آینده مذاکرات ایران و آمریکا

کد خبر: 74205

گزارش موسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا

توضیح: موسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا در ژانویه 2009، چهارمین شماره سری گزارش های «اتحادیه اروپا و جهان در سال 2009» را با عنوان « چشم انداز اروپایی از برنامه سیاست خارجی جدید آمریکا»به مناسبت روی کارآمدن دولت اوباما تدوین و منتشر کرده است که قسمت مربوط به ایران آن (نوشته دکتر والتر پوش، محقق و کارشناس ارشد مسائل ایران این موسسه) از سوی سرویس بین الملل «فردا» ترجمه شده است؛ دست اندرکاران این گزارش معتقدند که دولت اوباما پیش از هر کاری باید مسئله هسته ای ایران را حل کند. متن کامل فارسی این گزارش، حاصل تلاش سرویس بین الملل «فردا»، به شرح ذیل است: به طور کلی، ایران بعنوان یکی از بزرگترین چالش های دولت جدید ایالت متحده آمریکا به حساب می آید. به دلایل موجه، دولت قبلی هر استراتژی ای که اجرا نمود را - چه به تهران مربوط باشد و یا به آن فشار بیاورد - دهانش را سوزاند! این سئوال که «اکنون باید چه کرد؟» به این بستگی دارد که وضعیت چه باشد و اینکه اصولا ایرانی ها و آمریکایی ها می خواهند به درک متقابل اولیه برسند یا خیر. یا اینکه واشنگتن قصد دارد تا جمهوری اسلامی ایران را منزوی کند و یا اینکه تهران، منفعت بیشتری در مبارزه با آمریکا به عنوان اصل نظام اش می داند؟ زمینه هایی برای خوش بینی هست، گرچه بدلیل اینکه برخی هم در واشنگتن و هم در تهران برای رویارویی با یکدیگر «خجالتی به نظر می رسند.». رئیس جمهور اوباما در دوران تبلیغات انتخاباتی اش قول داده است تا مذاکرات بدون پیش شرط را با رهبری ایران انجام دهد؛ در نتیجه، انتظارات فزاینده ای از تجدید نظر و حتی نرمش پدید آمده است. نیازی به گفتن نیست که رقبای اوباما، بلافاصله این ایده را رد کردند. از آن موقع تاکنون، اوباما در بیانیه هایش خطاب به ساختار قدرت ایران، تصریح نموده است که چنین مذاکراتی به آمادگی های ظریفی نیازی دارد. اما بالاخره، اوباما با اعلام آمادگی اش برای مذاکره با رهبریت ایران، در شکستن تابوی همه جناح های آمریکا موفق شد و راه جدیدی در دیپلماسی آمریکا را ایجاد کرد. در هر صورت، چالش های پیش رو، خطرناک اند؛ در وهله اول باید دقت داشت که موضوع ایران، چندین بعد دارد:
  1. پیچیدگی ذاتی حاکمیت در ایران
  2. نقش ایران بعنوان قدرت منطقه ای
  3. مسئله هسته ای
تمام این ابعاد با یکدیگر در ارتباط اند و نمی توان آنها را از یکدیگر جدا کرد. برای پیجیده تر شدن موضوع، تفاوت هایی نیز میان دیدگاه اتحادیه اروپا و آمریکا با وجود اشتراکات بسیار، دیده می شود. به عنوان مثال، اروپایی ها هموراه در مورد ذات نظام ایران، بی دغدغه بودن اند. چرا که دلایل تاریخی پشت آن نهفته است: اروپای پس از جنگ می بایست حدود 40 سال با نظامی همزیستی می کرد که نسبت به ارزشهای دموکراسی حساس بود.از این رو، اروپایی ها زیاد نسبت به همزیستی با نظامی که ارزش های مشترک با آن ندارند، حساس نیستند. گذشته از این، غضب های مناسبتی علیه اعضای اتحادیه اروپا گذراست و هیچ تمایل خاصی به ضداروپایی بودن در ایران نیست، حداقل قابل مقایسه با آمریکاستیزی و صهیونیزم ستیزی نیست. اتحادیه اروپا متوجه شده است که نمی تواند نظام ایران را تغییر دهد ، از این رو سعی دارد با سیاست هایش، رفتارش را تغییر دهد؛ بویژه در مسائلی هچون حقوق بشر، امنیت منطقه و حمایت از تروریسم بین المللی. اتحادیه اروپا نسبت به سیاست منطقه ای ایران نیز چنین اصولی را اتخاذ کرده است. با این وجود که اتحادیه اروپا از اهمیت و مقام ایران در منطقه کاملا آگاه است، از مطرح کردن دغدغه هایش در مورد ایران ابایی نداشته است؛ مخصوصا در اینکه ایران را بعنوان مانع صلح خاورمیانه قلمداد می کند! اتحادیه اروپا مذاکراتی جامعه را که شامل مسائل امنیتی با ایران می شد، انجام داد. اما تمامی اینها برای آمریکا متفاوت است. چراکه یک آمریکایی ستیزی و صهیونیسم تسیزی بی چون و چرا در خلیج فارس وجود دارد. هدف اصلی ایران این بوده و هست که روزی، آمریکا را خارج از منطقه ببیند، که در نتیجه ایران به قوی ترین قدرت منطقه تبدیل می شود؛ منطقه ای که ایالات متحده آمریکا علاقه ای به ایفای نقش ایران در آن، که پر از ذخایر نفتی حساس می باشد، ندارد. اشغال افغانستان در سال 2001 و اشغال عراق در 2003، آمریکا را بیشتر درگیر منطقه کرد و حتی دو طرف منازعه، به طرز خطرناکی خیلی به هم نزدیک شدند. اکنون هر دو طرف به شیوه خود، قادر به سوءاستفاده از آسیب پذیری دیگری هستند و در حقیقت، بهترین توصیف وضعیت فعلی یک بن بست استراتژیک میان ایران و آمریکاست. این بن بست می تواند از طریق همکاری های فزاینده موضوعی مربوط به حوزه امنیت صورت گیرد. گرچه پس از 6 سال در عراق و برخی مذاکرات بی نیتجه، آسان است که فرض کنیم که منافع مشترک میان ایران و آمریکا در زمینه امنیت ( اگر موجود باشند) نمی توانند آغازگر مذاکرات دوجانبه صمیمی باشد. اکنون، تنها مسئله هسته ای ایران باقی می ماند. در این مسئله، مخالفت اولیه میان اروپا و آمریکا در مورد چگونگی پیشرفت و فرایند، به آرامی در دوران ریاست جمهوری بوش حل شد - فقط زخم زبان های جان بولتون در مورد ایران در سال 2003 و امضاء کاندولیزا رایس در زیر نامه ی جامعه جهانی به منوچهر متکی در سال 2008 مقایسه کنید. از این رو، یک اجماع بین المللی پایدار با مشارکت شورای امنیت ملل متحد در مورد ایران اجرا شد: تشکل 1+5. تا کنون به دنبال رویکردی با ارائه مشوق های سیاسی و اقتصادی از طرف اتحادیه اروپا بوده که آمریکا مدام عقب نشینی کرده و اگر ایران قصور ورزید، پرونده به شورای امنیت ارجاع داده می شود، که اکنون این وضعیت پیش آمده است و تحریمات اقتصادی تصویب گردیده است. در مورد تحریم هاست که شاید مخالفت های بالقوه ای میان اروپا و آمریکا رخ دهد.بعنوان مثال، اروپایی ها، به تحریم ها بعنوان ابزاری برای تغییر نظام یا تخریب پایه اقتصاد طبقه متوسط ایران نمی نگرند، بلکه تحریم ها را وسیله برای کشاندن ایران به میز مذاکره می دانند؛ برای همین به دنبال پیدا کردن راه اعتدال میان نظر روسیه و چین و نظر آمریکا هستند. با توجه به اینکه رابطه اقتصادی قانونی میان ایران و آمریکا برقرار نیست، برای واشنگتن آسان است که بر اتحادیه اروپا برای اعمال تحریم ها، فشار بیاورد. اما اتحادیه اروپا موفق شده که تحریم ها را بر اساس شرایط خود و اعمال کند: در نتیجه، تحریم ها با ترکیب در سیاست های اقتصادی دکتر احمدی نژاد کافی بود تا حجم مبادلات تجاری اتحادیه اروپا و ایران به طرز فجیعی کاهش پیدا کند. اما جالب اینکه رابطه ایران و اروپا در حوزه انرژی، بویژه در رابطه با گاز طبیعی دچار افت نشده است. درست است، و همانند دیگر جاها، چینی ها و دیگر شرکت های بزرگ آسیایی قصد دارند تا به محض خروج اتحادیه اروپا از این حوزه، آن را تصاحب کنند؛ امری که بعید به نظر می رسد. به خاطر اینکه انرژی در رابطه ایران و اروپا، همواره بیش از یک تجارت بوده؛ ضرورتا در رابطه امنیت انرژی اتحادیه اروپا و وابستگی فزاینده آن به روسیه طغیان گر بوده است. اروپا نمی تواند ایران ( یا منطقه خلیج فارس یا عراق یا آسیای مرکزی و یا شمال آفریقا) را به سادگی انکار کند و هیچ جایگزینی جز ادامه تجارت در حوزه انرژی ایران ندارد. بی شک، سیاست انرژی روسیه، به شرطی که کمتر تهاجمی باشد، می تواند ترس اروپا از بزرگترین تامین کننده انرژی اش را کم کند. اما به نظر نمی رسد که این امر به زودی اتفاق بیافتد و از این رو، ارزش ایران بعنوان تامین کننده انرژی نه تنها افزایش پیدا می کند، بلکه اروپا از هرگونه تلاش آمریکایی ها برای «نه گفتن» به منافع مهم شان [اروپایی ها] جلوگیری می کند. و این امر، ما را به مسئله هسته ای بر میگرداند. اینجا، فرایند دیپلماتیک که دربردارنده 1+5 است، در یک تنگنا که به انگیزه ای جدید نیاز فوری دارد، قرار داده است. تا کنون، تمامی تلاش ها برای راه حل مذاکره شده در دو نقطه به شکست انجامیده: ایرانیان خواستار تضمین های امنیتی از سوی آمریکا اند (که بعید است) و پافشاری ایران بر حق غنی سازی اش (که آن هم بعید است از آن دست بکشد). دستیابی به اورانیوم غنی شده، ایران را به قدرت هسته ای تبدیل می کند و این امر، رئیس جمهور آمریکا را به نقطه ای می رساند که تصمیم بگیرد که چنین خروجی ای، که هسته ای است اما مسلح به سلاح هسته ای نیست، برای آمریکا قابل قبول است یا خیر. از این رو، ایده ی مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا معنی دار است. فقط به شرطی که دو پیش نیاز، برآورده شود: باید بدون پیش شرط باشد و باید شامل رئیس جمهور آمریکا و رهبری ایران باشد، حداقل در مراحل پایانی. این دو طرف را مجبور می کند که منعطف باشند. از جانب آمریکا، حداقل این اقدام غیرممکن است، با عنایت به این حقیقت که حتی در دولت بوش نیز موضع آمریکا در قبال ایران دچار تغییرات شگرفی در سال های اخیر شده است؛ گرچه شایان ذکر است که این تغییر دیدگاه، بدلیل تلاش های خستگی ناپذیر برای ارائه راهکاری مورد توافق همگان در برنامه هسته ای ایران بوده است. با این حال، توپ در زمین ایران است که میان آمریکاستیزی ایدئولوژیک و یک فرصت طلایی برای رویارویی، کدام را انتخاب می کند. نیاز به گفتن نیست که در صورت تصمیم نظام ایران به رویارویی مستقیم، درب های جدیدی در جامعه بین الملل به روی ایران گشوده خواهد شد؛ نه تنها از جانب اروپا، بلکه از جانب آمریکا و دیدگاه بین المللی در رابطه با ایران و برنامه هسته ای اش. اما اگر تهران تمایلی به این راه نداشته باشد، به کسانی فرصت داده است که به دنبال نیل به اهداف شان جهت منزوی کردن ایران هستند؛ و اگر چنین شود، احتمال دارد که امنیت شبکه دیپلماسی 1+5، به شدت تضعیف شود.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها