چرا دختران پیشاهنگ آموزش بازکردن قفل و هک رایانه میبینند؟
لارا گنونگ سیم فلزی را داخل قفل کرده بود و داشت دندانههای داخل قفل را بررسی میکرد. این پیشاهنگ هفدهساله با چهرهای گرفته گفت: «دارم حسش میکنم. خیلی نزدیکم.»
کد خبر :
838598
لارا گنونگ سیم فلزی را داخل قفل کرده بود و داشت دندانههای داخل قفل را بررسی میکرد. این پیشاهنگ هفدهساله با چهرهای گرفته گفت: «دارم حسش میکنم. خیلی نزدیکم.» این حرف توجه استاد قفلبازکنی، کلی رابینسون، را به او جلب کرد. آنها در اردوی سایبری کالج کالین، بیرون از دالاس، مستقر هستند. رابینسون به اینجا آمده است تا دختران جوان را تبدیل کند به متخصصان امنیت اطلاعات. او دو سال است که این برنامهی قفلبازکنی را در جلسهی ماهانهی انجمن هکرهای دالاس آموزش میدهد و در کنفرانس امنیت اطلاعات نیز جزو ارائهدهندگان است. اما آموزش بازکردن قفل و هک رایانه و پارهکردن دستبندهای پلاستیکی و گشودن دستبندهای فلزی اتفاق جدیدی است. رابینسون به گنونگ گفت: «اگه گیره را رها کنی، دندانهها سر جاشون برمیگردند. یه نفس عمیق بکش و یه دقیقه آروم بگیر. به خودت بگو این فقط یه قفله.» چند دقیقه بعد، فریاد پیروزمندانهی شاگردش بلند شد و معلوم شد که توانسته قفل را باز کند.
هککردن به قصد خیر این اردوی سایبری یکهفتهای برای اولین بار در این منطقه برگزار میشود و در کل کشور هم جزو اولینها است. نشان مخصوص گذراندن دوره به زودی بر پیراهن این دختران آویخته میشود. سازمان دختران پیشاهنگ، همراه با شرکت امنیتی شبکهی پالو آلتو، در تابستان امسال، از نشانهای رسمی امنیت سایبری برای دختران پیشاهنگ پردهبرداری میکند.
این اردوها خط مقدم جنبشی است که میخواهد برای دختران پیشاهنگ مجرایی فراهم آورد تا بتوانند در رشتههای علوم، مهندسی، و ریاضی صاحب شغل شوند. خانم رابینسون میگوید: «امیدوارم بتوانم به دختران جوان نشان بدهم که این توانایی را دارند که در این زمینه تبدیل به مدیران قابلی بشوند. این کار خیلی فراتر از صرف نشستن پشت رایانه است.»
میان قفلبازکردن و هک رایانه بیش از آنچه فکرش را بکنید ارتباط وجود دارد. از هر دو مهارت هم میتوان در راه خیر استفاده کرد و هم در راه شر؛ و قفلبازکنها، مثل هکرها، قفلها را با زورزدن باز نمیکنند. هر دو مهارت نیاز به دقت و ریزبینی دارد.
بدیهی است که به ساکنان اردوگاه این نکته گوشزد میشود که بدون اجازه سراغ قفلی که مال خودشان نیست نروند، و به آنها گفته میشود که مهارت هککردن فقط باید در راه خیر استفاده شود، یعنی در راه حفاظت از مردم دربرابر هکرهای «کلاه سیاه». اما این آموزشها فراتر از اخلاقیات است. این آموزشها برای بازکردن چشمان آنها به روی فرصتهای شغلی آینده است.
آماندا دوکوئت، مدیر مارکتینگ سازمان دختران پیشاهنگ تگزاس، میگوید: «دختران جوان با بحران روبهگسترش اعتمادبهنفس روبهرو هستند، بهخصوص وقتی که صحبت از رشتههای علوم و مهندسی و ریاضی و پیداکردن شغل در این رشتهها است. سازمان دختران پیشاهنگ، بهعنوان بزرگترین مجری آموزش رهبری، وظیفهی خودش میداند که این کمبود را جبران کند.»
محافظان حمایلدار پروفسور ویلیام ویتنی استاد کالج کالین و طراح اردوهای سایبری است. او طرف قرارداد شهرداریهایی است که میخواهند سایتهای آب و برق و... را از دسترس هکرها در امان نگه دارند. درحالیکه دختران روی قفلها کار میکردند او به ما گفت: «من در وسط یک پروژهی تست نفوذ به یک نیروگاه هستم. واقعیتش، بعد از اینجا باید بروم آنجا.» دورهی تحصیلی در اردوگاه سایبری ویتنی با سختافزار شروع میشود، البته منظور قفل و شاهکلید نیست. او قبل از هر چیز، دانشآموزاناش را با نظریههای الکترونیک آشنا میکند و طریقهی اتصال فیزیکی رایانهها را به آنها آموزش میدهد. او میگوید: «اونها میگن، ما فکر میکردیم اومدیم اینجا که کامپیوترها را هک کنیم. اما نمیشه بدون دونستن اینکه جزءجزء این چیزها چطور کنار هم قرار میگیرند هککردن را یاد بگیرید.»
آموزش هککردن در یک شبکهی کوچک داخل یک اتاق کوچک انجام میشود. پیشاهنگها برای یادگیری مهارتهای هککردن از نرمافزار تست نفوذ کالی لینوکس استفاده میکنند. دخترها یک لپتاپ و اتصالی به سرور مرکزی دارند. آنها در این کلاس با بعضی از شیوههای معمول سوءاستفاده و روشهای مقابله با آنها آشنا میشوند. ویتنی میگوید: «هککردن کار سختی است اگر کارهایی را که باید انجام بدهید انجام داده باشید. این را از من داشته باشید و وقتی رفتید خانه، به پدرومادرتان هم آن را یاد بدهید.»
یک بخش از برنامهی کلاس این است که بچهها متوجه بشوند اگر اطلاعاتشان را بدون حفاظت روی سرورهای عمومی قرار بدهند، دیگران به چه مقدار از آنها دست پیدا میکنند. نمایش این قضیه تاثیر چشمگیری میگذارد: ویتنی فقط از روشهای قانونی استفاده میکند و بااینحال میتواند به عکس، موسیقی، و دیگر اطلاعات افراد غریبه دست پیدا کند. میگوید: «وقتی من بتونم این اطلاعات را گیر بیاورم، یعنی که در دسترس همه هست.» برای مایکلا لارنس سیزدهساله این یک گام زودهنگام رو به آینده است. از او پرسیدیم که وقتی بزرگ شد میخواهد چه کار کند. او بدون لحظهای تردید گفت: «مهندس روباتیک». او میداند که کدنویسی و تجربهی عملی در این اردوی سایبری باعث میشود رویایش رنگ واقعیت به خود بگیرد، اما او درسهای عملی دیگری هم در طول این هفته گرفته است.
او نهتنها با نحوهی بازکردن قفلها آشنا شد، وقتی دید که چگونه یک آدم غریبه میتواند عکسهای یک نفر دیگر را باز کند، نگاهش به دنیای رایانه هم عوض شد. «من باید نکات امنیتی را بیشتر رعایت کنم؛ و حتماً پسوردهای پیچیدهتری انتخاب کنم.»