پرده برداری از راز قتل وحشتناک مرد دلار فروش

کد خبر: 937536

مرد جوان که به خاطر کینه قدیمی از یک دلارفروش، او را با شلیک ۵ گلوله به قتل رسانده بود، پس از دو سال پای میز محاکمه ایستاد.

پرده برداری از راز قتل وحشتناک مرد دلار فروش

روزنامه ایران: رسیدگی به این پرونده از ۶ فروردین سال ۹۶ و با گزارش یک تصادف زنجیره‌ای در خیابان خارک در دستور تحقیق قرار گرفت. باحضور مأموران در محل مشخص شد راننده پرایدی که عامل این تصادف بوده با تهدید به خودزنی متواری شده و دیگر سرنشین خودرو که هدف گلوله‌های متعدد قرار گرفته حال وخیمی دارد. مرد مجروح پس از انتقال به بیمارستان به کارآگاهان گفت: من در محدوده میدان فردوسی و چهارراه استانبول دلارفروشی می‌کنم. روز حادثه یک پراید مقابل من توقف کرد و راننده که خودش را مأمور معرفی کرد از من خواست که سوار شوم. من که به رفتارش مشکوک شده بودم درخواست کارت شناسایی کردم، اما ناگهان او اسلحه کمری را از زیر لباسش بیرون آورد و تهدیدم کرد. وقتی فهمیدم قصد سرقت دارد با او درگیر شدم و خودرو منحرف شد و با چند خودروی دیگر برخورد کرد. اسلحه از دستش افتاده بود، اما او ناگهان کلت دیگری را برداشت و به سمت من شلیک کرد. مرد دلارفروش با وجود تلاش پزشکان به دلیل شدت جراحات جان باخت و پرونده به دادسرای امور جنایی (۲۷ تهران) ارسال شد. همزمان با آغاز تحقیقات برای دستگیری متهم فراری مشخص شد دو دلارفروش دیگر نیز به همین شیوه مورد سرقت قرار گرفتند. به این ترتیب با شناسایی چهره متهم از سوی مالباختگان، مخفیگاه او شناسایی و متهم دستگیر شد. وی در تحقیقات اولیه به قتل مرد دلارفروش و سرقت‌ها اعتراف کرد. پرونده با صدور کیفرخواست، صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی و با حضور یک مستشار مورد رسیدگی قرار گرفت. در آغاز جلسه، اولیای دم تقاضای قصاص کردند. سپس متهم پای میز محاکمه ایستاد. مرد ۳۸ ساله که بسیار شکسته شده بود، گفت: من اتهام هایم را قبول دارم. مرد دلارفروش را کشتم، چون عامل بدبختی هایم بود. هفت ساله بودم که یک روز ناگهان مادر و خواهرم از خانه رفتند و دیگر خبری از آن‌ها نشد. بعد از یکی دو سال فهمیدیم آن‌ها با کمک این مرد به کشور اوکراین رفته‌اند. بعد از این اتفاق پدرم ورشکست و به خاطر بیماری زمینگیر شد. من هیچ پولی نداشتم که برای درمان پدرم کاری انجام دهم. به همین خاطر او در مقابل چشمانم جان داد. در همه این سال‌ها می‌خواستم این مرد را که عامل بدبختی هایم بود، پیدا کنم و او را بکشم. سرانجام هم اسلحه را خریدم و نقشه‌ام را عملی کردم. پس از پایان اظهارات متهم، قضات برای صدور حکم شایسته وارد شور شدند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها