سرنوشت تلخ در انتظار عروسک‌های محبوب +تصاویر

شاید همه ما که در کودکی پای بسیاری از قصه‌ها می‌خوابیدیم، از سازندگان کارهای عروسکی این انتظار را داشتیم که حداقل یکی از این افسانه‌هایمان را از تک بعدی به فضایی سه بعدی بیاورند تا جذابیتش دوچندان شود. اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه روز به روز از آمار این تولیدات هر چند معمولی نیز کم شد.

کد خبر : 608151
خبرگزاری فارس: یک تخته اسفنج فشرده دو متری، سیم مفتول، شلنگ کولر، پارچه مخملی، یک قوطی رنگ و کمی موی مصنوعی به همراه چند دکمه مشکی همه آن چیزی است که از کودکی ما را سرگرم کرده بود. بعد از ظهور تلویزیون و تاسیس شبکه نوپایی مثل شبکه دو سیما که اغلب برنامه‌هایش پیرامون کودک و خردسال بود، مدتی کارتون‌هایی به یاد ماندنی از همین شبکه و شبکه یک پخش شد و مسئولین سیما در شرایطی که حس خلا ای در رابطه با برنامه‌های این رنج سنی کردند، به سرعت به سمت تولید آثار عروسکی گرایش پیدا کردند. از معروف‌ترین این افراد باید به مرضیه برومند و ایرج طهماسب و حمید جبلی اشاره کرد که تا الان نیز این روند را ادامه داده و در حیطه ساخت کارهای عروسکی حرف اول را می‌زنند. دهه شصت و هفتاد آنتن تلویزیون مملو از برنامه‌ها و مجموعه‌های عروسکی بود. تا جایی که بسیاری از کودکان با فانتزی که این آثار برایشان آورده بود به شدت انس گرفته بودند. اما در برخی موارد دایره مخاطبان این عروسک‌ها از کودک به نوجوان و جوان و حتی بزرگسال هم می‌رسید و گاهی شاهد پیگیری بزرگسالان نیز بودیم. ترانه تیتراژ و شعرهایی که در خلال برنامه خوانده می‌شد به ایجاد رابطه محکم کودک و سازندگان نیز کمک می‌کرد. اما در میان همه کارهای عروسکی که در این سالها ساخته شد، سرنوشت برخی از آنها به نوعی کاملا مجهول باقی ماند و عاقبت به خیر نشدند. با فعالان این حرفه که صحبت می‌کنیم برخی عدم خلاقیت را در این موضوع دخیل می‌دانند و برخی اختلاف‌های بین گروهی را. بعضی غرور بیش از حد آنها را عاقبت به خیر نکرد و عده‌ای هم در رقابت نتوانستند موفق عمل کنند. اما شاید همه ما که در کودکی پای بسیاری از قصه‌ها می‌خوابیدیم، از سازندگان کارهای عروسکی این انتظار را داشتیم که حداقل یکی از این افسانه‌هایمان را از تک بعدی به فضایی سه بعدی بیاورند تا جذابیتش دوچندان شود. اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه روز به روز از آمار این تولیدات هر چند معمولی نیز کم شد.
مدرسه موش‌ها و عروسک‌هایی انگشتی «مدرسه موش‌ها» هنوز هم یکی از خاطر انگیزترین کارهای عروسکی است که بعد از محبوبیت در تلویزیون پا به سینما گذاشت. این در شرایطی بود که محبوبیت نسخه تلویزیونی این اثر بیشتر از سینمایی آن بود. وارد شدن به دنیای موش‌هایی بامزه که هر کدام یک ویژگی منحصر به فرد داشتند از نقاط قوت این سریال و فیلم سینمایی بود. همانطور که از تولید اولین نسخه این سریال که حدود 11 قسمت بود، گذشت، کم کم به تعداد عروسک‌ها افزوده شد. در ابتدا کپل و عینکی و بعدها دم باریک،‌ نارنجی، سرمایی، دم دراز،‌ گوش دراز، خوشخواب و ... به عروسک‌های این مجموعه عروسکی اضافه شدند و همچنین گربه‌ای به نام اسمش را نبر که شخصیت منفی این گروه بود و رویارویی موش‌ها با او نکاتی آموزشی را برای کودکان رقم می‌زد. حمید جبلی، ایرج طهماسب و جمعی از بهترین‌های سینما و تلویزیون در آن زمان گروه عروسک گردان و صداپیشه‌های این اثر را تشکیل داده بودند. موش‌های سری اول عروسک‌هایی بسیار کوچک بودند که به راحتی در دست عروسک گردان‌هایشان جا می‌گرفتند و به اصطلاح عروسک‌هایی انگشتی بودند. اما رفته رفته که تعداد این عروسک‌ها بیشتر شد،‌ بر حجم و بزرگی‌شان نیز افزوده شد و به اندازه بزرگتر رسید.
لوکیشن‌های این عروسک‌ها عمدتا پشت تپه‌های یک روستا و یا پشت نیمکت بود و جلوه‌های ویژه بصری هنوز در آن زمان با تکنیک کروماکی یا همان پرده سبز آشنا نبود -که مثل سکانس فرار مشکی از دست اسمشو نبر در دامنه کوه در «شهر موش‌ها 2»- ضمن اینکه عروسک در حال بازی کردن است، عروسک‌گردان را از عروسک حذف کند. اما دو سال پیش مرضیه برومند به تهیه کنندگی منیژه حکمت دست به تولید نسخه سینمایی «شهر موش‌ها» زد و با وجود آمار فروش بالایی که داشت، نتوانست در بخش قصه به خوبی عمل کند و محبوبیت نسخه تلویزیونی را ادامه دهد.
هادی هدی و تیتراژی به یاد ماندنی یکی دیگر از برنامه‌های کودک و نوجوان که در سال 64 از شبکه دو سیما پخش شد، «هادی و هدی» بود. شخصیت اصلی این قصه، پسربچه‌ای به نام هادی بود که به همراه خواهرش هدی داستان‌هایی را برای کودکان دهه شصتی به تصویر می‌کشیدند. هرچند عروسک‌های این مجموعه تلویزیونی زیاد با کیفیت نبودند و اغلب بچه‌ها آنها را از قاب سیاه و سفید تلویزیون‌های قدیمی تماشا می‌کردند، اما در همان مدیوم خاطره‌های خوبی را برای کودکان برجای گذاشتند تا جایی که کودکان دیروز با شنیدن نام هادی و هدی مصرع ابتدایی ترانه تیتراژ را با خود زمزمه می‌کنند: عروسکا! عروسکا! کجایید؟ مادربزرگ! هادی! هدی! بیایید بیایید... پنج عروسک اصلی در این برنامه با تکنیک بونراکو (توسط عروسک‌گردان‌های سیاه‌پوش در فضای سیاهی که پشت عروسک‌ها قرار دارد) بازی داده می‌شدند. با اینکه در آن زمان تکنیک ساخت عروسک دستکشی و به اصطلاح فک زن در بین برنامه‌های عروسکی به کار می‌رفت، اما اردشیر کشاورز در تولید «هادی و هدی» عروسک‌های پارچه‌ای را استفاده کرده بود که فک زن نبودند و حتی دست عروسک‌گردان داخل بدنشان نمی‌رفت و فضای استودیوی برنامه را بیشتر شبیه به خیمه شب بازی و تئاترهای عروسکی کرده بود. اما با این حال با همان امکانات محدود،‌ هادی و هدی و خانواده‌شان و همان آق بابا صاحب بقالی محله همه و همه برای کودکان آن زمان جذابیت داشت. خونه مادربزرگه؛ پیرزنی که ما به ازای بیرونی داشت در بین مجموعه‌های عروسکی، «خونه مادربزرگه» یکی از پرمخاطب‌ترین‌های آن زمان بود. مرضیه برومند کارگردان این اثر در یکی از گفت‌وگوهایش از خلق شخصیت مادربزرگه گفته بود و اینکه در همان روزهایی که پیشنهاد ساخت سریال کودکی را داشته به طور اتفاقی پیرزن مهربانی به نام ننه حلیمه را در شهر بندر انزلی می‌بیند و او را به عنوان شخصیت اصلی داستانش انتخاب می‌کند. از قضا ننه حلیمه در خانه کلی حیوان نگهداری می‌کرده که همان‌ها به مخمل،‌ آقا حنایی و گل باقالی خانم، نوک سیاه و نوک طلا، نبات، هاپوکومار و حلزونِ قصه «خونه مادر بزرگه» تبدیل شدند. اگر اغراق نکنیم اغلب کودکان دهه شصتی به شوق دیدن «خونه مادر بزرگه» جمعه‌ها از خواب بیدار می‌شدند و منتظر شروع شدن سریال محبوبشان با تیتراژی می‌شدند که همه عروسک‌ها با هم یکصدا می‌خواندند: خونه مادر بزرگه هزار تا قصه داره، خونه مادربزرگه شادی و غصه داره...
برومند در همان سال 66 در ساخت عروسک‌هایش تکنیک عروسک‌های نمایشی را ترجیح داده بود و با کمک طراح دکور از هر فضایی که می‌توانست بهترین استفاده را کرده بود. برای مثال حیاط خانه، پشت ایوان، لب پنجره از بهترین لوکیشن‌هایی هستند که مناسب قرار گرفتن عروسک‌گردان بودند. «مخمل» همان گربه تنبل و خسته که همیشه به دنبال فرصتی برای خواب و یا استراحت بود، از همه حیوان‌های «خونه مادربزرگه» معروف‌تر بود تا جایی که در آن سالها اگر می‌خواستند به فردی لقب تنبلی را بدهند او را با نام مخمل صدا می‌کردند. بعد از مخمل «گربه‌های آوازه‌خوان» و «پنگول» هر کدام به نوعی از کاراکتر گربه استفاده کردند، اما همچنان مخمل در صدر محبوبیت قرار دارد. این مجموعه درست مقارن با زمان موشک باران مونتاژ می‌شد و افرادی که در گروه تدوین بودند فقط و فقط با عشق و علاقه به کودکان در آن بحبوهه پای میز تدوین می‌نشستند. قورباغه سبز؛ شیطنت‌هایی که همیشه ادامه داشت قورباغه‌ای سبز رنگ با چشم‌هایی قُلمبه و دست و پایی کشیده که یک دوبنده سبز رنگ به تن داشت، گاهی روی زمین راه می‌رفت و خرابکاری و شیطنت‌هایی داشت و گاهی در بغل علیرضا توپچیان بود که با یکدست قورباغه را بازی می‌داد و در عین حال هم با این عروسک صحبت می‌کرد و خرابکاری‌هایش را رفع و رجوع می‌کرد. «قورباغه سبز» پایه گذار سبکی جدید از عروسک گردانی در تلویزیون بود که عروسک از پشت میز به خیابان و صحبت با مردم رفته و گهگاهی نیز در خانه و کنار توپچیان دیده می‌شد. اما این مجموعه تلویزیونی در نیمه‌های راه و در سال 65 به دلیل تصادف و فوت ناگهانی توپچیان نیمه کاره رها شد.
سنجد؛ عروسکی با جمله معروف «برمی‌گردم!» پسربچه شیطان و بازیگوشی که با صدای ظریف نگار استخر عجین شده همان سنجدی بود که با جمله برمی‌گردم! به یکباره از مقابل دوربین غیب می‌شد و با دهانی گشاد که تا حلقش هم دیده می‌شد تعجب می‌کرد. خالق این عروسک بامزه محمد اعلمی بود و اوایل دهه 70 نگار استخر برای اولین بار عروسک‌گردان، صداپیشه و بازیگری مقابل یک عروسک را به عهده داشت و هر سه این کارها را به صورت همزمان انجام می‌داد. اما بعد از سری دوم و سوم بخش عروسک‌گردانی به فرد دیگری سپرده شد، محمد اعلمی، پیمان فاطمی و ... از افرادی بودند که سنجد را جان بخشیدند. حتی تا همین دو سال پیش نیز سنجد در قالب برنامه‌ای برای آموزش کودکان در استفاده از نیروی برق روی آنتن شبکه دو بود و با گروهی به نام نیبا هر روز مهمان بچه‌ها بود. مدتی است که از سنجد خبری نیست و شاید دلیلش عدم حضور صداپیشه (نگار استخر) در ایران باشد.
گوش تا به تایی که فانتزی را وارد دنیای کودکان کرد «زی زی گولو » یا همان «تا به تا» کاراکتری فضایی و عجیب و غریبی بود که برای همه کودکان فانتزی جدیدی داشت و آنها را به دنیای عروسکی جدیدی دعوت می‌کرد. عروسکی صورتی رنگ با شکل و شمایلی ساده اما عجیب (گوش، دست و پای تا به تا) که معلوم نبود از کجا آمده و می‌خواهد به کجا برود. در اصل او آرزوی برآورده شده مادرخانومی با بازی لیلی رشیدی و آقای پدر (امیرحسین صدیق) بود که حسرت بچه‌دار شدن داشتند. زی زی گولو مرتب عاشق نام کاملش (زی زی گولو، آسی پاسی دراکوتا تا به تا) بود و در غیر اینصورت عصبانی می‌شد. این موجود صورتی رنگ بسیاری از کارهای روزمره انسان را به شکل جادو و با فاصله زمانی بسیار کوتاه انجام می‌داد و به راحتی وسیله‌ها را ظاهر و یا غیب می‌کرد. زی زی گولو یکی از تنها عروسک‌هایی بود که به فراخور صحنه عروسکش کوچک و یا بزرگ می‌شد و عادل بزدوده طراح عروسک سه سایز برای تا به تای قصه مرضیه برومند (کارگردان) در نظر گرفته بود که در برخی سکانس‌ها بتواند به راحتی عروسک را جای دهد و دچار محدودیت نشود. در سال 73 عروسک زی زی گولو تلفیقی از پارچه و اسفنج بود که طراحی ساده‌ای داشت.
خاله قورباغه و آقا پسر عروسک قورباغه تنها عروسکی بود که در این سالها در چندین کاراکتر و چند مجموعه و فیلم از آن استفاده شد و هر کدام خصیصه بارزی برای خود داشتند. بعد از «قورباغه سبز» و در سال 66 فرشته طائرپور فیلم سینمایی «گلنار» را ساخت که خاله قورباغه یکی از دوستان نزدیک گلنار بود. بعد از آن طائرپور در سمت تهیه کننده با اضافه کردن دو عروسک قورباغه به این گروه، سریالی عروسکی ساخت. پسربچه‌ای تپل به نام «بچه جون» شخصیت اصلی این سریال بود که برای درس خواندن به شهر رفته بود و مادرش مدام دلتنگ بود و سعی می‌کرد با پذیرایی از تعدادی مهمان‌های در راه مانده جای خالی پسرش را پر کند.
چرا؛ عروسکی که محو شد! معروف ترین عروسک دهه 80 سیما پسری پرسشگر به نام چرا بود. علامت سوالی آبی روی سر این عروسک باعث می‌شد هر کودکی از فاصله دور به سمت تلویزون کشانده شود و از آن جالب‌تر سوال‌هایش بود که مدام از خاله زیبا می‌پرسید. شعر معروفی هم داشت با این مصرع: چرا روزا نور خورشید می‌تابه؟ چرا شب تو آسمونا مهتابه؟ و ... اما مدت زیادی از محبوبیت این عروسک نگذشت که صداپیشه آن آزاده مویدی فر گروه را ترک کرد و مدتی عروسک‌گردان با صداپیشه دیگری عروسک را روی‌ آنتن برد و بعد از مدتی به طور کل عروسک چرا از آنتن رسانه ملی حذف شد. اما بعد از قریب به 10 سال چرا با صداپیشه اصلی‌اش به شبکه پنج برگشت، اما نتوانست مثل گذشته محبوب باشد.
پنگول، گربه‌ای در راستای دو گربه قبلی سومین گربه‌ای که بعد از مخمل و گربه‌های آوازه خوان به کارهای عروسکی راه پیدا کرد، پنگول بود. گربه‌ای شیطون و پر هیاهو که در سال‌های اولیه ظهورش مخاطبان بسیاری را در برنامه رنگین کمان پیدا کرد. شوخی‌های گاه و بی گاه این گربه چست و چابک که کمتر بویی از تنبلی برده بود، برای چند سال، رنگین کمان را دیدنی کرد.
مجید دلبندم با دستانی دراز و زبانی عجیب و غریب عروسکی با شمایل آدم اما با دست‌هایی دراز که حتی تا فاصله یک کیلومتر آن طرف‌تر هم می‌رسید و می‌توانست کارهایی که شاید از دست آدم‌های عادی برنمی‌آید را به راحتی انجام دهد. این ویژگی او شاید وام گرفته از کارتون «گجت» بود و جمله معروف دست‌های پرتوان برسید به داد این ناتوان. یوسف تیموری، زیبا بروفه، بهراد خرازی و مجید صالحی از بازیگران این مجموعه عروسکی بودند که در کنار مجید جان دلبندم که علاوه بر دست‌های درازش، بسیاری از کلمات را به اشتباه تلفظ می‌کرد، بازی می‌کردند. مجید صالحی علاوه بر بازی در نقش خودش، صداپیشه مجید دلبندم نیز بود.
شکرستان عروسکی و سیر صعودی عروسک‌های انیمیشن شکرستان این بار سر از فضای سه بعدی درآوردند و با همت موسسه صبا و گروهی از بهترین‌های کار عروسکی پا به سرزمین شکرستان گذاشتند. این بار قصه‌هایشان فانتزی‌تر شده تا عروسک‌ها مانور بهتری را در سوله‌ای بزرگ داشته باشند. این مجموعه تلویزیونی به کارگردانی محمدفواد صفاریان پور سه شب در هفته از شبکه نسیم پخش می‌شود. طبق روال کارهای عروسکی، این مجموعه تلویزیونی نیز باید مشمول زمان شود تا بتواند با جذب مخاطب، بعد از کلاه قرمزی به یک برند تلویزیونی بدل شود.
میرکیانی: عدم خلاقیت سازندگان عروسکی، این سبک کارها را کمرنگ کرده/ توقع مخاطب بالا رفته محمد میرکیانی مدیر سابق گروه کودک و نوجوان شبکه جام جم در گفت‌وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس گفت: در ابتدا بهتر است آثار عروسکی را به چند دسته تقسیم کنم. برخی از آثار عروسکی، عروسکی محض هستند یعنی اینکه فقط عروسک‌ها در آن نقش آفرینی می‌کنند و برخی دیگر کارهای عروسکی تلفیقی هستند و آدم‌ها در کنار عروسک بازی می‌کنند. نوع دیگری از این دست کارها، ‌آثاری هستند که عروسک‌ها مکمل شخصیت‌ انسان‌ها هستند مثل برنامه‌هایی که مجری در کنار عروسک قرار می‌گیرد. وی ادامه داد: اگر بخواهیم در مرحله بررسی قرار بگیریم، تمام کارهایی که به عنوان کار عروسکی در دوره‌های مختلف روی آنتن رفتند صد درد صد موفق نبودند و خیلی از آنها هم بی نام و نشان بودند. ویژگی و نیازهای مخاطب و همچنین اتفاق‌هایی که در سطح دنیا افتاده است نیز در این قضیه دخیل هستند. مدیر گروه کودک شبکه یک و دو در ادامه با اشاره به کارهای تلویزیون در دهه شصت گفت: تلویزیون در آن سالها رسانه‌ای بی رقیب بود و در همان دهه 60 که خیلی از کارها با توفیق روبرو می‌شدند، ما فقط یک رسانه تصویری داشتیم و آنهم تلویزیون بود و مردم حتی کارهای متوسط را هم تماشا می‌کردند. اما در دوره‌های مختلف کارهای عروسکی بسیاری دیدیم که هم بسیار موفق بودند و هم ضعیف. وی در ادامه بیان داشت: با گذشت زمان، انتظار مخاطب، شناخت و سواد رسانه‌ای نسبت به کارهای عروسکی بالا رفت و سازندگان نیز نتوانستند همراه با زمان پیش بروند و توقع مخاطب را برآورده کنند و همین شد که همه خلاقیت‌هایشان را خرج کرده و به فکر چیز جدیدی نشدند. در اصل اگر کارهای عروسکی بر اساس نیازها و فرهنگ خودمان تولید شدند شیرینی خاص خود را داشتند. همچنین دوستان در عرصه رقابت نتوانستند پیش بروند. وی در ادامه عنوان داشت: در این میان اتفاق‌های جالبی هم افتاد که می‌توان به عروسک جناب خان در دهه 90 اشاره کرد. این عروسک در کنار رامبد جوان قرار گرفت و به عنوان کاراکتری مستقل به مسائل اجتماعی پیرامون و خیلی دیگر از موضوع‌ها ورود پیدا کرد و مخاطب بزرگسال نیز او را به راحتی پذیرفت. البته در این ده سال حمایت‌هایی که از کارهای عروسکی شد، یکسان نبود. برای مثال ممکن است اثر عروسکی خیلی مشهوری با هزینه بسیار بالا موفق شود و در کنار آن اصلا درست نیست که کار عروسکی معمولی‌ای را در سبد رقابت با آن قرار دهیم. اما اگر دو گروه تولید عروسکی را در کنار هم قرار داده و امکاناتی مساوی در اختیارشان قرار دهیم حالا می‌توانیم قضاوت درستی داشته باشیم. در اصل مخاطبان ما نیاز دارند که هنرمندان عروسکی به سمت افق‌های جدید برنامه سازی بروند. مدیر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بیان داشت: توجه ویژه به برخی تولیدات عروسکی باعث شد آنها موفق شوند و باقی آثار زیاد دیده نشوند. اما در تمام این سالها عروسک‌های مکملی داشتیم که در بین بچه‌ها محبوب شدند مثلا عروسک مل مل که بیش از سه سال در شبکه دو حضور داشت. یا عروسک پنگول و شکرپنیر کنار خاله شادونه با اینکه مکمل مجری بودند، اما توانستند محبوبیتی را برای خود بدست آورند. این مدیر گروه کودک و نوجوان با اعلام اینکه گزینه‌های دیگری نیز در دوام کارهای عروسکی مهم هستند نیز بیان داشت: تعداد قسمت‌های اثر نیز در موفق و ماندگار شدنش موثر است. مثل زی زی گولو، مدرسه موش‌ها، کلاه قرمزی، چشم بلبلی، بلندگوهای افسانه‌ای و ... که تلفیقی بودند. در حال حاضر 5 سال از پخش مداوم کلاه قرمزی می‌گذرد و آن را نمی‌توان با کاری که یکسال پخش شده قیاس کرد. وی در ادامه درباره کمرنگ شدن فعالیت‌های گروه‌های عروسکی در تصویر و غیر از تصویر نیز گفت:‌ در این مدت بخشی از گروه‌های عروسکی حتی خارج از فعالیت‌های صدا و سیما فعالیت کمرنگی داشتند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکی از فضاهایی بود که بهترین تولیدات عروسکی متعلق به آن بود و در نمایش عروسکی به ویژه زنده حرف اول را می‌زد. خیلی از افرادی که در تولیدات مختلف عروسکی کار می‌کنند تیم‌های مشترکی دارند که با تئاتر عروسکی آزاد و رسانه و ... نیز کار می‌کنند. تولید کارهای عروسکی در مراکزی خارج از سازمان صدا و سیما افت پیدا کرد که عمده ترینش کارهای عروسکی در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بود. حتی تئاترهای بسیار معروفی در کانون اجرا می‌شد که الان خبری از آنها نیست. می‌خواهم بگویم که همه اینها به هم مرتبطند. چراکه تولید فکر و فرهنگ برای گروه‌های سنی نوجوان و کودک مجموعه‌ای به هم پیوسته است و همه جا روی هم تاثیر می‌گذارند. اگر کاری عروسکی در رسانه رونق بگیرد،‌ در تولیدات عروسکی خارج از رسانه نیز تاثیر می‌گذارد. کانون پرورش فکری نیز اگر تولید آثار خوب و فاخری داشته باشد به طور قطع روی تولیدات رسانه ملی نیز تاثیر می‌گذارد. در نهایت اینکه فکر می‌کنم اتفاقی که افتاده است، خارج از حوزه تصمیم گیری هنرمندان بوده است و عمدتا تولید محصولات غیر بومی فضای نیازهای کودک و نوجوان را پاسخ داده است. میرکیانی ادامه داد: شاید یکی از دلایل موفقیت برخی آثار در دهه شصت بی رقیب بودنشان به شمار رود. این در شرایطی است که کودک الان منتظر نمی‌نشیند تا هفته‌ای یکبار کارتون فوتبالیست‌ها از تلویزیون پخش شود و به راحتی از سوپرمارکت آن را تهیه می‌کند و بدون محدودیت به تماشای آن می‌نشیند. این فعال فرهنگی با بیان راهکاری موثر در این زمینه نیز گفت: این همان مشکلی است که در عرصه کتاب هم وجود دارد. باید فکر کنیم با این همه رقیب برای دوام این آثار چه کنیم؟ تولید کننده‌های ما در کارهای عروسکی در همه جا و رسانه ملی نیاز به بازنگری دارند تا متوجه شوند عناصر ایجاد جذابیت در آثار عروسکی با توجه به در نظر گرفتن بسته متنوعی از محصولات فرهنگی برای این قشر سنی چیست؟ به عقیده من اولین گزینه در این میان متن قوی است و باید این را بدانیم که در عصر حاضر متن‌های ساده موفق نخواهد بود. وی درباره مجموعه «کلاه قرمزی» نیز عنوان داشت: مخاطب «کلاه قرمزی» فعلا مخاطب عام است. دوره‌ای بود که این عروسک فقط عروسکی مکمل مجری بود، اما الان به شدت به تعداد عروسک‌های این مجموعه اضافه شده و موضوعاتش فراتر از موضوع‌های کودک است و فکر هم نمی‌کنم سازندگانش مدعی تولید محصولی مختص کودک باشند و با گذر زمان از کودک دورتر و دورتر شدند. سردبیر مجله سوره نوجوانان در ادامه گفت: فکر می‌کنم تیم‌های عروسکی قدرتمند زیادی داریم که باید توانایی‌هایشان کشف شود. کلاه قرمزی هم تا هر زمانی که بتواند باید به تولیدش ادامه دهد چراکه نیاز مخاطب است. در حال حاضر جشنواره سیمای استان‌ها در حال برگزاری است و بخش عمده‌ای از محصولات کودک کارهای عروسکی است که باید مورد توجه قرار بگیرند و مدیران علاوه بر این زمان خوبی برای پخش به آنها اختصاص دهند، مثل ایام نوروز. وی درباره حمایت مسئولین از اینگونه آثار نیز بیان داشت: بودجه‌ای که به کلاه قرمزی و سایر محصولات عروسکی می‌دهند قابل قیاس با یکدیگر نیست. برخی کارها برند می‌شوند و وقتی ما از کلاه قرمزی حمایت می‌کنیم، در اصل از فکر تولید کارهای عروسکی حمایت کردیم. اما در کنار همه اینها اگر از تیم‌های عروسکی دیگر حمایت نکنیم عمر رسانه‌ای کارهای موفق کوتاه می‌شود و به تکرار می‌افتد و همینطوری تا ابد هم نمی‌توانیم برای موفقیت اثری عروسکی به کاری اضافه کنیم. در کنار اینها لوکیشن کار عروسکی بر خلاف فیلم و .. لوکیشن محدودی است و اگر مدام عروسکی به کاری اضافه شود از عناصر دیگر زده می‌شود و دیگر نمی‌توانند قصه بسازند و مخاطب تمرکزش را برای درک مفاهیم از دست می‌دهد و موضوع اصلی گم می‌شود. وی ادامه داد: برای اینکه ساختار و شخصیت‌های کلاه قرمزی ماندگار شوند باید در کنار این تیم از گروه‌های دیگر هم حمایت شود و مدیران برای تولید کاری خوب سخت گیری‌های لازم را داشته باشند. چراکه متن خوب شاکله هر کاری است و در کارهای عروسکی کم دیده می‌شود به این دلیل که منابع تولید محتوایمان کم است. میرکیانی درباره عدم حضور شخصیت‌های کهن ادبیات داستانی ایران در کارهای عروسکی نیز گفت: در رمان تن تن و سندباد که نوشته خودم بود، شخصیت‌هایی مثل نخودی، پهلوون پنبه و .. را وارد کردم. ما می‌توانیم عروسک‌های خوبی مثل نخودی، سند باد، علاالدین، پهلوون پنبه، علی بابا، رستم، سهراب و ... را در کارهای عروسکی وارد کنیم که تولید این آثار باز هم به خلاقیت سازندگان آنها بستگی دارد. وی در ادامه افزود:‌ هر چه تنوع محصولاتمان بیشتر شود، به نیاز نوع جویی مخاطب پاسخ بهتری خواهیم داد و عمر رسانه‌ای کارهایمان طولانی‌تر خواهد شد. به عقیده من باید گروه‌های متنوع عروسکی داشته باشیم که هر کدام زمان مشخصی را برای پخش داشته باشند، برای مثال فلان گروه پخش‌شان فقط در فصل تابستان باشد و یک سال برای همان تابستان فکر کنند و ایده طراحی کنند. سردبیر برنامه قصه ظهر جمعه درباره ماهیت عروسک‌های نمایشی نیز گفت: یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های عروسک این است که به شدت انعطاف پذیر است و می‌توان در خلق آن از فانتزی بسیاری استفاده کرد. اما در این میان متاسفانه سازندگان آثار ما خیلی اهل مطالعه نیستند. میرکیانی با اشاره به موفق ترین نمونه کارهای عروسکی در این سالها نیز بیان داشت: همانطور که در ابتدا نیز گفتم، هر کدام از این آثار را باید در دسته بندی خودش قیاس کرد. تلفیقی‌ها با هم، عروسکی محض با هم و مکمل‌ها با هم باید در یک دسته بندی باشند. از طرفی اگر بخواهیم در طول 30 سال همه اینها را کنار هم بگذاریم باز هم نمی‌توان قضاوت درستی داشت، آنهم به این دلیل که در تمام این سالها شرایط رسانه ما یکسان نبوده و رقیبی هم نداشته است. برای مثال در گذشته اگر مجری حرف هم می‌زد همه مخاطبان آن را می‌دیدند،‌ اما الان اینطور نیست و حتی شنیدن حرف‌های مجری از حوصله مخاطب خارج است. وی ادامه داد: در چنین شرایطی توفیق یا عدم توفیق رسانه‌ها تحت تاثیر متغیرهای تعریف ناپذیر قرار می‌گیرد. برای مثال برنامه‌ای خیلی موفق می‌شود و به یکباره موجی در دنیا راه می‌اندازد، ‌اما هیچ کس آن را نمی‌بیند. میرکیانی ضمن اشاره به نوستالژی عمیقی که مردم با اغلب کارهای عروسکی دهه 60 و 70 دارند نیز گفت: به طور طبیعی بخشی از زندگی ما در خاطره‌هایمان خلاصه شده است. ممکن است بچه‌های بیست سال آینده زمانی که یاد جناب خان بیفتند، حتی گریه هم بکنند و این طبیعی است. اما معتقدم در حال حاضر نه تنها دیدن برخی از کارهای قدیمی جذابیت سابق را ندارد بلکه در جایگاه آن شبکه نیست که این محصولات تکراری را برای بارها پخش کند. برای مثال عروسک‌هایی که با مفتول سیمی بازی داده می‌شوند دیگر برای بچه‌ها حذابیت نخواهند داشت. وی استفاده از فعالان و افراد قدیمی‌ در این عرصه را ضعف مدیریت دانشت و افزود:‌ این ضعف مدیریت ما است که فضا را برای همه افراد باز نمی‌گذارند. از طرفی تهیه کننده‌ها نیز به دنبال تحویل کاری بی دردسر هستند و به سمت افرادی می‌روند که امتحان خود را در این زمینه پس داده‌اند. برای مثال بارها شنیده‌ام که عروسک گردانی و عروسک‌سازی اغلب برنامه‌ها را به دست افرادی ثابت می‌سپارند. درست است که این افراد به اصطلاح کار کشته هستند، اما بد نیست که هر از گاهی کارها به دست جدیدترها سپرده شود و آنها نیز هم تنوع در تولیدات ایجاد کنند و هم توانایی‌شان را نشان دهند. میرکیانی درباره مجموعه عروسکی «شکرستان» که تنها مجموعه عروسکی جدی حال حاضر تلویزیون است، گفت: این مجموعه هنوز به زمان نیاز دارد و نمی‌دانم کارهایی که مخاطب از تولید انیمیشنی آن اشباع شده، چقدر می‌تواند در ژانر عروسکی موفق باشد.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: