فردا گزارش می دهد؛
عراق ؛ بازیگر جدید در معادله تهران ـ واشنگتن
در نظریههای روابط بینالملل، میانجی مؤثر معمولاً بازیگری است که هم دسترسی ارتباطی به طرفین دارد.
گروه سیاست خارجی فردا : اظهارات اخیر محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق، مبنی بر تلاش دولت بغداد برای میزبانی نشستی میان تهران و واشنگتن، نشانهای مهم از تغییر تدریجی آرایش میانجیگری در پرونده پرتنش ایران و آمریکا تلقی میشود؛ تغییری که میتواند به معنای انتقال مرکز ثقل دیپلماسی غیررسمی از بازیگرانی چون عمان، قطر و مصر به عراق باشد.
در شرایطی که کانالهای سنتی میانجیگری در ماههای اخیر یا با محدودیتهای ساختاری مواجه شدهاند یا دچار فرسایش سیاسی شدهاند، بغداد در حال بازتعریف موقعیت خود بهعنوان یک میانجی منطقهای با سرمایه ژئوپلیتیکی، امنیتی و ارتباطی منحصربهفرد است؛ سرمایهای که حاصل همزمان روابط کاری با تهران، مناسبات امنیتی با واشنگتن، و پیوندهای نهادی با بازیگران اروپایی و سازمان ملل است.
در نظریههای روابط بینالملل، میانجی مؤثر معمولاً بازیگری است که هم دسترسی ارتباطی به طرفین دارد، هم از سطحی از بیطرفی نسبی برخوردار است و هم از هزینههای شکست مذاکرات کمتر آسیب میبیند. عراق امروز دقیقاً در چنین موقعیتی قرار دارد.بغداد نه متحد استراتژیک کامل واشنگتن است و نه همپیمان ایدئولوژیک تهران، اما با هر دو طرف دارای روابط کاری، امنیتی و اقتصادی است. این موقعیت «بینابینی» به عراق امکان میدهد نقشی را ایفا کند که در ادبیات دیپلماسی به آن «میانجی کارکردی» گفته میشود؛ نه میانجی هنجاری مانند اتحادیه اروپا و نه میانجی قدرتمحور مانند چین، بلکه میانجیای که بر اساس ضرورتهای ثبات منطقهای عمل میکند.
اظهارات السودانی مبنی بر اینکه «هیچ مخالفتی با بازگشت به مسیر گفتوگو وجود ندارد» را باید در چارچوب همین منطق تحلیل کرد: بغداد خود را ذینفع ثبات میداند، نه صرفاً تسهیلکننده آن.
این تحرک دیپلماتیک بغداد در خلأ رخ نداده است. همزمان با این مواضع، امیر سعید ایروانی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل، در نشست شورای امنیت وارد یک مجادله دیپلماتیک صریح با نماینده آمریکا شد؛ مجادلهای که هرچند پرتنش بود، اما نشان داد کانالهای گفتوگو حتی در سطح تقابل نیز فعال هستند.
در ادبیات دیپلماسی، این وضعیت را میتوان «گفتوگوی درون منازعه» نامید؛ یعنی شرایطی که طرفین در عین اختلاف شدید، همچنان در چارچوب نهادهای بینالمللی با یکدیگر تعامل میکنند. چنین وضعیتی معمولاً مقدمهای برای انتقال گفتوگو از سطوح رسمیِ پرهزینه به سطوح غیررسمی و محرمانهتر است — همان جایی که نقش میانجی معنا پیدا میکند.
از این منظر، ابتکار بغداد را میتوان پاسخی به انسداد رسمی و تلاشی برای فعالسازی مسیرهای موازی گفتوگو تلقی کرد.
آیا عراق میتواند جایگزین عمان، قطر و مصر شود؟
عمان بهدلیل تغییر اولویتهای سیاست خارجی، قطر بهدلیل درگیری در چند پرونده منطقهای، و مصر بهدلیل فاصله ساختاری با ایران، در حال از دست دادن بخشی از ظرفیت میانجیگری خود هستند. در مقابل، عراق در موقعیتی قرار دارد که میانجیگری برایش نه یک انتخاب دیپلماتیک، بلکه یک ضرورت امنیت ملی است.
به بیان دیگر، بغداد برخلاف میانجیهای پیشین، نه از بیرون منازعه، بلکه از درون پیامدهای آن سخن میگوید و همین امر به آن مشروعیت عملیاتی بیشتری میدهد.
تحرکات اخیر دولت عراق نشان میدهد که این کشور در حال گذار از نقش «میدان رقابت قدرتها» به نقش «مدیر تعارضات قدرتها» است. اگر این روند ادامه یابد، بغداد میتواند به یکی از بازیگران کلیدی در معماری جدید امنیت منطقهای تبدیل شود.در این چارچوب، مذاکرات احتمالی تهران و واشنگتن در بغداد، اگرچه شاید به توافقی فوری منجر نشود، اما از حیث نمادین و ساختاری، نشانهای از بازگشت عقلانیت ارتباطی به یک پرونده بهشدت امنیتیشده خواهد بود و این خود، در منطق روابط بینالملل، یک تحول معنادار است.
دیدگاه تان را بنویسید