رویای آمریکایی چیزی جز کابوس نابرابری نیست!

بخش اصلی این ترس و واهمه از نابرابری درآمدی و عدم تحرک و بی‌ثباتی اقتصادی، نشات می‌گیرد. نابرابری درآمدی به بد‌ترین حالت از سال ۱۹۲۰ تا کنون رسیده است. متوسط درآمد برای یک درصد آمریکایی‌ها بیش از یک میلیون دلار است و همچنین متوسط درآمد برای ۹ درصد جامعه آمریکا نزدیک به ۱۶۴۰۰۰دلار است و این در حالی است که درآمد متوسط ۹۰ درصد مردم پایین‌تر از ۳۵۰۰۰دلار است. نزدیک به ۱۰ درصد آمریکایی‌ها دو سوم درآمد آمریکا را درکنترل خود دارند.

کد خبر : 165926
سرویس بین الملل فردا: جنبش اعتراضی ای که در وال استریت آغاز شده اکنون سراسر آمریکا را دربرگرفته است. این جنبش که اکنون وارد ماه دوم اعتراضهای مسالمت آمیز خود می‌شود جنبشی است که در اعتراض به نظام سرمایه داری و افراط رهبران مالی آمریکا شکل گرفته است.

بسیاری از صاحب نظران بی‌علاقه نیستند که معترضین را اراذل و اوباش بنامند. یا اینکه با انتقادهای تند و تیزی از این دست که این جنبش رهبر ندارد و یا اینکه یک صدای واحد دراین جنبش شنیده نمی‌شود به نوعی از کنار تظاهرات گسترده در وال استریت و این روز‌ها در اکثر نقاط دنیا بگذرند و مساله را برای خود حل شده به حساب آورند.

پس به راستی در اینجا چه می‌گذرد؟ این سوال اساسی است که امروز باید به آن پاسخ داد.
حقایقی که زمینه ساز این حرکت اعتراضی است به طور خلاصه اینگونه‌اند:
* نابرابری درآمدی به بد‌ترین حالت خود از سال ۱۹۲۰ تا الان رسیده است.
*ا کثر مردم آمریکا از بیمه‌های اجتماعی محرومند.
* موسسات و بنگاه‌های اقتصادی وال استریت که بانیان اصلی این رکود اقتصادی و بیکاری هستند مجازات قانونی کمی دریافت کرده‌اند و در عوض این همه کارشکنی و اعمال مجرمانه میلیون‌ها دلار از طرف دولت به آن‌ها کمک شده است.
* آمریکایی‌ها با یک چالش جدیدی مواجه هستند که تا کنون با آن در گیر نشده بودند. عصاره اساسی ولی نانوشته کسب درآمد در آمریکا این است که اگر کسی سخت کار کند و بازی با قوانین را یادگرفته باشد می‌تواند پیشرفت کند. متاسفانه دولتمردان امریکایی برای دستیابی به سود بیشتر مشاغل تولیدی را به خارج از مرزهای خود انتقال دادند (به طور مثال بسیاری از کمپانی‌ها به چین انتقال داده شدند) و دولت هیچ تلاشی نکرده است که با استفاده از تکنولوژی روز و اندکی هزینه این مشاغل تولیدی را به داخل کشور بیاورد.
جوهر واقعی جنبش اشغال وال استرییت چه درست چه غلط ناشی از ترس و واهمه‌ای است که شهروندان آمریکایی از نابرابری و بی‌عدالتی در آمریکا حس می‌کنند. که این آشفتگی در اقتصاد و بی‌عدالتی را بی‌کم و کاست ناشی از کمپانی‌های مستقر در وال استریت می‌دانند.
جالب اینجاست که در مقایسه اگر بخواهیم نگاهی به مواضع تی پارتی نیز داشته باشیم اینان نیز از این بی‌عدالتی به طور سودجویانه‌ای ناراضی هستند و شاید احساس ترس نیز داشته باشند ولی ریشه این بی‌عدالتی را در واشنگتن می‌بینند.
پس چه اشغال کنندگان وال استرییت که با مواضعی رادیکال به این بحران می‌نگرند چه تی پارتی خواهان تغییر در قراردا‌ها و بیمه‌های اجتماعی آمریکا هستند.
بی‌ثباتی اقتصادی و عدم تحرک ونابرابری درآمدی

بخش اصلی این ترس و واهمه از نابرابری درآمدی و عدم تحرک و بی‌ثباتی اقتصادی، نشات می‌گیرد. نابرابری درآمدی به بد‌ترین حالت از سال ۱۹۲۰ تا کنون رسیده است. متوسط درآمد برای یک درصد آمریکایی‌ها بیش ار یک میلیون دلار است و همچنین متوسط درآمد برای ۹ درصد جامعه آمریکا نزدیک به ۱۶۴۰۰۰دلار است و این در حالی است که درآمد متوسط ۹۰ درصد مردم پایین‌تر از ۳۵۰۰۰دلار است. نزدیک به ۱۰ درصد آمریکایی‌ها دو سوم درآمد آمریکا را درکنترل خود دارند.

اگرچه نرخ بیکاری که اعلام شده در حدود ۱/۹ درصد است ولی این نرخ بسته به گروه اجتماعی که افراد به آن تعلق دارند و یا بعضی گروه‌های نژادی، از ۱۵ درصد هم عبور می‌کند.
نکته بعدی این است که رویای زندگی آمریکایی با سرلوحه قرار دادن این شعار پرطمطراق که «با کار بیشتر می‌توان خط بطلانی بر فقر کشید» سالیان سال اکثر مردم دنیا را شیفته خود کرده بود. این روز‌ها این شعار محلی از اعراب ندارد و این رویا اینک در کشورهایی مثل کانادا و استرالیا زنده‌تر از جامعه آمریکا است. به طور کلی این رویا را در هرکشور توسعه یافته به جز بریتانیا و ایتالیا راح‌تر می‌توان جست.
به عبارت دیگر نه تنها در جامعه امروز آمریکا ثروتمندان پولدار‌تر می‌شوند بلکه درهای پیشرفت اقتصادی به روی اکثریت جامعه امریکا بسته است چر اکه ثروتمندان مدافع نظام سرمایه داری نه تنها بازی کردن با قانون را خوب یاد گرفته‌اند، بلکه این باور را در بین توده‌های مردم نیز جا انداخته‌اند که قوانین بر اینان هیچ اثر و کاربردی ندارد.
اگرچه لازم بود که یک راهکار درست و مناسب اقتصادی در نظر گرفته می‌شد تا صنعت بانکداری آمریکا و صنعت خودروسازی به ورطه سقوط نیفتند ولی واقعیت این است که وال استریت با انجام کارهای غیر قانونی که به اقتصاد آمریکا ضربه زده، عادت کرده است و جالب اینجاست که در ازای این کار‌ها، پاداش میلیون دلاری هم از دولت دریافت کرده است.
برخی از سرمایه داران وال استریت با ایجاد یک فضای غیر دموکراتیک و با بی تفاوتی نسبت به قانون کار خود را پیش می برند و هر دزدی و غارتگری را که می‌خواهند انجام می‌دهند این درحالی است که اگر یک شهروند آمریکا فقط چند دلاری برای فرار از مرگ و گرسنگی، بدزد چیزی جز حبس و زندان در انتظار او نیست.
منبع: ارگان انجمن روزنامه نگاران مستقل آمریکا

مترجم: لاله رشیدی

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: