پايان مبهم جنجالي ترين پرونده قتل
پایانی بر پرونده قتل همسرناصرمحمدخانی
همه اعدام مي خواستند حتي ناصر. با گذشت 8سال از قتل لاله سحرخيزان همسر فوتباليست معروف سالهاي نه چندان دور ناصر محمد خاني، سرنوشت خديجه جاهد يا همان شهلا، همسر صيغه اي ناصر محمدخاني در هاله اي از ابهام قرار دارد . ناصر محمد خاني همراه تيم پرسپوليس در اردوي آلمان بود كه خبر قتل همسرش تيتر روزنامه شد، بعد از ظهر 17 مهر ماه 81 در يكي از خيابانهاي فرعي منتهي به خيابان شريعتي، صداي شيون و هياهوي مردم خبر از يك حادثه بزرگ مي داد؛ قتل همسر ناصر محمد خاني! لاله سحر خيزان، همسر ناصر محمد خاني به طور فجيعي به قتل رسيده بود و بررسي هاي اوليه پليس نشان ميداد قاتل يا قاتلان با خانواده محمدخاني و محل سكونت آنها آشنا بودهاند و در نهايت نيز همسر صيغهاي فوتباليست سابق به عنوان مظنون اصلي بازداشت شد. شهلا جاهد از 13 سالگي به ناصر محمد خاني كه در آن روز ها ستاره سرخپوشان پايتخت بوده دل ميبازد و در نهايت با وساطت ح-د از هم تيميهاي ناصر با او آشنا ميشود ، ارتباط پنهاني اين دو در حالي شكل مي گيرد كه خانواده همسر محمدخاني از خانوادههاي سرشناس و خوشنام محسوب مي شدند. در نهايت پس از 11 ماه ، شهلا جاهد به قتل همسر ناصر محمد خاني اعتراف مي كند و حتي صحنه هاي قتل لاله را نيز بازسازي مي كند، آنچنان دقيق و با جزئيات كامل كه كمتر كسي مي توانست به درستي آنها شك كند. با اين همه در جريان محاكمه و در مقابل ديدگان بهت زده همه ، شهلا اعترافش را پس گرفت و مدعي شد او قاتل نيست ، هرچند قاضي در نهايت حك به محكوميت وي داد و اعدام سرفصل پاياني اين عشق بي سامان عنوان شد . پرونده شهلا آن طور كه پيش بيني مي شد پيش نرفت ، در جريان بررسي هاي صورت گرفته ابهامات جديدي مطرح شد ، پزشكي قانوني و بررسي جسد مقتول ، گزينه هاي جديدي را مطرح كرد ، اعترض شهلا و وكيلش يه حكم و مطرح شدن ابهامات پرونده در نهايت به آنجا رسيد كه اجراي حكم اعدام شهلا جاهد توسط يكي از شعب ديوان عالي كشور متوقف شد. بررسي پرونده جنجالي به درازا انجاميد ، گاهي شهلا به مرگ و گاهي به زندگي نزديك مي شد ولي اعدام آخرين حكمي بود كه در پايان بررسي ها توسط ديوان عالي كشور اعلام شد ، حكمي كه تا كنون اجرا نشده است . با آمدن رئيس جديد قوه قضائيه ، يكي از پرونده هايي كه عنوان مي شد قاضي القضات جديد بايد نقطه پايان آن مشخص كند پرونده شهلا بود كه اين موضوع هيچگاه اتفاق نيفتاد . حالا گذر روزهاي پاييزي به 17 مهرماه نزديك مي شود و ناصر محمد خاني ، علي و عرفان فرزندان لاله و ناصر و خانواده سحرخيزان منتظرند تا سرنوشت شهلا را نظاره كنند ، ناصر نفس راحتي بكسد و عرفان و علي هم قدري دلشان آرام بگيرد . اهالي سينما بارها تلاش كردند تا دل خانواده لاله را به رضايت دادن راضي كنند ولي خوني كه ريخته شد از زني كه همه از مهرباني و دل رحمي و فداكاري اش مي گفتند نمي گذاشت ، همه اعدام مي خواستند حتي ناصر ، ناصري كه خود زماني ... عبدالصمد خرمشاهي وكيل شهلا در آخرين اظهار نظر در خصوص اين پرونده و سرنوشت موكلش عنوان كرده بود: شهلا جاهد در تاريخ 23 شهريورماه سال جاري نامهاي خطاب به آيتالله لاريجاني نوشته و در آن عنوان كرده كه حدود 9 سال حبس، او را خسته كرده است؛ بنا بر اين درخواست كرده كه اگر ابهامي در پرونده وجود دارد، اين ابهام برطرف شود و در غير اين صورت، حكم قصاص به مرحله اجرا درآيد زيرا معتقد است كه 3 سال حبس او به موجب حكم دادگاه بوده و 6 سال مازاد بر اين مدت در كنار حكم قصاص، در واقع مجازات مضاعف است. حال بايد ديد سرنوشت پرونده اي كه بارها بين شعب مختلف ديوان عالي و قضات مختلف آمدو شد داشته و رئيس قوه قضائيه نيز در چند مرتبه دستور بررسي مجدد آن را صادر كرده به كجا خواهد كشيد ، برزخ شهلا تمام مي شود ؟ برزخي كه مجازات عشق ، حسادت ، شايد هم گناه و شايد هم ... اعدام شهلا، 8 سال برزخ و یک کارت قرمز! سحرگاه دهم آذرماه، در روزی که آلودگی هوا پایتخت را به تعطیلی کشانده، خدیجه جاهد یا همان شهلای معروف، همسر صیغهای ناصر محمدخانی اعدام شد تا پس از 3 هزار روز، یکی از جنجالیترین پروندههای جنایی سالهای اخیر بسته شود. اگرچه در طول 8 سال گذشته، اعدام تنها حکمی بوده که برای «شهلا» قاتل «لاله سحرخیزان» صادر شده ولی جلوگیری از اجرای این حکم، رفت و برگشتهای پرونده به دادگاه تجدید نظر، دیوان عدالت اداری و دفتر دو رئیس قوه قضائیه در طول این مدت موجب شد تا خبر اعدام خدیجه جاهد ناگهانی به نظر برسد. در طول این سالها خیلیها امیدوار بودند که خانواده سحرخیزان از قصاص شهلا بگذرند، ولی نظر واحد فرزندان، پدر و مادر و حتی شخص ناصر محمدخانی بر مجازات شهلا، دختری که زمانی توانسته بود ناصر، بازیکن با اخلاق پرسپولیس را راضی به برقراری رابطهای پنهانی کند موجب شد تا در نهایت شهلا تاوان بزرگ این ارتباط را با جان خود بپردازد. لاله، قربانی حسادت همسر صیغهای ناصر شهلا که از 13 سالگی عاشق ناصر محمدخانی، فوتبالیست مشهور شده بود، پس از سالها انتظار در 28 سالگی توانسته بود ارتباط خود با این ستاره فوتبال را شکل دهد، این دو به دور از چشم خانواده محمدخانی و همسرش، خانهای کوچک فراهم کرده بودند و گهگاهی هم به مسافرت میرفتند. با این همه شهلا نمیتوانست سایه سنگین همسر ناصر محمدخانی را تحمل کند و در نهایت نیز برای بیرون کردن رقیب عشقی خود از میدان در غیاب محمدخانی که حالا در لباس مربیگری به آلمان رفته بود مخفیانه با کلیدی که از قبل تهیه کرده بود به خانه ناصر میرود و پس از آنکه بچهها به مدرسه میروند، لاله را به قتل میرساند. بعدازظهر روز 14 مهرماه 81، وقتی بچهها به خانه میآیند، با پیکر خون آلود مادر روبرو میشوند و با سرو صدا همه را با خبر میکنند، به سرعت خبر در شهر میپیچد و در همان مراحل اولیه تحقیقات پلیس، شهلا به عنوان متهم اصلی مطرح میشود. در نهایت نیز، پس از 11 ماه، شهلا لب به اعتراف باز کرده و خود را قاتل معرفی میکند، هرچند بعدها و در جریان محاکمات، شهلا اعتراف خود را پس میگیرد و مدعی میشود که تحت فشار و به خاطر ناصر است که به قتل اعتراف کرده است. با این همه و پس از بررسیهای نهایی، اعدام حکمی بود که توسط دادگاه صادر شد، حکمی که پس از صدور و در طول 8 سال گذشته بارها میان شعب مختلف تجدید نظر و دیوان عالی و در نهایت دفاتر دو رئیس قوه در رفت و آمد بود تا در نهایت در دهم آذر ماه 89 اجرا شود. 8سال برزخ برای اجرای حکم شهلا، ناصر محمدخانی، فرزندان لیلا و ناصر که حالا به نوجوانی رسیدهاند و پدر و مادر لیلا در طول این 8 سال متحمل فشارهای سنگین روحی و روانی و عاطفی شدند، 8 سالی که همواره در بیم امید انتقام و رهایی طی شد. پرونده قتل لاله سحرخیزان با ابهاماتی روبرو بود، حساسیتهای رسانهای و مشهوریت ناصر محمدخانی نیز موجب شد تا در کنار برخی نارساییها و مشکلات همیشگی دستگاه قضایی، پایان این پرونده 8 سال به درازا بکشد. ابهاماتی که در پرونده بود، حاصل گزارشهای پزشکی قانونی بود و نتایج همین گزارشها بود که شهلا و وکیل او را وا میداشت تا به حکم اعتراض کنند، اعتراضی که در نهایت اجرای حکم را نیز متوقف کرد، هرچند سرنوشت نهایی پرونده چیز دیگر رقم خورد. در این بین پادرمیانی هنرمندان و برخی از چهرههای مشهور برای جلب رضایت از خانواده سحرخیزان و اولیای دم نیز بر پیچیدگیهای پرونده افزود، هرچند خود شهلا هیچگاه جز ابراز بیگناهی هیچگاه حاضر نشد نکتهای تازه و دلیلی محکمه پسند را در این باره مطرح کند. ولی آنچه به اجرا درآمد قصاص بود. شهلا در حیاط زندان اوین به دارآویخته شد تا پادرمیانی مسئولین قضایی و التماس و گریه شهلا در لحظات آخر نیز فایدهای نداشته باشد، گریه و التماسی که به نظر میرسد تنها ابزار شهلا برای فرار از قصاص بوده است. به گفته جابری قاضی واحد اجرای احكام شهلا جاهد خودش كمكی به پرونده خودش نكرده، نکتهای که نشان میدهد علیرغم وجود روزنهها و ابهاماتی در پرونده، متهم به دلایل نامعلوم تمایلی به مطرح شدن و حل و فصل آنها نداشته است. کارت قرمز؛ روایت رابطه ناصر و شهلا پرونده شهلا آنقدر حاشیه و جذابیت رسانهای داشت تا درباره آن کتاب نوشته و فیلم ساخته شود، کارت قرمز عنوان فیلم مستندی است که مهناز افضلی در خصوص این پرونده ساخته است. در این فیلم به خوبی نشان میدهد که ناصر محمدخانی در مسافرتها، زندگی خصوصی و حتی پس از قهرمانی با پرسپولیس در معاشرت با شهلا چگونه بوده است و نکتههای ریز موجود در این فیلم نیز مبین این نکته است که قهرمان با اخلاق گذشته چگونه با اشتباه خود و درگیر کردن خود در ارتباطی پنهانی ریشههای این حادثه دلخراش را گذاشته است. در این مستند، بیننده میتواند بهترین قاضی باشد، چراکه صحنههای مستند، گفتگوها و اتفاقات به گونهای نشان داده شده که فارغ از جهتگیریهای معمول میتواند قضاوت اخلاقی مستقلی در مورد عوامل این حادثه و مسائل پیرامون آنها داشته باشد. و در نهایت کارت قرمز در روایتی از یک منبع قضایی، ابهاماتی را در مورد پرونده مطرح میکند. گزارش پزشکی قانونی از بررسی جسد مقتول و سایر یافتهها، اظهارات خود شهلا و ... مواردی بوده که لااقل در دفعات متعدد توانسته اجرای حکم را به تأخیر بیندازد که پس از 8 سال به نظر میرسد پایان آنها نیز رقم خورده است. گزارش قتل ناصر محمدخانی همراه تیم پرسپولیس در اردوی آلمان بود كه خبر قتل همسرش تیتر روزنامه شد، بعد از ظهر 17 مهر ماه 81 در یكی از خیابانهای فرعی منتهی به خیابان شریعتی، صدای شیون و هیاهوی مردم خبر از یك حادثه بزرگ میداد؛ قتل همسر ناصر محمدخانی! ساعت دو بعد از ظهر چهارشنبه ۱۷ مهر سال۸۱ لاله سحرخیزان زن ۳۳ ساله، همسر ناصر محمدخانی به طور فجیعی به قتل رسیده بود در خانه شماره ۴۶ خیابان گل نبى میدان كتابى تهران پیدا شد و بررسیهای اولیه پلیس نشان میداد قاتل یا قاتلان با خانواده محمدخانی و محل سكونت آنها آشنا بودهاند و در نهایت نیز همسر صیغهای فوتبالیست سابق به عنوان مظنون اصلی بازداشت شد. در نهایت پس از 11 ماه، شهلا جاهد به قتل همسر ناصر محمدخانی اعتراف میكند و حتی صحنههای قتل لاله را نیز بازسازی میكند، آنچنان دقیق و با جزئیات كامل كه كمتر كسی میتوانست به درستی آنها شك كند. رد تمام اتهامات پس از 77ماه خدیجه جاهد معروف به شهلا پس از ۷۷ ماه زندان، در اسفند 1387 در دومین جلسه دادگاه خود، ناگفتههاى قتل فاطمه سحرخیزان ـ همسر فوتبالیست سرشناس ـ را در شعبه ۱۱۴۷ دادگاه جزایى و عمومى تهران فاش كرد و مدعی شد كه من لاله سحرخیزان را نكشتهام. وی گفت: وقتى او را نكشتهام، از كجا باید بدانم چه كسى لاله را كشته ضمن این كه بارها گفتهام من با او هیچ مشكلى نداشتم. چون ناصر تمام امكانات را برایم فراهم كرده و كم و كسرى نیز در زندگى نداشتم؛ پس دلیلى براى قتل لاله نداشتم. مرگ و زندگى زن زندانى در حالى به اعلام نظر قاضى دادگاه گره خورده كه تاكنون چند بار حكم اعدام وى از سوى قضات دیوان عالى كشور تأیید شده بود اما با پافشاریهاى وى مبنى بر این كه قاتل نیست، پرونده با دستور مستقیم رئیس قوه قضائیه و به استناد تبصره ماده ۱۸ براى رسیدگى مجدد به دادگاه هم عرض فرستاده شد. در دومین دادگاه غیرعلنى شهلا كه طى روزهاى یكشنبه و دوشنبه- چهارم و پنجم اسفند-1387 برگزار خواهد شد نیز قاضى حسین پور، «شهلا» را به اتهام مباشرت در قتل فاطمه- لاله- سحرخیزان محاكمه كرد. در حالى كه گفته شده بود جلسه، یك مقام آگاه در قوه قضائیه گفت: در پرونده قتل مرحوم فاطمه سحرخیزان ابهامهایى وجود دارد كه قرار است با حضور اولیاى دم، متهم و وكلایش رفع شود. ضمناً از آنجا كه نخستین دادگاه «شهلا» به طور علنى برگزار شده و همه مذاكرات و جلسات محاكمه نامبرده در رسانهها و حتى صدا و سیما نیز پخش شده بود، به نظر نمىرسید دلیل خاصى براى غیرعلنى بودن دادگاه دوم وجود داشته باشد. مگر این كه قاضى پرونده صلاح بداند محاكمه وى پشت درهاى بسته تشكیل شود زیرا قاضى در كارش مستقل است و هیچ كس نمىتواند در آن دخالت كند.