«فردا» گزارش می‌دهد:

پیش‌بینی‌ها درست بود؛ اذعان آرمین به احتمال انشعاب در جبهه اصلاحات

کد خبر: 1275919

محسن آرمین می‌گوید پس از بیانیه 110 نفر از اصلاح‌طلبان، جبهه اصلاحات در مسیر انشعاب قرار گرفته است.

پیش‌بینی‌ها درست بود؛ اذعان آرمین به احتمال انشعاب در جبهه اصلاحات

گروه سیاست سایت فردا: چندی است که بر اساس تضادهای درونی اصلاح‌طلبان بر سر چگونگی ادامه مسیر سیاسی پیش‌بینی می‌شد که جبهه اصلاحات انشعابی بزرگ را درون خود تجربه کند. در همه این دوران رسانه‌های اصلاح‌طلب بر بسیاری از تحلیلگران خرده می‌گرفتند که طرح احتمال انشعاب برای اختلاف‌افکنی در میان اصلاح‌طلبان است اما حالا محسن آرمین، از اصلاح‌طلبان سرشناس و یکی از اعضای حقیقی جبهه اصلاحات ایران، اذعان کرده است که اصلاح‌طلبان در مسیر انشعاب قرار دارند.

او به که منتقد بیانیه 110 اصلاح‌طلب مشارکت‌خواه است، در مجمع عمومی جبهه اصلاحات گفته است: «در جلسه‌ای که آقای جلایی پور پدر حضور داشتند بنده و آقای شکوری گفتیم برداشت ما این است که این اقدام نقطه آغاز حرکتی است که پایان آن انشعاب است».

او البته می‌گوید که اختلافات اصلاح‌طلبان بنیادین نیست: «به گمان من اختلاف موجود اگر چه مهم اما اختلافی بنیادین نیست. هر دو طرف در این که صندوق رأی و نهاد انتخابات در کانون پروژه اصلاح طلبی قرار دارد مشترکند. هر دو طرف با براندازی مرزبندی دارند. هر دو طرف معتقدند هر تلاشی برای اصلاح و تحول نهایتاً باید به صندوق رأی منتهی شود واز صندوق رأی برآید».

به نظر می‌رسد آرمین می‌خواهد با محاظه‌کاری سخن بگوید که به همین دلیل دچار تناض‌گویی هم می‌شود زیرا هم ابتدا و هم در انتهای سخنانش از انشعاب حرف می‌زند. مثلا در جایی دیگر می‌گوید که نتیجه کار کسانی که بیانیه اخیر را امضا کرده‌اند جز انشعاب نیست و ادعا می‌کند آنها دانسته یا ندانسته مسیر انشعاب را برگزیده‌اند. البته او در ادامه انشعاب را یک امر طبیعی در عالم سیاست و تحزب می‌داند.

تناقض‌گویی آرمین همین‌جاست که از یک سو اذعان به انشعاب قریب‌الوقوع می‌کند اما برای تلطیف فضای موجود سیاسی در میان اصلاح‌طلبان می‌گوید اختلافات مبنایی نیست. پر واضح است که اگر اختلافات مبنایی نباشد در این ابعاد انشعابی به وجود نمی‌آید؛ با این وصف خود آرمین پاسخ خود را می‌دهد که اختلافات در میان دو طیف رادیکال و میانه‌روی اصلاحات بسیار هم مبنایی است.

نکته دیگر آن است که آرمین مدام خودشان یعنی همان‌هایی که خواهان عدم مشارکت در انتخابات را اکثریت اصلاحات معرفی می‌کند؛ در صورتی که بسیاری باور دارند همین طیف با لابی‌های گسترده و البته ایجاد هیاهوهای سیاسی فقط توانسته‌اند در تشکیلات جبهه اصلاحات ایران و نه در جریان اصلاحات در اکثریت عددی قرار بگیرند. اتفاقا یکی از مشکلات و اختلافات همین است که یک طیف خاص که اکثریت عددی در جبهه اصلاحات ایران دارد، خود را اکثریت جریان اصلاحات معرفی می‌کند؛ در صورتی که جبهه اصلاحات فرای تشکیلات «جبهه اصلاحات ایران» است.

او می‌گوید در جبهه اصلاحات کودتایی رخ نداده است و این فضاسازی اصولگرایان است؛ در صورتی که بر هر فرد آگاهی در حوزه سیاست روشن است که بهزاد نبوی که معتقد به مشارکت بی‌قید و شرط در انتخابات بود از مسئولیت ریاست جبهه اصلاحات کناره‌گیری نمی‌کرد مگر با اِعمال فشارهای گسترده از سوی یک طیف خاص. مصاحبه‌های نفرات همین طیف که محسن آرمین هم خاستگاهش در میان آنهاست در چندماه منتهی به تغییر ریاست جبهه اصلاحات علیه بهزاد نبوی گویای طرح و برنامه برای کناره‌گیری اجباری او بوده است. نبوی که تا همین اواخر می‌گفت باید در صحنه سیاست باقی ماند و نباید عرصه را ترک کرد چگونه به دلیل کهولت سن به انزوا می‌رود؟ آیا نه این بود که همین طیفی که اکنون در جبهه اصلاحات ایران سعی در تحمیل نظرات خود را دارد، تمام توانش را برای کنار زدن نبوی و روی کار آوردن دبیرکل حزب اتحاد ملت به عنوان رئیس جبهه اصلاحات به کار گرفت؟ اینها پرسش‌های روشنی است که آرمین و امثال او هیچ‌وقت نمی‌خواهند به روشنی به آنها پاسخ دهند.

به هر روی انشعاب در جبهه اصلاحات تقریبا حتمی است اما احتمالا موکول به بعد از انتخابات مجلس می‌شود. می‌گوییم تقریبا قطعی است زیرا بر خلاف آنچه آرمین می‌گوید، اختلافات اصلاح‌طلبان نه حتی بر ورود یا عدم ورود به انتخابات بلکه بر سر این است که آیا اصلاح‌طلبان باید به معنای واقعی کلمه، اصلاح‌طلب باقی بمانند یا آنکه مسیر اپوزیسیون را طی کنند. اکنون طیف میانه‌رو می‌خواهد اصلاح‌طلب باقی بماند و تندروها گویا قصد دارند نه دیگر با اصولگرایان بلکه با نظام رقابت کنند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها