وعده هایی که جدایی می آورند

کد خبر: 226821

طلاق مانند انبار باروت در زندگی است قانون "انبار باروت" را به خاطر بیاورید که یا آتش نمی‏گیرد یا اگر آتش گرفت به کلی نابود می‏شود.

مهر: دوران نامزدی هر فردی، مملو است از قول‏ها و آرزوهایی که دو طرف برای درپیش گرفتن مسیر طولانی زندگی به یکدیگر می‏دهند ولی در زمانی نه چندان دور، نسبت به برآورده ساختن آن آرزوها، مستأصل می‎مانند. دلایل بسیاری برای این شرایط قابل تعریف است که از آن جمله می‎توان به "عدم درک صحیح طرفین از اجتماع"، " بلند پروازی‏های ذاتی شخص" و تلاش برای کسب استقلال پس از دوران مدیدی که فرد تحت حمایت خانواده بوده و تورم اشاره کرد. تورم به عنوان یکی از نمادهای اقتصادی، نقش مهمی در نرسیدن فرد به آرزوهای دورو دراز خود دارد تا جایی که دو طرف را راضی به جدایی می‎کند، به گونه‏ای که در زمان حاضر، شکل گیری اغلب اختلافات و طرح شکایات در دادسراها ناشی از تورم، رکود و بی ثباتی مسائل اقتصادی است و بدین ترتیب می‏توان نتیجه گرفت که حجم پرونده‎های قضایی با نرخ رشد تورم، نسبت مستقیم دارد خصوصاً در جامعه ما که تورم به گونه‏ای بارز خود نمایی می‏کند و در این بین میزان جرم و همچنین طلاق و شکایت در این خصوص به مراتب بالاتر رفته است. نسل کنونی، به زندگی تجملاتی و فانتزی در خانه پدر عادت کرده و بنابراین طاقت زندگی حتی در سطوح معمولی را نیز ندارد. این انتظار طبعاً در دختران بیشتر است و پسران می‏بایست به خواسته‏های متعدد آنان عمل کنند، لذا زمینه‏های اشتغال اندک به همراه نرخ بالای تورم، اجازه هرگونه حرکت سازنده‏ای را از جوان سلب می‎کند مگر اینکه فرد دلخوش به حمایت‏های خانواده باشد، چرا که تقریباً تمامی جوانان با هر سطح ذائقه در دوران خوش نامزدی قول‎هایی به طرف مقابل خود می‏دهند که بسیاری از آنها قابلیت انطباق شرایط فرد با زمینه‏های اجتماعی- اقتصادی را ندارند و به همین دلیل پس از ازدواج، زمینه برای بگو مگوها و دعواهای زوجین فراهم می‎شود. "چشم و هم چشمی" نیز از دیگر عوامل حساسی است که به عنوان زیر مجموعه تورم، کار زوجین را به محاکم و دادسراها می‎کشاند. طبیعتاً دیدن وضع خوب زندگی اقوام، دوستان، همسایگان و ... فرد را تحریک کرده و او را تحت فشار قرار می‎دهد. بارها دیده شده که فرد به خاطر همین فشارها به دلایلی از جمله کشیدن چک بی محل روانه زندان شده یا خود را مقروض کرده تا حسرت نداشتن آن چیزها به خود راه ندهد. مجموعه تمام اینها سبب شده تا رویه مستقیم تورم و زندگی افراد، بیش از پیش خود را نشان دهد. مدنیت رهاوردی دارد به نام تکنولوژی. اگرچه این عنصر در نسل‏های قدیم آن چنان محسوس نبود اما امروزه با پیشرفت روز افزون آن، تمامی احتمالات، رنگ حقیقی به خود می‏گیرند، بارها دیده شده زوج‏هایی که در نهایت خوشبختی عاطفی به سر می‏برند، به خاطر مسائل مادی از یکدیگرجدا شده یا انسان‏هایی که برای تأمین نظرات همسرشان شغل شرافتمندانه خود را به بی آبرویی و رسوایی فروخته‏اند. زوجین باید توجه بسیاری داشته باشند که اولاً توقع یکدیگر را به خوبی شناخته و آن را مهار کنند و ثانیاً در دوران مختلف زندگی، به خصوص دوران نامزدی، قول‎های غیر حقیقی به طرف مقابل ندهند تا بالطبع انتظار وی نیز بالا نرود. در این زمینه آن ضرب المثل روانشناسان کاربرد ویژه‏ای دارد که "همیشه به کم قانع باش تا به زیاد برسی"مطمئناً درپناه زندگی ایمن و تفاهمی ساختارمند می‏توان به تمام لوازم خوشبختی دنیا دست یافت، درست است که این راه کمی طول می‎کشد اما دست یافتنی است، طریقی که گذشتگان ما آن را آزمایش کرده‏اند و توانستند سربلند از آن بیرون بیایند. قصه پرغصه طلاق طلاق، فرآیند ناخوشایندی است که طی آن دو طرف به ناکامی‏های وسیعی در زندگی خود دست می‏یابند، همه چیز به اینجا ختم می‎شود که اصلی‎ترین ضربه طلاق، به جسم و روح طرفین وارد می‏شود بسیاری از زوج‏ها با این اندیشه که در پناه طلاق به زندگی آسوده و دلخواه خود دست می‏یابند اقدام به پذیرش آن می‎کنند، درحالی که نمی‎دانند طلاق منجر به بروز تغییراتی در شیوه زندگی افراد می‎شود که دامنه گسترده آن از برنامه غذایی گرفته تا استرس‎های شدید روحی و افسردگی ادامه می‏یابد. در وهله اول شخص طلاق گرفته بسته به دلایل آن، نسبت به جنس مخالف ابراز تنفر پیدا می‏کند. بسیاری نیز با کنار زدن همسر خود در پی یافتن و رسیدن به فرد مورد نظر خود هستند! این باور که بهترین سال‏های عمر فرد به اعتقاد خودش تباه شد، موجی از نا امنی و افسردگی را به سراغ او می‏آورد. یقیناٌ فرد به پذیرفتن شکست و دیدن همسالان موفق خود، او را بیش از پیش افسرده می‏کند که رهاورد آن گرایش به مشروبات الکلی و اعتیاد است که در بسیاری از موارد به خودکشی نیز کشیده می‎شود. تحمل مشکلات روحی و به یاد آوردن فردی که در کنار او بوده اما به وی ستم یا خیانت روا داشته، آستانه شکیبایی معمول وی را می‏آزارد و او را با چالش روحی مواجه می‎سازد. در این موقعیت فرد به حضور در اجتماع یا مکان‏های شلوغ رغبتی ندارد و ترجیح می‏دهد در انزوا به سر ببرد و در آنجاست که ناخودآگاه با افکار منفی مواجه می‏شود. نوع نگاه مردم جامعه به همسران طلاق، نگاه خوشایندی نیست. زن طلاق گرفته در معرض انواع نگاه‏های بد و حرام که صیانت از خود را سنگین‏تر می‎کند این جریان برای مرد نیز آسیب‏پذیر است چراکه وی اگر هم قصد تجدید فراش داشته باشد به راحتی نمی‏تواند بازگوی حقیقت گذشته خود باشد. باید توجه داشت که هردوجنس زن و مرد طلاق گرفته، تا پایان عمر سایه سنگین یکدیگر را روی سرشان احساس می‎کنند و شرایط نامطلوب خود را از وجود طرف مقابل می‏دانند. کاهش طول عمر زوج‏های طلاق، بحرانی جدی است که به رغم سرنوشت فرد، سرنوشت خانواده ‏وی را نیز بحران زده می‏کند. حال که نمی‏توان طرز تفکر و کلیت جامعه را تغییر داد. می‏بایست در انتخاب‏هایمان نهایت دقت را به کار ببریم تا مشکلی به نام "طلاق" گریبانگیر ما نشود. شاید مضحک به نظر بیاید اما باید باور کرد که تنها راه مبارزه با طلاق و در پی آن عدم کاهش عمر طرفین انتخاب صحیح همسر است تا به جدایی ختم نشود. قانون"انبار باروت" را به خاطر بیاورید که یا آتش نمی‏گیرد یا اگر آتش گرفت به کلی نابود می‏شود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها