اولین روستای امدادگر ایران را بشناسید

کد خبر: 826475

در ٣٢ کیلومتری مرکز شهر «قره ضیاءالدین» از توابع شهرستان چایپاره، روستایی هست که بیش از آنکه طی سال‌های گذشته محرومیت و مشکلات مردمش به گوش مسئولان برسد، خودکفایی‌شان در امدادگری اسم و آوازه‌شان را بلند کرده است. روستای «پیریادگار»، جایی که در آن مردمی ساده و بی‌ریا سالیان سال است با سختی‌های زندگی عشایری مأنوس و با شیرینی‌های آن زندگی کرده‌اند.

اولین روستای امدادگر ایران را بشناسید

روزنامه شهروند:در ٣٢ کیلومتری مرکز شهر «قره ضیاءالدین» از توابع شهرستان چایپاره، روستایی هست که بیش از آنکه طی سال‌های گذشته محرومیت و مشکلات مردمش به گوش مسئولان برسد، خودکفایی‌شان در امدادگری اسم و آوازه‌شان را بلند کرده است. روستای «پیریادگار»، جایی که در آن مردمی ساده و بی‌ریا سالیان سال است با سختی‌های زندگی عشایری مأنوس و با شیرینی‌های آن زندگی کرده‌اند. مردمی که تا پیش از سال ٩٣ مشکلات بسیاری در حوزه امدادی به وقت نیاز داشتند، چون از یک سو فاصله روستا تا اولین مرکز درمانی بسیار بود و از سوی دیگر اهالی به واسطه محصور شدن در برف زمستانی از بیمار شدن هراس داشتند. تا این‌که در سایه حمایت و پشتیبانی جمعیت هلال‌احمراستان آذربایجان غربی دوره‌های آموزش امدادگری در روستا برگزارشد. استقبال مردم از این دوره‌ها به حدی بود که در مدت زمان کوتاهی همه اهالی روستا رخت امدادگر داوطلب به تن کردند و پیریادگار شد «اولین روستای امدادگر ایران».

وقت امتحان، خودمان را ثابت کردیم

مرد و زن، پیرو جوان و حتی بچه‌های قد و نیم قد روستا، همه و همه در روستای پیریادگار امدادگر داوطلب جمعیت هلال‌احمر هستند. بابا علی دهقان، پیرترین فرد روستاست. پیرمردی که از خط و خطوط نشسته بر چهره تکیده‌اش می‌توان قصه زندگی سخت و البته شیرین عشایر را خواند. بابا علی ٧٢ ساله است، اما همچنان شاد و سرزنده و قوی به زندگی مشغول است. بابا علی که امدادگر داوطلب هلال‌احمر است می‌گوید: «اهالی این روستا به علت زندگی در مناطق دورافتاده کوهپایه‌ای همه آشنا به طب سنتی هستند و همواره درد‌های خود را با توسل به همین گل و گیاهان خودرو در دشت‌ها درمان می‌کردند. هر چند این علم و آگاهی به آن‌ها در درمان برخی بیماری‌ها کمک می‌کرد، اما در زمان بروز حوادث مردم واقعاً نمی‌دانستند باید چه کنند. به همین علت بود که ما گاهی عزیزانمان را به دلیل فاصله دور روستا با شهر از دست می‌دادیم.» بابا علی امروز به مدد آموخته‌هایش در کلاس‌های آموزش امدادگری جمعیت هلال‌احمر می‌تواند به خانواده اش و فرزندانش کمک کند: «در زمان برگزاری دوره آموزشی خیلی‌ها فکرمی کردند پیرزن‌ها و پیرمرد‌های روستا برای سرگرمی در این کلاس‌ها شرکت می‌کنند، اما وقتی زمان امتحان رسید به همه ثابت کردیم ما بزرگ‌تر‌های روستا به علت آشنایی با طب سنتی خیلی بهتر از جوان‌ها می‌توانیم درمواقع مارگزیدگی، شکستگی و البته مسمومیت‌ها به افراد حادثه‌دیده کمک کنیم.» بابا علی تا به حال ٥ نفر از اهالی روستا را از مارگزیدگی نجات داده و خوشحال است توانسته با کمک به هم ولایتی‌هایش لبخند شادی رامهمان لب خانواده‌هایشان کند.

خودمان ناجی خودمان شدیم

این امدادگر جوان می‌گوید روستای پیریادگار به واسطه قرار گرفتن در میانه دو کوه و فاصله زیاد آن با منطقه شهری در زمستان‌ها با برف و بوران شدیدی روبه‌روست به‌طوری که مردم همیشه برای ماه‌ها پشت سدی از برف می‌مانند. قبل از اینکه جمعیت هلال‌احمر این آموزش‌ها را به اهالی بدهد همواره ما در فصل زمستان برای بهره‌مندی از خدمات اولیه درمانی با هزار و یک مشکل روبه‌رو می‌شدیم. خیلی از اهالی را از دست دادیم به‌خاطر اینکه بلد نبودیم عملیات CPR را انجام دهیم. اما الان این‌گونه نیست. همه اهالی از پیرترین تا جوان‌ترین فرد روستا می‌توانند در اولین ساعات وقوع سکته به بیمار کمک کنند و او را از مرگ حتمی نجات دهند. او می‌گوید گروه امدادگران جوان این روستا آماده است تا آموزه‌های خود را در این حوزه به همه روستا‌های اطراف هم ارایه کند تا دیگر هیچ روستایی دغدغه امدادرسانی هنگام نیاز را نداشته باشد.

همیشه در آماده‌باش در روستای زیبای پیریادگار همه اهالی روستا امدادگرند و به همین علت به آن لقب دهکده امدادگران ایران را داده‌اند. جوانان روستا که همه به فوت و فن امدادگری آشنا هستند پای ثابت نمایندگی جمعیت هلال‌احمر در شهرستان چایپاره هستند؛ کسانی که به محض شنیدن فریاد امدادخواهی حادثه‌دیدگان در هر نقطه از استان خود و یا کشور، رخت امدادشان را به تن می‌کنند و دل به یاری همنوعان خویش می‌سپارند. بهزاد زمانی، یکی از این جوان‌هاست. ٢٥ ساله است و می‌گوید تبحر خوبی در امدادرسانی هنگام وقوع سیل و سیلاب در منطقه دارد. بهزاد برایمان از ٢٠ رفیق پایه‌اش در حوزه امداد و نجات در روستا می‌گوید؛ رفقایی که همه یک بخش مهم زندگی‌شان مشارکت در امدادرسانی به حادثه‌دیدگان است. هر امدادگر در خانه‌اش حکم فرشته نجات را دارد، هر چند در اینجا تمامی اعضای خانواده امدادگرند: «همه اهالی این روستا به‌خصوص جوان‌ها که توان بیشتری دارند با حضور همیشگی خود در حوزه امدادرسانی حتی به روستا‌های مجاور و مسافران عبوری منطقه هم خدمات‌رسانی می‌کنند. جوانان امدادگر این روستا در هر لحظه آماده خدمات‌رسانی به مناطق حادثه‌دیده هستند. چه در موقع وقوع سیل و سیلاب که تخصص همه ماست چه در هنگام وقوع زلزله و یا تصادفات جاده‌ای در هر زمانی ما آماده امدادرسانی هستیم.»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها