«ماجرای نیمروز» و مهدویان ستاره‌ساز

ماجرای نیمروز اگر آنچنان که می‌گویند، خوب ساخته شده باشد؛ می‌تواند مهدویان را به یکی از مهم‌ترین استعدادهای این سال‌های سینمای ایران و رقیبی سرسخت برای سایر مدعیان سیمرغ جشنواره فجر تبدیل کند. استعدادی که مراحل فیلم‌سازی را با صبر و حوصله فراوان طی کرد و یک شبه به موفقیت نرسید.

کد خبر : 611185

سرویس فرهنگی فردا؛ مازیار وکیلی: تا قبل از جشنواره سال گذشته، کمتر کسی محمد حسین مهدویان را می‌شناخت. در رزومه کاری او تنها نام چند مستند به چشم می‌خورد که مهم‌ترینشان «آخرین روزهای زمستان» بود. مستندی که علی‌رغم کیفیت بالایی که داشت آن‌طور که باید توسط مخاطب عام دیده نشد. مستندی که تصاویر آن آرشیوی به نظر می‌رسید. اما نکته شگفت‌انگیز ماجرا همین جا بود، تصاویر فیلم با دقت بالا و جزئیات کامل بازسازی شده بود.

مهدویان برای روایت زندگی شهید حسن باقری از شکل تازه‌ای از مستند استفاده کرده بود. قالب داکیو درام، قالبی بود که کمتر در سینما و تلویزیون ایران شناخته شده بود. آخرین روزهای زمستان یک فیلم داستانی بود که طوری ساخته شده بود که مستند به نظر می‌رسید. قالب داکیودرام با این‌که در جهان قالب شناخته شده‌ای برای فیلم‌سازی است، اما در ایران چندان مورد استفاده قرار نگرفته است. ساخت یک فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی در چنین قالبی کار بسیار سخت و پرزحمتی است. احتیاج به بازسازی دقیق واقعیت دارد، بازسازی وقایع و تاریخ وقوع داستان فیلم باید به قدری دقیق باشد که بیننده در مستند بودن فیلمی که می‌بیند شک نکند. کاری که مهدویان در آخرین روزهای زمستان انجام داد، یک ریسک تمام عیار بود.

مهدویان، در آخرین روزهای زمستان قدم در مسیری گذاشته بود که اگر در پیمودن آن مسیر ذره‌ای اشتباه می‌کرد کل کار نابود می‌شد. چنین ریسکی در تلویزیون محافظه‌کار ایران بسیار خطرناک است. صدا و سیمای ما در سریال‌سازی به الگوهای امتحان پس داده عادت کرده است، این عادت باعث می‌شود تا سریال‌های ایرانی از خلاقیت تهی باشند و این عدم خلاقیت منجر به عدم جذابیت می‌شود. کارگردانانی مثل مهدویان، با انجام چنین ریسک‌هایی باعث می‌شوند خلاقیت به چرخه تولیدات صدا و سیما اضافه شود. ساختار هوشمندانه و تکان‌دهنده آخرین روزهای زمستان و شباهت عجیب بازیگر اصلی این سریال با شهید باقری باعث بهت و حیرت اهالی سینما شد. ساختار این سریال چنان دقیق بود که مثل یک بمب کوچک میان منتقدان و اهالی سینما ترکید و همه را مشتاق ادامه فعالیت‌های این کارگردان جوان کرد.

اما آخرین روزهای زمستان باعث شهرت فراگیر مهدویان نشد. به نظر می‌رسید مهدویان احتیاج به ساخت اثر بلندپروازانه‌تری دارد. اثری که در عین جذابیت، زمینه لازم را برای بروز خلاقیت‌های تکنیکی مهدویان مهیا کند. «ایستاده در غبار» بدل به چنین فیلمی شد. فیلمی عجیب و نو که نمونه مشابهی در سینمای ایران نداشت. آخرین روزهای زمستان علی‌رغم تمام تلاش‌هایی که مهدویان برای بازسازی واقعیت کرده بود، یک ضعف عمده داشت و آن ضعف این بود که همچنان از قالب مصاحبه با نزدیکان شهید به عنوان یک حربه دستمالی‌شده استفاده می‌کرد. این استفاده نابه‌جا باعث شده بود از تاثیر و ضرب صحنه‌های بازسازی شده کاسته شود. وجود این مصاحبه‌ها باعث می‌شد ریتم فیلم اُفت کند و در روند تماشای سریال توسط بیننده اختلال ایجاد شود. اما در ایستاده در غبار مهدویان با حذف کامل تمام عناصر مزاحم در سیر روایت فیلم، یک داکیو درام کامل ساخته بود. صداهایی که مهدویان روی تصاویر شگفت‌انگیز و مستندنمای فیلمش استفاده کرده بود یا واقعی بودند یا نریشن. این ریسک بزرگ جواب داد و فیلم به نمونه‌های مستند پخش شده از جبهه‌ها بسیار نزدیک شد. شباهت ایستاده در غبار چیزی فراتر از یک شباهت صرف به واقعیت بود. فیلم خود واقعیت بود!

ایستاده در غبار در جشنواره فیلم فجر سر و صدای زیادی کرد، تماشاگران را بهت‌زده کرد و منتقدان یک صدا لب به ستایش این فیلم گشودند و در نهایت سیمرغ بلورین بهترین فیلم به عنوان مهم‌ترین جایزه جشنواره به ایستاده در غبار رسید. در اکران هم ایستاده در غبار شگفتی آفرید و با توجه به ساختار خاص‌پسند و سختش به فروش میلیاردی رسید. پس از موفقیت همه جانبه ایستاده در غبار، همه منتظر بودند تا ببینند فیلم بعدی مهدویان چیست. مهدویان خیلی زود فیلم بعدی‌اش را کلید زد. از خط قصه فیلم اینطور استنباط می‌شود که با فیلمی به شدت پیچیده و سخت طرف هستیم. «ماجرای نیمروز» چه در ساختار و چه در مضمون فیلم پیچیده‌ای به نظر می‌رسد.

ماجرای نیمروز که هم‌نام شاهکار وسترن زینه‌مان است می‌تواند یکی از شگفتی‌های جشنواره امسال باشد. اگر مهدویان توانسته باشد توانایی‌هایی که در آثار قبلی‌اش بروز داده در این فیلم هم بروز دهد ما شاهد یکی از مهم‌ترین فیلم‌های جشنواره خواهیم بود. فیلم‌هایی که می‌تواند در بخش‌های اصلی از جمله کارگردانی و فیلم‌نامه کاندیدا شود و هم در بخش‌های فنی جوایز را درو کند. از طرف دیگر این فیلم هم می‌تواند مهدویان را تا قله بالا ببرد و هم می‌تواند او را از جایگاه کنونی‌اش پایین بکشد. باید منتظر ماند و دید فیلم مهدویان به کدام مسیر می‌رود. آیا این فیلم او را به اوج می‌برد یا در مسیر فیلم‌سازی‌اش اختلال ایجاد می‌کند؟

ماجرای نیمروز اگر آنچنان که می‌گویند، خوب ساخته شده باشد؛ می‌تواند مهدویان را به یکی از مهم‌ترین استعدادهای این سال‌های سینمای ایران و رقیبی سرسخت برای سایر مدعیان سیمرغ جشنواره فجر تبدیل کند. استعدادی که مراحل فیلم‌سازی را با صبر و حوصله فراوان طی کرد و یک شبه به موفقیت نرسید.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: