دستمزدهای بالا چگونه اقتصاد را فلج می کند!

کد خبر: 782611

دستمزد روزانه کارگران در ۱۹۹۲ بلافاصله پس از آن که آلمان‌ها متحد شدند، تنها ۶.۱۴ دلار در لهستان، ۶.۴۵ در جمهوری چک، ۱.۵۳ در چین، ۲.۴۶ در هند و ۱.۲۵ در سریلانکا بود و این در حالی بود که دستمزد در اتحادیه اروپا ۷۸.۳۴ دلار بود.

دستمزدهای بالا چگونه اقتصاد را فلج می کند!

سرویس اقتصادی فردا: نام آلمان، همیشه در طی سال های اخیر مترادف بوده است با اقتصادی قوی و مستحکم، کار و پول و کارخانه های پر رونق. اما چه رازهایی باعث شده که آلمان بتواند به غول اقتصادی تبدیل شود و در این راه چه درس هایی می توانیم از این کشور بگیریم؟ پاسخ این سوالات را می توان در کتابی خواندنی از دیویدآدراتسچ و اریک لمان جستجو کرد که با نام «هفت راز اقتصاد آلمان: مقاومت اقتصادی در جهان پرآشوب» منتشر شده است. فردا نیوز در سلسله مطالبی، ترجمه این کتاب را منتشر خواهد کرد. بخش چهارم این کتاب در ادامه خواهد آمد.

۱-هفت راز اقتصاد راز آلود آلمان

۲-آلمان چگونه در ده سال به معجزه اقتصادی رسید؟

۳-نابودی اقتصاد آلمان با فروپاشی دیوار برلین

در مورد علل غروب معجزه اقتصادی آلمان دلایل زیاد و متنوعی گفته شده است. تیمی از پژوهشگران به رهبری هربرت گیرچ به دو عامل افزایش هزینه‌های واحد‌های کارگری و ارزش پول در بازار‌های مبادله ارز بین المللی اشاره می‌کنند. بنابر تحقیق دقیق گیرچ، پاکوی و اشمیدنگ معجزه اقتصادی عمدتا توسط رشد هزینه‌های واحد‌های کارگری پشتیبانی می‌شد که در مجموع از رشد بهره وری کم‌تر بود. این مساله همراه با ارزش پایین دویچ مارک، کالا‌های آلمانی در عرصه بازار‌های بین المللی به شدت رقابتی شد و موجب انفجاری در صادرات گردید. با این حال زمانی که استاندارد‌های زندگی و نیز دستمزد‌ها با سرعت بیش تری از نرخ بهره وری رشد کردند، مزیت رقابتی آلمانی‌ها رو به زوال رفت. سال ۱۹۹۴ میانگین هزینه‌های کارگر‌های تولیدی‌ها که شامل مواردی، چون بیمه و دیگر مزایای کارگری می‌شد، در آلمان به ۲۵.۷۱ دلار رسید که در مقایسه با آمریکا با ۱۶.۷۳ و ژاپن با ۱۹.۰۱ بسیار بالاتر بود.

شاید آلمان حتی بیش‌تر از کشور‌های دیگر پیش بینی می‌کرد که پایان جنگ سرد با فروپاشی دیوار برلین، باعث می‌شود که بخش زیادی از بودجه‌های دفاعی و نظامی به مسائلی جز این‌ها اختصاص پیدا کند. پول‌ها پیش از این برای مبارزه در جنگ سرد و حفظ قدرت در برابر دشمن سابقی هزینه می‌گردید که تهدیدی دائمی در مرز‌های شرقی محسوب می‌شد. حالا دیگر می‌شد این سرمابه‌ها را به جای موضوعات امنیت ملی در امور تولیدی هزینه کرد. معجزه اقتصادی آلمان به دلیل توانایی رقابت پذیری آلمان در برابر متحدان غربی اش ممکن شد. به هر حال با پایان جنگ سرد رقابت جدیدی از شرق، هم در اروپا و هم آسیا آغاز شد. برای مثال دستمزد روزانه کارگران در ۱۹۹۲ بلافاصله پس از آن که آلمان‌ها متحد شدند، تنها ۶.۱۴ دلار در لهستان، ۶.۴۵ در جمهوری چک، ۱.۵۳ در چین، ۲.۴۶ در هند و ۱.۲۵ در سریلانکا بود و این در حالی بود که دستمزد در اتحادیه اروپا ۷۸.۳۴ دلار بود.

تفاوت هزینه‌های دستمزد البته می‌توانست توسط افزایش تولید و تبدیل وضعیت فناوری‌های کار برای کارگران متعادل شود. آلمان مانند دیگر کشور‌ها داخل در اقتصاد جدید جهانی شده، شده بود. با این حال بر خلاف دیگر کشور‌ها در آن زمان ۱۸ میلیون آدم داشت که در بخش‌هایی که عمدتا بهره وری پایینی داشتند کار می‌کردند. تخمین میزان نرخ بهره وری آلمان شرقی در مقایسه با آلمان غربی عدد‌های ۴۰ و ۷۰ درصد را نشان می‌داد. این افت بهره وری دقیقا در زمانی که این کشور به بازارجهانی شده وارد شده بود، تاثیر بسیار بدی بر فاکتور رقابت پذیری شان داشت. دو عنصر جهانی شدن و اتحاد دوباره در مورد آلمان، تاثیر بسیار بیش تری نسبت به کشور‌های دیگر داشتند. با این حال بدتر شدن وضع اقتصاد تنها پاسخ موجود به دوره جهانی شدن نبود. زمانی که رهبران اقتصادی و سیاستگذار نگاهی به آن سوی آتلانتیک انداختند، آمریکا را دیدند که در طول دهه ۹۰ میلادی رو به رشد بود. البته این طور نبود که در آمریکا خبری از بستن کارخانه‌ها و سقوط آن‌ها نباشد. در خبر‌های مربوط به آن زمان اخراج‌های دسته جمعی زیادی دیده می‌شود.

با این وجود رشد اقتصادی در انتهای قرن به بالاترین سطح خود رسید و بیکاری عملا از بین رفت. دو سوی آتلانتیک آشکارا در دو مسیر متفاوت قرار داشتند. سال ۱۹۹۱ و در ابتدای دهه سرانه تولید ناخالص داخلی در آمریکا تنها ۲۰۰۰ دلار نسبت به آلمان بیش‌تر بود. یک دهه بعد این شکاف در استاندارد‌های زندگی به ۱۲ هزار دلار رسید. آلمان عملا در مسیری اشتباه گام گذاشته بود. اما آمریکا چگونه توانسته بود مسیر درست را انتخاب کند؟ پاسخ سوال را باید در عوض کردن مزیت‌های رقابت پذیری یافت. اگر در دوران پس از جنگ جهانی دوم، این کارخانه‌ها و ماشین آلات سنگین یا به تعبیر اقتصادی سرمایه فیزیکی بود که سطح رفاه را در هر کشور تعیین می‌کرد، جهانی شدن مزیت را در برابر کارخانه‌های بزرگ با نیاز‌های مالی فراوان، به کشور‌هایی در آسیا و شرق و مرکز اروپا داد که کالا را کم هزینه‌تر تولید می‌کردند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    Markets

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها