کامران لنکرانی: بیانات رهبری از جنس آینده‌نگری است

آنچه رئیس‌جمهوری در افتتاحیه نمایشگاه کتاب در ضرورت توجه به زبان انگلیسی گفتند، از جنس توجه به «وضع موجود» بود و آنچه رهبری در همین خصوص در روز معلم فرمودند از جنس توجه به فرصتها و آینده سازی است.

کد خبر : 519367
خبرگزاری فارس: کامران باقری لنکرانی استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی شیراز در یادداشتی با عنوان «آینده‌نگری؛ تمایز رهبری با دیگران» به بررسی شرایط آموزش در کشورمان پرداخت.
در بخشی از این یادداشت آمده است:‌ آنچه رئیس‌جمهوری در افتتاحیه نمایشگاه کتاب در ضرورت توجه به زبان انگلیسی گفتند، از جنس توجه به «وضع موجود» بود و آنچه رهبری در همین خصوص در روز معلم فرمودند از جنس توجه به فرصتها و آینده سازی است.
متن کامل این یادداشت در ادامه می‌آید:
اداره هر واحدی از خرد تا کلان، از خانواده تا سازمان، استان، کشور یا نهاد بین المللی احتیاج به مدیر دارد. مدیر باید با در نظر گرفتن اقتضایات، امکانات و ماموریت ها، اقدامات روزمره را شکل دهد و برای دستیابی به اهداف آن مجموعه، برنامه ریزی، تلاش مثمر و مستمر و پایش و نظارت داشته باشد. در حدیثی زیبا از وجود مقدس پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله الزامات موفقیت مدیر امانت داری و خیرخواهی معرفی شده اند. البته معلوم است که هر کسی در هر منصبی قرار می‌گیرد باید دانش آن جایگاه را داشته باشد اما پس از دانش، موفقیت مدیر در گرو امانت داری و خیرخواهی برای همه افراد تحت پوشش حوزه مسئولیتیش است. اگر کسی امانت دار و خیرخواه باشد، اصولاً در کاری که وارد نیست، ورود پیدا نمی‌کند؛ به خصوص اگر شایسته تر از او حاضر باشد.
از دیگر سو، همه ما خبر داریم که در گوشه و کنار مدیرانی در رده های مختلف هستند که امانت دار نیستند و به جایگاه مدیریتی چون طعمه می‌نگرند و دارایی های آنها یا اطرافیانشان و یا هر دو، قبل و بعد از دوران مدیریتی تفاوتی چشمگیر می یابد. اما بسیار از مدیران هم در جایگاه مدیریت خیانت به مردم نمی‌کنند و از مدیریت، به عنوان فرصت ثروت اندوزی سوء استفاده نمی‌کنند. اما از همین گروه که خیانت در امانت نکرده اند، برخی آفت دیگری می یابند و آن، فقدان خیرخواهی برای مردم است. مدیری که بر مردم به واسطه قبول منصب، منت می‌گذارد و مثلاً حقوق خود را با دلالان بازار آزاد مقایسه می‌کند و چون کم حقوق می‌گیرد ولی وقت می‌گذارد، در خود احساس بزرگی و منت می‌کند، بالاخره در یک جا دچار اشکال می‌شود؛. یا کسی که در تصمیمات مدیریتی به جای توجه به مصلحت عام و خیر خواهی برای دین و دنیای مردم، نگاه به ماندگاری در قدرت پیدا می‌کند و تلاش دارد تا همه را به نحوی راضی کند تا بعداً هم به او اقبال داشته باشند، دچار آشوبناکی در اداره امور شده و تصمیمات متناقض می‌گیرد یا اصلاً تصمیم نمی‌گیرد. چرخش مدیریت و تلاش برای ماندگاری در مقام، یا حتی کوشش برای اینکه نام نیکی از آنها بر جای بماند، آنها را به روزمرگی می‌کشاند.
خطر این فقره اخیر چنان بزرگ است که در روایات، علاقه به نامداری و آوازه و شهرت، به عنوان یکی از سخت ترین مخاطرات شیطانی مورد سرزنش قرا گرفته است. کمی دقت در رفتار رسانه ای برخی از مدیران، این را به خوبی نمایان می‌کند و در مقابل، رفتار آنها آنجا که دوربینی نیست، یا صدا به گوش کسی نمی‌رسد و شبکه‌های اجتماعی هم چیزی ننوشته اند، نشانگر تعهد آنها به خیرخواهی برای مردم است.
اما همان متعهدین به خیرخواهی نیز درگیر روزمرگی هستند و این روزمرگی، دغدغه را از حفظ هویت جمعی و استفاده از خرد سازمانی به رفع مشکلات نمایان بعضاً بدون نگاه به آینده معطوف می‌نماید. این جمله را به ویژه در سه سال اخیر زیاد شنیده ایم که مشکلات امروز مربوط به سو عملکرد دولتهای قبل است. هرچند بخشی از این گزاره درست است اما دو نکته مهم را نباید فراموش کرد:
مسئولیت مدیر فعلی حل مشکلات است ولو این مشکلات ریشه در قبل داشته باشند و نکته دوم اینکه مدیر نباید خود تصمیمی بگیرد که مشکلات بیشتری را ایجاد کند؛ بلکه فراتر از این، مدیر باید از امروز به نحوی برنامه ریزی و اقدام کند که آینده را نیز پربار و پرثمر کند. بسیار شنیده‌ایم که آینده سرنوشتی محتوم نیست و باید «آینده» را ساخت نه آنکه تسلیم «وضع موجود» شد.
آنچه رییس محترم جمهوری در افتتاحیه نمایشگاه کتاب در ضرورت توجه به زبان انگلیسی گفتند، از جنس توجه به «وضع موجود» بود و آنچه رهبری در همین خصوص در روز معلم فرمودند از جنس توجه به فرصتها و آینده سازی است.
نگاهی به فراوانی زبانهای مادری در جهان نیز می‌تواند بحث را روشن‌تر کند. پرشمارترین زبان مادری جهان در حال حاضر، «چینی ماندارین» با نزدیک به یک میلیارد نفر است و برای مجموعه زبانهای چینی، این رقم به بیش از یک میلیارد و 200 میلیون نفر می‌رسد. در جهان امروز فقط 360 میلیون نفر زبان مادری‌شان انگلیسی است، در حالی‌که در حدود 40 کشور جهان از مجموعه نزدیک به 200 کشور، یگانه زبان رسمی آنها انگلیسی اعلام شده که در اغلب آنها، انگلیسی زبان اصلی یا مادری مردم نیست؛ اما متاثر از سیطره استعماری قرون قبل، زبان رسمی آنها انگلیسی اعلام شده است. حتی در انگلستان، دو زبان رسمی ویلزی و انگلیسی وجود دارد. فراوانی سایر زبانهای مادری به شرح زیرند: اسپانیولی 405 میلیون نفر، عربی 300 میلیون نفر، مجموعه زبان های هندی و اردو -که مشترکات زیادی دارند اما رسم الخط متفاوت- 460 میلیون نفر، پرتقالی حدود 215 میلیون نفر، بنگالی 210 میلیون نفر، روسی 170 میلیون نفر، ژاپنی 125 میلیون نفر، آلمانی 105 میلیون نفر، فرانسوی 79 میلیون نفر و فارسی 80 میلیون نفر.
اما علی‌رغم این آمار در زبان مادری، حدود 1.5 میلیارد نفر از جمعیت بیش از 7.4 میلیارد نفری جهان با زبان انگلیسی آشنا هستند. در نیمه قرن بیستم بیشتر مقالات علمی به زبان آلمانی بودند اما در طی سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، به مرور تفوق زبان انگلیسی به عنوان زبان علمی و مورد اقبال تثبیت شد، به نحوی که هم اکنون بیش از 80 درصد مجلاتی که در یکی از نمایه های مشهور بین المللی فهرست می‌شوند، به زبان انگلیسی هستند. در ایران خودمان، اساتید قدیمی مهندسی به زبان آلمانی و اساتید قدیمی طبیعیات از جمله طب و همچنین اساتید قدیمی حقوق به زبان فرانسه آشناتر بودند تا انگلیسی. درست است که وضعیت فعلی، نشانگر تفوق زبان انگلیسی در مقالات علمی است اما پیشینه این وضعیت به 70 سال هم نمی رسد.
تفاوت نگاه آینده ساز و روزمره در همین جا معلوم می‌شود. اگر ما شرکای علمی دیگری غیر از آمریکا پیدا کنیم، می‌توانیم از هژمونی سلطه‌گر علمی متأثر از صهیونیسم خارج شویم؛ موضوعی که در سخنرانی روز بعثت ریاست محترم جمهوری نیز به خوبی به آن اشاره شد؛ آنجا که رییس محترم جمهوری، بین انتشار بی مزد ومنت علم در سراسر جهان توسط مسلمین در قرون ماقبل رنسانس، با تبختر و کم فروشی علمی فعلی غربی‌ها مقایسه کردند.
حتی اگر به اقتصاد و ثروت‌آفرینی هم نگاه کنیم، خروجی «اولویت های آموزش زبان دوم» متفاوت خواهد بود. اگر ما بخواهیم بازارهای نوین اقتصادی داشته باشیم، یادگیری بسیاری از زبانهای دیگر که متکلمین پر شمارتری از انگلیسی دارند و کشورهایی که به آن زبانها سخن می‌گویند برای خرید محصولات ایران آماده ترند، برای پیشبرد صادرات بهتر خواهد بود. اهمیت ارتباط گیری و بازاریابی با زبان مادری مشتری، در تثبیت صادرات، بر کسی پوشیده نیست.
اینکه ما با شرایط فعلی، چگونه خود را تطبیق دهیم لازم است؛ اما فراتر از آن، باید به «آینده» نگریست و برای ساختن آن، از هم اکنون اقدام کرد و فرصتهای نو و میدانهای جدید ایجاد کرد. این همان تفاوت بارز رهبری با مدیریت اجرایی است. این رهبری است که با رصد شرایط جهانی و توجه به پیشینه تاریخی و ظرفیت های موجود، بن بست ها را می‌گشاید و نوآورانه، ظرفیتهای جدید برای کشور و ملت بازتولید می‌کند. نقش مدیریت اجرایی کشور در تدبیر امور جاری، نقش محوری است اما بی توجهی به راهگشایی های رهبری او را در گردونه حوادث منفعل می‌کند. تجربه تلخ گذشته نشان داده که کپی برداری از الگوهای قدیمی و تجربه شده دیگران -که ممکن است در گذشته ها رونقی برای کشوری به بار آورده بوده و بی توجهی به شرایط پویای جهانی، اغلب نه تنها گره‌گشایی نکرده، بلکه معضلات جدیدی را نیز به همراه آورده است.
موضوع زبان خارجی و تفاوت این دو نگاه بهانه ای بود که تا بر اهمیت توجه به رهنمودهای رهبری تاکید کنیم؛ نباید این سخنان را به تفنن شنید و کار خود کرد؛ عمل به این توصیه ها می‌تواند مسیر فراروی ما را متحول کند.
در مقوله اقتصاد فریاد دردمندانه این بزرگمرد که به ویژه نگران اقشار ضعیف و موج بیکاری جوانان است، دیگر به تواتر رسیده و هنوز الگوی پیشنهادی ایشان که مبتنی بر اقتصادی درون‌زا و برون‌گراست به اقدام نزدیک هم نشده؛ و آنچه ملاحظه می‌شود مجدداً حرکت سینوسی بین کنترل تورم و نقدینگی و رکود ناشی از قفل منابع و در عین حال خلق پول توسط بانک هاست. توقع رونق با سرمایه گزاری خارجی در شرایط فعلی و به صورت کوتاه مدت میسور نیست و آثار مترتب بر آن، به ویژه بر الگوی مصرف و بازار کار ایران احتیاج به پایش دقیق دارد. اما رفع مشکل واحدهای تولیدی تعطیل یا در معرض تعطیلی، حذف دیوانسالاری در مجوزها اعم از مجوزهای واردات مواد اولیه و صادرات و اعتماد به مردم و باز کردن فضای کسب و کار برای همه به ویژه اقشار تحصیل کرده و حمایت کارشناسی و مالی از آنها، اقداماتی هستند که هم اکنون می‌توانند به اجرا درآیند.
در عرصه سیاست خارجی نیز چنین است؛ اگرچه برخی ضرورتها ما را به پذیرش برجام رساند، اما اگر در این عرصه منفعل باشیم، میدان را واگذار خواهیم کرد و این، با اصل قرانی «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» هرگز سازگار نیست.
همدلی مدیریت با اهداف ترسیمی رهبری برای بالندگی کشور ضروری است؛ نباید مدیر به دلیل روزمرگی، به این نوآوری ها بی توجهی کند بلکه باید به مثابه وظیفه‌ای ملی و دینی برای اجرایی شدن آنها برنامه ریزی و اقدام کند وگرنه در گردش سریع وقایع، همیشه منفعلانه متأثر از موجهای ساخته شده توسط دیگران خواهد بود.
کاش عظمت سخنان این مرد بزرگ را می‌فهمیدیم و با عمل به هنگام به آنها قدرشناس بودیم.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: