خاطرات هاشمي رفسنجاني22 آذر 1363

بعد از نماز صبح تا ساعت هشت مطالعه کردم . مراکز خبري جهان هنوز داستان هواپيماربايي را رها نکرده اند. کم کم دارد نظريه بهره گيري امريکا از اين حادثه هواپيماربايي براي تحت الشعاع قرار دادن فاجعه نشت گاز کارخانه امريکايي در «بوپال » هند ثابت مي شود. دو سه نفر از دانشجويان و نماينده آقاي منتظري در دانشگاه آمدند که مرا براي شرکت در سمينار وحدت حوزه و دانشگاه دعوت کنند. تا ساعت هشت شب در دفترم کار کردم . آقاي غشيخ حسن ف صانعي از طرف امام پيغام داد که من با مخالفان فرماندهي سپاه صحبت کنم . بنا بود خود امام با آنها صحبت فرمايند. رئيس جمهور در اين موردنظر مخالف داده اند و امام منصرف شده اند. گفتم روز شنبه خدمت امام خواهم رسيد. با آقاي غواعظ ف طبسي درباره بنياد تدوين تاريخ انقلاب صحبت کردم . از به عهده گرفتن مسووليت آن بنياد منصرف شده اند. با آقاي غابوالفضل ف توکلي بينا صحبت کردم ، ساختمان زرگنده را که بنياد مستضعفان در اختيار دانشگاه آزاد اسلامي گذاشته است ، تکميل نمايد. گروهي از نمايندگان نامه يي نوشته اند و خواسته اند چاپخانه يي که متعلق به بنياد مستضعفان و در اختيار روزنامه آزادگان است ، از اين روزنامه گرفته شود و در اختيار آموزش و پرورش قرارگيرد. شب به خانه آمدم . بچه ها هم براي تبريک تولد نوزاد خانم آقاي خامنه يي رفته بودند. برف شديدي مي باريد.