سرنوشت مذاکرات در پساآشوب

غرب در تداوم اثبات بر محکومیت و شوی تبلیغاتی علیه ایران در منظر عمومی جهان، دست به دامان پارلمان اروپا شد تا با تروریستی خواندن سپاه فشار بیشتری بر ایران تحمیل کند.علی‌رغم اینکه امریکا وانمود می‌کند که مذاکرات برای احیای توافق هسته‌ای، خارج از دستور کار است، اما سعی می‌کند از دریچه اروپا همچنان مسیر مذاکرات و دیپلماسی را باز نگه دارد.

کد خبر : 1200394

مؤسسه خاورمیانه یکی از اندیشکده‌های واقع در امریکاست که همچون دیگر اندیشکده‌ها از سازکارهای مرسوم خود برای تقویت جریان آشوب و ایجاد محرک‌های لازم برای آن در کشور استفاده کرده است. بر اساس سند ویکی‌لیکس، مؤسسه خاورمیانه در کنار برخی اندیشکده‌ها و مؤسسات دیگر، از بودجه عربستان سعودی ارتزاق می‌کند. این اندیشکده در آخرین نوشته‌های منتشره به‌ قلم ماری عبدی، پژوهشگر سیاسی ایرانی، به افق توافق هسته‌ای و سیاست‌های کشورهای غربی بویژه امریکا، در دوران پسا آشوب اشاره کرده است. گمان محافل غربی پس از فشارهای بین‌المللی به جمهوری اسلامی با عناوینی مانند سرکوب، بازداشت‌های ناعادلانه، اعتراف‌های اجباری، دادگاه‌های ساختگی و اعدام‌ها با انگیزه سیاسی این بود که ایران را تحت این فشارها به عقب‌نشینی از مواضع خود در داخل یا حتی بین‌الملل وادار کند. اما اعدام علیرضا اکبری جاسوس دوتابعیتی انگلیسی-ایرانی نشان داد که ایران عزم راسخی برای اجرایی کردن قانون داخلی خود دارد و فشارها و رفتارهای مداخله‌جویانه غرب نیز تأثیری در چگونگی و نوع عملی کردن آن نخواهد داشت. مقامات غربی پس از اجرا شدن اعدام، واکنش‌های متعدد و پرخاشجویانه‌ای را در برابر آن اتخاذ کردند.

اولین واکنش دولت بایدن را می‌توان در اظهارات نماینده ویژه امریکا در امور ایران دید که پس از اعدام علیرضا اکبری گفت: از شنیدن خبر اعدام علیرضا اکبری یک شهروند انگلیسی-ایرانی وحشت کردم. در ابتدای این نوشته هم به اعدام اکبری اشاره شده و آن را در ادامه اعدام‌های دو آشوبگر معرفی می‌کند: «اعدام اکبری بشدت توسط بریتانیا، امریکا و اتحادیه اروپا محکوم شد. این تنها یک هفته پس از به دار آویختن دو معترض ایرانی بود که به‌طور مشابه توسط ایالات متحده، اتحادیه اروپا و چندین کشور اروپایی محکوم شد.» نویسنده به‌طور تلویحی علاوه بر ناکارآمدی محکومیت‌ها توسط مقامات غربی، به این موضوع اشاره می‌کند که مسیر اجرایی شدن قانون در ایران استوار و بر روال قبلی برقرار بوده که این، برخاسته از ثبات و تحکیم حاکمیت در ایران و نشانه‌ای از غلبه و پیشروی ایران در دوران پسا آشوب به شمار می‌آید.

بعد از آن نویسنده به کیفیت سختگیری مواضع غربی‌ها در قبال تحولات و آشوب‌های ایران می‌پردازد و آن را در تاریخ انقلاب اسلامی بی‌سابقه می‌داند. از این رو، اعدام را نتیجه عدم تغییر رفتار جمهوری اسلامی حتی با وجود بی‌سابقه‌ترین و سختگیرانه‌ترین مواضع مقامات می‌داند.

نویسنده در ادامه به‌طور تلویحی، به پیمودن ایران در مسیر استحکام حاکمیت اشاره می‌کند و بازداشت جاسوسان در کشور را (که عنوان شهروند غربی را یدک می‌کشند) نشانه‌ای دیگر از پافشاری و استحکام حاکمیت در ایران و گام دومی برای اثبات موجودیت خود می‌داند. به زعم نویسنده این اقدامات در سایه برخورد کشورهای غربی از جمله امریکا بوده است؛ «کشورهای غربی از جمله امریکا ثابت کرده‌اند که همیشه آماده برخورد با رژیم ایران بر سر چنین زندانیانی هستند.» اما به نظر نویسنده اکنون پس از مسدود شدن دیپلماسی برای احیای توافق هسته‌ای در دوران پسا آشوب، ایران از انرژی هسته‌ای خود به‌عنوان حربه‌ای برای تأثیرگذاری بر مواضع غربی مورد استفاده قرار می‌دهد.

متن به ذکر مواضع مقامات امریکایی در قبال پرونده هسته‌ای ایران، بعد از آغاز آشوب‌ها می‌پردازد:

«پس از آغاز موج جدید اعتراضات، برخی مقامات دولت بایدن تأکید کردند که واشنگتن دیگر موضوع هسته‌ای را اولویت اصلی خود در رابطه با ایران نمی‌داند. در 14 نوامبر رابرت مالی، فرستاده ویژه ایالات متحده امریکا در امور ایران گفت که اگرچه واشنگتن همچنان امیدوار است توافق هسته‌ای را احیا کند، اما تمرکزش بر اتفاقات ایران است...». در دوم ژانویه، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا در تماس تلفنی با همتای اسرائیلی خود الی کوهن تأیید کرد که تلاش‌های واشنگتن برای احیای توافق هسته‌ای ایران در حال حاضر متوقف شده است و دلایلی از موضع غیرقابل حل هسته‌ای تهران تا اعتراضات جاری را ذکر کرد.» اما از منظر نویسنده توقف مذاکرات هسته‌ای برای عدم توافق بر بسته شدن پرونده PMD یا ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای است؛ چنانکه ایران بر این خواسته خود مصر بوده ولی در مقابل، طرف غربی به آن ورود پیدا نکرده و آن را موضوعی فراتر از چهارچوب مذاکرات می‌دانستند. البته این بیان، همچنان منطبق بر اظهارات طرف غربی مذاکره، این خواسته ایران را غیرمنتظره و غیرقابل مذاکره می‌داند.

غرب در تداوم اثبات بر محکومیت و شوی تبلیغاتی علیه ایران در منظر عمومی جهان، دست به دامان پارلمان اروپا شد تا با تروریستی خواندن سپاه فشار بیشتری بر ایران تحمیل کند.علی‌رغم اینکه امریکا وانمود می‌کند که مذاکرات برای احیای توافق هسته‌ای، خارج از دستور کار است، اما سعی می‌کند از دریچه اروپا همچنان مسیر مذاکرات و دیپلماسی را باز نگه دارد.

«این موضوع از چند هفته پیش به دلیل اظهارات خوشبینانه جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران پس از دیدار رو در رو در اردن، اهمیت بیشتری پیدا کرد. در 20 دسامبر، بورل در توئیتی نوشت: «ما توافق کردیم که باید ارتباطات را باز نگه داریم و برجام را بر اساس مذاکرات وین بازیابی کنیم.» در همان روز، امیرعبداللهیان همچنین در توئیتی نوشت: «در یک جلسه سازنده، او [بورل] بر عزم راسخ تأکید کرد. مذاکرات را به نتیجه برساند.» نویسنده بیان می‌کند که تهران، موضوع بازشدن راه مذاکرات از سوی غرب با روش‌های تلویحی و غیرصریح را دریافت کرده است زیرا با توجه به آنچه گفته شد، زمان اظهارات امیرعبداللهیان و بورل در مورد مذاکرات دوجانبه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود: «مقامات ایرانی تأکید کردند که شرایط جدید، اولویت‌های دشمنان جمهوری اسلامی را تغییر داده است؛ دشمنانی که زمانی امید به تغییر رژیم داشتند، اما اکنون نیاز به توافق با تهران دارند.»

همچنین اعمال فشار هرچه بیشتر بر ایران می‌تواند در موضوع هسته‌ای بروز پیدا کند و کاهش تعهد ایران و واکنش‌هایی چون غنی‌سازی 60 درصد را در پی خواهد داشت: «مقامات ایرانی توانسته‌اند جامعه بین‌المللی را بترسانند که برنامه هسته‌ای ایران ممکن است بزودی به نقطه‌ای بی‌بازگشت برسد. اوج این رویکرد در 22 نوامبر بود، زمانی که ایران غنی‌سازی 60 درصدی را در سایت زیرزمینی هسته‌ای فردو در نزدیکی قم آغاز کرد. تهران گفت که این اقدام را در واکنش به قطعنامه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در انتقاد از برنامه هسته‌ای این کشور انجام داده است.»

نویسنده درباره جایگاه انرژی هسته‌ای در ایران بیان می‌کند: «نگرانی‌های جامعه بین‌المللی در مورد برنامه هسته‌ای ایران به حدی است که قدرت‌های غربی احتمالاً برای دستیابی به توافق با تهران تقریباً هر کاری انجام می‌دهند. جمهوری اسلامی به خوبی از این نگرانی‌ها آگاه است و می‌داند چگونه از آنها برای شکل دادن به سیاست‌های غرب سوء‌استفاده کند.»

در نهایت، نویسنده رفتار خصمانه امریکا و غرب را بر خلاف باور آنها پاشنه آشیلی برای تداوم سیاست‌های امریکا علیه ایران می‌داند، چرا که با رصد اتفاقات اخیر و ماحصل خود در آشوب‌های بعد از انقلاب مانند فتنه سال 88 هیچ‌گونه تغییر و براندازی در ایران شکل نگرفت و ایران توانست به‌طور موفقیت‌آمیزی از آن عبور کند: «تهران در گذشته، با موفقیت از این تاکتیک برای تأثیرگذاری بر مواضع واشنگتن در قبال سیاست‌های داخلی خود استفاده کرده است. نمونه معروف آن در جریان اتفاقات خیابانی در سال 2009 بود، زمانی که ایران توانست با امیدوار نگه داشتن مقامات امریکایی در مورد چشم‌انداز توافق هسته‌ای، مانع از حمایت مقامات امریکایی از آشوب‌ها شود.»

در کل از نظر نویسنده، می‌توان به این نکته رسید که «دولت ایالات متحده، به امید جلب همکاری رژیم ایران، یک بار دیگر اصول خود را به خطر می‌اندازد بدون اینکه تهران را وادار به دادن هیچ امتیاز مهمی کند.»

از اظهارات موجود در این متن و رفتار این روزهای بازیگران غربی می‌توان اعتراف به ناکارآمدی، عدم حصول نتیجه رقم زده شده، تشویش و سردرگمی را به راحتی مشاهده کرد. کنش‌هایی که تنها بر پایه فشارهای سیاسی می‌کوشد تا در زمینه توافق هسته‌ای خواسته‌های فرابرجامی خود را تحمیل کند. اما از آنجایی که ایران در قبال تمام فشارها و مواضع خشن غرب، هیچ تغییری در سیاست‌های خود، چه داخلی و برخورد با آشوب‌ها و عوامل داخلی و وابسته به بیگانه آن و چه خارجی و تعامل با کشورهای غربی علی رغم فشارهای بین‌المللی و از طریق سازمان‌های جهانی، هیچ سبک و استراتژی به عنوان جایگزین مذاکرات در خود نمی‌بیند، از این رو، با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن به تنها راهکار باقی مانده برای غرب مبدل شده است.

روزنامه ایران

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: