از دروغ بستن به حاج‌آقا مصطفی تا ماجرای جالب خواستگاری امام/ طوفان فوت حلقه وصل امام و انقلابیون، پهلوی را ریشه‌کن کرد

کد خبر: 739539

دهه چهل شاهد مبارزات فراگیر وعلنی حضرت امام (ره) علیه رژیم شاه بود. البته مبارزات امام از این دهه شروع نشد بلکه امام قبل‌تر در کتاب «کشف اسرار» که در پایان زمامداری رضا شاه ودر سال ۱۳۲۳ ش. به رشته‌ی تحریر در آورده اند نسبت به رژیم شاه اعتراض و از لزوم ایجاد حکومت اسلامی سخن گفته بودند.

از دروغ بستن به حاج‌آقا مصطفی تا ماجرای جالب خواستگاری امام/ طوفان فوت حلقه وصل امام و انقلابیون، پهلوی را ریشه‌کن کرد
امام خمینی وشهید مصطفی خمینی
سرویس سیاسی فردا؛ جعفر برزگر: دهه چهل شاهد مبارزات فراگیر و علنی حضرت امام (ره) علیه رژیم شاه بود. البته مبارزات امام از این دهه شروع نشد بلکه امام قبل‌تر در کتاب «کشف اسرار» که در پایان زمامداری رضا شاه ودر سال ۱۳۲۳ ش. به رشته‌ تحریر در آورده اند نسبت به رژیم شاه اعتراض و از لزوم ایجاد حکومت اسلامی سخن گفته بودند. رهبران بزرگ بدون داشتن یاران با وفا و جان بر کف کاری از پیش نخواهند برد و حضرت امام هم از این قاعده مستثنی نبود. وجود یاران با وفایی که چون سربازی فداکار در همه‌ی لحظات نهضت، کنار حضرت امام بودند و رهنمودهای امام را بدون اطاعت نمی‌گذاشتند و رژیم از این رابطه به عنوان شبکه‌ی نامرئی «خمینی» نام می‌برد، قطعا در سر نگونی رژیم شاه دچار مشکلات بزرگی می‌شد. یکی از این سربازان فداکار و یاران دلبسته حضرت امام که لحظه‌ای از همراهی حضرت امام کوتاهی نکرد بی شک فرزند ارشد و برومند ایشان، سید مصطفی مصطفوی (خمینی) است که امام از ایشان به عنوان آینده‌ی انقلاب واسلام نام بردند.
بیشتر بخوانید: آقازاده‌ای که ساده‌زیستی، اساس زندگی‌اش بود +عکس
خانه‌ی پر مهر حضرت امام در ۲۱ آذر ۱۳۰۹ شاهد تولدی فرزندی بود که امام نام ایشان را «مصطفی» گذاشت. خیلی طول نکشید که مصطفی با راهنمایی حضرت امام وارد حوزه‌ی علمیه قم شد. همان راهنمایی که امام به فرزند دیگرشان، احمد هم از تبعید گاه نجف کردند «به احمد بگویید اگر به حوزه وارد و به تحصیل علوم اسلامی مشغول شود هزینه‌های مادی زندگی اش به عهدی من خواهد بود، اما اگر راهی جز این راه انتخاب کند من تعهدی در قبال هزینه‌های مادی زندگی اش نخواهم داشت» دروغی که امام راستش کرد! در مورد ازدواج آقا مصطفی دوستان او خاطره‌ی جالبی را نقل می‌کنند «روزی شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه‌ی علمیه‌ی قم در حال خروج از حرم حضرت معصومه (س) بود که طلبه‌ها به شوخی به مصطفی گفتند پدر زنت رفت. این حرف آرام آرام در بین طلبه‌ها شیوع پیدا کرد وبه گوش امام رسید، اما موضوع را با خانم شان در میان گذاشتند و از دختر شیخ عبدالکریم پرسید خانم امام تایید کرد وامام گفت: نظرت چیست که این دروغ را راست کنیم؟ وخانم امام گفتند: هر چه صلاح می‌داند، و امام همان روز چند نفر را به عنوان خواستگار روانه خانه شیخ عبدالکریم کرد.. شروع مبارزات با شروع مبارزات حضرت امام در سال ۴۱ فرزند ارشد ایشان به همراهی امام پرداختند و رابط بین امام و مبارزین قرار گرفتند و پیام‌های امام را، چون پیکی امین به بزرگان حوزه انتقال می‌داند او علاوه بر مبارزه، در زمینه‌ی تحصیل هم تلاش زیادی داشت امری که همیشه مورد تشویق حضرت امام قرار می‌گرفت. با سخنرانی حضرت امام در ۳ آبان ۱۳۴۳ که علیه «مصونیت قضایی» مستشاران آمریکایی ایراد کردند رژیم دیگر امام را تحمل نکرد وایشان را به ترکیه تبعید کردند. یکی از اصلی‌ترین اهداف تبعید امام قطع ارتباط مستقیم ایشان با مبارزان ویاران خویش وهمچنین در پی آن به سردی گرائیدن مشعل پرحرارت مبارزه علیه رژیم بود. اما عمکرد، جهد و تلاش‌های آقا مصطفی در راه مبارزه تا حد زیادی از قطع شدن ارتباط امام با مبارزان جلوگیری کرد و مانع کم حرارت شدن مسیر مبارزه شدند. همین اقدامات منجر به آن شد که چند ماه بعد از امام، فرزند ایشان هم توسط ساواک به ترکیه تبعید شود. از این به بعد انس امام و آقا مصطفی بیش از گذشته شد و او یک سال بعد همراه امام با فشار‌های دولت ترکیه به عراق وشهر نجف منتقل شدند.
اینجا بخوانید: روایت دعایی از چگونگی شهادت حاج مصطفی خمینی
مصطفی در این شهر با اضافه کردن به اندوخته‌های خود که با بهره گرفتن از محضر علمایی چون؛ حجت، سید حسین طباطبایی؛ بروجردی، محقق داماد، سید محمد حسینی شاهرودی، سید ابوالقاسم خویی، محمد باقر زنجانی، سید محسن حکیم و پدر بزرگوارشان، به درجه اجتهاد دست یافتند. در روزگارانی که امام در سخت‌ترین شرایط دوران مبارزه قرار داشتند واز سوی رژیم شاه، دولت عراق و برخی آخوند‌های متحجر حوزه نجف تحت فشار قرار داشتند به قدری که به تصریح سید حمید روحانی ازهمراهان امام در نجف، امام بار‌ها می‌فرمودند: «من در حوزه‌ی نجف غریبم» این آقا مصطفی بود که با هماهنگ کردن امور دفتر امام وسامان دادن به شاگردان ایشان صدای امام را در ایران و کشور‌های مسلمان منطقه به گوش تشنگان اندیشه‌ی حضرت امام می‌رساندند. طوفانی که رژیم شاه را از جا کند رژیم شاه سرمستانه از تبعید حضرت امام وسرکوب مبارزان در بین سال‌های ۴۳ تا ۵۵ فکر می‌کرد مبارزه به انتهای راه خود رسیده است و آخوند‌های متحجر حوزه‌ی نجف که امام را بخاطر مبارزه با تنها پادشاه شیعه‌ی جهان! تکفیر می‌کردند خواهند توانست صدای امام را خاموش کنند و از سوی دیگررکود ظاهری در امر مبارزه را به معنای از بین رفتن نارضایتی‌ها وسرکوب حضرت امام قلمداد می‌کرد در همین خوش خیالی سران رژیم،۲۱ آبان ۱۳۵۶ و مرگ مشکوک آقا مصطفی جانی دوباره به نهضت بخشید این طوفان همان الطاف خفیه‌ی الهی بود که حضرت امام بیان کردند.
سید احمد برادر کوچکترآقا مصطفی مرگ ایشان را اینگونه بیان می‌کند «امام صبح بنده را بیدار کردند که دیشب زن برادرت مریض شده بود سری به آن‌ها بزن وببین وضعیت او چگونه است من هم رفتم به خانه مصطفی تا زمانی که دم در رسیدم دیدم زیر بغل مصطفی را گرفتند ودارند به بیمارستان می‌برند».
عکس/ تشییع مصطفی خمینی در نجف اینجا ببینید
اما واکنش، اما در قبال این مسئله بسیار درس آموز است «امام فرمودند: احمد مصطفی فوت کرده است؟ من نتوانستم حرف بزنم و فقط گریه کردم وامام فرمودند: انا لله و انا الیه راجعون و دیگر چیزی نگفتند» هر چند هنوز دلایل شهادت سید مصطفی معلوم نشده است، اما شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد رژیم او را به شهادت رسانده است از جمله لکه‌های در سینه وکمر ایشان، این شواهد باعث شد پزشکان از امام اجازه‌ی کالبد شکافی جسد را بخواهند که امام با صلاح دید خودشان با این امرمخالف کردند و راز مرگ مشکوک سید مصطفی همچنان سر به مهر مانده است، اما با این وجود حقیقت هر چه باشد گریزی از این نیست که مرگ مصطفی امواج انقلاب را خروشان‌تر از پیش به حرکت در آورد وشاید بیراه نباشد که بگوییم این خون مصطفی بود که بنیان‌های ظلم رژیم فاسد پهلوی را به لرزه در آورد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها