زمان اصلاح طلبان شاهد توجیه گرایی بودیم/ تحریم انتخابات به منزله خودکشی سیاسی است

کد خبر: 171154

به یاد دارم که در مجلس ششم چه اتفاقی افتاد، آیا واقعاً در همین حد نیم بند مجلس هفتم و هشتم بر قوه مجریه نظارت و نقادی وجود داشت؟ آیا به راحتی می توان شعار خروج از حاکمیت، استعفای دسته جمعی، تحصن ، اعتصاب غذا و نامه نگاری به مقامات بیگانه را فراموش کرد؟ به علاوه مقایسه مجلس با مجلس حسنی مبارک نهایت کم لطفی و بی انصافی حتی در مورد مجالس گذشته نیست؟ و آیا این مقایسه های مع الفارق گامی در جهت اصلاح امور است؟

زمان اصلاح طلبان شاهد توجیه گرایی بودیم/ تحریم انتخابات به منزله خودکشی سیاسی است
نماینده سابق مردم تهران می گوید: برخی از اصلاح طلبان ساختار شکنی کردند و نباید توقع داشته باشند که فرش قرمز زیر پای آن ها پهن شود. به گزارش «فردا»به نقل از عصر امروز، وی که به صراحت لهجه و نقد صریح هر دو گفتمان اصولگرایی و اصلاح طلبی مشهور شده است، اتخاذ سیاست تحریم را از سوی اصلاح طلبان خود کشی سیاسی میداند و معتقد است: این موضع گیری که مطرح کنیم اگر به درخواستهای یک فرد بخصوص توجه شود ما وارد عرصه می شویم این معرف عدم درک صحیح واقعیات سیاست از سوی آنهاست آنچه از نظر میگذرانیم مشروح گفتگو با دکتر عماد افروغ استاد دانشگاه است: * باید دید آیا افرادی که قدرت ذی ربط را در اختیار دارند مواجهه ای یکسان با رقبا دارند و آنها را بایک چشم می نگرند یا سره از ناسره کرده و تفاوت هایی قائل می شوند. * زمانی که اصلاح طلبان حاکم بودند هنگامی که نظرم را در مورد آنان می پرسیدند همواره می گفتم که اصلاح طلبی یک واقعیت چند گفتمانی است و خاستگاه نظری و ایدئولوژیک و حتی مواضع غیر سیاسی و حتی سیاسی متفاوت دارند. * اصلاح طلبان بیشتر یک جبهه و اردوگاه بودند تا یک جریان تعریف شده همانند یک حزب. در حال حاضر هم در پیش بینی حضور آنها در انتخابات باید نگاه کنیم با کدام جریان و گفتمان اصلاح طلبی مواجه هستیم، چرا که تفاوت های بارزی میان آنها وجود دارد. * برخی از آن ها سابقه انقلابی دارند وجزء نیروهای ارزشی محسوب می شوند، اما برخی از آنها ساختار شکنی کردند وشعارها و اقداماتی خارج از چهارچوب انقلاب اسلامی و حتی قانون اساسی داشتند و نباید توقع داشته باشند که فرش قرمز زیر پای آن ها پهن شود. * بنده به عنوان یک اصولگرا این عقیده را دارم که در کل نباید نسبت به رقیب تضییع حقی صورت گیرد و فضا به گونه ای باشد که پیروز انتخابات از قبل و به صورت دستوری معلوم شده باشد. * تمام نیروهایی که چهار چوب نظام جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی و ارکان آن را می پذیرند بایستی فرصت رقابت داشته باشند و مردم دست به انتخاب بزنند. * یکسری انقباض هایی که مورد تأئید ماهم نیست وجود دارد؛باید از ظرفیت های انقلاب اسلامی برای نقد استفاده کرد و از قابلیت های نقد درون گفتمانی بهره گرفت. * به نیروهای اصلاح طلب ملتزم به انقلاب اسلامی توصیه می کنم که نباید فرصت ها را از دست داد، بیایند و وارد عرصه رقابت انتخاباتی شوند و گرفتار این خودکشی سیاسی نشوند که انتخابات را تحریم کنند. * سالم نبودن و به عبارتی فاسد دانستن علی الاطلاق انتخابات آتی موضع تمام اصلاح طلبان نیست، چرا که برخی از اصلاح طلبان این موضع غیر منصفانه را زیر سوال بردند و متعرض وجه ساختار شکنانه آن شدند. * اینکه انتخابات در کشور را سیاه و فضا را با زمان شاه یکسان بدانند یک مقایسه غلط و مع الفارق است و توقع نباید داشت که با این موضع گیری مردم نسبت به آنها اقبالی نشان دهند. * در مورد موضعی که اخیراً بخشی از اصلاح طلبان گرفته اند و البته به پای تمام اصلاح طلبان نمی نویسیم، به چند نکته اشاره می شود؛اولا ما هم معترض برخی انقباض ها و نامهربانی ها هستیم و واقعیت این است که این نامهربانی ها فقط رقیب به اصطلاح غیر اصول گرا را هدف قرار نداده بلکه شامل رقبای درون اردوگاهی هم می شود. البته نامهربانی های گذشته نسبت به رقبا نیز فراموش نمی شود. انشاءالله که روزی از این نامهربانی های قبیله ای خارج شویم. * ثانیا، اشاره شده است که باید مجلس در رأس امور باشد. با شما هم عقیده ایم و همواره نسبت به در رأس نبودن مجلس هشدار داده ایم، حتی رای اعتماد مجدد به وزیر اقتصاد در ماجرای اختلاس اخیر را بی اعتناعی بارز به رابطه قدرت- مسئولیت و طرح استعفای یکی از نمایندگان مجلس به جای طرح سؤال از رئیس جمهور را فاصله گیری از جایگاه مطلوب مجلس تفسیر کرده ایم، اما چه زمانی مجلس در رأس بوده است؟ تا رسیدن مجلس به جایگاه حقیقی و مطلوب خود راه و سختی و مرارت زیادی پیش رو هست و نباید شعاری، نومیدانه و غیر متعهدانه به این مقوله نگریست. * این آقایان نمی توانند مدعی شوند که زمانی که به اصطلاح حاکم بوده اند مجلس در رأس امور بوده و به خوبی از در رأس بودن خود دفاع ومراقبت کرده اند. بنده نمی خواهم زخم های کهنه را بازکنم، اما به یاد دارم که در مجلس ششم چه اتفاقی افتاد، آیا واقعاً در همین حد نیم بند مجلس هفتم و هشتم بر قوه مجریه نظارت و نقادی وجود داشت؟ آیا به راحتی می توان شعار خروج از حاکمیت، استعفای دسته جمعی، تحصن ، اعتصاب غذا و نامه نگاری به مقامات بیگانه را فراموش کرد؟ به علاوه مقایسه مجلس با مجلس حسنی مبارک نهایت کم لطفی و بی انصافی حتی در مورد مجالس گذشته نیست؟ و آیا این مقایسه های مع الفارق گامی در جهت اصلاح امور است؟ * ما باید از ظرفیت های قانونی و انقلابی استفاده کنیم و آرام آرام اهداف ملی را پیش ببریم و بیش از حد ضعف ها و قوت ها را بزرگ نکنیم و اشکالات را نادیده نگیریم. واقعیت این است که تمام پارلمان های عالم اسیر لابی هستند . هرچند بنده بالشخصه به عنوان یک نیروی حقیقت گرا هیچ لابی ناموجه و خلاف مصالح عمومی را تأئید نمی کنم اما لطف کنید و منصفانه نیم نگاهی به لابی ها و اقدامات دسته جمعی خود در مجلس ششم بیندازید تا صحت عرایض بنده بر شما معلوم گردد. به هرحال باید با ریشه لابی های حقیقت سوز مقابله کرد. *ثالثا مشاهده می کنیم که قوه قضائیه با چه شدتی پی گیر مسئله اختلاس است، حتی در این خصوص شاهد درگیری لفظی بین رئیس یک قوه با رئیس قوه دیگر هم هستیم. این امر چگونه با حکم شما مبنی بر دیکته شدن احکام قضایی به این قوه قابل جمع است؟ *ما نیز به شدت منتقد حضور نظامی ها و نیروهای امنیتی در عرصه های غیر نظامی و غیر امنیتی با وجود هویت نظامی و امنیتی آنان هستم. با هویت تشکیلاتی نظامی و امنیتی نباید وارد عرصه های سیاسی و اقتصادی شد، چون این کار به جایگاه وحدت بخش آنها آسیب وارد می سازد،اما در این مورد هم فراموش نمی کنیم که در دوره های گذشته نیز افرادی با حفظ هویت تشکیلاتی امنیتی خود حضور پررنگی در عرصه های سیاسی و اقتصادی داشتند. * به نظر بنده نیروهای نظامی با کنار گذاشتن هویت تشکیلاتی نظامی خود می توانند تجارب خود را در اختیار سازندگی کشور قرار دهند و اتفاقاً اگر این هویت تشکیلاتی کنار برود بنده شخصاً معتقدم بهترین مردان سیاست و حتی اقتصاد ، مردان عرصه کارزار، اخلاق و حقیقت اند. *در زمانی که قدرت در دست اصلاح طلبان بود شاهد توجیه گرایی بودیم و نقد درون جناحی را شاهد نبودیم، اما در همین دوره اصولگرایی شاهد جدی ترین نقدهای درون گفتمانی هستیم. *ما هم به عنوان نیروهای اصولگرا نسبت به دخالت های نا موجه در فرآیند انتخابات نگرانیم و هشدار لازم را داده ایم و حتی به تغییرات سازوکارها می اندیشیم که بتواند در چهارچوب گفتمان اسلامی و قانون اساسی، تحقق بخش هرچه بیشتر مردم سالاری دینی باشد. * در این بیانیه گفته می شود که اگر به درخواستهای یک فرد بخصوص توجه شود ما وارد عرصه می شویم، خودتان قضاوت کنید واقعاً بایستی حقوق شهروندی، تحقق مردم سالاری دینی و تمام ظرفیتهای انتخاباتی، با درخواست یک نفر گره بخورد، آیا این صحیح است؟ آیا این موضع گیری معرف درک صحیح واقعیات سیاست از سوی شماست؟
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها