نواصول‌گرایی تحول در روش‌هاست

کد خبر: 820337

عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت گفت: ما به دورانی رسیدیم که باید جناح‌ها را به دو جناح انقلابی و غیرانقلابی تقسیم کنیم و دایره همگرایی‌ها و همبستگی‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را وسیع‌تر کنیم و اصول‌گرایی تحول‌خواه بسیاری از اصلاح‌طلبان معتدل را هم دربردارد.

نواصول‌گرایی تحول در روش‌هاست
راه دانا: محمدرضا برزویی، عضو شورای مرکز جمعیت پیشرفت و عدالت و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام؛ اظهار داشت: نگاه بنده این است که باید اصول‌گرایی را از اصول‌گرایان جدا دانست؛ زیرا این دو با هم تفاوت دارند. از نظر بنده اصول‌گرایی بر پایه تفکر اصولی اسلام است که از مبانی معرفتی اسلام برخواسته است و در چارچوب انقلاب اسلامی هم گام بر می‌دارد. به نوعی شرط لازم برای اصول‌گرایی داشتن تفکر اصولی اسلامی است و شرط کافی هم اعتقاد به مبانی انقلاب اسلامی است که این دو در کنار هم محقق می‌شوند. اما آنچه امروزه در ذهن مردم جا افتاده است و بیشتر تبادر می‌شود این است که اصول‌گرایی را سنتی می‌دانند که با تصویری از افراد محافظه‌کار و متحجر قرین شده است. اما این تصور غلط است. اگر اصولگرایی واقعی به معنای کلمه را اصول‌گرایی اسلامی بدانیم در بیان مقام معظم رهبری دارای شاخصه‌ها و چارچوبی است که متکی بر آزادی خواهی، استدلال، عقل و منطق، عدالت خواهی، ساده زیستی و مبارزه با استکبار است و به نظر بنده شاخص‌های مهمتر آن در فضای کنونی مردم داری و شایسته سالاری است که برای رفتن به سمت این شاخصه‌ها نباید اصول‌گرایان را تابع همان اصول‌گرایی اسلامی بدانیم و بین این دو فاصله وجود دارد که همین فاصله نیز تصویر ذهنی ما از اصول‌گرایی را تغییر داده است. وی ادامه داد: نیاز امروز جامعه ما این است که باید با حفظ اصول اسلامی و انقلابی خود، وش‌ها و تاکتیک‌ها را اصلاح کنیم و بازنگری و حتی بازسازی جدی در اهداف و روش‌ها داشته باشیم که این بازنگری هم براساس مقتضیات زمان و شناخت مردم عصر حاضر باید اتفاق بیافتد. برزویی با بیان اینکه نواصول‌گرایی از نظر بنده بازگشت به عقب نیست بلکه تحول در روش‌ها است، بیان کرد: من نوگرایی را اصول‌گرایی انقلابی تحول‌خواه با افق‌های تمدنی می‌دانم که به این سمت حرکت می‌کند تا تعریف جدیدی از اصول‌گرایی انقلابی ارائه دهد که به دنبال تحول باتوجه به اقتضائات روز است، اما چشم‌انداز و افق تمدنی دارد. اگر شاخص‌های اصول‌گرایی را در جامعه کنونی مرور کنیم متوجه می‌شویم که برای حرکت رو به جلو باید تحولی تمدنی را داشته باشیم. یکی از ضعف‌های ما که پاشنه آشیل ما در حوزه سیاسی محسوب می‌شود، مسئله ضعف شایسته سالاری و عدم توجه جدی به مدیریت جهادی انقلابی است. بعد از چهل سال از انقلاب اسلامی که آقا فرمودند که دهه چهارم انقلاب دهه پیشرفت و عدالت است و یعنی باید در حوزه‌های معنوی و مادی پیشرفت و عدالت رخ دهد. این دهه بیشترین توجه ایشان به مسائل اقتصادی بوده است و به این معناست که نخ تسبیح شعار‌های سال‌های اخیر توجه جدی به اقتصاد خرد و معیشتی مردم بوده است. پس نشان می‌دهد که ما در این موضوع ضعف داریم. برزویی همچنین گفت: در عرصه تربیت مدیران جوان و انقلابی در همه حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کم کاری داشتیم که باعث شده شایسته سالاری نداشته باشیم و خود این مسئله استکبارستیزی ما را دچار خدشه کرده است. امروز می‌بینیم که افراطی‌های هر دو جریان و طیف اصول‌گرا و اصلاح‌طلبی از بحث جوان‌گرایی و شایسته‌سالاری دور شده‌اند و همچنین از سایر شاخص‌ها هم مانند ساده زیستی، مسئولیت پذیری و مردم گرایی فاصله گرفته‌اند. تحلیل بنده این است که ما به دورانی رسیدیم که باید جناح‌ها را به دو جناح انقلابی و غیرانقلابی تقسیم کنیم و دایره همگرایی‌ها و همبستگی‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود را وسیع‌تر کنیم و اصول‌گرایی تحول‌خواه بسیاری از اصلاح‌طلبان معتدل را هم دربردارد. اما مرز این موضوع انقلابی‌گرایی است که باید با فعل انقلابی و یا حرکت به سمت غرب و غرب‌گرایی مشخص گردد. عضو شورای مرکز جمعیت پیشرفت و عدالت در انتها تصریح کرد: در حال حاضر عده‌ای استکبار ستیزی را به سخره گرفته و استکبارپذیری را مطرح می‌کنند و در اصل از چارچوب انقلابی خارج شدند و شرط کافی مبانی انقلابی را ندارند و از دایره انقلابی‌گرایی دور شدند. با نگاه به تاریخ متوجه می‌شویم که علت شکست و نابودی سلسله قدرت‌مند و عظیم صفویه شاه سلطان حسین‌های ذلیل و ضعیف بودند. پس باید مراقب بود که پاشنه آشیل ما ضعف در مدیریت است که ضعف در جمهوری اسلامی را درپی خواهد داشت. نواصول‌گرایی می‌خواهد با نگاه تحولی خود به اصول‌گرایی انقلابی به سمت تربیت مدیران جوان و انقلابی شجاع برود که به تعبیری همان گردش نخبگان است. این نیاز وجود دارد و باید گردش نخبگان از شعار به عمل تغییر یابد. اما الان متاسفانه مدیرانی داریم که از نسل اول انقلاب هستند و یا وزرایی که بیش از بیست سال است بر مسند وزارت نشسته‌اند؛ علی هذا در جمهوری اسلامی دیگر دوران قحط الرجالی پایان یافته و نیاز نیست که فردی چهار تا پنج دوره وزیر بماند و این مسئله مطلوبی نیست که مدیریت تحول‌خواه نداریم و همان نسل‌های اول انقلاب با نگاه گذشته‌گرا برسر کار باشند حرکت جدیدی و یا تحولی دیده نشود.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها