با دوستان دانشجويم

مرتضي طلايي

کد خبر : 41840
ماه مه سال 1968 ميلادي در تاريخ معاصر جهان، ماه مهم و تاثيرگذاري به شمار مي‌رود چرا كه براي نخستين‌بار تصوير يك جنبش انقلابي دانشجويي آن هم در قلب اروپا، شهر پاريس، با خشونتي عريان و راديكاليسمي شديد و اجتماع‌گرا در برابر ديده‌هاي جهانيان قرار مي‌گرفت. رشد و شكوفايي دانشگاه‌هاي اروپايي كه قدمتي چندصدساله داشتند و مواجهه آن با شرايط كاملاً جديدي كه خود مولود انقلاب صنعتي اروپا، مدرن شدن جهان، جنگ‌هاي جهاني و ... بود اين بار دانشجويان را در وضعيتي قرار مي‌داد كه بسياري از مردم توده با تعجب به آن مي‌نگريستند. بسياري از متفكران مانند ژان پل سارتر، ميشل فوكو، آدرنو، ماركوزه و هابرماس نسبت به آن موضع شيفتگي گرفتند و در دهه 70 سعي در تئوريزه كردن جنبش‌هاي دانشجويي غرب داشتند اما پس از سال‌هاي 80 ديگر افول، تنها واژه‌اي بود كه مقابل جنبش دانشجويي در غرب قرار مي‌گرفت و ديگر خبري از تحليل‌هاي علمي در راه تئوريزه كردن آن نبود. نكته‌اي كه از آن روزها به يادگار مانده است آنكه سويه معرفتي قوي دانشجويان و غيرمحافظ كار بودن آنها، ميل به ساختارشكني و خشونت از ويژگي‌هاي اين جنبش‌ها در جهان بوده است. اما روايت دانشجويي در كشور عزيزمان ايران چيست؟ تاسيس دانشگاه تهران در سال 1313 و پس از آن دانشگاه تبريز در 1326 ورود مفهوم دانشگاه به كشور بوده است اما استبداد و خفقان شديد دوره پهلوي اول، در عمل تا پيش از 1320 و پاره شدن پرده استبداد، فرصتي براي بروز و ظهور تحرك دانشجويي باقي نگذارده بود. فاصله سال‌هاي 1320 تا 1332 را بايد فرصت جولان و تاخت و تاز گروه‌هاي ماركسيستي در دانشگاه‌ها دانست كه با سوءاستفاده از شرايط استبداد زده و فقير جامعه ايران سعي در پرچمداري فعاليت‌هاي انقلابي در دانشگاه‌ها داشتند اما ظهور جريان مبارز ملي - اسلامي آذرخشي بود كه اسلام را جايگزين هر انديشه دست ساخته بشري مي‌كرد. مفهومي كه ملي‌گرايي آفت‌زده نيز روز به روز در برابر آن رنگ مي‌باخت و مهم‌تر از همه اينها خون سه شهيد دانشجو كه پس از روزهاي كودتاي سياه آمريكايي در راه مبارزه با بازگشت دوباره آمريكايي‌ها و انگليسي‌ها به زمين ريخت، درخت تناوري شد كه جامعه دانشجويان ايران را به جنبشي نمونه در تمام جهان تبديل كرد. آغاز حركت انقلابي حضرت امام (ره) در سال 42 نيز چراغ فروزاني بود كه جنبش دانشجويي ايران را با نوزايي فكري جديدي روبه‌رو كرد و سايه انديشه آن پير روحاني تا به امروز بر سر جنبش دانشجويي ماست. انقلاب اسلامي، فتح لانه جاسوسي، اداره جنگ تحميلي، بازسازي كشور و تثبيت هرچه بيشتر نظام دستاوردهايي بودند كه جنبش دانشجويي نقشي بسزا در آنها داشته است. به واسطه شغل و جايگاه گذشته‌ام ارتباطي وثيق با اين جامعه داشته‌ام و حاصل آن را بايد چنين بخوانم كه عدالت‌خواهي و عدالت‌طلبي مهم‌ترين ويژگي دانشجويان ايراني است. هرچند در طول ساليان عده‌اي كوشيده‌اند تا با استفاده از شوق و احساسات جامعه دانشجويي از ايشان در راستاي مطامع خود بهره بگيرند اما حضور اسلام در انديشه دانشجويان، رهنمودهاي امام و رهبري، عدالت‌طلبي و به ويژه خون تمامي شهداي دانشجو عواملي بوده است كه سبب‌ساز دوام، قوام و پختگي روزافزون دانشجويان ما شده و خلاف نمونه‌هاي غربي حضور آن را در جامعه ابدي ساخته است و اين خود نقطه انفصال جنبش دانشجويي ما با نمونه‌هاي غربي و نشأت گرفته از باورهاي اسلامي است. 16 آذر فرصتي براي بازخواني اين مفاهيم است و براي من يادآور خاطرات شيريني است كه از تعامل با دانشجويان عزيز دارم و زماني است براي تجديد عهد با اين برادران و خواهران عزيزم كه در هر سنگري، همراه آنها پيگير مطالبات آنها هستم و امروزه كه بيش از هر زمان ديگر كشور نيازمند پيشرفت علمي، جنبش نرم‌افزاري و پيگيري مطالبات عدالت‌خواهانه است، دست اين عزيزان را به عنوان همراه و همكار مي‌فشارم. *عضو شوراي اسلامي شهر تهران
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: