نشانه افسردگیات را بشناس!
احساسات و خلق و خوی خود را شناسایی کن. باید بدانی که افسردگی، تلاشی مخرب و ویرانگر برای دوری کردن از احساسات و خلق و خوست. باید بپذیری هیجاناتی که در ما وجود دارند همگی طبیعی و مفید هستند. بدان که تغییرات خلق و خو نباید تو را غمگین و افسرده کند. این تغییرات همواره به دنبال یک رویداد، خاطره و رؤیا شروع میشوند. میتوانی استفاده کنی تا بفهمی چه عواملی شروع تغییرات خلق و خو را سبب میشوند.
اگر یک قرن پیش، از کسی در مورد بیماری افسردگی سؤال میکردیم، کسی اطلاعات کامل و درستی از این بیماری نداشت. چرا که خیلیها آن را تجربه نکرده بودند. اما امروز، علیرغم پیشرفتهای شگرف در حوزههای مختلف علوم، زندگی در این دنیای ماشینی سبب شده است که ما کمتر به روح و روان خود توجه داشته باشیم تمامی سعی و تلاش خود را صرف سپری کردن این زندگی کنیم. در قرن حاضر این بیماری چنان در بین اعضای خانوادهها گسترش پیدا کرده است که این قرن را قرن افسردگی نامیدهاند.
حال با توجه به اهمیت این بیماری اگر میخواهید بیشتر با آن آشنا شوید به معیارهایی که توسط راهنمای تشخیص آماری اختلالات روانی مطرح شده است توجه کنید:
با توجه به این نکته که برای تشخیص افسردگی عمده: ۱) حداقل ۵ تا از نشانگان زیر باید وجود داشته باشد ۲) این نشانگان باید در طول دو هفته تداوم داشته باشند ۳) این نشانگان باید تغییر در سطوح عملکرد گذشته فرد را نشان بدهند
نشانگان عبارتند از: ۱) خلق افسرده که تقریباً در بیشتر ساعات روز تداوم داشته باشد ۲) کاهش قابل ملاحظه علاقه یا لذت تقریباً در تمامی فعالیتها ۳) کاهش معنیدار وزن (نه به وسیله رژیم گرفتن)، افزایش وزن یا تغییر اشتها ۴) بیخوابی یا پرخوابی (خواب اضافه) ۵) آشفتگی روانی حرکتی یا کندی روانی حرکتی ۶) خستگی یا کاهش انرژی ۷) احساس بیارزش بودن یا احساس گناه نامتناسب ۸) عدم توانایی برای متمرکز شدن یا تردید و دو دلی ۹) افکار عود کننده مرگ و خودکشی ● علائم و نشانهها: ۱) از دست دادن علاقه و تمایل به انجام فعالیتهای لذت بخش گذشته ۲) نارضایتی از زندگی ۳) کنارهگیری و اجتناب از فعالیتهای اجتماعی ۴) کاهش انرژی و توانایی ۵) احساس غیرمفید بودن یا ناامیدی ۶) تحریک پذیری ۷) توجه بسیار زیاد به مشکلات سلامتی ۸) غم یا گریه کردن ۹) نگران بودن و انتقاد از خود ۱۰) دشواری در تمرکز و تصمیمگیری ۱۱) کاهش اشتها و وزن ● نشانگان روانشناختی، افکار، احساسات و رفتارها: ۱) احساس غم، پریشانی، ناراحتی یا ناامیدی در بیشتر ساعات روز ۲) از دست دادن بسیار شدید علاقه یا لذت در تمام یا تقریباً در کل فعالیتها و عدم توانایی فکر کردن در مورد چیزهایی که انجام دادن آنها لذتبخش است (نادیده گرفتن سلامت) ۳) احساس گناه زیاد یا این احساس که فردی بیارزش است ۴) حرکات کنده شده یا برانگیخته (که در پاسخ به درد یا آشفتگی نیستند) ۵) افکار تازه مردن یا خاتمه دادن به زندگی خویش با یا بدون طرحریزی خاص ● نشانگان جسمانی یا بدنی: ۱) کاهش وزن غیرعمدی، کاهش اشتها یا افزایش وزن و اشتها (که معمولاً مورد اخیر دیده نمیشود) ۲) بیخوابی یا خوابیدن مفرط و بیش از اندازه ۳) خستگی و کاهش انرژی ۴) عدم توانایی فکر کردن، تمرکز یافتن یا تصمیمگیری ۵) نشانههای جسمانی اضطراب نظیر خشکی دهان، گرفتگی عضلانی، اسهال، عرق کردن، خیالاندیشی یا تلاش برای خودکشی
حال که با نشانگان و علائم آشنا شدید چنانچه دچار این بیماری هستید میتوانید ۵ گام ساده زیر را دنبال کنید تا در نبرد با افسردگی خود پیروز شوید. ● ۵ گام ساده برای پیروز شدن در نبرد با افسردگی ▪ گام اول - چنانچه به بیماری افسردگی مبتلا هستی سعی کن کمک بگیری، از اینکه نیاز به درمان شدن داری شرمنده نباش. تا زمانی که راه حل درستی را پیدا نکردهای دست از کوشش و تلاش برندار به دنبال ملاقات با درمانگر باش و توصیههای او را خیلی خوب به کار ببند.
▪ گام دوم - احساسات و خلق و خوی خود را شناسایی کن. باید بدانی که افسردگی، تلاشی مخرب و ویرانگر برای دوری کردن از احساسات و خلق و خوست. باید بپذیری هیجاناتی که در ما وجود دارند همگی طبیعی و مفید هستند. بدان که تغییرات خلق و خو نباید تو را غمگین و افسرده کند. این تغییرات همواره به دنبال یک رویداد، خاطره و رؤیا شروع میشوند. میتوانی استفاده کنی تا بفهمی چه عواملی شروع تغییرات خلق و خو را سبب میشوند. با افکار افسرده مبارزه کن و آنها را به چالش بطلب. افرادی که افسرده هستند دائم حوادث و رویدادهای تلخ را به خاطر میآوردند و خود را به خاطر آنها سرزنش میکنند و این در حالی است که خود را در وقوع حوادث و رویدادهای شیرین فراموش میکنند و نقش پررنگتری را به دیگران میدهند. سطح انتظارات آنها در مورد تواناییهایشان بسیار پایین است و خیلی راحت در وخیمترین شرایط قرار میگیرند. آنها فکر میکنند که اساساً شخصی آسیب دیده هستند و دیگران به طرق مختلف به آنها صدمه میزنند و آنها را دستکاری میکنند. تمام اینها افکاری هستند که ساخته و پرداخته ذهن آن هاست. به باورها و تصورات ذهنیتان توجه کنید.
▪ گام سوم - سعی کنید دیگران را بشناسید. افراد افسرده بسیار بیشتر از دیگران از صمیمیت میترسند. آنها به چهرهی خود نقاب میزنند چون بر این باورند که فردی شرمنده و نالایق هستند.
این باور بسیار نادرست است. این افراد اعتماد ندارند و نمیتوانند خود را در افکار و احساسات دیگران سهیم بدانند.
▪ گام چهارم - به خودتان توجه کنید، یاد بگیرید نسبت به پیامهای بدنتان بیتوجه نباشید. افراد افسرده نسبت به انگیزه، غذا، فعالیتهای بدنی، تمایلات جنسی بیتوجه هستند. سعی کنید زمانی را برای اینگونه فعالیتها اختصاص دهید. غذای لذیذ بخورید و به خودتان اجازه بدهید که لذت را در زندگیتان تجربه کنید.
▪ گام پنجم - از کنارهگیری دوری کنید. تلاش کنید و با این تلاش امور و چیزهای پیرامون خود را تحت کنترل درآورید. باور کنید بسیاری از چیزهایی که در ما نگرانی به وجود میآورند آنقدر مهم و با ارزش نیستند که به خاطرشان دچار بیماری روانی شویم.