ساختار حزب موتلفه اساسا چنین اجازهای نمیدهد که تندرو شود
اقدام اخیر حزب موتلفه اسلامی در ائتلاف با جبهه پایداری که طی انتخاباتهای اخیر تنها برهم زننده وحدت بین اصولگرایان شناخته میشود، با تعجب همگان روبهرو شد. بسیاری معتقدند حزب موتلفه پیرو ناکامیهای چند سال اخیر آنقدر دچار بیوزنی شده است که خود را هموزن ایثارگران و حزب نوتاسیس پایداری میداند.
اقدام اخیر حزب موتلفه اسلامی در ائتلاف با جبهه پایداری که طی انتخاباتهای اخیر تنها برهم زننده وحدت بین اصولگرایان شناخته میشود، با تعجب همگان روبهرو شد. بسیاری معتقدند حزب موتلفه پیرو ناکامیهای چند سال اخیر آنقدر دچار بیوزنی شده است که خود را هموزن ایثارگران و حزب نوتاسیس پایداری میداند. بسیاری از تحلیلگران فقدان مرحوم حبیبالله عسگراولادی از چهرههای بانفوذ و قدیمی این حزب را علت تصمیمات اخیر بزرگان موتلفه در تقلید رفتار سهمخواهانه پایداری و ایثارگران میدانند. با این حال ناصر ایمانی از فعالان اصولگرا و روزنامهنگار معتقد است تلاش برای وحدت اصولگرایان مشی موتلفه است و اقدام اخیر موتلفه هم در همان راستا ارزیابی میشود. او میگوید موتلفه همان موتلفه سابق است؛ چراکه اساسا ساختار حزب موتلفه چنین اجازهای نمیدهد که تندرو شود. ایمانی در عین حال تصریح دارد که اگر موتلفه تندرو شود، بسیاری از نیروهای آن ریزش میکند. این فعال سیاسی با اشاره به ساختار ثابت و بسته موتلفه در ماجرای رویارویی حزب موتلفه مقابل مواضع مرحوم عسگراولادی در اواخر عمرش راجع به حصر سران فتنه میگوید: «اینکه موتلفه در زمان خود عسگراولادی تغییری در خود ایجاد نکرد، چه لزومی دارد الان در ساختار خود تغییراتی دهد و به ساختار تندرو تغییر رویه بدهد». *اخیرا اقدام حزب موتلفه در ائتلاف با پایداری و ایثارگران مورد توجه رسانهها قرار گرفته است. خیلی از رسانهها درباره این موضوع تحلیل رفتند که عمده آن حول این محور بود که اقدام حزب موتلفه مبنی بر ائتلاف با احزاب فصلی و تازه تاسیس مانند پایداری خودزنی بود. چرا تحرکات حزب موتلفه اینقدر مورد توجه قرار گرفته است؟ اولا حزب موتلفه یکی از ساختارهای شکیل به لحاظ حزبی در جمهوری اسلامی ایران است. شاید هیچ حزب دیگری از اصلاحطلب و اصولگرا نمیتوان حزبی را پیدا کرد که صرفنظر از قدمت آن، اینقدر تشکل یافته باشد. یعنی نمونه خوبی برای مساله تحقق تحزب در کشور است. به این معنا که حزبی است که صرف نظر از تعداد اعضا و میزان نفوذ و میزان آرای مردمی، به لحاظ صرف حزبی یک سازمان تشکل یافته است. یعنی حزبی است که دارای شورای مرکزی حقیقی است، کنگرههای آن سر موقع تشکیل میشود و در استانها و شهرهای مختلف دفاتر دارد. این یک نمونه خوب کار حزبی در ایران است. شاید ما هیچ حزب دیگری به این شکل سازمان داده شده در کشور نداشته باشیم. شاید در گذشته-بعد از انقلاب- هم نداشتیم. نکته دیگر آنکه حزب موتلفه در گذشته هم یکی از پیشقراولان وحدت بین اصولگرایان بود. در مقاطع مختلف گذشته این اقدام را کرده است. در زمانی که مرحوم عسگراولادی در حزب موتلفه حضور داشتند، ایشان هم بهعنوان حزب و هم بهعنوان شخصیت خودشان بهعنوان ریشسفید اصولگرایان تلاشهای زیادی برای مساله وحدت بین اصولگرایان داشتهاند. بنابراین اگر بگوییم که موتلفه طی سالهای گذشته بیشترین تلاش را در میان تشکلها و احزاب مختلف اصولگرا درخصوص وحدت بین اصولگرایان داشته، گزاف نگفتهایم. این مشی موتلفه است. *شما به ساختار منحصربهفرد موتلفه اشاره کردید. با این ساختار چرا حزب موتلفه مخصوصا در دوره اخیرا موفق نبود و بیشتر در حاشیه سیاست ایران حضور داشت؟ عرض میکنم، اجازه بدهید سوال قبل را پاسخ بگوییم. بنابراین این حزب یکی از اصول خود را ایجاد وحدت بین اصولگرایان میداند. نکته دیگر آنکه اگر پرونده موتلفه میان احزاب اصولگرایان را مشاهده کنید، به نسبت سایرین کمترین سهمخواهی را داشته است. البته نکات مثبت موتلفه را عرض کردم. نکته بعدی اینکه دیدگاههای موتلفه به لحاظ مسائل سیاسی بهگونهای است که میزان آرای عمومی صرف خود موتلفه نه بهعنوان یکی از تشکلهای اصولگرایان، در جامعه کم بوده است. یعنی افرادی در جامعه -در گذشته و همچنین الان- بودند که با تفکرات موتلفه آشنا بوده و آن را قبول داشتند ولی میزان آرایشان در جامعه کم است. یعنی موتلفه صرفا بهعنوان موتلفه پایگاه جدی در میان جامعه سیاسی ما ندارد. البته تاکید میکنم که اگر به صرف موتلفه نگاه شود، نه موتلفه در میان اصولگرایان. در واقع پایگاه آرای مردمی موتلفه محدود است. در مورد چند ماه گذشته، ما شاهد نکتهای هستیم که دیگران کمتر به آن توجه دارند. موتلفه، جمعیت ایثارگران و جبهه پایداری؛ چرا این 3تشکل از میان سایر طیفهای اصولگرایان حرکت وحدت را شروع کردند. جمعیت ایثارگران جدید نیست و از تشکلهای قدیمی است که اتفاقا آن هم دارای شورای مرکزی مشخص و کنگرههای منظم است. بعضا ایثاگران در استانها دفاتر دارد و به لحاظ کار حزبی عملکرد قابل قبولی دارد... *ولی مقید به وحدت میان اصولگرایان نیست. خیر، من این را قبول ندارم. جمعیت ایثارگران و طیفهایی که الان هم با آن همراهی دارند مانند جمعیت رهپویان و تا حدودی طیف سیاسی آقای قالیباف مبادی وحدت هستند. اگر خاطرتان باشد، در گذشته کاندید جمعیت ایثارگران در سال۸۴ دکتر قالیباف بود. ایثارگران از جهت تفکر از احزاب پیشرو جریان اصولگراست. اگر به ۵ الی ۶ماه گذشته نگاه کنیم، از یک طرف موتلفه با اصطلاحا تفکرات سنتی و از طرف دیگر جمعیت ایثاگران که خودشان را بهنوعی اصولگرای اصلاحطلب میدانند، آمدند با جریانی به نام پایداری با تفکرات خاص خودش مذاکرات وحدت را برگزار کردند. به تعبیری تقریبا این سر طیف اصولگرایان با آن سر طیف اصولگرایان تقاضا کردند که با جبهه پایداری سر یک میز نشسته و گفتوگوهای وحدت را آغاز کنند. یک نکته ظریف اینجاست؛ در واقع هر دو طیف اصولگرا با پایداری به میز مذاکره آمدند تا پایداریها تنها با یک طیف مثلا اصولگرایان سنتی مذاکره نکرده باشد و با یک طیف گسترده اصولگرا مذاکره کرده است. علت آنکه این دو گروه -جمعیت ایثارگران و حزب موتلفه- برای گفتوگو با پایداری انتخاب شدند هم همین است. این دو گروه برای مساله وحدت سابقه زیادی میان اصولگرایان دارند. درحالی که پایداری از جهت وحدت میان اصولگرایان در انتخاباتهای گذشته پرونده روشنی ندارد. این دو جریان که حتی از خودگذشتگی هم کردند، با پایداری وارد مذاکره شدند؛ کسانی که اولا پایداری آنان را بهعنوان کسانی که قصد سهم خواهی ندارند، قبول داشته باشد و از طرف دیگر از دو سر طیف اصولگرا هستند. *برخی معتقدند حزب موتلفه بعد از شروع مذاکرات وحدت با پایداری و ایثارگران مواضع خود را تندتر کرده است. فکر نمیکنید موتلفه تلاش دارد از لحاظ مواضع سیاسی به پایداری نزدیکتر شود؟ این تحلیل را به هیچوجه قبول ندارم. برای آنکه ساختار حزب موتلفه اساسا چنین اجازهای نمیدهد که تندرو شود. چراکه اگر موتلفه تندرو شود، دیگر موتلفه نیست. یعنی بسیاری از نیروهای آن ریزش میکند. موتلفه همان موتلفه سابق است، با همان دیدگاهها. اینکه مواضع موتلفه مقداری تندتر شده، من سندی برای آن ندارم و اعتقادی به این موضوع ندارم. از طرف دیگر طبیعی است هرچه به موعد انتخبات نزدیکتر میشویم، لبه تیز انتقاد کسانی که به عملکرد دولت انتقاد دارند، تیزتر میشود. ممکن است بخشی از آن اهداف انتخاباتی را دنبال میکند. بنابراین عادی تلقی میشود. اما هیچ شاهدی وجود ندارد که موتلفه خلاف رویه همیشگی خود که از تندروی جلوگری میکند، بخواهد به پایداری نزدیک شده و نسبت به دولت تندتر موضعگیری کند تا به تعبیری دل پایداریها را بهدست بیاورد. بنابراین معتقدم اینکه موتلفه بخواهد پایداری را نزدیک کند، بخواهد از مواضع سنتی خود که سالیان سال آن را اعلام کرده، عدول کند. موتلفه امروز هم کاملا یک حزب میانهرو است. *پس شما معتقدید موتلفه فضای جدیدی را برای خود تعریف نکرده است؟ خیر. من چنین تحلیلی ندارم. *اشارهای هم به این موضوع داشته باشید که حزبی موتلفه با ساختاری که دارد، چطور نتوانست در دورههای انتخاباتی گذشته موفقتر عمل کند؟ موتلفه یک تفکرات قدیمی نسبت به تحولات سیاسی جامعه دارد و قرار هم نيست که روشهای خود را تغییر بدهد. بنابراین موتلفه را در یک برش زمانی سال ۶۵ با ۷۵ تا ۸۵ نگاه کنیم، یک رویه دارد. این در حالی است که مسلما اقتضائات سیاسی جامعه در ۳۰سال پیش با ۱۰سال پیش و با الان متفاوت است. موتلفه خیلی تمایلی به این بازنگری که متناسب با شرایط روز-البته با سیاستها و استراتژی کلی خودش- باشد، ندارد. موتلفه اینکه بخواهد نسبت به شرایط روز تاکتیکها و روشهای خود را تغییر کند، اعتقادی ندارد. بنابراین با همان شکل سابق باقی مانده است. موتلفه در روشهای انتخاباتی همان روشهایی را امروز استفاده میکند که ۳۰سال پیش هم استفاده میکرد. این در حالی است که اقتضائات بسیار تفاوت کرده است. کلا موتلفه حزبی نیست که جوانان- حتی جوانان به شدت اصولگرا- بخواهند خیلی به آن تمایل داشته باشند. جوانان خیلی معتقد و مصر اصولگرا ممکن است جذب تشکیلات دیگری حتی تیپ فکری احمدینژاد شوند، اما به موتلفه گرایش پیدا نمیکنند که این محل سوال و ایراد است. اگر نگاه کنیم، جوانگرایی در موتلفه بسیار کم است. چرا که روشهای آن به روز و متناسب با مقتضیات زمانه نیست. *خیلیها گفتهاند مواضع اخیر موتلفه در اثر فقدان مرحوم عسگراولادی در حزب موتلفه است. آیا چنین چیزی موضوعیت دارد و آیا حزب موتلفه خواسته بعد از آقای عسگراولادی در تاکتیکها و روشهای خود تغییراتی ایجاد کند؟ همان طور که اشاره کردم، من هیچگونه تغییرات جدی در استراتژی و تاکتیکهای حزب موتلفه نمیبینم. شاهدم هم همان چندماه آخر عمر مرحوم عسگراولادی است. ایشان در ماه آخر عمرشان نسبت به مساله حصر و ۲ نفری که در حضور حضور دارند، نظرات خاص و ویژهای را مطرح کردند. موتلفه بهخاطر همان ساختاری که داشت، جلوی پیر خود یعنی آقای عسگراولادی ایستاد. این نشاندهنده آن است که موتلفه ظرفیت یک تحولات خاص ولو از سوی یک چهره شناخته شده ماننده عسگراولادی نداشت و ندارد. موتلفه تا این حد دارای ساختار ثابت و بسته است که جلوی عسگراولادی ایستاد و حتی آقای عسگراولادی مصاحبه کرد که اگر سایرین ناراحت هستند، ایشان از حزب خارج میشوند. اما موتلفه تغییراتی در خود ایجاد نکرد. حال اگر حزب موتلفه در زمان خود ایشان تغییری در خود ایجاد نکرد، چه لزومی دارد الان در ساختار خود تغییراتی دهد و به ساختار تندرو تغییر رویه بدهد. *موضوعی که شما اشاره کردید، خلاف آن نیست که عناصر تندرو و چهرههایی که مواضع تندی دارند بتوانند وارد شورای مرکزی شده و فعالیت داشته باشند؟ آیا شما اطلاعی در دست دارید که اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه تغییر کرده و یا چهرههای موسوم به تندروی به شورای مرکزی حزب موتلفه آمده باشند... *یا اینکه اعضایی که مواضع تند خود را بهخاطر حضور آقای عسگراولادی مطرح نمیکردند ولی الان میدان را مناسب طرح این موضوعات دیدند؟ اینها چه کسانی هستند؟ شورای مرکزی موتلفه مشخص هستند. همهشان چهرههای قدیمی با همان تفکرات خاص خودشان هستند. آقای حبیبی است، آقای بادامچیان است، آقای جاسبی است، آقای انبارلویی است، اینها هستند. بنابراین چهره جدیدی نیست که بگوییم بعد از درگذشت مرحوم عسگراولادی وارد شورای مرکزی شده یا قبل از آن بود ولی الان میخواهد جلوی بقیه بایستد تا بتواند موتلفه سنتی را به موتلفه تندرو تبدیل کند، ما چنین کسی را شاهد نیستیم. تحلیلهایی که بیرون میشود، بیشتر ذهنی بوده و مبتنی بر واقعیت نیست. اینکه موتلفه تندرو میشود و به پایداری نزدیک میشود و... واقعیت نداشته و تحلیل در اتاق در بسته است و واقعیت خارجی ندارد. به اعتقاد بنده موتلفه، همان موتلفه قدیمی است. منبع: همشهری ماه