چرا طرح دولت وحدت ملی قرین موفقیت نمی شود؟
اصول گرایان منتقد که قائل به حضور دیدگاههای مختلف و ارائه برنامه های متفاوت به افکار عمومی هستند، نظر مثبتی به ایده طرح دولت وحدت ملی نخواهند داشت. کما اینکه حتی طیف های سنتی همچون موتلفه هم روی خوشی به آن نشان نداده اند.
سرویس سیاسی «فردا»: بعد از طرح نامزدی هاشمی رفسنجانی برای انتخابات ریاست جمهوری، چند روزی است که موضوع کاندیداتوری علی اکبر ناطق نوری نیز در رسانه ها و از زبان برخی چهره های سیاسی مطرح شده است. تا پیش از این از این دو شخصیت سیاسی باسابقه به عنوان لیدرهای جریان های سیاسی یاد می شد که در تدارک برنامه ریزی برای انتخابات ریاست جمهوری هستند. اما صحبتی از حضور مستقیم آنها به عنوان کاندیدا در انتخابات نبود. در پی طرح نامزدی احتمالی هاشمی رفسنجانی، «فردا» در گزارشی تحلیلی به این نکته اشاره کرد که موضوع نامزدی هاشمی رفسنجانی در حقیقت تکه بزرگی از پازل طرح « دولت وحدت ملی» است که اتفاقا نام هاشمی و ناطق نوری همواره در طی چند سال گذشته با آن عجین بوده است.
در گزارش یاد شده، تصریح شده بود که هاشمی رفسنجانی و اطرافیان او با برجسته کردن نامزدی احتمالی وی، فرصت را برای ورود کاندیدای وحدت ملی آماده می کنند و بانیان و طراحان کادیداتوری هاشمی، از این مساله همچون اهرم فشاری برای جا انداختن طرح وحدت ملی و جلب حمایت سایر گروه ها از گزینه مورد نظر برای این طرح استفاده می کنند.
حال شواهد و قرائن موجود حکایت از این دارد که تحلیل «فردا» در این مورد بیراه نبوده و به نظر می رسد کاندیدای اصلی مورد حمایت هاشمی رفسنجانی و طیف حامیان او خود را بروز داده و آفتابی شده است. مشخص بود که برجسته ترین شخصیت های مد نظر برای طرح دولت وحدت ملی گزینه هایی همچون علی اکبر ولایتی و علی اکبر ناطق نوری خواهند بود. دو چهره ای که رابطه حسنه ای با هاشمی رفسنجانی دارند و هر دو مورد حمایت او خواهند بود. بر اساس طرح ریزی انجام شده، هر کدام از این دو وارد میدان شوند، اصلاح طلبان نیز که شانسی برای پیروزی در انتخابات پیش رو برای خود قائل نیستند، به امید سهیم شدن حداقلی در دولت آینده و ورود به ساختار سیاسی کشور، از گزینه دولت وحدت ملی حمایت خواهند کرد.
طرح موسوم به دولت وحدت ملی سابقه چند ساله دارد و به انتخابات ریاست جمهوری دوره گذشته بر می گردد که اتفاقا بانی و طراح اصلی آن هم ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی بودند. در طرح یاد شده بنا بر آن است که گروه ها و جناح های سیاسی از یک گزینه واحد پشتیبانی کنند و آن چهره نیز بعد از پیروزی در انتخابات اقدام به تشکیل دولتی متشکل از همه جناح ها کند. در ادبیات سیاسی کشور از چنین دولتی با عنوان هایی همچون « شرکت سهامی» یا « دولت سهامی» یاد شده است.
در روز های اخیر بسیاری از چهره های برجسته سیاسی کشور هم در نفی این ایده سخن گفته اند و آن را مناسب با شرایط فعلی کشور نمی دانند. مخالفان ایده مذکور بر این عقیده هستند که تشکیل دولت ملی مختص کشورهایی با شرایط بحرانی است و تن دادن به آن به مفهوم نفی رقابت و ارائه برنامه های مختلف از طرف دیدگاههای فکری مختلف در سطح جامعه است. از این گذشته دولت تشکیل شده بر اساس چنین طرحی نمی تواند کارآمدی لازم را برای نظام داشته باشد و مسلما با توجه به حضور سلایق مختلف سیاسی در این دولت فرضی ناهماهنگی ها و تداخل در کارها بسیار محسوس خواهد بود.
گذشته از این به نظر می رسد مهمترین دلیل عدم استقبال گروه های سیاسی و افکار عمومی از چنین ایده ای ماهیت و آبشخور ماهوی این طرح است. طرح دولت وحدت ملی گذشته از اینکه به زعم برخی کارشناسان روزنه ای برای ورود اصلاح طلبان به ساختار سیاسی است، مبتنی بر شیخوخیت و ریش سفیدی است. در این طرح عده ای از بزرگان بنا بر تشخیص خود برای همه جامعه تصمیم می گیرند و صلاح جامعه را در آن می بینند که خود فرض می دانند.
مهمترین مشخصه بارز این ایده با خاستگاه ریش سفیدی، حذف رقابت سیاسی بین دیدگاههای مختلف کشور است. بر اساس منطق ریش سفیدی نیازی به رقابت در سطح ملی نیست و تشخیص چهره های ذینفوذ جایگزین رقابت می شود. بی شک در چنین شرایطی جامعه شاهد کمترین شور و نشاط اجتماعی و انتخاباتی خواهی بود و چه بسا انگیزه ها برای مشارکت گسترده در انتخابات هم فرو کش نماید.
عدم استقبال مردم و گروه های سیاسی از چنین ایده ای در انتخابات ریاست جمهوری دوره گذشته پرونده آن را برای چند سال مسکوت گذاشت و حالا دوباره مثلث ناطق نوری- هاشمی و خاتمی به فکر احیای آن هستند. اما به نظر می رسد گذار جامعه ایران از شیخوخیت و استقبال از رقابت و مشارکت سیاسی این بار نیز فرجامی جز شکست برای این طرح به ارمغان نیاورد.
توضیح این نکته البته ضروری است که شیخوخیت و ریش سفیدی به مفهومی که در انتخابات مجلس نهم و با محوریت جامعتین در جبهه اصول گرا صورت گرفت با آنچه ریش سفیدی در سطح کلان و ملی است متفاوت است. چرا که آنچه در انتخابات نهم و در قالب جبهه متحد اصول گرایان شکل گرفت، مانع از رقابت در سطح ملی نبود و اتفاقا رقابت های درون گروهی را به حداقل رساند تا رقابت در سطح ملی جدی تر باشد.
علاوه بر این، طرح چنین سوژه های سیاسی عمدتا در جوامعی راهگشاست که احزاب و سیستم حزبی ایفا گر نقش محوری در تحولات سیاسی هستند. به نظر می رسد یکی از دلایلی که ایده دولت وحدت ملی به فرجام نمی رسد، طرح آن از سوی چهره های سیاسی است به جای احزاب سیاسی. طرح این ایده از طرف چهره های سیاسی همواره برداشت ها و تحلیل های مختلفی را از سوی مجموعه های سیاسی بدنبال دارد و شائبه های سیاسی مختلف را بوجود می آورد بخصوص که نگاه احزاب و مجموعه های سیاسی نسبت به یکدیگر هم خیلی توام با حس اطمینان و اعتماد نیست.
فارغ از این موارد که به بافت سیاسی جامعه ایران بر می گردد، شرایط سیاسی و فضای حاکم بر گروه های سیاسی هم نشان از استقبال مجموعه های سیاسی از این ایده را ندارد. به اذعان برخی کارشناسان و فعالان سیاسی اصول گرا طرح دولت وحدت ملی، بیشتر از طرف طیف هاشمی و اصلاح طلبان دنبال می شود با این هدف که روزنه ای باشد برای ورود این طیف ها به دورن ساختار سیاسی کشور.
بر همین اساس اصول گرایان و بخصوص اصول گرایان منتقد که قائل به حضور دیدگاههای مختلف و ارائه برنامه های متفاوت به افکار عمومی هستند، نظر مثبتی به ایده طرح دولت وحدت ملی نخواهند داشت. کما اینکه حتی طیف های سنتی همچون موتلفه هم روی خوشی به آن نشان نداده اند.
حبیب الله عسگراولادی از چهره های برجسته طیف سنتی اصول گرایان و دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری اخیرا در اظهار نظری گفته است: « آشتی ملی جایی صورت میگیرد که قهر ملی وجود داشته باشد و این در حالی است که این فضا به لطف خدا در کشور ما وجود ندارد و فقط عدهای با رفتن به آن طرف آب و فحاشی و هتاکی در رسانههای دشمن مشروعیت خود را از دست داده و در میان ملت به حساب نمیآیند تا بحثی به نام آشتی ملی موضوعیت پیدا کند. آشتي بين انقلاب و ضد انقلاب معني ندارد. کسانی که دلشان برای اسلام و کشور میسوزد با هم اختلاف فاحشی ندارند آنها درک درستی از منافع و مصالح ملی دارند به طوری که شاهدیم در ایام برگزاری اجلاس غیرمتعهدها در تهران هیچ حیاتی از سوی ضد انقلاب دیده نشد و فقط در فضای مجازی حرفهایی مطرح شد. »