامن که تو بازار قیمت کردم۴۵۰هزار تومن بود و با گوشواره های سنگینی که از بس طلاس سنگین بود که گوشش کش میومد،
همشونم توخونه های گرون قیمت بالا شهر زندگی میکنن،همشونم پژو و مزدا و سمند و۲۰۶ودناوmvmوسورن وهیوندادارن بخصوص بیشریاشون سانتافه دارن،دستبند هایی دارن که طلایه خالصه وبه کلفتی یک دفتر چهل برگ بود،همشونم هر روز انگشتراشون و دستبند های طلاشونو عوض میکنن و با مانتو شلوار های با پارچه های گرون قیمت میان مدرسه و موهاشونو رنگ های شرابی و طلایی میکنن و بیرون میذارن و میان مدرسه و عطر و ادکلن هایی میزنن که بالای دویست تومنه و عینک دودی هاشون از۵۰هزار تومن به پایین نیست و کوشی هاشون همه اپل و ایفون بالای۳میلیون تومنه و فقط سر کلاس هی در میارن از کیفشون و به رخ ماها میکشن ،بخصوص زمانی که میخان درس بدن لپ تاب هایی از کیفاشون در میارن که مثلشون تو پشت ویترین های بهترین فروشگاه ها هم نمیشه پیدا کرد باید سفارش بدی از کارخونشون واسمون بیارن،
روز در میون هم مدرسه کباب میورن
تازه این ها همه فقط با حقوق خودشون میخرن نه با حقوق شوهراشون ،تازه هنوز میگن فلان جا و فلان جا تو تهران و مشهد سرمایه گذاری کردن وکلی هم تسابایه بانکیشون پوله و بچه هاشونم به خاط پول ماماناشون خودشونو خیلی برایه ما میگیرن
به خاطر همینه همه بچه ها تو انشاهاشون مینویسن دوست دارن معلم بشوند من نیز خودم میخام معلم ریاضی در اینده بشم
چون خیلی ثروتمند اند
من نیز میخاهم معلم شوم
شايد شغل دومي دارند؟
آموزش و پرورش نيرو زياد ميخواد، بيا. ولي براي پول نيا كه خيلي پشيمون ميشي.
پاشو برو توی بازار دلالی واسطه گری یاد بگیر بیشتر به نفعته تا درس خوندن!!!
بکشه به کارگرا برسن مام آدمیم ،
خواهد شد ، که نشد به کوری چشم سلطنت طلبها، در سال پنجاهو هفت قیمت پیکان صفر ۱۶۰۰۰ تومان بود ، نان سنگک دو آتشه ۲۲ ریال هر عددتخممرغ ۱۰ ریال یک کیلو گوشت بره ۱۸۰ ریال ، خودمونیما چیحالا که نکردید ، الان در مدرسه ها ی ایران کدوم دانش آموز حاظره ۵ دقیقه بعداز زنگ تعطیلی مدرسه حتی در سحن حیاط مدرسه اللاف بشه بچه ها مثل زندانیای سیاسی که دراثر یک زلزله دژها فروریخته باشد سیلوار و موجهایی تا ارتفاع ۱۸۰
CM در خیابانها ( سونامی) ، خبرای تنبیه بدنی دانش آموزان درهمین سایت خیلی خوندیم ، اطفال معصوم چه گناهی کرده اند که شما قصتهای واماتون رسیده حالا سانتافه نه پرایدم خوبه ، چشموهمچشمی و رغابت با باجناقهاو جاریها را باید دانش آموزان تاوان پس بدن ، بابا شماکه پدر دواتو ملتو درآوردین تاکی تاچند ، برخلق خدا سخت نگیرید تا خدا به شما سخت نگیره ، کاش منهم یک معلم بودم
اگر دلتان خواست مي توانيد مثل هميشه نظر را پخش نكنيد
با ۹۵۷ دلارات ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر دلتان خواست مي توانيد مثل هميشه نظر را پخش نكنيد
اماشه ، حرف دل بهلول، واز خاطره / جونم برات بگه متولد ۱۳۴۵ جم ، درجبهه های غربو جنوب، دوران طابوتو دیدم تایم آخرش ۱۳ ساله بودم دوم راهنمایی ، ولی ، ولی در طول هشت سال تحصیل در
طابوت فقط ازیکی از معلمامون خاطره شیرین دارم ، خدابیامرز رزمجو متولد بجنورد واقعا انسان بود و معلم از بقیهٔ معلملمون تا مرز جمهوری اسلامی کتک میخوردیم کشتنیوار، همیشه با شلاق ماری چرمی حتی به سرو صورت میزدند ، کلاه شاپو وسیییبییییلا اوه اوه اوه ، ذهنیت در قضاوت ! البته جاییکه گفتم مطلق نیست ولی عمومیت داره، بیراه نگفتم ، اماشکری یکمقداری سیاهنماییه ولی شما خاکستریشو در نظر بگیرید ، احساساتتونو کنترل کنید ، من نمیدونم چنساله کامنت میذارم همه شون ناشناسه ولی چند ماهه اسم مستعار اماشکارو میذارم چون همه دوستان بهم میگن اماشکار کلمه ای بیمعنی با هزاران کاربرد ، یکیش سیاهنماییه در فاز کلکل ، ما چاکر همدگرم هستیم