روایت‌حیایی‌ازعلت‌حضورش‌در'قلاده‌های‌طلا'

بازیگر فیلم "قلاده های طلا" عنوان کرد: من نشانه‎هایی را در زندگی دیدم که باید در قلاده‎ها حضور مییافتم در عین این‎که میتوانستم این نقش را ایفا نکنم، همین الان هم احساس می کنم باید در این پروژه حضور پیدا می کردم و این کار را انجام می دادم، دیدید که نتیجه اثر هم بسیار قابل دفاع است.

کد خبر : 202179

امین حیایی از بازیگران جوان، اما با تجربه سینمای ایران است. بازیگری که هم میتوان رد پایش را در سینمای بدنه دنبال و هم در آثار جدی سینمای ایران، همچون «شب» و یا «میهمان مامان» جنس بازیاش را تحسین کرد. حضور او در مجموعه «قلب یخی» و پس از آن دو فیلم «اخراجیها3» و «قلاده‎های طلا» بهانه‎ای شد تا از او درباره ارتباطش با تولیدات سیاسی در سينماي ايران بپرسیم؛ او هم به رغم مشغله بسیارش با حوصله پاسخگوی سؤالات ما شد. حیایی در اين گفت وگوی كوتاه با پنجره حرف‎های جالب توجهی را درباره قلاده‎های طلا و اساسا سینمای ایران طرح کرده است. پیش از فیلم «قلاده‎های طلا»، فیلمی شبه سیاسی با همین مضمون ساخته شده بود که به وقایع پس از انتخابات سال 88 میپرداخت، البته تجربه ناموفقی بود و خسران معنوی فراوانی برای بازیگرانش رقم زد؛ دامنه این آسیب‎ها نيزبیشتر گریبان بازیگر اصلی این فیلم را گرفت؛ با توجه به این‎که قلاده‎ها چنین مضموني داشت، فکر نمیکردید این آسیب‎ها گریبان شما را هم بگیرد؟ موقعی که وارد بحث فیلم‎نامه شدیم، با آقایان طالبی، شریفینیا و سایرعوامل به این نتیجه رسیدیم که میخواهیم فیلمی مردمی بسازیم. فیلمی که حرف و پیام مردم در آن منعکس شود و کل محصول برای خود مردم باشد. البته با توجه به شرایط فعلی، نمیدانم چه بگویم، خیلی‎ها ندیده راجع به فیلم‎ها قضاوت میکنند و همچنان هم این سیاق ادامه دارد. شایعاتی برای فیلم ساختهاند که چنین نیست و این شایعهسازی همچنان هم ادامه دارد. ما طی صحبت‎هایی که انجام دادیم، قرار بود واقعیت‎هایی را بر اساس تحقیقات آقای طالبی بود تبدیل به یک اثر سینمایی کنیم و کلیت فیلم بر اساس واقعیت استوار بود. واقعیت‎هایی که در آن مقطع تاریخی در کشور اتفاق افتاد. وسواس هم به حدی بود که وقتی در مرحله تحقیقات، به چند شایعه رسیدیم ابوالقاسم طالبی از آوردن آن‎ها به‎شدت پرهیز کرد. کلا هر گونه شایعه و شنیده صرف، از خط اصلی داستان و فلیمنامه حذف شد و مورد پرداخت قرار نگرفت. آقای طالبی مي‎گفتند بر اساس شایعات فیلم ساختن درست نیست! رسالت ما این است که حقیقت را به مردم نشان بدهیم، مردم حقیقت را دوست دارند و با ریاکاری مخالفند و خود ما هم مخالف بودیم. خود ما هم بخشی از مردم هستیم و نگاه شخصی بنده بدین صورت است که اگر در اثری ریا، تظاهر و شعار باشد، آن را دوست ندارم. ما بر اساس واقعیات و حقیقت پیش رفتیم و تحقیقات هم مبنای حقیقی و واقعی داشت؛ فیلم «قلاده‎های طلا» بر اساس اسناد ساخته شدهاست. از طرف دیگر نقش من هم در این فیلم نقش متفاوتی بود و دوست داشتم یک الگوی تازه را از اشخاصی که در وزارت اطلاعات فعالیت میکنند نشان دهم. چه وجوهی از کاراکتر ساسان در اجرا برای شما حائز اهمیت بود؟ من احساس کردم كه او، شخصيت آرمانخواه و ملیگرایی است که عاشق وطنش است و خیانت را نمیپذیرد. تلاش میکند تا متوجه شود خائن واقعی چه‎کسی است و این تلاش در فینال فیلم به یافتن خائن هم منجر میشود. روزی که فیلم‎نامه را مرور میکردید، متوجه شدید برای‎تان فرصتی فراهم شده تا نوع دیگری از بازیگری را تجربه کنید؛ به نظر بازی فیزیکی را که در سینمای ما تقریبا فراموش شدهاست، بار دیگر در یک فیلم پر تحرک تجربه کردید... من دوست داشتم بعد از این همه آثار طنز و کمدی، یک فیلم متفاوت کار کنم كه نقد جدی و موقعیت جدی در آن اثر پررنگ باشد و این اتفاق در قلاده‎ها ممکن شد. به وجوه سیاسی فیلم دقت نکردم، چون من وارد سیاست و بحث‎های سیاسی نمیشوم. اما پیشنهاد‎های که دادم این بود که این فیلم را برای مردم بسازیم. فارغ از جبهه بندیها، قلاده‎های طلا از حزب و گروهی خاص جانب‎داری نمیکند، واقعیت و حد وسط را گرفتیم تا با مردم باشیم و از زوایه دید مردم به این حوادث نگاه کنیم. بازهم اشاره میکنم، مردم حقیقت را دوست دارند، ریا نکنیم شعار ندهیم. خدا را شکر همین اتفاق هم افتاد و من فکر میکنم خیلی فیلم جذابی شدهاست. دوستانی هم که با یک نگاه دیگر رفتند فیلم را دیدند، به من گفتند: فیلم را که دیدیم واقعا خوش‎مان آمد. فیلم خوش‎ساختی بود و در طرح واقعیت‎ها دچار لکنت نبود و دغدغه‎های جمعی را مطرح کرده بود. شما غیر از اکت حسی صورت و دیالوگ، آمادگی جسمانی خود را هم کماکان حفظ كردهايد، من تاکنون از شما و یا از علیرام نورایی، فيزيك نامناسب ندیدهام. پس از سال‎ها که سینمای اکشن در ایران به فراموشی سپرده شده، در این فیلم بازیگرانی را میبینیم که در جلوی دوربین به خوبی میدوند و اکت فیزیکی مناسبی دارند. واقعیت این است که قلاده‎ها فرصت‎های تاز‎ه‎ای در زمینه بازیگری برای من فراهم آورد. سال‎ها چنین فرصتی در سینمای ایران نصیبم نشده بود، اگر هم بوده دیده نشده و در سال‎های قبل اتفاق افتاده است؛ یعنی حتي اگر نقشي شبیه این را هم بازی کرده باشم، اما فرصت اکت این‎گونه را نداشته‎ام. موقعیت‎هایی که در این فیلم وجود داشت، به قهرمانپروری کمک میکرد. اما با اين حال سعی نکردیم قهرمانپردازی کنیم و خودمان را شبیه چکیجان و قهرمان‎های فرنگی کنیم و دست به کار‎های محیرالعقول بزنیم. میخواستیم بار رئالیستي اثر را حفظ کنیم. من از تعاریف دوستان میتوانم حدس بزنم که مردم از کلیت بازی‎ها و فیلم راضی هستند. نگاه‎های مرموز، رفتاری است که معمولا به اکت‎های ویژه نیاز دارد؛ این اتفاق در قلاده‎های به خوبی رخ دادهاست. دلیل این سطح متفاوت بازیگری را در چه میدانید؟ خدا را شکر که این‎گونه بودهاست. این حاصل همدلی گروهی بود و سرصحنه که بودیم، همیشه به کل صحنه کمک میکردیم. بنده هم به سهم خودم، همه تلاشم را به كار بردم تا حاصل كار همان چیزی شود که دوستان همکار میخواهند. اگر مجموعه همکاران دقیق كار كنند، کار من ديده میشود. حتی بازیگر مقابل و هنروران هم باید کارشان را درست انجام بدهند تا کار سایرین دیده شود. این دیده شدن حاصل زحمت جمعی همکاران است. در کل کار، بين همكاران همدلی و همسانی وجود داشت و همه با لذت کار می‎کردند، خود آقای طالبی هم خیلی همراه بود و با ایده‎های خوب مخالفتی نمي‎كرد. چه بسا خود ایشان هم ایده‎های خوبی در اجرا داشتند و بر بازی‎ها سوار بودند. دخالت هم میکردند؟ خیر نظرشان را میگفتند و اغلب در مورد لینک کردن کار بازیگران و حفظ راکورد‎ها نظر میدادند. با توجه به این‎که سریال قلب یخی هم یک تم سیاسی پنهان در خود داشت و اخراجی‎ها هم لایه‎های سیاسی مشابه با قلاده‎ها دارد. به نظر شما در سینمای نحیف ایران تولید آثاری با مایه‎های صریح سیاسی، لزوما چه جذابیتی مي‎تواند داشته باشد؟ در سریال قلب یخی، تم نقد سیاست‎های جهانی و پشت پرده جریان‎های فراماسونی مورد کاوش قرار گرفت و اين متفاوت بودنش برای من جذابیت داشت. به اعتقاد من کار باید با آن‎چه پیش از این مردم در سینما دیدهاند، متفاوت باشد. اثری که کاراکترها، قصهها، دیالوگ‎ها و پرسوناژ‎های تکراری دارد، فاقد جذابیت است. اگر اثری با تمي سیاسی ساخته میشود و میخواهد ایجاد تنوع کند، باید بر اساس واقعیت‎ها باشد؛ نه این‎که حزبی خاص را حمایت کند. این آثار به خصوص سریال قلب یخی و یا فیلم قلاده‎های طلا، سیاست گروه خاصی را تبلیغ نمیکنند. بدین صورت اگر مبنا واقعیت باشد، آثار سیاسی با استقبال بیشتری مواجه میشوند. ضمن این‎که من بازیگرم و حرف‎های سیاسی فیلمی که در آن بازی میکنم، پیام سیاسی و شخصی بنده نیست. من طرفدار حزب خاصی نیستم، ضمن این‎که شخصیت خودم اصلا سیاسی نیست. کاراکتر‎هایی هم که بازی کردم سیاسی نیستند و یا حداقل سیاست غلطی را ترویج نمیکنند. مثلا میگفتند اخراجی‎ها یک اثر سیاسی است در حالی‎که این‎گونه نیست؛ قسمت سوم این فیلم بیشتر به وقایع و تحولات انسان‎ها پس از هشت سال دفاع مقدس میپردازد. اصلا کاراکتر من در آن فیلم نمونه کسی است که جنگ رفته، اما تلاشی در راستای دفاع از میهنش انجام نداده است. در این فیلم شاهدیم که جنگ بر روی افرادی همچون بیژن تأثیری نگذاشته است؛ چراكه هنوز دزدی میکند و باج میگیرد. این حرف سیاسی نیست. فارغ از این مباحث، در یک نگاه کلی فکر میکنید فیلم‎های تولید شده سینمای ایران؛ در چند سال اخیر به فراخور حال تماشاگران و مخاطبان بوده است؟ فیلم‎هایی که در این سال‎ها تولید شده، به فراخور اتفاقاتی بوده که در جامعه ما اتفاق افتاده است. در زمان جنگ، فیلم جنگی ساختیم، و یا پیش از آن در سال‎های انقلاب، فیلم انقلابی میساختیم. بعدها هم كه موقعیت سیاسی خاصی پیش آمد، فیلم سیاسی ساخته شد. سینمای ما در مجموع بر اساس تحولات جامعه پیش میرود و خط اصلی را از جامعه میگیرید و جلو میرود. سینماگران سعی میکنند فیلمی بسازند که پیام مردم در آن بازتاب داده شود. عوامل فیلم سینمایی قلاده‎های طلا مصرند که فیلم مردمی ساختهاند. با این پیش‎فرض، فکر میکنید این فیلم تا چه حد توانسته به رفع برخی سوءتفاهم‎ها در طول دو سال اخیر و ايجاد روشنگری برای مخاطبان کمک کند؟ ما قبل از انتخابات سال 88 با هم دوست بودیم، رفیق بودیم و واقعا نمیدانم بر سر این رفاقت‎ها چه آمد؟! خواهر و برادری که در فیلم قلاده‎ها میبینیم، دچار این بحران سیاسی میشوند. کارشان به جنگ و دعوا میرسد، نه این و نه آن! واقعا قبل از انتخابات همگي جور بودیم و با هم کنار میآمدیم، کاش بر گردیم به همان حال و روز؛ ما همه ایرانی هستیم. نباید بین ما جنگ شود، خارجی‎ها از دل سلیقه‎های متعدد سیاسی ما اختلاف به‎وجود آوردند تا به‎جای ماهیگیری کوسه از آب بگیرند! ما هم بیخودی به‎جان هم افتادیم و به این اختلافات تن دادیم. در صورتی که نباید، این‎طور باشد. به‎نظر من مگر ما چقدر زندهایم!؟ طبق پیشبینی برخی فرقه‎ها که همین سال 2012 همه چیز تمام میشود! (می خندد) ما هم بالأخره اصول و باور‎های خودمان را داریم، اگر یک درصد به چنین موضوعاتی مثل آخرت و قیامت ایمان بیاوریم، آن‎وقت همه چیز درست می‎شود. واقعا فکر کنیم شش یا هفت ماه بیشتر وقت نداریم، درستتر و بهتر زندگی کنیم. به آن‎چه خدا به ما داده راضی باشیم، از انجام برخی رفتار‎های سوءتفاهم برانگیز چشم پوشی کنیم. من هم خودم را به خدا سپرده‎ام و به آن‎چه مقدر میشود تن می سپارم. من نشانه‎هایی را در زندگی دیدم که باید در قلاده‎ها حضور مییافتم در عین این‎که میتوانستم این نقش را ایفا نکنم، همین الان هم احساس می کنم باید در این پروژه حضور پیدا می کردم و این کار را انجام می دادم، دیدید که نتیجه اثر هم بسیار قابل دفاع است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: