تحلیل از چپ و راست؛

از زیباکلام تا مذاکره

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

کد خبر : 1119399

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

به کجا چنین شتابان جناب آقای دکتر صادق زیباکلام؟

غلامرضا ظریفیان در یادداشتی برای روزنامه «اعتماد» نوشته: «1- اخیر کلیپی از آقای دکتر زیباکلام منتشر شده است که در آن پرسشگر با زیرکی از دوران جوانی ایشان سوال می‌کند. آقای زیباکلام هم از سر ذوق و با حرارت بسیار به مشروب خوردن و عشق‌های دوران جوانی‌اش اشاره می‌کند. ۲- اینکه انسان در زندگی شخصی یا دوران جوانی‌اش چگونه می‌زیسته امری خصوصی است و هم به لحاظ شرعی، اخلاقی و عرفی هیچ‌کس حق ورود به ساحت شخصی افراد را ندارد. ۳- اما ذکر این سنخ از موضوعات خصوصی که با فرهنگ دینی و حتی عرف آشکار ما در تباین و تعارض است (آن ‌هم به ‌صورت علنی ‌و آشکار) از چه منطق قابل دفاعی تبعیت می‌کند؟ ۴- آقای دکتر صادق زیباکلام به دلایل عدیده‌ای از موقعیت سیاسی و اجتماعی در بخش‌های از جامعه ما برخوردار شده‌اند آیا درست است از این موقعیت به جای کاهش رنج جامعه به هر شکل نامتعارفی استفاده کنند؟ ۵- بسیاری از هنجارهای درست جامعه ما، امروز به دلیل ناکارآمدی سیاستمداران، راهبردهای غلط و رفتار‌های نادرست به ‌شدت آسیب دیده است. آیا رواست ما هم با اظهارات نسنجیده، نامتعارف، هیجانی و خدای نکرده برای مطرح شدن بیشتر خود به این آسیب‌ها و ترومای اجتماعی ‌فرهنگی بیفزاییم؟ ۵- هنوز تجربه آن کسی که در موقعیت ریاست‌جمهوری و پس از آن سعی کرد هر چند روز یک‌بار با اعمال یا اظهارات نامتعارف، خودش را به هر شکلی در جامعه مطرح کند و از این رهگذر ‌خسارت‌های بسیاری را برای کشور و مردم ایجاد کرد در یاد ‌و خاطره جامعه باقی است، ادامه آن راه ناصواب است. ۶- امروز باید به تحکیم هنجارهای درست اهتمام کرد؛ اگر کاری را نمی‌توانیم برای کاهش مشکلات ‌برداریم حداقل باری بر آن نیفزاییم. این شیوه‌ها جز آشفتگی بیشتر و به‌هم‌ریختگی هنجاری ‌و اخلاقی راه به جایی نمی‌برد.»

 

اتفاق بزرگ در وین

جلال خوش‌چهره در سرمقاله «ابتکار» نوشته: «ساعاتی پیش از شروع دور هشتم مذاکرات برجامی در وین، سخنگوی وزارت‌امور خارجه در نشست مطبوعاتی خود، خبر از یک اتفاق بزرگ داد. او گفت: « تیم مذاکره کننده ایران در حال تبادل غیر رسمی و غیر مستقیم متون کتبی اما بدون سربرگ با امریکا از طریق انریکه مورا، نماینده اروپا در مذاکرات وین است.» خطیب‌زاده تاکید کرد: «این خبر بزرگی است که روز دوشنبه ششم دی ۱۴۰۰، در اختیار خبرنگاران می‌گذارم.» به راستی باید این خبر را بزرگ و تحول رو به جلو در مذاکرات وین دانست؟

تبادل متون غیر رسمی - که در ادبیات دیپلماتیک «غیر متن» خوانده می‌شود - میان مذاکره کنندگان ایرانی و آمریکایی، یک پیشرفت رو به جلوست. این خبر به قول سعیدخطیب‌زاده «بزرگ» اگرچه در میان گزارش‌های رسانه‌های داخلی و خارجی گم و یا کم‌رنگ دیده شد اما آن را می‌توان گام نخست در تغییر نگرشی دانست که تهران را از گفت‌وگوی مستقیم با واشنگتن در هفت دور مذاکرات برجامی در وین پرهیز داده است. در واقع کشدار شدن مذاکراتی که حالا هشتمین دور آن با چشم‌اندازی همچنان مبهم و پیش‌بینی‌های متعارض از سوی گرایش‌های مختلف آغاز شده، نبود گفت‌گوی مستقیم میان دو مذاکره کننده اصلی است. گره کار در وین از سوی دو بازیگر اصلی؛ یعنی تهران و واشنگتن باز می‌شود. تمام مطالبات تهران از مذاکراتش در وین و احیای برجام متوجه واشنگتن است. مخاطب اصلی واشنگتن نیز تهران است،اما به‌گونه‌ای بدیع در تاریخ مذاکرات دیپلماتیک، این دو متغیر اصلی از نشستن روبروی هم پرهیز کرده‌ و کار را به واسطه‌هایی سپرده‌اند که کارنامه آنان خالی از دستاورد معلوم است.

ابتکار تهران در انتقال پیام مکتوب و مستقیم خود به طرف آمریکایی از طریق «انریکه مورا» و نه نمایندگان اعضای گروه چهار، می‌تواند نشان از گذر تهران از امید به نقش‌آفرینی واسطه‌هایی باشد که تاکنون اگر بر بلندی دیوار بدبینی‌های متقابل میان تهران – واشنگتن نیفزوده باشند، در کاستن از آن هم نقش موثری نداشته‌اند. در واقع گروه چهار ناتوانی خود را در تحقق خواست‌های تهران نه تنها در وین، بلکه از سال ۲۰۱۸ میلادی تاکنون بدون توافق با واشنگتن نشان داده‌اند. تجربه موفق امضای برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی نیز بدون گفت‌گوی مستقیم تهران – واشنگتن، همان سرنوشتی را می‌یافت که در مذاکرات طولانی ایران و تروئیکای اروپایی از سال ۲۰۰۳ تا اواسط ۲۰۱۴ تجربه شد؛ یعنی تشدید اختلاف‌ها ‌و رفتن پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد.

رودبایستی‌ها را باید کنار گذاشت و منافع ملی را بر هرچیز ترجیح داد. ایران و امریکا، طرف‌های اصلی مذاکرات وین هستند. اگر قرار به موفقیت در وین باشد، تهران و واشنگتن نمی‌توانند بیش از این، پشت دیوار و با واسطه با هم کلنجار کنند. واسطه‌ها با نگاه به منافع ترجیحی‌ خود عمل می‌کنند. اگر قرار بر بی‌اعتمادی باشد، بی‌اعتمادی را چرا نباید در منافع ترجیحی واسطه‌ها نیز دنبال کرد.

فرصت‌ها اندک اندک به پایان نزدیک می‌شو‌ند. وین می‌تواند به مثابه جعبه پاندورایی شود که هر‌نوع شری از آن بیرون بیاید و یا موقعیتی را فراهم کند که همه طرف‌ها در آن کامیاب شوند.

سخنگوی وزارت امور خارجه از خبری بزرگ گفت. این خبر را برای فرجام هشتمین دور از مذاکرات وین می‌توان به فال نیک گرفت. بازتاب تبادل متون غیر رسمی میان تهران و واشنگتن را در روزهای آتی و روند مذاکرات و احتمال دستیابی به توافق تدریجی یا همان «کم در برابر کم» می‌توان سنجید.»

 

بهبود و ارتقای روابط منطقه‌ای

رسول سنائی‌راد در یادداشت امروز «جوان» نوشته: «‌توسعه و افزایش روابط با همسایگان از جمله اولویت‌های دولت سیزدهم بوده که با وجود برخی موانع و چالش‌ها تاکنون به شکل مناسبی پیگیری و به اجرا گذاشته شده است. تداوم مذاکرات با ریاض، مدیریت تنش با آذربایجان، گسترش روابط و مناسبات سیاسی و اقتصادی با سایر همسایگان، از قبیل احیای همکاری‌های اقتصادی با ترکمنستان از نشانگان توفیق در این اولویت سیاست خارجی است که نوید بهبود مناسبات منطقه‌ای، تنش‌زدایی، عادی‌سازی و گسترش روابط با کشور‌های همسایه را می‌دهد.

البته حفظ و ارتقای سطح روابط و همکاری و اشتراکات فرهنگی با همسایگان می‌توانست سهولت در بهبود روابط را تشدید کند، اما متأسفانه چند عامل مخرب به سردی و کاهش روابط و بعضاً غلبه روش‌های تقابلی و تنش‌زا بین برخی همسایگان با جمهوری اسلامی ایران انجامیده است.

عواملی چون؛ 

۱. تفاوت‌ها و رقابت‌های هویتی و تاریخی که در پیوند با حاکمیت و قدرت‌یابی برخی بازیگران افراطی و توسعه‌طلب به ضدیت‌ها و حتی تخاصماتی منتهی شده است. نمونه‌های برجسته آن افغانستان در دوره اول حاکمیت طالبان و پیش‌تر از آن هم عراق در دوره صدام هستند.

۲. همسویی و همکاری برخی سران دولت‌های کشور‌های همسایه با سیاست‌های ضدایرانی امریکا و رژیم صهیونیستی که متأسفانه غالباً از این دولت‌ها به عنوان ابزاری برای تقویت فشار علیه جمهوری اسلامی استفاده شده است. همان‌گونه که در شرایط فعلی رژیم صهیونیستی با نزدیک شدن برخی کشور‌های همسایه به دنبال مسموم‌سازی فضای سیاسی و ممانعت از شکل‌گیری تحرکات دیپلماتیک آن‌ها برای حل اختلافات به شکل مسالمت‌آمیز با جمهوری اسلامی ایران است.

۳. نگرانی برخی همسایگان نسبت به نفوذ منطقه‌ای ایران و بازتاب آرمان‌ها و پیام‌های انقلاب اسلامی بر منطقه که در پیوند با فضای ایران‌هراسی ضریب افزایشی به خود گرفته و به کاهش سطح همکاری‌ها و روابط سیاسی و اقتصادی منجر شده است.

۴. سایه انداختن رفتار‌های نامتعارف برخی بازیگران غیردولتی مثل حمله به سفارت و کنسولگری عربستان بر مناسبات و روابط سیاسی که بازتاب‌های رسانه‌ای آن توسط مخالفان این روابط نیز به آن ضریب داده شد و ابعاد آن را بزرگ‌تر و پیچیده‌تر جلوه داد تا امکان رفع سوءتفاهمات و مدیریت و خاتمه تنش‌های مربوط به این پدیده‌ها را سلب نماید.

اما در شرایط فعلی مجموعه‌ای از تجارب، ارزش‌ها، منافع یا حداقل اجتناب از خسارت‌ها در کنار تغییر نگرش در بازیگران و کنشگران سیاسی، موجب شکل‌گیری اراده‌ای سیاسی برای افزایش سطح روابط و کاهش تنش‌ها و تقابل‌های بی‌فایده شده و روند غلبه سیاست‌ها و روش‌های سازنده برای تنش‌زدایی و بهبود و ارتقای روابط و همکاری‌ها تقویت شده است.

علاوه بر این، خسارت‌های ناشی از قطب‌سازی‌ها و ائتلاف‌سازی‌ها برای تقابل و ستیز با جمهوری اسلامی و همچنین مشاهده افول قدرت امریکا که مخالف و مزاحم بزرگ برقراری حفظ و ارتقای روابط برخی کشور‌های منطقه با ایران بوده و چشم‌انداز احتمالی گفتگو‌های برجامی نیز این پیام را به دولت‌های منطقه منتقل می‌کند که به الگویی جدید از روابط و همکاری با ایران رو آورند.

... نکته مهم در اجرای این سیاست، این است که بهبود روابط به معنای حل تمام مسائل به طور همزمان نیست».

 

خوش‌بینی در روند مذاکرات

مرتضی مکی تحلیلگر مسائل بین‌الملل در یادداشتی برای روزنامه «آرمان» نوشته: «درباره دور هشتم مذاکرات احیای برجام در وین در شرایطی برگزار شد که تروئیکای اروپایی و ایالات متحده گرچه مواضع سختگیرانه‌ای در قبال تعهدات ایران در برجام در پیش گرفتند اما در عین خوش‌بینی‌هایی هم در روند مذاکرات برجام به وجود آمده است. ایران با یک سری اقدامات مانند اجازه دسترسی آژانس انرژی اتمی برای نصب دوربین در مجموعه تسا و اعلام اینکه ایران قصدی برای غنی‌سازی بالاتر از ۶۰ درصد ندارد پالس‌هایی بود که از سوی ایران به طرف‌های دیگر برجام ارسال شده تا به نوعی اراده و عزم ایران برای احیای برجام را نشان دهد. از ویژگی‌های دور هشتم مذاکرات این است که متن پیش‌نویس ایران روی میز است و طرفین باید پیرامون آن به بحث و گفت‌و‌گو بپردازند. پیش از این، دولت‌های اروپایی و آمریکا واکنش شدیدی نسبت به آن دو سند ارائه شده از سوی ایران درخصوص رفع تحریم‌ها و همچنین تعهدات ایران مطرح کردند. با این وصف، جمع‌بندی این پیشنهادها از سوی تیم مذاکره‌کننده ایرانی در وین و ارائه پیش‌نویس نشان می‌دهد متن پیش‌رو ترکیبی از محتوای شش دور مذاکرات قبلی و ملاحظات دولت سیزدهم است. این ابتکار عمل باعث شد هم بهانه‌های کشورهای غربی برای نادیده گرفته شدن شش دور مذاکرات قبلی رفع شود و هم مواضع رسمی ایران و دولت سیزدهم در روند مذاکرات مدنظر قرار گیرد. آنچه در هفته‌های اخیر رخ داده افزایش امید نسبت به توافق بوده است اما آنگونه که از قرائن پیداست، باید باز هم مذاکرات ادامه پیدا کند تا معلوم شود که طرف‌ها چه زمانی به «نقطه توافق» می‌رسند.»

 

«ساعت تحریم»‌ از کار افتاده است

روزنامه «ایران» امروز نوشته: «با روی کار آمدن دولت سیزدهم و به جریان افتادن مجدد مذاکرات هسته‌ای، طی ماه‌های گذشته طرف غربی تلاش می‌کند با بهره‌گیری از تکنیک‌های جنگ شناختی و تصویرسازی غلط، بر افکار عمومی داخل ایران- اعم از نخبگان و مردم عادی- اثرگذاشته تا نهایتاً با ترسیم یک «روایت غلط» و افزایش فشار بر مذاکره‌کنندگان ایران، نتیجه مذاکرات را به نفع خود رقم زند. ... امریکا و سه کشور اروپایی طی پنج ماه گذشته مکرراً اعلام کرده‌اند که «فرصت مذاکرات رو به اتمام و زمان برای رسیدن به توافق محدود است» چرا که با پیشرفت‌های هسته‌ای ایران و کاهش زمان گریز هسته‌ای، ارزش‌های عدم اشاعه‌ای برجام در حال از بین رفتن است، بنابراین باید هر چه زودتر به توافق رسید ... اما بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد که گزاره نزدیک شدن ایران به تولید سلاح هسته‌ای از اساس غلط است، چرا که اولاً مطابق با بررسی‌های فنی تفاوت آشکاری بین دو فاز غنی‌سازی در سطح تسلیحات و دستیابی به تسلیحات وجود دارد و باید این دو را از هم تفکیک کرد. ... ثالثاً، طرف غربی خود اذعان کرده است که سناریوی نزدیک بودن دستیابی ایران به بمب هسته‌ای یک جنگ روانی است چنان‌که یک مقام اسرائیلی فاش کرد ... اما چرا بر این دروغ آگاهانه اصرار دارد تا بر فوریت مذاکرات تأکید کند؟ پاسخ آن است که  ابزار تحریم، خاصیت خود را از دست داده و افکار عمومی داخلی و خارجی آرام آرام به «لخت بودن پادشاه» پی‌ برده‌اند.چند گزاره ساده طی 5 ماه گذشته نشان می‌دهد که با شکست رویکرد فشار حداکثری، ایران به «پشت خیمه‌های تحریم» رسیده است؛

الف- فشار زیان دیدگان تحریم بر امریکا

تحریم‌های امریکا صرفاً مردم ایران را دچار ضرر نکرده است بلکه بسیاری از متحدین امریکا نیز دچار ضررهای هنگفت شده‌اند. یون کانگ هوین سفیر کره جنوبی در تهران اخیراً طی مصاحبه‌ای گفته است: کره آسیب زیادی از تحریم‌های ایران دیده است. ... با بالا گرفتن تحریم‌های امریکا، ضررهای هنگفتی بر اقتصاد متحدین این کشور وارد شده که نتیجتاً این کشورها با فشار بر ایالات متحده خواهان لغو تحریم‌های ایران یا صدور معافیت‌هایی در این زمینه شده‌اند. برخی اخبار غیررسمی نیز از رایزنی‌های کره جنوبی و ژاپن با امریکا در این زمینه حکایت می‌کند.

ب- عدم رعایت تحریم‌ها توسط مخالفان امریکا

 از لحاظ تحریمی وضعیت در جبهه مخالفان امریکا کاملاً به ضرر این کشور بوده چنانکه طی ماه‌های اخیر چین به شکل علنی با تحریم‌های یکجانبه امریکا مخالفت کرده است. ...

ج- سود تعامل با ایران بیشتر از ریسک تحریم‌های امریکا

تخفیف‌های نفتی ایران برای خریداران خارجی به‌گونه‌ای است که آن‌ها «سود تخفیف‌های ایران» را بیشتر از «ریسک تحریم‌های امریکا» برآورد می‌کنند؛ لذا خرید نفت ایران برای آن‌ها به صرفه است و حتی ممکن است افزایش یابد. ...

د- شاخص‌های اقتصادی

برخی از شاخص‌های اقتصادی نشان از شکست کارزار فشار حداکثری دارد چنان که صندوق بین‌المللی پول اخیراً در گزارشی میزان تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2021 را 1.08 هزار میلیارد دلار اعلام کرده است که نسبت به کشورهای منطقه در جایگاه نخست قرار دارد و عربستان و ترکیه در رتبه‌های دوم و سوم قرار گرفتند. ... درواقع طی یک جنگ شناختی امریکا می‌خواهد «حربه در حال شکست خود» در مذاکرات را به عنوان «امتیاز» به ایران بفروشد و به قولی روغن ریخته را نذر امامزاده کند.

تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران -همان گونه که طی ماه‌های اخیر نشان داده- نباید تحت تأثیر این جنگ روانی قرار بگیرد، چرا که با «اندکی صبر» رسیدن به یک «توافق مطلوب» نزدیک بوده و می‌توان میوه مقاومت مردم در برابر کارزار فشار حداکثری را در مذاکرات عزتمندانه چید. ... امروز نوبت عقب‌‌نشینی پیوسته غرب در زمینه تحریم است، چرا که «ساعت تحریم»‌ از کار افتاده است.»

 

طبقه و دستیابی به منابع و فرصت‌ها

حمزه نوذری . جامعه‌شناس و استاد دانشگاه امروز در یادداشتی برای «شرق» نوشته: «دگرگون‌شدن رابطه میان کار و فراغت، بهبود سطح زندگی همه افراد، گردش آزاد کالاهای مصرفی‌ و گسترش مصرف‌گرایی باعث شده است که برخی از جامعه‌شناسان درباره سودمندی مفهوم طبقه در تحلیل‌های اجتماعی تردید کنند و مفهوم سبک زندگی را مفهوم مناسب‌تری برای تحلیل اجتماعی بدانند. در مقابل جامعه‌شناسان دیگر با استفاده از شواهد و داده‌های متعدد، مفهوم طبقه را برای تحلیل، کارآمد و مؤثر می‌دانند. به دلیل افزایش نابرابری، تحلیل طبقاتی احیا شده است. در طول دهه گذشته تمایل به تحلیل طبقاتی در بین پژوهشگران بیشتر شده که دلیل اصلی آن به افزایش نابرابری‌های اجتماعی به‌ویژه در شاخص‌هایی مانند ثروت و درآمد، شرایط مسکن، پیشرفت تحصیلی، نوع مشارکت و اوقات فراغت برمی‌گردد. نگرش و ذهنیت دانشجویان به‌عنوان قشر تحصیل‌کرده جامعه نسبت به طبقه اجتماعی، نابرابری طبقاتی و... اهمیت زیادی دارد. زمانی که دانشجویان نگرش منفی نسبت به شکاف طبقاتی و تحرک طبقاتی در جامعه داشته باشند، امکان‌هایی از جمله مهاجرت، انجام فعالیت‌های اقتصادی غیرمرسوم و حتی غیرقانونی، نا‌امیدی از اصلاح ساختار اقتصادی، پایین‌آمدن فرهنگ کار و تلاش و... دور از ذهن نیست. .... بیشتر دانشجویان خود را متعلق به طبقه متوسط می‌دانند. داده‌ها نشان می‌دهد که کمتر از سه درصد دانشجویان خود را متعلق به طبقه بالا می‌دانند. نکته مهم دیگر این است که طبقه اجتماعی بر دسترسی به فرصت‌های اجتماعی و اقتصادی تأثیر‌گذار است. داده‌های پیمایش‌ها نشان می‌دهد در مجموع بیش از 85 درصد دانشجویان شاغل به تحصیل در دو دهه اخیر بر این باور بودند که طبقه در دستیابی به فرصت‌ها و منابع ارزشمند جامعه تأثیر دارد. بر این اساس می‌توان گفت طبقه از نظر دانشجویان نقش تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت اجتماعی و اقتصادی افراد دارد. اطلاعات همچنین نشان می‌دهد که بیشتر دانشجویان معتقدند اهمیت طبقه در دستیابی به فرصت‌ها نسبت به گذشته بیشتر شده است. داده‌های نشان می‌دهد که کمتر از نیمی از دانشجویان امید دارند در ۱۰ سال آینده در یکی از دو طبقه متوسط بالا و بالا قرار بگیرند؛ یعنی امیدواری نسبت به تحرک طبقاتی و اجتماعی در میان دانشجویان در حال کمترشدن است. داده‌ها نشان داد علاوه بر اینکه دانشجویان از طبقه اجتماعی‌شان آگاهی دارند، معتقدند مردم نیز تفاوت‌های طبقاتی را می‌شناسند و به نابرابری‌های اقتصادی در جامعه واقف‌اند، به‌گونه‌ای که بیش از 80 درصد دانشجویان باور دارند که نابرابری‌های درآمدی میان طبقات اجتماعی زیاد است. دانشجویان تفاوت طبقاتی را در جامعه ایران، زیاد ارزیابی می‌کنند و بر این باورند که نابرابری در حد زیاد باقی مانده است. به عبارتی از نظر دانشجویان، نابرابری در جامعه ایران با وجود راهبردهای متعدد اقتصادی و اجتماعی از جمله هدفمندسازی یارانه‌ها، کاهش پیدا نکرده است. تداوم طبقات اجتماعی، آگاهی دانشجویان را نسبت به طبقه و اهمیت آن بیشتر کرده است. لازم است هرگونه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی مبتنی بر خواست و نگرش گروه‌های مختلف اجتماعی باشد، درحالی که اکثر افراد سیاست‌هایی مانند یارانه را در کاهش فاصله طبقات مؤثر نمی‌دانند و معتقدند نابرابری در حال افزایش است و باز کماکان مهم‌ترین اقدام دولت‌ها در حول و حوش یارانه و افزایش آن می‌چرخد.»

 

ضربه‌کاری به ویروس تاجدار و رسانه‌های ملکه 

 عباس شمسعلی در یادداشت امروز «کیهان» نوشته: « هنوز مدت زیادی از روزهای تلخ و اندوه‌بار قدرت‌نمایی سهمگین موج پنجم کرونا در کشور نگذشته است. ... با وجود آنکه از بهمن‌ماه سال قبل دولت شروع به واردات واکسن تازه کشف شده کرونا کرده بود و اواخر زمستان گذشته و بهار امسال شاهد واکسیناسیون براساس اولویت‌بندی کادر درمان، گروه‌های پرخطر و بیماران خاص و سالمندان بودیم، اما سرعت واردات و تزریق واکسن مطلوب نبود تا جایی‌که برخی پیش‌بینی‌ها از تحقق احتمالی اهداف اولیه واکسیناسیون تا اواخر امسال حکایت داشت. این شرایط همزمان با آمار بالای روزانه مرگ‌ومیرهای کرونایی موضوع واردات واکسن را به یک مطالبه عمومی و البته مستمسکی برای سیاهنمایی رسانه‌های معاند و کانال‌ها و شبکه‌های جیره‌خوار انگلیس و آمریکا و مرتجعین منطقه کرده بود. .. علی‌رغم اقدامات دولت قبل برای سرعت بخشیدن به واکسیناسیون و واردات واکسن که البته کار راحتی هم نبود شرایط خیلی راضی‌کننده و مطلوب پیش نمی‌رفت و تا پایان کار دولت دوازدهم با وجود تلاش‌های صورت گرفته، طبق اعلام سخنگوی گمرک، آمار مجموع واردات واکسن از ابتدا یعنی 15 بهمن 99 تا 20 مرداد امسال به 21 میلیون دُز رسید. این در حالی بود که مجموع تزریق واکسن در کشور تا نیمه مردادماه امسال هم به حدود 15 میلیون دُز رسیده بود.

در حالی که افزایش واردات واکسن به یک مطالبه عمومی تبدیل شده بود، متأسفانه اظهارنظرهای برخی از مسئولان دولت قبل از جمله ارتباط دادن واردات واکسن با لزوم پیوستن ایران به FATF آدرس غلطی بود که بعدها معلوم شد تا چه حد غیرواقعی و گمراه‌کننده بوده است.

دولت سیزدهم در شرایطی آغاز به‌کار کرد که موج پنجم کرونا در اوج فعالیت خود بود و هر روز تعداد زیادی از هموطنان بر اثر این بیماری جان خود را از دست می‌دادند، صف‌های طولانی در مراکز تزریق واکسن تشکیل می‌شد و به علت کمبود واکسن روند واکسیناسیون عمومی ‌کُند بود، عده‌ای برای تزریق واکسن راهی ارمنستان و... می‌شدند و عده‌ای هم با هزینه‌های گزاف در دام دریافت واکسن‌های تقلبی و قاچاقی می‌افتادند.

از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین اقدامات اولیه دولت جدید تمرکز بر روی مدیریت کرونا بود. ... این کاهش محسوس تلفات کرونایی در حالی است که بسیاری از محدودیت‌ها دیگر وجود ندارد و همه مشاغل و مدارس بازگشایی شده‌اند.  ... داستان شیوع کرونا در ایران اما یک روی دیگر هم دارد و آن هم، قطار شدن انبوه رسانه‌های مجازی و ماهواره‌ای از رسانه‌های جیره‌خوار و دست‌بوس ملکه انگلیس و دولت و کنگره آمریکا تا بردگان رسانه‌ای آل‌سعود است که یک روز ورود ویروس به ایران یا آمار کرونا در کشور را با سیاه‌ترین روش‌ها و القائات تحقیر‌کننده منعکس می‌کردند و امروز که ملت ایران تا حد زیادی توانسته بر کرونا غلبه کند این رسانه‌های معاند دچار لکنت زبان و تاری‌چشم شده‌اند و به روی خود نمی‌آوردند. ... طبیعی است که این رسانه‌ها و غرب باوران یک‌بار دیگر از همت و اتحاد مردم ما ضربه خورده‌اند.

تا اینجای کار می‌توان مهار نسبی کرونا را موفقیتی بزرگ برای مسئولان و مردم کشور دانست اما از آنجا که این روزها شیوع سویه جدید کرونا یعنی اُمیکرون بیش از 100 کشور را گرفتار کرده است و این ویروس جدید با توانایی گسترش چند برابری نسبت به سویه قبلی به کشور ما نیز وارد شده است، باید یک‌بار دیگر و با درس گرفتن هوشمندانه از فراز و فرودهای موج‌های قبلی در کشور ضمن افزایش رعایت پروتکل‌ها که این روزها به میزان قابل توجهی کاهش یافته و با عمل به توصیه مهم کارشناسان برای تزریق دُز سوم که بر اساس اعلام پزشکان تا 80 درصد از امیکرون جلوگیری می‌کند از گسترش این ویروس جدید و ایجاد قریب‌الوقوع موج جدید پیشگیری کنیم. نکته مهم اینکه با توجه به ورود این ویروس به کشور و زمان سه تا چهار هفته‌ای که کارشناسان برای قدرت‌گیری آن در کشور پیش‌بینی می‌کنند، زمان طلایی تکمیل واکسیناسیون و تزریق دُز سوم که به وفور تامین شده است کمتر از یک ماه است. حال که این ویروس با واکسن و رعایت پروتکل‌ها قابل مهار است باید همه پس از غلبه موفق بر سویه دلتا خود را برای آزمون مبارزه با اُمیکرون آماده کنیم.»

 

تضاد عقیده و عمل

عباس عبدی، امروز در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته: «آقای مجید تفرشی در یک جلسه محدود هنگامی که از آقای باقری مذاکره‌کننده ایرانی می‌پرسد که از این برجام متعفن (به قول آقای باقری) چه چیزی کم و زیاد شده که اکنون مبنای توافق پیشنهادی شما شده است؟ به یک نقل وی پاسخ داده که آن زمان (منظور زمانی که آن نظر را درباره برجام گفته است) کنشگر سیاسی بوده‌ و به نقل دیگری گفته‌اند که: «آن زمان من منتقد و کارشناس بودم؛ اکنون اما تابع نظر دولت مستقر هستم.» همین نقل اخیر را مبنای تحلیل و داوری خود قرار می‌دهیم. همچنین از تبعات غیر اخلاقی چنین نگاهی می‌گذرم و فقط به امکان‌پذیری و تبعات چنین ادعایی می‌پردازم. اولین نکته این است که مگر مساله برجام و حل‌و‌فصل آن تابع نظرات دولت مستقر است؟ اگر چنین باشد چگونه است که این دولت در موضوع برجام، همچنان همان سیاست‌های دولت قبل را پیگیری می‌کند؟ درحالی‌که در زمان انتخابات و پیش از آن، موضع خود را در بیشتر موارد در ضدیت کامل با سیاست‌های دولت روحانی معرفی می‌کرد؟ پس برجام نه سیاست این دولت و آن دولت که سیاست نظام بود. اگرچه دولت جدید به علل روشنی علاقه ندارد که این یکسانی سیاست درباره برجام را رسما اعلام کند.  نکته دیگر اینکه آیا ممکن است کارشناسان بتوانند تا این حد مغایر با نظر کارشناسی خود وارد اجرای سیاست‌های هر دولتی شوند؟ چگونه هنگامی که کسی برجام را متعفن می‌داند قادر است که آن را از موضع سربلندی و افتخار به سرانجام برساند؟ فرض کنید فردا درباره برجام توافق کردید، آیا آن را افتخار خود می‌دانید؟ این چه افتخاری است که کاری را انجام دهیم که برخلاف نگاه کارشناسی ما است. مثل کسی که مخالف سیاست توسعه صادرات باشد و او مسوول توسعه صادرات و نوشتن تفاهم‌نامه‌های صادراتی و بازرگانی با کشورهای دیگر شود و به این توسعه روابط افتخار کند!

اگر کسی از عمق وجودش به سیاست توسعه صادرات ایمان نداشته باشد، نمی‌تواند این مسوولیت را بپذیرد و به خوبی انجام دهد. متاسفانه یکی از علل وفور تصمیمات نادرست و ناکارآمدی اداری این است که مدیران هر بخش فقط دوست داشته‌اند که مدیر شوند و به سیاست‌های آن حوزه نه علاقه‌ای دارند و نه حتی آشنایی و در بدترین حالت نیز با سیاست‌های رسمی آن حوزه مخالف بوده‌اند، مثل حضور اخیر در برجام. اگر آقای ظریف و عراقچی در کارشان موفقیت نسبی داشتند، ناشی از اعتقادشان به آن راه بود و حاضر هستند که از آن دفاع کنند و پای مسوولیت آن نیز می‌ایستند. آیا مذاکره‌کنندگان جدید نیز چنین هستند؟ به علاوه اگر مذاکرات شکست خورد، آیا چنین فرضی پذیرفته نخواهد شد که چون گروه مذاکره‌کننده ایرانی با کلیت برجام به لحاظ کارشناسی مخالف بوده‌اند، در عمل آن را به شکست کشانده‌اند، یا در بهترین حالت گفته خواهد شد که قادر به جلوگیری از شکست آن نبوده‌اند؟ 

واقعا باورنکردنی است که چگونه کسی خود را کارشناس می‌داند، ولی حاضر است سیاستی را پیش ببرد که متعفن و مغایر صد در صد با برداشت‌های کارشناسی او است؟ حتی تصور چنین وضعی هم مشکل است، مگر اینکه آن را به گونه‌های دیگری تفسیر و تعبیر کرد که بیان آنها درست نیست. فرض کنیم که توافق کردند و سپس برجام با مشکلی مواجه شد، همچنان که در گذشته چنین شد، آیا مذاکره‌کننده از خود رفع مسوولیت خواهد کرد؟ و خواهد گفت که از اول مخالف آن بودم؟ اگر چنین باشد، دیگر جایی برای گفت‌وگو و بحث سیاسی و مسوولیت‌پذیری باقی نمی‌ماند. 

مذاکره کردن مثل مُرده‌شوری نیست که هر مرده‌ای با هر ایمانی و اخلاقی و عملکردی را بتوان شست و برای مُرده‌شور فرقی نکند. مذاکره سیاسی از تعهد و درک کارشناسی و سیاسی بیرون می‌آید. کارشناسی که مخالف یک ایده یا فرآیند است، برحسب تعهد حرفه‌ای و کارشناسی باید موضع خود را بگوید. به همین علت نیز این گروه در هیات مذاکره‌کننده قبلی دعوت نمی‌شدند و اگر هم دعوت می‌شدند نمی‌رفتند و درست هم بود که نروند.  نکته بعدی برداشت دولت محترم از این موضع مذاکره‌کنندگان است. اگر مذاکرات با خللی مواجه شد، آیا نمی‌توان آن را ناشی از این موضع کارشناسی هیات مذاکره‌کننده و رییس آن دانست؟ چقدر اطمینان دارید که چنین کارشناسانی قادر به اجرای سیاست‌های دولت و نظام در موضوع برجام هستند؟ چه کسانی بر کار آنان نظارت می‌کنند که از موضع کارشناسی موافق برجام باشند؟ 

این یادداشت نه تنها در پی چون و چرا کردن در مذاکرات نیست بلکه امیدواریم که هرچه زودتر به نتیجه برسد. به ویژه آنکه اظهارات مقامات رسمی و نیز چارچوب لایحه بودجه ۱۴۰۱ شده نیز نشان می‌دهد که دولت خواهان به ثمر رسیدن مذاکرات است تا قدری از فشار شدید به مردم کمتر شود، ولی مواظب این تعارض باید بود که اثرات منفی بر این هدف نگذارد.»

 

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: