شیطان چرا خلق شده است؟

کد خبر: 757186

خلقت شیطان از آغاز، خلقت پاک و بی عیب بود و موجودی از مخلوقات خداوند بوده است. به همین دلیل سالیان دراز در صف مقربان درگاه خداوند و فرشتگان بزرگ جای گرفته بود.

شیطان چرا خلق شده است؟

سرویس سبک زندگی فردا: یکی از موجوداتی که از دیده‏‌ها پنهان است، اما دارای وجود خارجی است؛ شیطان می‏‌باشد.به نقل از بیتوته واژه‌ی «شیطان»، از ماده «شطن» یا «یشطن» به معنای خبیث و پست و دور شدن، آمده است و به هر موجودی سرکش و متمرد اطلاق می ‏شود.

شیطان کیست؟ کسب و کار او چیست؟ و هدف از خلقتش چیست؟

اعم از، انسان، جن و یا جنبندگان دیگر. پس شیطان اسم عام (اسم جنس) است، اما "ابلیس [۱]اسم خاص (علم) است که حضرت آدم را سجده نکرد واکنون نیز با لشکر و منسوبین خود انسان‏ها را وسوسه و گمراه می‏کند. [۲]لذا در قرآن کلمه شیطان به انسان و جن اطلاق شده است «و کذالک جعلنا لکل نبی عَدُوّاً شیاطین الانس و الجنّ؛» [۳]«بدین گونه مابرای هر پیامبری دشمنی از شیطان‏های انسانی و یا جنی قرار دادیم.»

واژه‏‌ی «شیطان» به صورت مفرد «۷۰» بار و به صورت جمع (شیاطین) «۱۸» بار در قرآن آمده است. ماهیّت شیطان همانند جنیان ازآتش است به عبارت ساده می‏توان گفت: شیطان نیز از نسل جنیان می‏باشد. که خودش اعتراف دارد که زمانی که خداوند به او فرمان سجده به حضرت آدم‏ ـ. علیه السّلام ـ. داد [۴]او از فرمان الهی سرپیچی نمود و گفت: «خلقتنی من نار و خلقته من طین؛» «مرا از آتش و او را از خاک آفریدی (و آتش به خاک افضلیت دارد)» و همانند جنیان دارای اختیار، تکلیف و شعور و عقل و اراده و زاد و ولد هستند.

گاهی جن و شیطان، مفهوم وسیعی دارندو شامل نفس امّاره [۵]قوای واهمه، تخیل نفسانی و لذات دنیوی، ریاسات وهمیه، حشرات موذی و انسان‏های فاسد و... که لشکریان شیطان هستند؛ می‏‌باشند [۶]به عنوان مثال، حضرت علی‏ ـ. علیه السّلام ـ. می‏فرماید: از قسمت شکسته ظرف و دستگیره آن آب نخورید زیرا شیطان به روی دستگیره و قسمت شکسته ظرف می‏نشیند [۷]یا در جای دیگر می‏فرماید: زیاد بن ابیه! از معاویه بترس! که او شیطان است. [۸]

هدف خداوند از خلقت شیطان

خلقت شیطان از آغاز، خلقت پاک و بی عیب بود و موجودی از مخلوقات خداوند بوده است. به همین دلیل سالیان دراز در صف مقربان درگاه خداوند و فرشتگان بزرگ جای گرفته بود. اگر چه از نظر آفرینش همانند آن‏ها نبود ولی با سوء استفاده از آزادی خود طغیان نموده و تکبر ورزیده و نسبت به خداوند تبارک و تعالی عصیان کرد، و پس از آن از درگاه خداوند رانده شده است.

خداوند نام کسی را شیطان ننهاده است. امام رضا ـ. علیه السّلام ـ. در مورد نام اصلی شیطان می‏فرماید: «نام ابلیس "حرث یا حارث" بوده، چون از رحمت خدا مأیوس شده است؛ ابلیس نامیده شد.» [۹]با توجه به این، شیطان در خلقت اولیه همانند جنیان و انسان برای عبادت و رسیدن به رحمت الهی خلق شده است. اما بعد از دور شدن از رحمت الهی، مظهر گمراهی و ضلالت برای انسان‏ها شده است.

انسان بین خیر و شر، سعادت و شقاوت واقع شده است که اگر این اجزاء متضاد در جهان عمل و در عالم فکر و احساس و درک متصور نباشد، هیچ وقت شقاوت و سعادت مفهوم و معنا و مصداق واقعی و حقیقی خود را نخواهد یافت و در نتیجه مشخص نمی‏شود چه کسانی سعادتمند و به کمال رسیده‏اند و چه کسانی نرسیده‏اند، انسان اگر بخواهد به معنای واقعی و کامل وجود داشته باشد باید در اطراف او عوامل شقاوت و سعادت پراکنده باشند تا بدین وسیله با اختیار و انتخاب، راه سعادت، سعادتمندی خود را پیدا و در نظام احسن، وجود کامل خود را بروز و ظهور دهد و همین طور با اختیار خود راه شقاوت و بدی را بپیماید. پس در عالم تشریع (قانونگذاری) برای رسیدگی به مقامات عالیه و داشتن ارواح طیبه، وجود ملائکه و خلقت این طایفه از مخلوقات الهیّه، بی ضرر و مناسب است، همین طور خلقت شیطان و ابلیس که عاملی موثر در داشتن پلیدی و داشتن صفات خبیثه در انسانهاست، زیرا بنا به قاعده «تعرف الاشیاء بأضدادها» یعنی اشیاء با اضدادشان شناخته می‏شوند "تا علم به بدی و پلیدی در جهان نباشد و زشتی‌ها در اوصاف انسان ظهوری نداشته باشد؛ تحقق اوصاف حسنه، جایگاه خود را نخواهد یافت و انسان ارزش و قدر زیبایی‏های روحی و معنوی را ندانسته و به آن دسترسی پیدا نخواهد کرد.

بنابراین در خلقت شیطان و ابلیس، شرایط و مقدمات سیر الی اللّه و صعود و کمال و مقام و منزلت بهشتی، موجود است. البته معلوم است که شیطان انسان را در باطن وسوسه می‏کند و از راه قوه خیال در او تصرف می‏نماید و یک منظره ‏های زیبا و دلفریب را جلوه می‏ دهد و یک سلسله تخیلات را به یاد انسان می‏آورد تا آن که انسان از محبت لقای خدا، منصرف شود و از درجات ومقامات عالیه و رضوان خدا غفلت ورزد، با وسوسه‌ی شیطان، خداوند انسان پاک را از افراد آلوده جدا می‌کند؛ و ایمان ثابت را از ایمان بی‏پایه جدا می‌نماید و در این صورت انسان پاک و طیّب به سوی پروردگار بالا رود. شیطان‌هایی را که خدا آفریده، محک‌هایی هستند برای جدا نمودن انسان‌های آلوده از پاک. بنابراین شیاطین عبث خلق نشده‏اند و پروردگار روی مصلحت آن‏ها را آفریده است.

وجود شیطان و فرزندان آن‌ها با اینکه کارشان جز گمراهی و ضلالت انسان‏ها چیز دیگری نیست، لکن این خود از الطاف و نعمت‌های الهی است، چون بدین وسیله انسان‏های خوب از بد جدا و شناسایی می‏شوند و اگر این میزان و معیار وجود نداشت، چگونه می‏توانستیم بین انسان‏های خوب و با ایمان و صالح که با همه این سختی‏ها و مشکلات راه سعادت و خیر را پیمودند و از گناهان و بدی‏ها دوری گزیدند از انسان‏های بی ایمان و گمراه فرق بگذاریم؛ لذا خداوند انسان را به سبب وسوسه و حیله‏های شیطان آزمایش می‏کند) [۱۰]چرا که در غیر این صورت همه مردم یکسان و برابر بودند و در آن صورت دیگر ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی و وحی الهی برای هدایت انسان‏ها، بی مورد و بیهوده و لغو بود و اساساً هدف از آفرینش انسان‏ها لغو و عبث بود و دیگر انسان کامل و سعادتمندی و با ایمانی معنا نداشت که در نهایت بهشت ونعمت‏های بهشتی نصیبش شود.

به هر حال با وجود این ابلیس و شیطان‏ها و وسوسه‏ها است که انسان در امتحان‏های سخت آبدیده شده و قابلیت سعادت و تکامل را پیدا می‏کند. [۱۱]بنابراین با دیده‌ی دقیق، آفرینش شیطان، خود دارای فایده‌های زیادی می‌باشد و خود از جمله ظهورات الهی است و توسط شیاطین انسان‌ها در معرفی امتحان قرار می‌گیرند.

========================= پی نوشت‌ها:

[۱]. ابلیس غیر عربی است. شاید هم از» اَبلس باشد که مبدء شر و وسوسه در جهت خلاف کمال و مصلحت می‏باشد. طالقانی، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۴۸ ش، ج. ۶، ص. ۱۵۰. [۲]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج. ۱، ص. ۱۹۱؛ رجائی تهرانی، علی رضا، جن و شیطان، قم، انتشارات نبوغ، ۱۳۷۵ ش، ص. ۱۴. [۳]. انعام/۱۱۲. [۴]. کهف/۵۰. [۵]. یوسف/۵۳، ان نفس لامارة بالسوء. [۶]. دست داده، زین العابدین، جن و شیطان، مجتمع هنری و فرهنگی شهید مصلی نژاد، جهرم، ۱۳۷۷ ش، ص. ۴۶. [۷]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج. ۶، ص. ۳۸۵. [۸]. نهج البلاغه، خ. ۴۴. [۹]. قمی، عباس، سفینة البحار، ج. ۲، ص. ۹۹. [۱۰]. حج/۵۳ [۱۱]. ر. ک، مطهری، مرتضی، انسان کامل، انتشارات صدرا؛ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، تهران، کتابخانه امیرالمؤمنین، ج. ۷.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها