تشکیل پرونده تخلف برای ۲ وزیرِ سابق

کد خبر: 1015368

"خصوصی‌سازی در ایران شکست خورد." این گزاره مورد قبول همگان است، اما دلیل این شکست، سیاست های کلی اصل ۴۴ است یا "دولتمردانی" که طی همه این سالها تا آنجایی که از دستشان برآمده، اصل ۴۴ را نقض کردند.

تشکیل پرونده تخلف برای ۲ وزیرِ سابق

خبرگزاری تسنیم: چالش خصوصی سازی در اقتصاد ایران یه یکی از موضوعات مورد توجه نمایندگان مجلس، دستگاه قضایی و مجموعه‌های نظارتی و به طور کلی عموم مردم قرار گرفته است. از سیاست‌های اصل ۴۴ به عنوان یک نقطه عطف در مورد خصوصی سازی ایران یاد می‌شود و بسیاری از کارشناسان معتقدند، بند‌های اصلی این سیاست‌های ابلاغی بسیار مترقی بوده، اما در حوزه اجرا با مشکلات فراوان و عملا با یک انحراف نسبی مواجه شده است. بررسی اهداف خصوصی سازی، واکاوی دستاورد‌ها و نتایج واگذاری‌های گسترده بنگاه‌های دولتی در ایران، نگاه به آینده و تعیین تکلیف بنگاه‌های اقتصادی بحران‌زده از جمله مواردی است که در پرونده «اصل ۴۴؛ زشت یا زیبا؟» در خبرگزاری تسنیم، پیگیری می‌شود. در همین راستا میزگردی با حضور آقایان علی اکبر کریمی و روح الله ایزدخواه از اعضای کمیسیون صنایع و معادن مجلس یادزدهم در تسنیم برگزار شد.

در قسمت اول این میزگرد، نقش نظارتی مجلس و ظرفیت تقنیی موجود در خصوصی سازی‌های گذشته و به طور کلی بررسی کلی از فضای کلان خصوصی سازی از سوی دولت ایران و سازمان خصوصی سازی بحث و بررسی شد. رونمایی از تشکیل پرونده در دیوان محاسبات برای دو وزیر حاضر در هیئت عالی واگذاری و انحراف گسترده از بند‌های سیاست اصل ۴۴ از جمله نکات مهم مطرح شده در این میزگرد است.

تسنیم: پس از جنگ تحمیلی و در دوران سازندگی توجه سیاست گذار به واگذاری بخشی از بنگاه‌های بزرگ دولتی جلب شد. امروز بسیاری نسبت به خصوصی سازی‌های انجام شده در دولت‌های مختلف معترض بوده و ریشه انحراف در واگذاری‌ها را به اولین مقطع خصوصی سازی در اقتصاد ایران مرتبط می‌دانند. آیا خصوصی سازی در ایران دوران‌ها و برهه‌های مختلفی را سپری کرده است و با تحولات چشم گیری تقنینی، نظارتی و عمکلرد مواجه بوده یا شاکله خصوصی سازی در ایران یک مسیر مشخص را طی کرده است؟

کریمی: ساختار حاکمیت و دولت به گونه‌ای است که دولت در طی دهه‌های مختلف حتی قبل از انقلاب عمده سرمایه‌گذاری‌های تولیدی را به اتکای درامد‌های نفتی در اقصا نقاط کشور انجام داده است، طی چند دهه دولت، مالک صد‌ها بنگاه اقتصادی، تولیدی و... شده است. از طرف دیگر بعد از پیروزی انقلاب مالکیت واحد‌هایی که صاحبان آن‌ها فرار کرده بودند در اختیار سازمان دولتی صنایع ملی ایران قرار گرفت. بعدتر سازمان توسعه صنایع معدنی در وزارت صنایع ایجاد شد. در نهایت دولتی در سال‌های بعد از جنگ شکل گرفته بود که عمده دستگاه‌ها تعداد زیادی شرکت در زیر مجموعه خود داشتند.

در اوایل دهه ۷۰ اولین قانون مهم قانون واگذاری سهام به ایثارگران و کارگران تصویب شد. در ادامه یک ستاد به ریاست معاون اول در ریاست جمهوری برای مدیریت آن ایجاد شد. در سال ۱۳۷۵ واگذاری بنگاه‌ها به بخش خصوصی در دستور کار قرار گرفت. توجه داشته باشیم که در آن دوره بورس خیلی فعال نبود. بر این اساس عمده واگذاری‌ها به روش مذاکره و مزایده محدود شده بود. بررسی‌ها نشان می‌دهد بخش مهمی از واگذاری‌ها در آن برهه از طریق مذاکره انجام شده است. همین موضوع باعث شکل گیری پرونده‌های زیادی در دستگاه قضایی کشور شد. همین امر باعث شد مجلس شورای اسلامی برای ورود دقیق‌تر به چالش خصوصی سازی مصمم شود تا واگذاری‌ها قانون‌مند شود.

* در سه برهه خصوصی سازی در ایران چه گذشت؟ /کارخانه‌هایی که مذاکره‌ای به اقوام مسئولان واگذار شد

پس از عبور از دوره اول، در مرحله دوم با ابلاغ سیاست‌های اصل ۴۴، قانون سیاست‌های کلی اصل ۴۴ در مجلس تصویب شد، در ادامه نیز سازمان خصوصی به عنوان زیر مجموعه وزارت اقتصاد تاسیس شد. در این دوره هر چند روش مزایده برای واگذاری وجود داشت، اما با توجه به ضابطه‌مند شدن و قانون‌مند شدن واگذاری‌ها توجه به سازوکار بورس جدی‌تر شد.

در این دوره هیئت عالی واگذاری متشکل از دستگاه‌ها و قوای مختلف نیز تشکیل شد، لازم به ذکر است، سازمان خصوصی سازی به عنوان سازمان متولی هدایت در هیئت مذکور حضور داشت.

اما مرحله سوم خصوصی سازی در کشور از سال گذشته کلید خورده است، که در این دوره روش واگذاری به بورس منحصر شده و از سال ۹۸ روش جدید واگذاری از طریق‌ای تی اف‌ها نیز در دستور کار قرار گرفت. در این دوره شاهد رشد قابل توجه بازار سرمایه بوده‌ایم. سال ۹۸ یک نقطه عطف در فرایند خصوصی سازی بوده، اما هنوز آثار و تبعات این مرحله جدید در اقتصاد ایران را نمی‌دانیم. بایستی منتظر ماند و نتایج این تغییرات را در اقتصاد ایران و خصوصی سازی بررسی کرد.

در بحث آسیب شناسی باید دقت کرد که تعداد قابل توجهی از واحد‌های دولتی در سالیان متوالی دهه ۷۰ به روش مذاکره‌ای واگذار شد، یا در موارد زیادی واحد‌های اقتصادی مرتبط با دولت به مدیران یا وابستگان آن‌ها با توجه به شناختی که از ارزش واحد‌های مذکور داشتند، واگذار شد.

* دولت در خصوصی سازی دنبال درآمد بود، نه بهره وری

کارخانجات زیادی به این ترتیب واگذار شدند، اما همانطور که اشاره کردید، یک نکته‌ای که در سه مرحله خصوصی سازی باید به آن توجه شود بحث هدف دولت از خصوصی سازی است. به نظر میرسد اولین هدف دولت از خصوصی سازی کسب درآمد بوده است. در طی سنوات گذشته همواره یک ردیف مشخص برای درآمد دولت از محل واگذاری‌ها پیش بینی شده است. هدف دولت می‌تواند موضوع اصلاح ساختار باشد. بر این اساس وظایف حاکمیتی در اختیار دولت باید باقی بماند و وظایف تصدی گری به مردم واگذار شود. این در حالی است که در موضوع اصلاح ساختار بایستی تصدی گری در اختیار افرادی قرار گیرد که بهتر این وظیفه را انجام دهند. هدف سوم نیز افزایش بهره وری در واحد‌ها و بنگاه‌های تولیدی بوده است. در این حوزه نیز باید دید بنگاه‌ها در اختیار چه کسانی قرار گرفته است که بتوانند بهره وری بنگاه‌های مهم اقتصادی کشور را افزایش دهند.

* ایزدخواه: تفاوت فاحش و انحراف گسترده در اهداف سیاست‌های اصل ۴۴ و عملکرد دولت‌ها

تسنیم: یکی از جدی‌ترین ابهامات در مورد خصوصی سازی واگذاری‌های غیر شفاف و فرا قانونی در سنوات اخیر بوده است. این درحالی است که از سال ۸۴ سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی ابلاغ شده بود. سوال جدی که در این جا مطرح می‌شود این است که ارزیابی دقیقی از همخوانی سیاست‌های مذکور با عملکرد دولت‌ها وجود دارد؟

ایزدخواه: خصوصی سازی در ایران بایستی با اهداف مذکور در سیاست‌های اصل ۴۴ سنجیده شود، نکته اول اینکه در هیچ کجای سیاست‌های مذکور موضوع درامد زایی و جبران کسری بودجه دولت مطرح نشده است. بررسی دقیق و جزئی سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی و عملکرد دولت‌ها نشان می‌دهد، عملا یک تفاوت فاحش و انحراف گسترده میان سیاست‌های ابلاغی و نتیجه‌ای که امروز با آن مواجه هستیم ایجاد شده است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد، عمده اهداف سیاست‌ها محقق نشده است، آیا خصوصی سازی‌ها در ایران بر مبنای عدالت اجتماعی و گسترش مالکیت عمومی بوده است، آیا ارتقای کارآیی بنگاه‌ها بعد از خصوصی سازی محقق شده یا شاهد راکد شدن بنگا‌ها هستیم. همچنین باید به این سوال پاسخ داده شود سهم تعاونی‌ها و اشتغال جدید ایجاد شده از محل خصوصی سازی به چه نحوی بوده است؟ بررسی‌ها نشان میدهد، سهم تعاونی‌ها در خصوصی‌سازی‌ها بسیار محدود بوده و از طرف دیگر اشتغال بسیاری از بنگاه‌های واگذار شده با چالش جدی رو به رو شده است.

خصوصی سازی یک سیاست زیر بنایی و تغییر ساختاری است که قابل مقایسه با سیاستی مثل افزایش نرخ بهره نیست. این تغییر ریل باعث جا به جایی ماهوی می‌باشد که به هیچ عنوان نباید نگاه پولی، مالی و درآمدی به آن داشت. در سیاست‌های کلی اصل ۴۴ نقش تعاونی بسیار پررنگ است. در بند ب به صراحت به موضوع تعاونی‌ها و تقویت ان‌ها اشاره شده است. بر اساس سیاست‌های مذکور تعاونی‌های سهامی عام بایستی تشکیل و پشتیبانی می‌شدند، اما عملکردی در این حوزه وجود ندارد.

* ۳۰ درصد درآمد خصوصی سازی باید به محرومان می‌رسید که نرسید

از سوی دیگر در بحث مصارف درآمد‌ها نیز توجه ویژه‌ای در سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی مد نظر قرار گرفته است. بر این اساس ۳۰ درصد از درامد‌های مذکور بایستی به تعاونی‌های فراگیر از سه دهک پایین جامعه (اقشار محروم) تعلق می‌گرفت که اصلا چنین موضوعی محقق نشده است. آیا در گزارشی اعلام شده است که ۳۰ درصد از درامد‌های حاصل از واگذاری‌ها در اختیار اقشار محروم کشور قرار گرفته است؟ به هیچ عنوان چنین بحثی محقق نشده است.

* بنگاه‌های واگذار شده به امان خدا رها شده‌اند

در خصوص تسهیلات ارائه شده به تعاونی‌ها، تقویت زیربنای اقتصادی در مناطق کمتر توسعه یافته یا مشارکت شرکت‌های دولتی و غیر دولتی و... چه اقدامی انجام شده است؟ این موارد اصلا دیده نمی‌شود و در نهایت به نظر میرسد عمده درآمد‌ها صرف جبران کسری بودجه شده است. در بند ۷ نیز به صراجت تاکید شده است خصوصی سازی به معنای رها سازی نیست بلکه در این سیاست‌ها تکلیف شده است نقش دولت به عنوان پشتیبان تا تحقق اهداف بالای سر بنگاه‌ها باشد. سیاست کشاورزی، صنعتی، معدنی و. برای این واگذاری‌ها وجود نداشته است. به عنوان مثال بعد از واگذاری هپکو چه سیاست حمایتی از این بخش در دستور کار قرار گرفته است؟ بنگاه‌ها به امان خدا رها شده اند و این انحراف دوم در خصوصی سازی است که سیاست گذاری مشخصی از سوی دولت برای بنگاه واگذار شده وجود نداشته است.

بحران یکی شدن ناظر و مجری در خصوصی سازی بنگاه‌های اقتصادی ایران

سازمان خصوصی سازی تنها یک اپراتور است و نباید نقش سیاست گذار را بر عهده داشته باشد. به نظر می‌رسد نقش اصلی سیاست گذاری در این حوزه باید با دستگاه‌ها و وزارت خانه‌های متولی باشد. به طور خلاصه باید تاکید کرد، از سیاست گذاری‌های فعالانه بخشی که باید اجرا می‌شد غفلت نشده است و واگذاری همه چیز به وزارت اقتصاد و سازمان خصوصی اشتباه است. به عبارت ساده‌تر مجری خصوصی سازی نمیتواند ناظر بر خصوصی سازی باشد چرا که خودش می‌تواند تخلف کند و از ضوابط مربوطه عدول کنند. بر این اساس مجلس و دستگاه‌های نظارتی بایستی نظارت پیشینی داشته باشند. نباید بعد از تعطیلی بنگاه و اخراج کارگران دستگاه‌های متولی و نظارتی به موضوع ورود کنند.

تسنیم: نقش مجمع تشخیص مصلحت نظام در نظارت بر خصوصی سازی‌ها چگونه ارزیابی می‌شود؟

ایزدخواه: از حیث تطبیق عملکرد خصوصی سازی با سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی مجمع تشخیص مصلحت نظام نقش نظارتی بر عهده دارد، در سیاست‌های کلی نیز قید شده است که مجمع در این حوزه نظارت کند. نظارت مجمع راهبردی و عالی ست. در این حوزه می‌تواند نظارت اجرایی و قضایی نیز وجود داشته باشد، اما به هر حال به نظر میرسد، افسار نظارت به دولت داده شد.

* ولع دولت برای تصاحب منابع کلان حاصل از خصوصی سازی نهاد‌های نظارتی را حاشیه نشین و مجلس را کم کار کرد

قبل از هر واگذاری مجلس باید سیاست هر بخش را از دولت تحویل بگیرد و تایید مجلس دریافت شود که طبق سیاست‌های کلی قابل اجرا بوده است. در سیاست‌های کلی نیز قید شده است اجرا سیاست‌ها نیاز به قوانین جدید دارد یا قوانین موجود دستخوش تغییر شوند. در کنار قانون سیاست‌های کلی قوانین جدید مثل واگذاری زمین، اشتغال و اخراجها، فروش تجهیزات بایستی قاعده گذاری صورت میگرفت تا مطمئن میشدیم چفت و بست‌های موضوع خصوصی سازی محکم شده است. ولع دولت برای دریافت منابع هنگفت باعث شد تا کار از دست برود مجلس کم کاری کرد و نهاد‌های نظارتی در حاشیه قرار گرفتند. بیکاری کارگران یک مساله رو بنایی است و موضوع بسیار جدی است، هپکو که یک بخش موفق صنعتی بوده و عملا سر ریز تکنولوژی آن به واحد‌های دیگر سر ریز می‌شد، حالا به مجموعه راکد و تعطیل تبدیل شده و این رویه به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست.

تسنیم: آقای کریمی شما در مجلس دهم به عنوان یکی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس در بحث قوانین مربوط به خصوصی سازی حضور فعال داشتید، ایا در حوزه قوانین مربوط به واگذاری‌ها همچنان نقص جدی وجود دارد؟

کریمی: قانون اصل ۴۴ حدود ۹۲ ماده دارد و در مجلس دهم نیز یک مرتبه قانون مذکور اصلاح شده است، به نظر میرسد قانون از جامعیت کافی برخوردار است البته برخی از دستورالعمل‌های مربوطه که در دولت تنظیم شد مشکلاتی داشتند، مثل دستورالعمل تعیین اهلیت خریداران، در نهایت دستورالعمل جدید تهیه شده و به تصویب هیئت عالی نظارت بر واگذاری‌ها رسید. وقتی قانون شاکله کلی یک امر را تهیه کرده است دیگر نمیتوان برای هر مصداق در مجلس تصمیم گیری شود. در خصوص نظارت نیز قانون وظیفه‌ای را راسا بر عهده سازمان خصوصی سازی نگذاشته است بلکه هر اقدامی باید در هیئت عالی واگذاری تصمیم گیری شود. در این هیئت، رئیس اتاق بازرگانی، رئیس اتاق تعاون، وزیراقتصاد اعضای ناظر مجلس و اخیرا نمایندگان دادستان کل کشور و همچنین نماینده سازمان برنامه و بودجه برای نظارت بر عملکرد سازمان خصوصی سازی تعیین شده اند. در خصوص تعیین گروه بندی شرکت‌ها هیئت وزیران و هیئت عالی واگذاری تصمیم گیری میکنند و سازمان خصوصی سازی حق رای در این حوزه ندارد.

* تشکیل پرونده در دیوان محاسبات برای دو وزیر دولت دوازدهم

تسنیم: اخیرا یکی از مسئولان سابق سازمان خصوصی سازی اعلام کرده بود به دیل نقص اطلاعات فنی و کارشناسی و... در بین اعضا هیئت واگذاری عملا پیش نویس‌های تهیه شده توسط سازمان خصوصی سازی به تایید هیئت میرسد.

کریمی: این ایراد، یک نقص منطقی تلفی نمی‌شود چرا که می‌توان آن را برای هر شورایی متصور بود، به عنوان مثال در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز میتوان مدعی شد دبیرخانه شورا هر طرحی بپزد در شورا تایید میشود. موضوع اصلی این است که هر فرد که در این شورا‌ها حاضر می‌شود بابت رایی که می‌دهد مسئول است. به عنوان مثال همین اخیرا بابت رایی که در مورد یکی از واگذاری‌ها داده شد، در خصوص وزیر پیشین اقتصاد و وزیر دادگستری پرونده‌ای در دادگاه و دیوان محاسبات مفتوح است. لازم نیست به مصداق پرونده مربوطه اشاره صریح شود، اما هر فردی در این شورا‌ها می‌نشیند مسئولیت مستقیم دارد، بر این اساس نهاد‌های نظارتی می‌توانند مقامات را بابت آرا مواخذه کنند. همچنین برای رفع این اشکالات مقرر شده جلساتی در سطح کارشناسان با حضور نمایندگان اعضای هیئت برگزار شود تا ایرادات مربوطه به حداقل برسد.

تسنیم: آقای دکتر کریمی تاکید دارند، که سازوکار‌هایی لحاظ شده که تا حد ممکن نقش مجری در حوزه نظارت در فرایند خصوصی سازی محدود شود. اما به هر حال ظاهرا شما معتقد هستید که نقش مجلس و به طور کلی نظارت در مسیر خصوصی سازی و واگذاری بنگاه‌های اقتصادی محدود بوده است. به عبارت صریح‌تر آیا سکوت و انفعال که در حوزه اجرا شاهد آن هستیم و عملا نظارت پسینی بوده و بعد از وقوع چالش بروز جدی پیدا میکند توانسته آن طور که باید و شاید در این مسیر مفید باشد؟

* تخلفات آشکار خصوصی سازی نشان میدهد قانون فعلی جامع نیست

ایزدخواه: نگاهی به تخلفات آشکار و واضح درمورد واگذاری‌ها نشان میدهد قانون جامعی در این حوزه وجود نداد، اگر قانون در این دوره نقص شده چرا نمایندگان مجلس برای برخورد با نهاد‌های متولی سکوت کرده بودند؟ به نظر میرسد قانون موجود قانون گردی است و میتوان آن را دور زد و هوشمندانه تنظیم نشده است. چه طور امکان دارد در واگذاری یک بنگاه بزرگ در همان ابتدا اعلام می‌شود که واگذاری انجام شده و طبق قانون تجارت با وجودی که هنوز اقساط تکمیل نشده همه مسئولیت تخلف بر عهده خریدار و مالک گذاشته می‌شود و هیچ دستگاهی خود را درگیر مسئله نمی‌داند. سوالی که وجود دارد این است که در ۱۰ سال اخیر دستگاه‌های نظارتی و قضایی چرا سکوت کرده بودند؟ اینکه گفته می‌شود در قوانین مجازاتی برای متخلف دیده نشده است نشان از نقص قانون گذاری است.

خوب در این صورت در قانون طی یک خط بنویسیم دولت مکلف است واگذاری انجام دهد و تنظیم ایین نامه‌ها و دستورالعمل‌ها را برعهده دستگاه‌های اجرایی دولتی بدانیم. حتی گا‌ها دیده می‌شود آیین نامه اجرایی دولت، قانون مجلس را نقص میکند به نظر میرسد قانون گذاری باید هوشمندانه‌تر باشد، متاسفانه در اینجا با قانون‌دانان قانون گریز مواجه شده‌ایم.

توجه شما را به این نکته جلب می‌کنم که اساسنامه برخی شرکت‌های دولتی باید در مجلس تصویب شود و در خصوصی سازی نیز میتوانستیم از همین رویه استفاده کنیم، به عنوان مثال در خصوص صنعت ماشین سازی سنگین دولت باید در مورد رویه خود تاییدیه می‌گرفت. این موضوع ارتباطی با سیاست گذاری تک به تک برای هر واحد ندارد. امروز واگذاری انجام می‌شود، دولت خلع ید شده و میگوییم هرچه مالک گفت؛ یه نظر می‌رسد در صورت کاهش رقابت پذیری، کاهش صادرات و کاهش اشتغال یک نقص جدی وجود دارد. اگر مر سیاست کلی اصل ۴۴ را مد نظر قرار میدادیم و با وسواس قانون گذاری میکردیم مسیر تخلفات بسیار سخت می‌شد. در ماجرای هپکو دارایی دولتی واگذار شده و حالا منتظر هستیم تا ان شالله یک اتفاق خوب بیافتد در این جا عملا رهاسازی انجام شده است. بنده نمی‌گویم در اینجا نقش و کم کاری اصلی با مجلس است، به هر حال چالش اصلی این است که نظارت مجلس و دیوان محاسبات در موضوعات مختلف باید مشخص شود که یک نظارتی پیشینی است یا نظارت پسینی.

* رونمایی از دولتی‌هایی که یکباره خریدار بنگاه اقتصادی می‌شوند/پیگیری برای اصلاح قانون سیاست‌های اصل ۴۴ در مجلس یازدهم

تسنیم: با این اوصاف آیا مسیری برای رفع ایرادات مدنظر شما وجود دارد؟

ایزدخواه: هرچند دولتی‌هایی که آن طرف میز می‌نشینند و ناگهان به جای ایفای نقش مجری، خریدار بنگاه دولتی میشوند یک مساله و چالش جدی قلمداد می‌شود، اما از طرف دیگر خود دولت در موضوع واگذاری یک ذی نفع است در اینجا مجلس باید مانع این افسارگسیختگی در حوزه واگذاری‌ها می‌شد. متاسفانه قانون در خیلی از موارد خلا دارد یا سکوت کرده است. تخلفات به حدی است رسیده است که نمی‌توان عنوان استثنا را بر آن گذاشت، یک سر چالش مربوط به قانون گذاری است البته که سیستم اجرایی و دولت نقص جدی داشته است. همچنین دستگاه‌های نظارتی با توجه اشراف اطلاعاتی بیشتری که نسبت به اعضای هیئت واگذاری دارند هم میتوانستند فعال‌تر اقدام کنند. پیگیر هستیم در مجلس یازدهم اصلاحاتی در قانون موجود لحاظ کنیم تا چالش‌های اصلی آن رفع شود.

به هر حال به نظرم قوانین باید هوشمندانه طراحی می‌شدند تا دور زدن آن‌ها محدود شود، از طرف دیگر سیاست‌های بخشی از سوی دولت به مجلس ارائه و با تاییدیه مجلس گام به گام واگذاری انجام میشد. به هر حال باید تاکید کرد، سکوت قانون در برخی موارد چالش جدی در مورد واگذاری‌ها ایجاد کرده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    Markets

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها