نسبت دولت با منتقدان ۱۶‌میلیونی

کد خبر: 672001

روحانی انتخاب مردم است و همه ما وظیفه داریم کمک این دولت باشیم. از امروز روحانی رقیب نیست و رئیس جمهور قانونی کشور ماست؛ این از باخت.

نسبت دولت با منتقدان ۱۶‌میلیونی
سخنی با رفقا؛ همه برد و باخت ما
سرویس سیاسی فردا؛ محسن مهدیان*: درباره انتخابات. بخش یکم.
روحانی انتخاب مردم است و همه ما وظیفه داریم کمک این دولت باشیم. از امروز روحانی رقیب نیست و رئیس جمهور قانونی کشور ماست؛ این از باخت.
اما این انتخابات برای ما توفیقات بزرگی داشت که با هیچ انتخاباتی قابل قیاس نیست. نباید بدون توجه به این رشد سیاسی اجتماعی، شکست و پیروزی را تنها روی تعرفه ها تحلیل کرد.
۱. یکم. رشد جریان انقلابی
رشد جریان انقلابی در این دوره از انتخابات معنادار بود. رسیدن به وحدت واقعی و حقیقی، آرزوی جریان متدین و انقلابی بوده است. سالها بود وحدت های واقعی به ائتلاف های یک شبه و پشت درهای بسته ریش سفیدی تقلیل می یافت.
این دوره وحدت جنس دیگری داشت. "وحدتی خودجوش و درونی" که دو سطح پیدا کرد؛ هم "وحدت در راس" و هم "وحدت بدنه". وحدت در بدنه کمال و بلوغ وحدت های سیاسی است که در این انتخابات، بی سابقه و خودجوش رقم خورد.
این انتخابات با شکل گیری یک جبهه انتقادی 16 میلیونی متحد و منسجم پایان یافت. این قدرت را دست کم نباید گرفت. از این جمع متحد کارهای بزرگی ساخته است.
۲. دوم. رشد اجتماعی مردم
در این انتخابات خیلی از مسائل روشن شد. شناخت دقیقی از رویکردها و رفتارهای این دولت برای مردم شکل گرفت. این شفافیت را نباید دست کم گرفت. تصویر درستی از این دولت در جامعه و در تاریخ ایجاد شده است. این دولت از امروز با یک تصویر واقعی باید کار کند.
این رشد اجتماعی تنها مربوط به شناخت دولت نیست. دیگر جریان های سیاسی نیز شفاف شدند.
یک قلمش تصفیه احمدی نژاد بود. یک قلمش وزن کشی سیاسی اصولگراها بود. یک قلمش تعیین تکلیف امثال لاریجانی و غیره بود و...
۳. سوم. رشد رویکردی جریان انقلاب
جریان انقلابی در لابه لای ضعف و شکست باید رشد کند. انتخابات مجلس یک تکانه بود. مهمترین آسیب شناسی از انتخابات مجلس این بود که جریان انقلابی بین مستضعفین نیست و باید به هویت اصیل خودش بازگردد. اما آسیب شناسی این انتخابات که بسادگی هم بدست نیامد این است که جریان انقلابی باید با طبقه "متوسط شهری" ارتباط بگیرد و بدور از رقیب هراسی های رقیب، چهره واقعی خودش را نشان دهد.
جریان انقلابی باید بتواند حصر درونی اش را بشکند و جامعه را یکدست ببیند.
انقلابی گری یعنی کل جامعه را برای انقلاب دیدن. در این انتخابات در همین راستا گام بلندی برداشته شد.
۴. چهارم. احیای سرمایه های انقلابی.
نتیجه این انتخابات برای جامعه انقلابی ما، احیای مجدد سرمایه های انقلاب بود. سرمایه هایی که به بهانه های نادرست حذف شده بودند و حالا با شفاف شدن عرصه و جلوه صریح تر حق و باطل، قدرشان شناخته می شود. قالیباف یکی از انهاست. دیگرانی هم بودند که در این انتخابات احیا شدند و این نیز کم دستاوردی نیست.
۵. پنجم. رشد مدل ارتباطی با مردم.
در این انتخابات اصولگراها با مدل رشد یافته تعاملی وارد صحنه شدند. اینبار بجای شعارهای کلی و گفتمانی، از مردم و معیشت آنها گفتند. بجای مدل های تبلیغی گعده ای برای هواداران، سراغ جذب دیگر گروه های مردمی رفتند.
رقیب نگذاشت تصویر درستی از جریان انقلابی ایجاد شود واگرنه وزن کشی دقیق تری صورت می گرفت. اما این ناجوانمردی در "تصویر غلط" و "دروغ نمایی" و "رقیب هراسی" خیلی دوام نمی آورد. بزودی پرده های خواهد افتاد اگر جریان انقلابی همین راه را ادامه دهد.
این راه در دو محور خلاصه می شود. یکم ارتباط مستقیم با طبقه متوسط و مستضعفین. دوم. وحدت درونی در راس و بدنه.
البته جریان انقلاب در این انتخابات بدون آسیب نبود که این نیز باید تحلیل شود.
به رای مردم بدوبیراه نگیم، بزرگترین اشتباه این روزهای ما
بزرگترین اشتباه این روزهای ما نشستن و افسردگی بعد از شکست است. بدتر اینکه خدای نکرده به رای و گرایش مردم بدگمان باشیم.
اولا تکلیف یک چیز را برای خودمان روشن کنیم؛ اینجا رقابت حق و باطل نیست. رقابت انقلاب و ضدانقلاب هم نیست. رقابت دو نوع نگاه به انقلاب بود. البته انقلاب به ما معیار حق داده است و می توانیم بُعد و قُرب آدم ها به "حق و انقلابی گری" را تحلیل کنیم.
و اما مهمتر؛
آیا خواست مردم برگشت از حق و انقلاب است؟
این اشتباه فاحشی است.
رای‌مردم حق است.
رای مردم به انقلاب است.
رای مردم به عزت و شفافیت و کرامت و غیره است.
▫️تردید نکنیم.
اگر هم خطایی است در #تشخیص_مصداق است. و این نیز از کم کاری ماست. نتوانستیم "حق غلیظ تر" و "انقلابی تر" را نشان دهیم. هم "ما نتوانستیم" و هم اهل مکر و نیرنگ "نگذاشتند" و رقیب هراسی کردند.
با این نگاه باید پرقدرت تر ظاهر شد. مردم دلشان با حق است. باید تلاش کنیم حق‌نمایی کنیم.
دولت اول دیگر تکرار نمی شود
دور دوم دولت روحانی با گذشته تفاوت های اساسی خواهد داشت.
برخی ممکن است نگران باشند که پیروزی مجدد روحانی باعث تکرار و حتا صریح تر شدن تندروی های گذشته باشد.
به نظر میرسد ماجرا چنین نیست.
به سه دلیل؛
یکم. نسبت دولت با مردم
رشد مردم
مردم در این انتخابات شناخت دقیقی از دولت پیدا کردند ولو اینکه به هر دلیلی روحانی را برای ادامه کارهای نیمه تمام گذشته انتخاب کرده باشند. بسیاری از ناگفته‌ها گفته شد. امروز این دولت با مردمی مواجه است که "می دانند". ادامه کتمان‌کاری‌ها ممکن نیست.
دوم.نسبت دولت با منتقدان. منتقد‌۱۶‌میلیونی
دولت آقای روحانی با جبهه انتقادی سرسختی مواجه است. این جریان انتقادی برای اولین بارست که چنین پرقدرت شکل می گیرد. بعد از هیچ انتخاباتی چنین جبهه یک پارچه و منسجمی ایجاد نشده است. البته سال 88 نمونه ای از این جریان منتقد یکپارچه در میان اصلاح طلبان در حال شکل گیری بود که با قانون گریزی سران آن از هم پاشید.
سال 92 هم به جهت تکثر نامزدهای اصولگرا، بعد از انتخابات این جبهه واحد منتقد شکل نگرفت. اما این دوره کاملا متفاوت است.
یک منتقد قدرتمند و متحد 16 میلیون نفری.
سوم. نسبت دولت با طرفداران / مطالبات متفاوت
طرفداران دولت در دور دوم انتخابات تنها افراد سیاسی نیستند. بسیاری از کسانی که به روحانی رای دادند انتظار دارند کارهای ناتمام گذشته را تمام کند و به وعده های انتخاباتی اش جامه عمل بپوشاند. بی اعتنایی به وعده های انتخاباتی اینبار ممکن نیست چون با رای متن مردم استمرار یافته است نه صرفا آرای سیاسی. ناچار است کار کند.
به سه دلیل گفته شده انتظار می رود دولت روحانی در دور دوم انتخابات نسبت به دور اول کارآمدتر ظاهر شود.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها