قالیباف با «نواصولگرایی» به دنبال تغییر در روش اصولگرایان

محمدباقر قالیباف یکی از دو کاندیدای نهایی جبهه اصولگرایان در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اخیراً در نامه ای سرگشاده خطاب به «جوانان انقلابی و دلسوز ایران عزیز» به بیان برخی نقطه نظرات خود درخصوص عملکرد جبهه اصولگرایان و لزوم تغییر در روش های این جبهه پرداخته است.

کد خبر : 704567
سرویس سیاسی فردا؛ یحیی رضوانی*: محمدباقر قالیباف یکی از دو کاندیدای نهایی جبهه اصولگرایان در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اخیراً در نامه ای سرگشاده خطاب به «جوانان انقلابی و دلسوز ایران عزیز» به بیان برخی نقطه نظرات خود درخصوص عملکرد جبهه اصولگرایان و لزوم تغییر در روش های این جبهه پرداخته است. اما این نامه و پیشنهادات آن البته در عمل چندان مورد قبول قاطبه جریان اصولگرایی قرار نگرفت.
محمدباقر قالیباف از فرماندهان سابق سپاه پاسداران، فرمانده اسبق نیروی انتظامی و پرسابقه ترین شهردار تهران، سه مرتبه در جریان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری در سال های 84، 92 و 96 شرکت داشت ولی در هیچکدام از آنها موفقیتی کسب نکرد. قالیباف در جریان انتخابات اخیر به همراه ابراهیم رئیسی یکی از دو کاندیدای نهایی اصولگرایان بود که تا آخرین روزهای رقابت‌ها نیز در صحنه ماند اما در نهایت بنا بر تصمیم جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) به نفع رئیسی کنار رفت.
این کناره‌گیری قالیباف به نفع رئیسی البته حواشی مختلفی هم داشت اما به هر ترتیب که بود، در ایام انتخابات از ظهور و بروز آنها جلوگیری شد.
حالا با پایان رقابت های انتخاباتی که به شکست اصولگرایان و پیروزی مجدد حسن روحانی انجامید، محمدباقر قالیباف با انتشار نامه ای سرگشاده به بیان برخی نقطه نظرات خود درباره ادامه مسیر اصولگرایان و انتقاد به روش های گذشته پرداخته است.
او در این نامه، تصمیم‌گیری در رأسِ جریان اصولگرایی را دچارِ اختلال دانسته و می‌گوید: «اصول‌گرایی باید با حفظِ مبانی و ارزش‌هایِ انقلابیِ جمهوریِ اسلامی، حرکت در راستایِ «نو‌اصول‌گرایی» را هرچه زودتر آغاز کند.»
به کار بردن واژه «نو اصولگرایی» از سوی قالیباف مبین این است که او روش های گذشته این جریان (ازجمله تشکیلات جمنا) را هدف قرار داده و معتقد است برای به دست آوردن اقبال مردمی در انتخابات های آتی، باید راهی نو در پیش گرفت.
قالیباف البته فراز ابتدایی خود را با انتقادات به دولت مستقر و پیروز در انتخابات آغاز کرده و معتقد است که دولت فعلی به طور مشخص در حل معضلات اقتصادی ناکارآمد است.
او همچنین با کنایه نسبت به دولتی ها و شخص روحانی، بر این باور است که آنها برای فرار از انتقاد و به حاشیه بردن معضلات و ناکارآمدی اقتصادی، دعوای سیاسی درست می کنند و در عین حال، سعی می کنند انتقادات را با توجیه پایان رقابت های انتخاباتی نادیده بگیرند.
« ناکارآمدی در حلِ معضلاتِ اقتصادی، گذرانِ زندگی همراه با آرامشِ خاطر را برای بسیاری از مردم، روز به روز دشوارتر می‌کند و این در حالی است که عده‌ای می‌خواهند برای فرار از مسئولیت و پاسخگویی، هرگونه انتقادی را با نسبت دادن به رقابت‌هایِ انتخاباتی نادیده گرفته و کم اهمیت جلوه دهند؛ هر زمان که به سودشان باشد به رقابت‌هایِ انتخاباتی ارجاع می‌دهند و هر زمان که به ضرر‌شان باشد می‌گویند رقابت تمام شده است.»
تلاش دولتمردان برای آنچه قالیباف آن را «کوبیدن بر طبل حاشیه سازی و ایجاد شکاف در حاکمیت و اداره کشور» بجای پرداختن به مشکلات کلان اقتصادی می‌داند، بخش دیگری از انتقادات او به دولت در فراز ابتدایی این نامه است.
این فراز از نامه البته نه عجیب است و نه غافلگیر کننده و قطعاً منظور نظر نگارنده آن نیز نیست.
قالیباف حرف اصلی خود را آنجایی شروع می کند که به بیان برخی انتقادات از دوستان خود در جریان اصولگرایی می‌پردازد.
او در این بخش از مخاطبان این نامه می پرسد که وقتی ناکارآمدی دولت زمینه را برای تغییر در وضع موجود در افکار عمومی کاملاً مهیا کرده بود، چه عواملی باعث شد که ما این فرصت بزرگ را همانند گذشته از دست بدهیم و در عمل اجازه بدهیم با تثبیت مدیریت خسته، بسته و زاویه دار با گفتمان انقلاب اسلامی و منافع ملی، 4 سال دیگر در بیم و نگرانی سپری شود؟
به نظر می‌رسد منظور قالیباف در این بیان، تشکیلاتی است که در ایام انتخابات با حضور برخی بزرگان اصولگرایان با نام «جمنا» شکل گرفت.
این تشکیلات یکی از تجربه های تقریباً تکراری جریان اصولگرایی بود که با تصمیم برخی از بزرگان آنها شکل گرفت و در یک فرایند غیر مردمی (تشکیلاتی) چند نامزد برای حضوردر انتخابات ریاست جمهوری انتخاب و در نهایت 2 نفر آنها در صحنه باقی ماندند.
با تصمیم همین جریان بود که محمدباقر قالیباف نیز در روزهای آخر به نفع ابراهیم رئیسی کنار کشید. هرچند این ائتلاف دقیقه نودی هم نتوانست برای اصولگرایان دستاوردی داشته باشد.
البته در اینجا باید گفت که به هرحال میزان رای کاندیدای اصولگرایان (حدود 16 میلیون رای) آن هم در رقابت با نامزد دولت مستقر می تواند یکی از دستاوردهای این انتخابات برای جریان شکست خورده باشد چرا که تاکنون هیچ رقیبی در انتخابات ریاست جمهوری نتوانسته به چنین میزان رایی دست پیدا کند.
اما به هرحال شکست در انتخابات علی رغم تلاش بزرگان جبهه اصولگرایی باعث شد تا در پایان رقابت ها انتقاداتی به این سازوکار صورت بگیرد که نمونه بارز آن همین نامه قالیباف است.
قالیباف در ادامه نامه خود با طرح یک سؤال، به جان کلامش می‌پردازد؛ آنجا که می‌گوید:
« برای اصلاح این روندی که سالهاست ادامه دارد و باعث شده جمهوری اسلامی نتواند در دوران پس از دفاع مقدس حتی یک دولت کارآمد در حل نیازهای مادی و معنوی مردم و نزدیک به افق آرمان‌های انقلابِ اسلامی را تشکیل دهد، چه باید کرد؟»
قالیباف با طرح این سوال درواقع تز جدید خود مبنی بر تغییر در روش ها و کنش های جریان اصولگرایی را مطرح می کند و کلام خود را از قول برخی جوانان و مخاطبین خود این گونه بیان می کند: «در گفتگو با شما جوانانِ مؤمن، دلسوزِ انقلاب و نظام و کشور، جواب‌هایِ متعددی در پاسخ به این دغدغه‌ها شنیده‌ام که نشان می‌دهد بسیاری از شما دلیلِ شکست‌های اخیرِ جریانِ اصول‌گرایی، در جلبِ نظرِ مردم در انتخابات را، نتیجه اشکالاتِ ساختاری، رویکردی و عملکردیْ در سطوحِ کلان و خُرد می‌دانید.»
او سپس نتیجه می گیرد که «تغییر اساسی در نحوه کُنش جریان اصولگرایی» یکی از مطالبات اصلی امروز جوانان مؤمن و دلسوز انقلاب و کشور است.
قالیباف «دوستان اثرگذار» را به «خود انتقادی» فرا خوانده و در عین حال تفسیری سیاسی از «آتش به اختیار» ارائه داده و نوشته است:
«امیدوارانه، فعالانه و آتش‌ به‌ اختیار وارد صحنه شوید و منتظرِ اقداماتِ از بالا به پایین در جریانِ اصولگرایی نباشید، زیرا تحلیلِ رفتارهایِ پس از انتخاباتِ برخی دوستان نشان می‌دهد تصمیم‌گیری در این مورد در رأسِ جریان همچنان دچارِ اختلال است.»
در واقع این بخش از نامه قالیباف می تواند گلایه‌ای از تصمیم جمنا در کنار گذاشتن او به نفع ابراهیم رئیسی هم باشد.
شهردار تهران اگرچه سعی کرده با این تز خود، تحولی در نگرش، شیوه سیاست ورزی، گفتمان و چهره های جریان اصولگرایی به وجود آورد اما به نظر می رسد به دنبال پررنگ کردن نقش خود در رأس این جریان نیز بوده است هرچند احتمالاً قاطبه اصولگرایان فعلاً ابراهیم رئیسی را بجای قالیباف می پسندند.
نامه قالیباف البته اقدام مهمی بود اما مهمتر از آن واکنش هایی است که از سوی اصولگرایان به آن نشان داده خواهد شد.
البته برخی از این واکنش ها حتی پیش از این رخ داد.
مثلا حسین شریعتمداری در همان روزهای ابتدایی پس از رقابت های انتخابات ریاست جمهوری در سرمقاله کیهان اینطور نوشت: «احتمال جدی وجود دارد که از سوی یک جریان خاص، تلاش پیگیر وبی وقفه ای برای مقابله با این جهش ( جریان اصولگرا) بکار گرفته شود. جریان یاد شده در اولین گام سعی در القای این توهم دارد که اردوگاه انقلابیون باید در آموزه های خود تجدیدنظر کند! این درحالی است که آرای 16 میلیونی آقای رئیسی با توجه به شرایطی که بدان اشاره شد حاکی از پیروزی مثال زدنی این گفتمان است و نشان می دهد گفتمان مزبور وارد ریل اصلی خود شده و ادامه درخشانی در پی دارد.»
این اظهارات و نیز عدم استقبال گسترده اصولگرایان از تز قالیباف (علیرغم پرداختن مبسوط به اخبار و نظرات ابراهیم رئیسی) گواه این است که شاید اصولگرایان هنوز هم برای عبور از روش های گذشته خود چندان آماده نشدند و این نامه قالیباف شاید تنها ضربه کوچکی برای شکستن این سد محکم باشد.
البته گام دوم قالیباف در آینده هم می تواند تاثیرگذار باشد.
*پایگاه بصیرت
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: