سلیقه هنری مخاطبان در ایران را چه کسی تعیین می‌کند؟

کاسبی از ابتذال

کد خبر: 1217765

میثم اسماعیلی: فیلم فسیل در صدر فروش در گیشه سینمای ایران است، سینمایی که پس از بحران کرونا و البته ناآرامی‌های خیابانی داشت نفس‌های آخرش را می‌کشید اما حالا با فروش قابل توجه کمی سینماداران را امیدوار به ادامه حیات کرده است، اما آنچه می‌فروشد چیست؟ این حیات به چه قیمتی دارد تداوم می‌یابد؟ نگاهی به پرفروش‌های سینمای ایران حداقل در یکی دو دهه اخیر یک آورده مهم را پیش روی ما می‌گذارد؛ اینکه اساسا ذائقه سینمایی مخاطب ایرانی به شکل معنادار و چشمگیری تنزل کرده است.

کاسبی از ابتذال

بسیاری معتقدند ابتذال ذائقه‌باعث فروش گیشه‌برخی سلبریتی‌هاست. هر چند نقد ابتدایی و محوری این گزاره به حضور بازیگرانی است که تن به‌بازی در این نقش‌ها داده‌اند و به نوعی در رونق این سلیقه سطح پایین، نقش داشته‌اند، اما می‌توان با توجه به این  گزاره  این سؤال مهم را مطرح کرد که اساسا چه کسی ذائقه هنری یک جامعه را تعیین می‌کند؟ سوالی که پاسخ به آن شاید بتواند تا اندازه قابل توجهی ابعاد پنهان این جریان غالب را در سینمای ایران آشکار کند. سه دهه پیش کمدی‌های پرفروش ایران را فیلم‌هایی همچون اجاره‌نشین‌ها تشکیل می‌داده‌اند که‌بیرون از لایه ابتدایی که داستانی طنزآمیز داشت در لایه‌های پنهان خود سعی در انتقال مفاهیم پنهان و مهمی داشته‌اند. بدون آن‌که‌با مذهب یا سیاست شوخی کنند و بدتر این‌که تن به حوزه‌های غیراخلاقی همچون شوخی‌های مهوع جنسی بدهند، اما حالا شاید کمتر فیلمی بتوان مثال زد که‌بدون این موارد به فروش‌های قابل توجهی دست یابد. سؤال دیگری که در پی سؤال ابتدایی شکل می‌گیرد، این است که فرهنگ و هنر و متولیان آن باید سلیقه یا ذائقه فرهنگی شهروندان را ارتقا دهند یا آن‌ها باید به فراخور تقاضای شهروندان اثر بسازند؟

اگر قرار بر ذائقه‌سازی اهالی فرهنگ و هنر باشد که اوضاع کنونی سینمای ایران جای دفاعی ندارد، به این معنا که اگر قرار است این فیلم‌ها با توجه‌به تمام ابتذال عیان در آن، تازه‌بخواهند فرهنگسازی هم کنند که باید فاتحه فرهنگ را خواند. اگر هم این فیلم‌ها پاسخی به تقاضای مکرر ذائقه شهروندان است، باز هم جای تاسف دارد که متولیان فرهنگ تن به این تقاضا داده‌اند و هیچ تلاشی در ارتقای سلیقه مخاطب خود ندارند. آفت دیگر این رهاشدگی را باید در تمایل مخاطبان به تولیدات و خوراک فرهنگی دیگر کشور‌ها هم جست‌وجو کنیم. به این معنا که تامین نشدن نیاز‌های فرهنگی و هنری مردم توسط دستگاه فرهنگی دولت و تهیه‌کنندگان کالا‌های فرهنگی، می‌تواند پیامد‌های زیانباری داشته‌باشد.

در خلأ آثار فاخر فرهنگی و هنری بومی، اتکای نوجوانان و جوانان به تولیدات هنری سایر کشور‌ها برای تامین کالا‌های هنری مورد نیاز خود، امری قابل پیش‌بینی است. از این گذشته‌با کاهش سطح ادراک و دریافت هنری در مخاطبان، آثاری که صرفا بازاری نیستند و از عیار هنری بیشتری برخوردارند از جانب مخاطبان مورد توجه قرار نمی‌گیرند، چراکه مخاطب عام سواد درک آن را به دست نیاورده و بنابراین لذتی هم از آن نمی‌برد. حامیان مالی و تهیه‌کنندگان این آثار برای بازگشت سرمایه‌شان به تهیه و تولید آثاری می‌پردازند که جنبه‌بازاری پررنگ‌تری داشته‌باشد و استقبال عموم از آن‌ها تضمین‌شده‌باشد، ولو این‌که عیار هنری بالایی نداشته‌باشند. این امر رفته‌رفته منجر به تنزل سطح انتظارات مخاطبان از آثار هنری می‌شود.

 

۱

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها