علیرضا نصر اصفهانی عضو هیات علمی مرکز پژوهش های مجلس:
چگونه باید به استقبال نسل جدید نیروهای سیاسی رفت؟
انقلاب اسلامی در آستانه یک «چرخش نسلی» در فضای حکمرانی قرار دارد. از سویی نسل اول در حال کناره گیری هستند، از سوی دیگر، نسل سوم، فعالانه، تهاجمی و پر هیاهو وارد میدان شده اند. نسل سومی ها خود را مخاطب گام دوم و منویات رهبری می دانند و به نسل اول انقلاب نگاه انتقادی دارند. نسل اول با حدود نیم قرن تجربه، فراز و فرودهای متعدد مانند انقلاب، جنگ و سازندگی را زیست کرده اند و نسل سوم را فاقد تجربیات جدی برای مسئولیتهای مهم در کشور می دانند.
احیاء سیاست از مسیر «خلق امکان های نو» برای ایران آینده می گذرد؛ از "درک کلان روایت تاریخی ایران" ، "آسیب شناسی موقعیت اکنون" و "کشف تصاویر آینده ایران". برای شکل گیری طرح سیاست، لازم است درباره گذشته، حال و آینده آن گفت و گو و حول آن به اجماع رسید و البته باید به آینده های بدیل و نامطلوب ولی محتمل هم فکر کرد. یکی از عوامل کلیدی شکل دهنده آینده سیاست در ایران، برهمکنش نیروهای سیاسی انقلاب است.
انقلاب اسلامی در آستانه یک «چرخش نسلی» در فضای حکمرانی قرار دارد. از سویی نسل اول در حال کناره گیری هستند، از سوی دیگر، نسل سوم، فعالانه، تهاجمی و پر هیاهو وارد میدان شده اند. نسل سومی ها خود را مخاطب گام دوم و منویات رهبری می دانند و به نسل اول انقلاب نگاه انتقادی دارند. نسل اول با حدود نیم قرن تجربه، فراز و فرودهای متعدد مانند انقلاب، جنگ و سازندگی را زیست کرده اند و نسل سوم را فاقد تجربیات جدی برای مسئولیتهای مهم در کشور می دانند.
با این وجود بزرگان انقلاب، در شبکه سازی، تربیت، رشد، و توانمندسازی نیروهای جدید، غفلت ورزیدهاند و در نتیجه نسل سوم، کمتر با فرایندهای حکمرانی آشنایی دارند و فهم نظری و آکادمیک آنها بر تجربه میدانی و مدیریتی آنان غلبه دارد و این امر یکی از پاشنه آشیلهای این نسل است، چرا که پیچیدگی های بوروکراسی و ساز و کارهای اعمالِ اراده از درون یک سازمان بزرگ را نمی شناسند و در نتیجه ساختارهای بوروکراتیک اراده آنان را هضم خواهد کرد.
از طرفی دیگر نسل سوم انقلاب، هنوز «فناوری همدلی، هم افزایی و همکاری با یکدیگر» را نیاموخته اند. تاکنون انرژی عظیم این نسل صرف تقابل های درون نسلی و بین نسلی شده است. نسل سوم به مرور با ورود در سازمانهای دولتی و حاکمیتی، بوروکرات، محافظه کار، حقوق بگیر، از نظر اقتصادی ضعیف، تک بعدی و اهل خط کشی های سیاسی شده اند و در نتیجه نتوانسته اند ائتلاف های سیاسی قدرتمندی برای حل مسئله تشکیل دهند یا حتی بتوانند جمع پایداری برای همکاری و انجام ماموریتها و عملیات های مشترک شکل دهند.
اما فرصتهای قهری بیرون و مسائل انباشت شده درون، اضطراری را برای شکل گیری «جبهه و جریانی از جوانان نخبه [در حل مسئله]، دغدغه مند و مسیولیت پذیر» ایجاد کرده اما لازم است در این چرخش نسلی، نسل اول در جایگاه حکیمانِ خردمند ایفای نقش کنند و نسل جدید انقلاب در کنار بزرگان به مرور وارد فضای میدانی پرچالش سیاست شوند.
یک راهکار آن است که یک «چهره شاخص اجتماعی خردمند و با قدرت رتوریک»، شبکهای [حزبی] از نیروهای سیاسی جدید را ذیل خود توسعه دهد و این شبکه باید بتواند پس از زمانی به دغدغهها و ایدههای مشترک برای حل مسائل کشور برسد و پس از آن وارد جریان قدرت شود. چنین فرد یا افرادی، لازم است با شبکهی فراگیری از نیروهای جوان مستعد در حل مسئله در طول سالهای متمادی تعامل داشته و به یک حکمت سیاستگذاری و نگرش ترکیبی در سیاست ورزی در ایران رسیده باشد. اینگونه افراد را «معماران یا سرطراحان پیشرفت ایران» میتوان نامید.
در طی این سالها، بعضی از رهبران [بالقوه] اجتماعی، شبکه ای از نسل جدید انقلاب را برای حل مسائل کشور خلق و حمایت کردهاند، اما تاکنون «قدرت سیاسی-اجتماعی» که بتواند ارتقای این رهبران را ضرورت ببخشد، غایب بوده است. براین اساس لازم است جریانهای قدرت (نهادهای حاکمیتی، مراجع، و ...) از آنها حمایت کنند، همچنین آنها با کانونهای قدرت در ایران ارتباط جدی داشته باشند. در غیر این صورت، نمیتوانند وارد فضای اصلی سیاست شوند.
دیدگاه تان را بنویسید