تحول خواهی یا محافظه کاری؛ رقابت قالیباف - حاجی بابایی را چگونه می توان تحلیل کرد؟

کد خبر: 995788

اگر حمایت دولت و اصلاح طلبان از گزینه پایداری و مدیر احمدی نژاد واقعيت داشته باشد، عجیب است

سعید آجورلو: انتخابات هیات رییسه مجلس یازدهم اواخر هفته آینده برگزار می شود. تقریبا اکنون آرایش نیروها حداقل در رقابت برای ریاست روشن شده است. از همین رو به چند نکته در این باره اشاره می کنم.

١-مجلس یازدهم، مجلس اصول گرایان و مجلس جریان انقلابی است. از همین رو برنامه رقبای سیاسی تبدیل کردن این مجلس به محملی برای تفرقه و اختلاف اصول گرایان، ارائه تصویری رادیکال و تندرو از این مجلس از یک سو و بازنمایی مجلسی منفعل و بدون برنامه که نمی تواند برای مشکلات کشور راه حل ایجاد کند، از سوی دیگر خواهد بود. تردیدی نیست که اگر اصول گرایان، دگر خود را در عرصه سیاست، مجلس دهم قرار دادند، اصلاح طلبان هم بر همین سیاق از مجلس یازدهم به دنبال ساختن غیریت برای زیست خود در فضای سیاسی هستند. در این میان قبل از آغاز مجلس، برخی رفتارها تبدیل به نشانه هایی حاکی از اختلاف درون جریان شده است که حتما خطرناک و نادرست است. تبدیل کردن رقابت به خصومت و نزاع هویتی حتما تفرقه آمیز و به ضرر جریان انقلاب خواهد بود.

٢-از درون جریان های داخلی مجلس دو گزینه برای ریاست رقابت خواهند کرد؛ آقایان قالیباف و حاجی بابایی. به نظرم فاصله میان قالیباف و سایر رقبای او از جمله حاجی بابایی در زمینه مدیریتی زیاد است. به تعبیر آقای روح الامینی ؛ این فاصله معنادار است. و به نظرم در نهایت به واسطه همین فاصله آقای قالیباف رییس مجلس خواهند شد و اقبال اکثریت نمایندگان را خواهد داشت. اما سوال این است که آقای حاجی بابایی نماد کدام جریان های سیاسی است و چه تفکری را نمایندگی می کند؟ پاسخ به این سوال روشن است؛ او نماد « نه به قالیباف» است. و به صورت مشخص از سوی جبهه پایداری ، برخی مدیران دولت احمدی نژاد و برخی از حامیان دولت حمایت می شود. در واقع حاجی بابایی مخرج مشترک این سه جریان است و گزینه ای ائتلافی برای مخالفان قالیباف محسوب می شود. به تعبیری حاجی بابایی حاصل مذاکرات این جریان ها و حتی تنازل برخی از آنها برای رسیدن به وحدت است. به همین واسطه ، ایشان را بیشتر باید نماد خواسته ها و هویت های سیاسی جریان های منتقد قالیباف دانست که توانایی لابی با مستقلین و دولت و برخی اصلاح طلبان را دارد.

حمایت پایداری از حاجی بابایی با گفتمان این جریان همخوانی ندارد

٣-در حالی که جبهه پایداری و مدیران احمدی نژاد از تحول در مجلس یازدهم سخن می گویند، عملا با حمایت از حاجی بابایی نمی توانند پیغام تغییر را به جامعه مخابره کنند. چرا که او بخشی از پارلمان در دهه های گذشته بوده و به عنوان بخشی از «وضع موجود» شناخته می شود . از همین رو حاجی بابایی نماد «محافظه کاری» و «قالیباف» نماد تغییر در این رقابت شناخته می شوند. رزومه حاجی بابایی در مجلس از او شخصیتی محافظه کار و البته عمل گرا ساخته که چنین پیشینه ای حتما با خواست تغییر این جریان ها همخوانی ندارد.

۴- جبهه پایداری خصلتی گفتمانی و هویتی برای خود در عرصه سیاسی برگزیده و نقد جریان های مختلف سیاسی را از همین دریچه انجام می دهد. در مجلس یازدهم هم شعارهای آنها مبتنی بر حاکم کردن افراد انقلابی در هیات رییسه بوده است. از همین رو مجموعه مواضع آقای حاجی بابایی بازتاب گفتمانی پایداری نیست و نمی توان او را به عنوان نماد خواسته ها و آرمان های این جریان معرفی کرد. عضویت ایشان در حزب اعتدال و توسعه با وجود استعفای چند سال بعد، بیانگر فاصله گفتمانی ایشان و جبهه پایداری است. از همین جهت حمایت پایداری از حاجی بابایی یک رفتار عمل گرایانه سیاسی برای « نه به قالیباف» است و حتما با خواست بدنه این جریان و گفتمان آنها همخوانی ندارد. حمایت از حاجی بابایی نوعی تنازل گفتمانی و اولویت دادن «عمل گرایی» بر « آرمان گرایی» است. چه بسا حمایت پایداری از آقای نیکزاد این تناقض را تا حدود زیادی حل می کرد. بر همین اساس نامزدی حاجی بابایی نمی تواند به تولید دوگانه انقلابی/غیر انقلابی در مجلس بینجامد.

٥-مجموعه عملکرد شمس الدین حسینی به عنوان یک احمدی نژادی در کنار برخی دیگر از مدیران احمدی نژاد، حکایت از تلاش برای تولد یک هویت سیاسی جدید و تبدیل کردن آن به یک جریان سیاسی دارد. افرادی چون حسینی و بیگی که ابایی از حمایت از احمدی نژاد ندارند، شاخه جدیدی از تفکر سوم تیر هستند که بر خلاف پایداری که بیشتر بر گفتمان «سوم تیر» تاکید دارند، بر شخص احمدی نژاد تمرکز می کنند. هر چند احمدی نژاد در بیانیه ای رابطه تشکیلاتی با این گروه را تکذیب کرد اما واقعیت این است که زنده کردن نام احمدی نژاد در مجلس برای رییس جمهور اسبق بی برکت نیست. این جمع گرچه به اندازه یک فراکسیون قوی نیستند اما بخشی از آنها به ائتلاف عمل گرایانه مخالف قالیباف پیوستند. در نهایت این گروه گرچه دارای تعامل فراوان و اشتراک با پایداری هستند ، اما رقیب پایداری در تصاحب گفتمان احمدی نژاد محسوب می شوند. حاجی بابایی خود را بخشی از این جریان می داند و این جریان هم با او احساس قرابت می کند.

٦-برخی اخبار درباره عملکرد حامیان دولت و اصلاح طلبان در انتخابات هیات رییسه جالب توجه است. بعضی اخبار حکایت از همراهی این دو جریان با نامزدی حاجی بابایی دارد که البته درباره اصلاح طلبان قرائن جدی هنوز وجود ندارد و شاید تا حدود زیادی بازی رسانه ای باشد. در چنین حالتی قطعا هم مدیران احمدی نژادی و هم جبهه پایداری باید پاسخی قانع کننده برای این ائتلاف داشته باشند. این جریان که همواره نه فقط معتقد به مرزبندی با جریان مقابل که حامی مرزبندی های داخل جریانی هم بوده باید در این باره، موضع شفاف و صریح بگیرد. در این میان اگر خبر حمایت دولت و اصلاح طلبان از حاجی بابایی صحیح باشد، اصلاح طلبان به واسطه این ائتلاف ، بحران هویتی و گفتمانی خود را تشدید خواهند کرد که در درستی آن تردید وجود دارد. ٧-عملکرد برخی منتخبین در چند هفته اخير نوعی رندی سیاسی بوده . افرادی که قبل از ورود به مجلس به واسطه نیاز به حمایت قالیباف از او انتقاد نکردند و اکنون تبدیل به منتقد او شدند. صحبت های اخیر آقای میرسلیم از این جنس است. البته رفتارهای ایشان بیشتر از آنکه به جریان راست سنتی مربوط باشد ، بیشتر شخصی به نظر می رسد. طبیعی است که مرزهای فکری موتلفه هم با دولت و اصلاح طلبان مشخص است و هم با جبهه پایداری. مواضع آقایان انبارلویی و بادامچیان و ترقی در طول دهه های مختلف به عنوان اعضای شاخص موتلفه این موضوع را ثابت می کند. البته فهرست افرادی که پس از ورود به مجلس منتقد قالیباف شدند به اینجا ختم نمی شود و مخاطبان زیادی دارد.

٨-فراکسیون اکثریت نقش مهمی در معادلات مجلس آینده خواهد داشت. این گونه که آقای حاتمی یکی از منتخبین مجلس یازدهم گفته اند، این فراکسیون دو نفر را برای ریاست به صحن معرفی خواهد کرد. بی تردید معنای این اقدام ، رسمیت دادن به تکثر ، درون فراکسیون و ضد نقش فراکسیون است. اگر قرار به معرفی دو نامزد باشد، دیگری نیازی به فراکسیون نیست؛ چرا که این کار خود موجب ساختن دوقطبی در مجلس و تفرقه در میان اصول گرایان خواهد شد. فراکسیون برای ایجاد اتوریته خود باید حتما یک نامزد به صحن مجلس معرفی کند. معرفی دو نامزد پاک کردن صورت مساله به جای حل مساله است.

در پایان ذکر این نکته لازم است که این رقابت نباید تبدیل به نزاع و تفرقه شود و در نهایت فراکسیون به عنوان ظرفیت وحدت بخش میان اصول گرایان عمل کند. مجلس آینده مجلس «کار» و «حل مساله» و پیش بردن کشور است . سیاست باید تبدیل به بهزیستی و خشنودی جامعه شود. خط قرمز شکل گرفتن چنین فضایی دوری از تخریب و مطلق نگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. مطلب فوق هم سعی کرده در قالبی تحلیلی و بدون تخریب ضمن بیان نظر نویسنده در قالب تحلیل سیاسی نوشته شود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها