«هاراگیری» یعنی چی؟

کد خبر: 86130

منبع: مرکز مطالعات ژاپن

اکنون "هاراگیری" به مـعنای خـودکشی با دریدن شکم خویش در جوامع دیگر نیز شنـاخته شده است و حتی به لغت نامه های زبان های دیگر نیز راه پیـدا کرده است. اولین بار کلمۀ "هاراگیری " بعد از "واقعۀ ساکای" در غرب انعکاس پیدا کرد. مقدمه ژاپن به خاطـر قرار داشتن در شرقی ترین قسمت آسیا و محصور بودن آن به وسیله آب ، از قدیم سرزمینی دوردست به حـساب می آمده است. همین امر هرگونه ارتباطات انسانی را مشکل ساخته و در نتیجه باعـث ناشناخته ماندن فرهنگی و تاریخی این مجمع الجزایر نیز شده است.علاوه بر موانـع طبیعی در شناخت ژاپن تا اندازه ای دولت ژاپن نیز در دور ماندن این کـشور از ذهـنیّات مردم دیگر نقاط جـهان شده است. ژاپن در سـال ۱۶۳۳ به بهانه اسـتحکام بخشـیدن به پایه های حکومت فئودالی خود دروازه های این کشور به روی خارجیان را می بندد. بر اسـاس این دسـتور هرگونه مبادلات تجاری فرهنگی با کـشورهایی به غیر از چین، کره و هلند ممنوع اعلام می شود. همچنین به هیچ ژاپنی حق داده نمی شود که از کشور خـارج شود. این وضعیت در های بـسته که اصطلاحاً به "ساکوکو" (درهای بسته) معـروف است تا سال ۱۸۵۳، سال ورود "پری" دریادار آمریکایی ادامه پیدا می کند. اما از بعد از اصلاحات سال ۱۸۶۸ "می جی" و رشد و توسعه سر سام آور ژاپن و متعاقب آن توسـعه طلبی این کشور در شرق آسیا توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرده و خود را به عنوان تمدنی جدید به رخ می کشد. به خصوص از دوران اصلاحات "می جی" خیل محققان پژوهشگران و جهانگردان به ژاپن سرازیر شده هرکدام به شیوه خود شروع به شناخت و معرفی ژاپن به اروپا می کنند. بر عکس این قضیّه نیز اتفاق می افتد. دانشجویان زیادی برای تحصیل علم و تکنولوژی غرب به اروپا گسیل می شوند. این روند بعد از پیروزی ژاپن در جنگ با روسیه در سال ۱۹۰۵ و مطرح شدن ژاپن به عنوان قدرت جدید سرعت بیشتری به خود می گیرد. ادبیات و فلسفۀ غربی توسط اندیشمندان ژاپنی آموخته و به ژاپنی ترجمه می شود. چنانچه "فوکوزاوا یوکی چی" (۱۹۰۱-۱۸۳۵) متفکرو اندیشمند تاثیرگذار دوره میجی که خود تحصیل کردۀ غرب بود تحت تاثیر اندیشه های غربی قرار گرفته و در کتاب معروف خود «راهنمای علم »(۱۸۷۶) می نویسد: "خداوند هیچ انسانی را بالادست انسانی دیگر، و هیچ انسانی را پایین دست انسانی دیگر نمی آفریند." قبل از دوران اصلاحات "می جی" پرتقالی ها قلوب ژاپنی ها را تسخیر کرده بودند و چند صد سالی مناسبات تجاری و فرهنگی را برقرار ساخته بودند. چنانکه در سال ۱۶۰۴ اولین لغت نامه ژاپنی به زبان خارجی را مبلغان مسیحی پرتغالی نوشتند. تفاوت های فرهنگی و آداب و رسوم و نوع زندگی ژاپنی ها برای غربی ها تازگی زیادی داشت. در تقابل با ژاپنی ها و جامعه آن، این شناخت از فرهنگ و آداب و رسوم ژاپنی ها برای غربی ها همیشه با حسن نیت همراه نبوده است. گاهی به خاطر عدم شـناخت یـکدیگر این مناسبات با تـنش و درگیری همراه بوده اسـت. خود این عامل نیز باعـث شناخت بیشتر خصوصیات فرهنگی سـرزمین آفتاب تابان بوده است. در ایران نیز هنـوز جنبه های ناشناحته مانده زیادی دربارۀ جامعه و فرهنگ ژاپن وجود دارد.خصوصاٌ مطالعات ژاپن شناسی در ایران همیشه به صـورت تـرجمه از زبانهای دیگر و غالباً از نگاه غربی ها بوده است. در این مقالۀ کوتاه قصد دارم به روشـن ساختن "هاراگیری" یا همـان "سپ پوکو" به مـعنای خودکشی با دریدن شـکم که در بین سامورایی ها در طـول تاریخ کشورژاپن رسـم بوده است بپردازم. در زبان ژاپنی کلمات زیادی درباره چگونگی خودکـشی وجود دارد. "هاراگیری" یا "سپ پوکو" به معنای خودکشی با دریدن شـکم، "کان شی" به معنای خودکشی به خاطـر اعلام اعتراض، "جونشـی" به معنای مرگ پاک ،"فون شـی" به معنی خودکشی با بریدن گلوی خویش، یا پریـدن از روی اسـب بر روی شمشـیر. پرت کردن خویـش از بلـندی، بـرج و یا پرتگاه و موارد دیـگری که نشان ازعجـین بودن خودکشی با زنـدگی ژاپنی از گذشته های دور دارد. اکنون "هاراگیری" به مـعنای خـودکشی با دریدن شکم خویش در جوامع دیگر نیز شنـاخته شده است و حتی به لغت نامه های زبان های دیگر نیز راه پیـدا کرده است. اولین بار کلمۀ "هاراگیری " بعد از "واقعۀ ساکای" در غرب انعکاس پیدا کرد. در اینجا با اشاه به این رویداد تاریخی در رابـطه با تقابل ژاپنی ها و غربی ها، قصد دارم به توضیح " هاراگیری" (خودکشی با دریدن شکم خود) در فرهنگ و ادبیات ژاپنی بپردازم و جنبه های ناشناخته آن را روشن سازم. واقعه "ساکای" در آخرین سال حکومت شوگون ها بر ژاپن در سال ۱۸۶۷ و درست یک سال پـیش از اصلاحات "می جی" ، سامورایی های دربار اِدو با ملوانان و بازرگانان فرانسـوی که وارد ژاپن شده بودند در شهر "ساکای" در نزدیکی شهر اوزاکای ژاپن درگیر شده و ۱۳ نفر از آنان را به قتل می رسانند. متعاقباً دولت فرانسه اعتراض شدید خود را به این عمل نشان داده و خواستار تحویل و محاکمه عاملان قتل ملوانان و تجار فرانسوی می شود. دولت ژاپن نیز بعد از تحقیق واقعۀ پیش آمده ۱۶ نفر از سامورایی هایی را که در درگیری و مـرگ مـلوانان فرانسوی دست داشتند برای محاکمه و اعدام فرا می خواند. این ۱۶ نفر مرگ بر چوبه دار را توهین به اعتبار و ارزش های سامورایی دانسته و به حکم اعدام خود اعتـراض می کنند. آنها اعلام می کنند که حاضرند دست به "هاراگیری " زده و شرافتمـندانه مرگ پاک را برای خود انتخاب کنند. "موری اووگای" ( ۱۹۲۲-۱۸۶۲) نویسنده شهیر ژاپنی که خـود نیز از تحصیل کرده های غرب بود، سرگذشت این سامورایی ها را در داستان تاریخی به نام " واقعۀ ساکای" شرح داده است. شرح داستانی که "موری اووگای" نوشته است را به طور مختصر در زیر می آورم. «روز ۱۵ ماه فوریه سال ۱۸۶۷ مردم ساکای به ورود ملوانان فرانسوی به این شهر اعتراض کرده و پیش حاکم وقت شکایت کردند. حاکم شهر چند سامورایی را به رهبری یک نفر به نام "سوگی" برای بررسی موضوع روانه می کند و دستور می دهد در صورت نداشـتن مجوز عبور، ملوانان فرانسوی را دستـگیر کنند. سوگی از ملوانان فرانسوی درخواست مجوز می کند. چون مجوزی در کار نبوده همان جا سوگی ملوانان فرانسوی را که عده شان به چند نفر می رسید دستگیر کرده به مـقامات تـحویل می دهد. عصـر همان روز عده ای از مردم هراسان به سامـورایی های پیاده که قصد بازگشت به پادگان هایشان را دشتند پناه آورده و اعلام می کنند که جمعی از ملوانان فرانسوی دوباره در بندر لنگر انداخته و وارد شهر شده اند. ملوانان فرانسوی از قسمتی از خاک ژاپن که هنوز به روی خارجی ها گشوده نشده بود حدود۴ کیلومتر پیش ترآمده بودند. گروه پیاده سامورایی ها اجازه اعزام و بررسی موضوع را دریافت کرده و به محل اعزام می شوند. آنها ملوانان فرانسوی را مشاهده می کنند که به معابد بودایی بی احترامی کرده، بدون اجازه وارد خانه های مردم شده و زنان را مورد اذیت قرار می دهند. سامورایی ها قصد دستگیری ملـوانان را می کنند. ملوانان به طرف بندر فرار می کنند. یکی از آنان هـنگام فرار پرچم دولـتی را که از در یکی از منازل برافرشته شده بود برداشته و با خود می برد. سامورایی ها ملوانان را تعقیب می کنند. رسیدن به فرانسوی ها دراز پا برای سامورایی ها مشکل می شود. اما یکی از سامورای های خبربر که بر پاهای خود وسیله پرش بسته بوده است ملوانی را که پرچم را دزدیده بود دنبال می کند. در حین فرارو گریز،میله ای که در دست سامورایی خبربر بوده بر سر ملوان می خورد. ملوان فریادی برآورده نقش بر زمین می شود. خبربر پرچم را از دسـت ملوان می گیرد. عده دیگری از ملوانان فرانسوی که از روی عرشۀ کشتی شان شاهد این ماجـرا بودند ناگـهان شروع به تیراندازی به سوی خبربر می کنند. با تیراندازی ملوانان فرانسوی، فرمانده سامـورایی هایی که در تعقیب ملوانان بودند نیز فوراً دستور تیراندازی می دهد. سامورایی ها با بیش از ۷۰ اسلحه به سوی کشـتی فرانسوی شـلیک می کنند و چندی نمی گذرد که ۶ تن از ملوانان تیر خورده هلاک می شوند. عده ای زخمی شده بر کف کشتی می افتند. عده ای نیز خود را به آب زده در پهلوی کشتی پناه می گیرند. موقع تیر اندازی داخل آب فرو می روند و وقتی صـدای تیر خاموش شد دوباره سر از آب بیرون می آورند. سامورایی ها کم کم فاصله خود را کم می کنند، ودر ادامۀ این درگـیری ۱۳ نفر را ازجمله یک بازرگان را به هلاکت می رسانند. سه روز بعد از واقعه دولت فرانسه مراتب اعتراض خود را به قتل ملوانان خود اعلام می دارد و دریادار لئون را با ۳ خواسته پیش دولت ژاپن می فرستد. این خواسـته ها عبارت بودند از: ۱- حضورشخص فرمانده نظامی دوسای در کشتی فرانسوی و عذر خواهی از دولت فرانسه. ۲- دستگیری ۲ فرمانده و ۲۰ تن از ساموزایی هایی که در قتل ملوانان فرانسوس شرکت داشتند و و اعدام آنها حداکثر ظرف سه روز بعد از توافـق طرفین در محل وقوع قتل. ۳- پرداخت ۱۵۰ هزار دلار غرامت از طرف دولت ژاپن به خانواده ها و بازماندگان ملوانان مقتول. بعد از پرس و جو از ۷۳ نفر از سامورایی ها، ۲۹ نفر از آنان شرکت داشتن خود در تیراندازی بر علیه ملوانان را به گردن می گیرند.از این عده ۴ نفر از سربازان رده پایین جدا می شوند. از ۲۵ نفر باقیمانده تفنگهایشان گرفته شده و زیر نظر نگهداری می شوند. زمزمه هایی از اعدام از دور و نزدیک به گـوش سامورایی های دستگیر شده می رسد. از این میان کسی پیشنهاد می کند به جای اینکه دست بسته بر بالای دار بمیرند بهتر است به کشتی فرانسوی حمله کرده و در میدان کارزار جان خود را از دست بدهند. اما با مشورت این عمل را به صلاح نمی بینند. بعد از مدتی شمشیرهای همراهشان نیز گرفته می شود. در این هنگام عـده ای دست به اعتراض می زنندولی از بین آنها سامورایی ای به نام" تاکه اوچی" با اشاره به همرزمان خود می گوید ساکت باشند. وی روی تاتامی می نویسد که در بساطشان دو ساطور همراه دارند. به این ۲۵ نفر دسـتور داده می شود ضمن زیارت معبد "ایناری" در آنجا از بین خود ۲۰ نفر را به قید قرعه برای محاکمه انتخاب کنند. در معبد، اسم تک تک جنگجویان خوانده می شود و آنها از داخل قرعه هر کدام کاغذی را بر می دارند. ۵ برگ سفید در داخل قرعـه برای تعیین پنج نفر جدا شونده وجود داشت.در این هنگام مردمی که برای دعا به معبد آمده بودند با دیدن جنگجویان و قرعه کشی آنها برای محاکمه تحت تاثیر قرار گرفته عده ای گریه می کنند.۵ نفر از ۲۵ نفر به قید قرعه جدا می شوند. ۵ نقر از آنهایی که به قـید قرعه جدا می شوند در نامه ای همبستگی خود را با ۲۰ نفر محکوم اعلام کرده و خواستار محاکمه خود همراه ۲۰ نفر می گردند. لـکن چون تعداد مورد نظر برای محاکمه ۱۶ نفر بود درخواستشان رد می شود. از بین ۲۰ نفر باقیمانده ۱۶ نفر را که قرعه به ترتیب از اوّل به اسمشان خورده بود انتخاب می کنند. در بین این ۱۶ نفر از جنگجویان، فرمانده "سوگی" و "تاکه اوچی" هم بودند. عصر، جنگجویانی که قرار بود محاکمه و اعدام شوند وصیت نامه های خود را برای خانواده هایشان می نویسند.سپس مقداری از موی سر خود را چیده وضمیمه وصیت نامه می کنند.شب هنگام یکی از جنگجویان به نام "دوی" ، از فکر اینکه فردا بر طناب دار آویخته خواهند شد بر می آشوبد. سپس "سوگی" را نیز آگاه ساخته بقیه را بیدار می کنند. آنها بعد از رایزنی با یکدیگربه این نتیجه می رسند که مرگ بر چوبه دار برای یک سامورایی ننگ آور است.وقتی که سرنوشتشان مرگ است پس چرا مرگ پاک " هاراگیری " را انتخاب نکنند؟ آنها سپس درخواست می کنند با بزرگان حکومتی دیدار کرده و خواسته خود را به گوش آنها برسانند. "تاکه اوچی " در دیدار با فرمانده محلی خواسته خود را اینگونه بیان می کند. « ما جنگجویان همواره مطیع اوامر حکومتی بوده و هستیم. در واقعه "ساکای" گناه ما فقط این بوده است که از اوامر اطاعت کرده ایم. آیا رواست کسی که مطیع اوامر است به جرم انجام وظیفه اش اعدام شود؟ خواسته ما این است که به ما اجازه داده شود به جای اعدام "هاراگیری" کنیم.» درخواست جنگجویان سامورایی مورد موافقت قـرار می گیرد. روز بعد تدارک "هاراگیری" سامورای ها طبق مراسم خاص انجام می گیرد. به همین خاطر در حیاط معبد "میوکوکو" پارچه های نویی پهن کرده، جاهای مخصوص نظامیان دولتی ژاپن و نمایـندگان دولت فرانسه و هیات همراه سربازانش مشخص می شود. جماعـت با اطلاع از موضوع دسته دسته جمع می شوند و ابراز احساسات می کنند. برای هر جنگجویی که قرار بود به ترتیـب "هاراگیری" کند، یک جنگجوی مسلح به شمشیر پشت سرش قرار می گیرد تا بعد از "هاراگیری" گردن فرد "هاراگیری" کرده را بزنند و کارشان را زود به اتمام برسانند.( به این افراد در اصطلاح "تمام کننده" می گویند) شمشیرهایی که قرار بود جنگجویان با آن شکم خود را بدرند آماده به ردیـف گذاشته می شود. تمام کننده ها به ترتیب هر کدام در جای مخصوص به خود جای می گیرند. ۱۶ نفر سامورایی نیز با خوشرویی و بدون اینکه نشانی از ترس و واهمه در چهره داشته باشند با حجله به محـل آورده می شوند و در جای خود می نشینند. قرار بوده این حجله ها بعد ازاتمام مراسم به منظور حمل جسد جنگجویان تا معبد "هوجواین" به منظور سوزاندنشان مـورد استفاده قرار گیرد. شروع "هاراگیری " تا ظهر به طول می انجامد. ناظم مراسم اولین اسم را می خواند."میورا" از جای خـود بلند شده و بعد از تعظیم به دادگاه شمشیر را از غلاف در آورده خطاب به نماینده گان فرانسوی فریاد می زند: - گوش کنید! فکر نکنید به خاطر شما می میرم، من به خاطر امپراطور مرگ را می پذیرم.چشمهایتان را خوب باز کنید و "هاراگیری" مرد ژاپنی را ببیـنید! وی سپس شکم خود را با شمشیر دریده و با نگاه خشم آلودی گروه فرانـسویان را می نگرد.سپس با فریاد از تمام کننده خود می خواهد گردنـش را بزند. تمام کننده دو ضربه بر گردن "میورا" وارد می کند. صدای بر خورد شمشیر بر گردن "میورا " می آید. "میورا" دوباره بلند تر فریاد می زند که : -هنوز نمی میرم. محکمتر بزن! تمام کننده به زور در ضربه سوم موفق می شود گردن "میورا" را بر زمین بیندازد. با مشاهده این صحنه گروه فرانسوی در حیرت مانده، آرامش خود را از دست می دهند. نفر دوم نیز به همان ترتیب شکم خود را می درد. هنوز کار هاراگیری وی تمام نشده ، تمام کننده اش از پشت گردنش را با شمشیر بر زمین می اندازد. به ترتیب یازده نفر از جمله "سوگی" دست به هاراگیری می زنند. فرمانده فرانسوی با مشاهده این اوضاع، قرار خود را از دست می دهد و از جایگاه خود بلند شده محل را ترک می کند. علت را که می پرسند، مرگ دلخراش سامورایی ها را غیر قابل تحمل ذکر می کند و از دولت ژاپن خواستار عفو بقیه محکومان می شود. جنگجویانی که هنوز "هاراگیری " نکرده اند به نیـمه تمام ماندن مراسم اعتراض می کنند. و می خواهند تا به خیل دوستان خود کشته بپیوندند. درخواست جنگجویان رد می شود. یکی از جنگـجویان به نام "هاشی زومه" که دوازدهمین نفر برای انجام هاراگیری بود، از مرگ همرزمان خود، و اینکه نتوانسته در راه آنان بمیرد، زبان خود را گاز می گیرد. خون زیادی از دهان وی سرازیر می شود. ولی این خودزنی جان وی را تهدید نمی کند. از آن پس دولت ژاپن از سر تکریم با جنگجویان برخورد می کند و چند ماهی را برای حفاظت از جانشان آنان را زیر نظرنگهداری می کند.» نمونه های تاریخی زیادی از این نوع "هاراگیری" در تاریخ ژاپن اتفاق افتاده است. آخرین نمونه مشهور آن ،"هاراگیری" نویسنده مشهور ژاپنی "میشیما یوکیو" در سال ۱۹۷۰ است. میشیما نیز مرگ با "هاراگیری" را دنباله رو فرهنگ و باورهای دیرینه ژاپن دانسته و آن را شرافتمنده دانسته است. اما این نوع خودکشی شرافتمندانه چگونه و چطور و از چه زمانی در آیین و باورهای ژاپن جا افتاده و زمـینه های بروز چنین اعتقاد راسخی چه می تواند باشد؟ تاریخ ظهور "هاراگیری" گرچه "هاراگیری "به عنوان آداب خودکشی سامورایی های ژاپنی شناخته شده است، اما "چی با توکوجی" در کتاب چرا ژاپنی ها هاراگیری می کنند"(۱۹۹۴) معـتقد است که دریدن شکم و کاویدن آن برای فال گیری و جادوگری در بسیاری از جوامع قدیم از جمله جوامع رومی ها و بابیلونی ها مرسوم بوده است. داستانهای زیادی از دریدن شکم در چین قدیم نیزنقل شده است. بر اساس باورهای چین قدیم ، زنانی که در مورد داشتن رابطه با مردان مورد سوء ظنّ قرار می گرفـتند با دریدن شکم خویش پاکی خویش را اثبات می کردند. گمان بر این است که آداب "هاراگیری" از چین قدیم وارد ژاپن شده است و همان کارکرد اثبات پاکی را در ژاپن نیز داشته است. با این تفاوت که این نوع رسم در بین جنگاوران ژاپنی بیشتر مرسوم شده ، تغییر شکل داده و از ترتیب خاصّی در اجراء وانجام بوده است. تاریخ ژاپن همواره تاریخ سلطۀ سامورایی ها و شوگون ها تا اصلاحات "می جی"ست. درطول تاریخ نمونه های زیادی از این نوع خودکشی وجود داشته است. اما تاریخ پیدایش "هاراگیری" در فرهنگ ژاپن را دوره "هیان" (قرن هشتم تا نهم میلادی) دانسته اند. درکتاب "فوودوکی" که قدیمیترین کتاب تاریخی داستانی ژاپن محسوب می شود، اوّلین کسی را که دست به"هاراگیری" زده، یک الهه معرفی شده است. در کتاب داستانی"کوجی دان"(۱۲۱۵-۱۲۱۲) داستان واقعی کسی را که دست به "هاراگیری" زده آورده شده است. داستان این واقعه در سال ۹۸۹ میلادی در شهر کیوتو (پایتخت تاریخی ژاپن) اتّفاق می افتد. یکی از خاندان آل" فوجی وارا" که قدرت در دست داشتند دست به دزدی می زند.قضیه لو میرود. نگهبانان شهر وی را تعقیب می کنند و خانه اش رابه محاصره در می آورند. زمانی که حلقۀ محاصره بر وی تنگ می شود ناگهان از فرط خشم همان طور ایـستاده شکم خود را در برابر نگهبانان می درد. سپس عضلات درونی خود را در آورده به سمت آنان پرت کرده نقش بر زمین می شود. گفته می شود کلمه "ریپ پوکو" به معنای خشم از این زمان به بعد در زبان ژاپنی رواج پیدا کرده است. (این کلمه از دو کانجی ایسـتادن و شکم تشکیل شده است) شکل گیری کامل آن به عنوان آخرین راه باقیمانده برای انتخاب مرگ پاک در اواخر دورۀ جنگ صد ساله (۱۵۶۸-۱۴۶۷) است. در این دورۀ طولانی جنگ، آشوب و درگیری تمام سرزمین های ژاپن را در بر می گیرد. به این جنگ ها در اصطلاح جنگ های شمال و جنوب نیز گفته می شود. این دورۀ طولانی جنگ باعث پیدایش نوعی فرهنگ دلاوری و شرف در بین جنگجویان ژاپنی می گردد. سامورایی هایی که فقط پیـشۀشان جنگ بود، در این دوره ظهور می یابند. هر چه این دوره طولانی آشوب و جنگ ادامه پیدا می کند ، به داستان های زیادی راجع به "هاراگیری" برمی خوریم. "هاراگیری" کم کم تبدیل به یک رسم شجاعت در بین جنگاوران می گردد. در این دوره است که افرادی به عنوان تمام کننده با فاصلۀ تقریباً یک و نیم متر مسلح به شمشیر پشت سر فرد "هاراگیری" کننده قرار می گیرند. معمولاً"هاراگیری"راه مرگ شرافتمندانه است که به بازنده ها در جنگ داده می شود. به طوری که نه تنها خودکشی سربازان تقبیح می شود بلکه به عنوان نوعی ابراز علاقه و پایبـندی سربازان به شوگون ها و امپراطور با افتخار پذیرفته می شود. بزرگان و شوگون ها برای نشان دادن وفاداری جنگجویانشان نسبت به خویش، آنرا به رخ رقیب خویش وی کشند. گاهی نیز جنگجویی که خطایی از او سرزده است به جای اینکه کشته شود، مکلف می شود به دست خود شکم خویش را دریده و وفاداری خود را اعلام کند. اما گاهی نیز برای جلوگیری از ازدست دادن جنگجویان خبره و کارامد "هاراگیری" از طرف فرماندهان بالاست توصیه و تشویق نمی شود. در مواردی جنگجوی سامورایی بعد از شکست در جنگ، به جای اینکه به دست دشمن اسیر گشته و خواری و ذلّت را تحمل کند دست به این کار می زند.آنان می دانستند که اگر به دست دشمن بیفتند سرنوشتی جز مرگ با خفت در انتظارشان نـیست. چه بهـتر که با دست خویـش خود را به هلاکـت برسانند. با این حال همۀ جنـگجویان "هاراگیری" را آخرین راه نمی دانند. بعضی ها بعد از قبول شکـست درجستجوی فرصـت مناسب دیگری صبر می کنند. به طور کلی"هاراگیری" دو حالت اختیاری و یااجباری می تواند داشته باشد.نوع اختیاری آن البته شرافتمندانه تر از نوع اجباری آن است. در نوع اختیاری آن "هاراگیری" علت های متـفاوتی می تواند داشته باشد.از قبیل خریدن جان بالامقام یا عضوی از خانوادۀ خویش. همچنین نوعی احساس مسوولیت. فردی که در انجام وظـیفۀ محول شده اهمال به خرج داده با "هاراگیری" اش گناهش را بر گردن می گیرد. "هاراگیری" علاوه بر اینکه مرگ پاک است، در واقع نوعی اعتراض به فرد تحمیل کننده و شاکی نیز هست. "هاراگیری" کننده با مرگ خویش می خواهد درستی و پاکی خویش و نادرستی و ناحقی فرد حاکم بر خویش ا ثابت کند. همین روحیۀ ژاپنی در انگیزه خودکشی در جامعۀ ژاپن امروز نیز صدق می کند. معولاً بچه های دانش آموز ژاپنی که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند به جای اعتراض مسـتقیم به فرد اذیّت کننده و یا در میان گذاشتن آن با والدین یا مسوولین مدرسه دست به خودکشی می زنند. تا با این کارشان فرد خاطی را در عذاب وجدان قرار دهند، نزدیکان خود و یا مسوولین امور تربیتی را آگاه سازند یا آنها را به راه راست هدایت کنند. "استفان تورن بال" در کتاب خود "ساموایی ، راه جنگجویی"(۲۰۰۳) به یک نمونه تاریخی از این نوع"هاراگیری" اشاره می کند: «اعتراض دلیل دیگری از دست زدن به "هاراگیری" است که "کان شی" خوانده می شود. این نوع خودکشی ها نمونه شان نادر است. اما "کان شی"مشاور یکی از فرمانروایان دورۀ جنگهای طولانی، وی را عمیقاً تحت تاثیر قرار می دهد. "اودا نوبوناگا" در سن پانزده سالگی حکومت پدری را به ارث می برد. با اینکه "اودا" جنگاوری دلاور بود اما توجه چندانی به ادارۀ سرزمین های تحت حکومت خویش نشان نمی دهد.کوشش های یکی از مشاوران نزدیک وی به نام "هیراده کیوهیده" برای هدایت "اودا"، فرمانده جوان مثمر ثمر واقع نمی افتد. "کیوهیده" با مشاهده این اوضاع ، خواست های خود را در نامه ای به عالیجناب خویش نوشته و در اعتراض به عدم توجّه وی دست به "هاراگیری" می زند. "اودا"عمیقاً متاثّر گشته و از آن پس وی سعی در اصلاح شیوۀ حکومت خویش می کند و البته یکی از کسانی می شود که نتایج بسزایی در تاریخ ژاپن به یادگار گذاشته است.» دردناکترین نوع "هاراگیری" ، دریدن شکم و در آوردن عضلات داخلی خویش است. این نوع "هاراگیری" ، به "مونن فوکو" معروف است. معنای آن "هاراگیری" پاک است. در اعتقادات ژاپنی که آمیـخته ای از باورهای آیین بوداییست، شکم درون انسان به حساب می آید و این باور وجود دارد که با دریدن شکم، درون آدمی پدیدار گشته و پاکی وی بر همگان آشکار می گردد. در اوایل دورۀ "ادو"(۱۸۶۸- ۱۶۰۳)، شرایط "هاراگیری" اندکی تغییر می یابد. و از اعطای انتخاب مرگ شرافتمندانه به نوعی جزای مرگ تحمیلی تغییر شکل می یابد و جنبۀ روحیات دلاوری و شرف آن رنگ می بازد. در این دوره، هنگام اجرای مراسم "هاراگیری" سه شمشیرکوتاه به منظور هاراگیری را در اطراف فرد می گذارند. و تا فرد بدن خود را دراز کرده شمشیر را بردارد، تمام کننده از پشت گردن وی را می اندازد.این نوع جزاء بیشتر برای جلوگیری از پرخاش و اعتراض فرد خاطی به کار گرفته می شده است. روش ها و آداب "هاراگیری" "هاراگیری"به مانند مراسم چای خوری ژاپنی آداب و روش های مخصوص به خود دارد. از نوع نشستن و لباس پوشیدن گرفته تا طرز بریدن شکم. در "هاراگیری" نخست قسمت پایین ناف را به صورت افقی می درند. آنگاه یک برش عمودی دیگر انجام می دهند. ولی اکثراً تاب و توان شخص "هاراگیری" کننده تا این مرحله دوام نمی آورد. گفته می شود بسـیاری از اشـخاص با دریـدن گلویـشان زودتر جانشـان را از دسـت می داده انـد. هـمین طتولانی شـدن و دردناک بودن"هاراگیری" کننده ها باعث شده است تا راهی برای خاتمه دادن به عذاب و اذّیت جسمی آنان اندیشیده شده و فردی را جهت گردن زنی "هاراگیری" کننده ها بگمارند. این افراد تمام کننده نامیده می شوند. به غیر از تمام کننده ها، یک نفر برای نظارت و کنترل بر "هاراگیری" و یک نفر دیگر جهت حمل شمشیر برای "هاراگیری" کننده وجود داشته است. البتّه تمام کننده ها در دورۀ جنگ های صدساله و بعد از آن در اوایل دورۀ ادو وجود نداشتند و بعداً در اواسط دوره "ادو"،( قرن ۱۸ میلادی ) برای کمک به "هاراگیری" کننده ظهور یافتند. در این دوره به چهار طرف شخص یا بادبزن های ژاپنی و یا شمشیر چوبی گذاشته می شده است. و تا شخص دراز شده بادبزن و یا شمشیررا بردارد گردنش زده می شده است. از قبل شخص "هاراگیری" کننده می تواند با تمام کننده خود صحبت کرده و زمان گردن زنی خویش را به وی تفهیم کند.چراکه چگونگی گردن زنی یک سامورایی به آبرو و حیثیـّت وی بستگی مستقیم دارد. مناسبترین محل انجام "هاراگیری" در حیاط معابد بوداییست. (عموماً در ژاپن، معبد بودایی برای مراسمات مربوط به مرگ و آخرت ، و معابد شینتو استفاده دنیوی دارند) گاهی در حیاط سرور هر جنگجویی بوده است. در صورتی که جنگجویی طبقۀ اجتماعی بالاتری نداشته باشد، "هاراگیری" را در محوطه زندان انجام می دهد. افرادی غیر از طبقۀ جنگجویان نیز حق انجام " هاراگیری" را نداشته اند. هر فردی که تکلیف به انجام "هاراگیری" می شود، قبل از آن آب تنی کرده جسم خود را تطهیر می کند. سپس موهاس سرش را برعکس معمول می بندند. لباس" کیمونوی " هاراگیری کننده زرد کم رنگ به نشانۀ پاکی با یقۀ کوتاه بوده تا گردن زنی اش به راحتی انجام پذیرد. محل بستن بند لباس به مانند کفن ، در جلو و در قسمت چپ بوده است. نوع گردن زنی تمام کننده نیز آداب خاص خود را داشته است و منطقه به منطقه ژاپن نیز دارای تفاوت اندک در اجرای این مراسم بوده است.هنگام انجام این مراسم، اطرافیان شخص جوّ را برای هاراگیری شخص آماده می کنند. و چنان حالتی به خود می گیرند گویی که شخص "هاراگیری"کنده، دیگرمرده است. فرد "هاراگیری"کننده می تواند تمام کننده خود را خودش انتخاب کند. قبل از "هاراگیری"غذای ژاپنی با "هاشی"(چوب غذا خوری) سرو می شود. همۀ این آداب با سکوت به نشانۀ احترام به فرد" هاراگیری" کننده همراه است. دو فرش "تاتامی"به شکل حرف⊤ برای نشستن فرد "هاراگیری" کننده پهن می کنند. سمت نشستن هاراگیری کننده به شمال یا به طرف غرب است. به هاراگیری کننده قبل از انجلم هاراگیری،در پیاله ای "ساکه" تعارف می شود. دو بار پیاله پر می شود و هر بار فرد "هاراگیری" کننده با دو جرعه ساکه را می نوشد. نوشیدن با یک جرعه به معنای حرص و طمع است.و نوشیدن با سه جـرعه به نشانۀ شکّ و تردید. دوبار پروخالی شدن پیاله ، و هر باردوجرعه نوشیدن آن جمعاً چهار جرعه به معنی مرگ است. تلفظ چهار (شی) در زبان ژاپنی با تلفظ مرگ (شی) یکسان است. سپس شعر واکا (دارای هجاهای ۵،۷،۷،و۵) با مضمون غم و اندوه ناشی از گذر عمروزندگی خوانده می شود. بعد "هاراگیری" انجام می شود. درمواقعی که "هاراگیری" کننده خیلی جوان و یا سرکش باشد، حتی تمام کننده فرصت دریدن شکمش را نیز به وی نمی دهد.پس از آن که کار هاراگیری به اتمام رسید ، بازرس که در طول انجام مراسم شمشیر به کمر حاضر است، مامور می شود تا جسد را بازرسی کرده و "هاراگیری" وی را تایید کند. نوع دیگری از "هاراگیری " وجود دارد که در آن تمام کننده ای در کار نیست. این نوع دریدن شکم ، "جونشی گیری" یعنی مرگ پاک نام دارد.فرد مدتی بعد از دریدن شکم خود به خاطر خونریزی جان خود راازدست می دهد. در این نوع "هاراگیری" که آمیخته به احساسات و باورهای دینیست، فرد به خاطر از دست دادن سرور و بالامقام خود دست به خودکشی می زند. و با این کار وفاداری خویـش را به وی نشان می دهد. معروفترین نمونۀ این نوع خودکشی ، "هاراگیری" ژنرال "نوگی" بعد از مرگ امپراتور "می جی" در سال ۱۹۱۲ است.در این نوع "هاراگیری" سه هدف عمده می تواند دنبال شود. ۱- اعلام وفاداری به بالامقام خود ۲- خودکشی یاران و همرزمان نزدیک و به نوعی احساس وظیفه در هم سرنوشت بودن با بقیّه. ۳- جهت کسب آبرو و منافع برای فرزندان و بازماندگان. چنانکه دیده می شود، فاصلۀ بین مرگ و زندگی برای یک سامورایی اندک است. اندیشۀ مرگ هر لحظه از اخلاق زندگی سامورایی هاست. در کتاب "هاگاکوره" (۱۷۱۶) که درباره راه و رسم سامورایی توضیحاتی مفصل ارائه شده، درباره هـر زمان اندیشیدن به مرگ آمده است: « اندیشۀ مرگ ناخواسته هر روز باید مد نظر قرار بگیرد.وقتی که جسم در تفکر و آرامش است هر سامورایی باید به این فکر کند که احتمال دارد جسـمش را تـیری بدرد، شمشـیری به دو نیم کند، طعمۀ امواج دریا شود، در شعلۀ آتـش انداخته شود، با تندر زده شود، با یک زلزلۀ ناگهانی مرگش فرا رسد، از پرتگاه بلندی بیافتد، بیماری جاـنش را بگیرد و بالاخره در سوگ فرمانده خـود دسـت به "هاراگیری " بزند. اندیشـۀ مـرگ هر روز بایـد در ذهن یک سـامورایی زنده باشد.» باید اندیشۀ مرگ همیشه همراه سامورایی باشد. وقتی که مرگ واقعیتی اجتناب ناپذیر است، بهتر است که در حد توان تحت ارادۀ خویش باشد. نتیجه گیری جامعۀ ژاپن امروزی سالانه شاهد خودکشی بیش از سی هزار نفر است. در سال ۲۰۰۶ خودکشی دسته جمعی ۷ نفر از جمله مادر یک کوک خردسال جامعۀ جهانی را در بهت و حیرت فرو برد. اگرچه امروزه دیگر سامورایی ای وجود ندارد تا "هاراگیری" کند، امّا تحقیق بر روی "هاراگیری" و نوع اجرا و کارکرد آن در تاریخ ژاپن، می تواند ما را به جنبه های مختلف فرهنـگ ژاپن آشـنا سـازد.همـچنین با تـوجه به تـداوم طـولانی این مـنش در تاریـخ جامعـۀ ژاپـن، درک تاثیرات روحیّات حاکم در طول تاریخ را بر جامعۀ امروزی ژاپن میسّر می سازد. التزام اخلاقی موجود در جامـعۀ ژاپن که در اصطلاح "گیری" گفته می شود بیشـتر مواقع فرد را بر خلاف میل باطنی خود ناچار به انجام فعل می کند.موارد ۱و ۲ که در بالا ذکر شد نمونۀ قابل ذکرگردن نهادن فرد به "گیری" و انجام عملی است که نتیجۀ عملکرد مستقیم خود نیست.در زندگی در چنین جامعه ای الـتزامات خاص خود را می طلبد.نه تنها در "هاراگیری" بلکه در بسیاری از آداب و رسوم ژاپن "گیری" حاکم است.و باورهای جامعۀ ژاپن را تحت تاثیر مستقیم خود قرار می دهد. "گیری" همراه با باورهای آغشـته به اعتقادات مذهبی "هاراگیری" را از دید یک ژاپنی یک ارزش اجتماعی تلقی می کند که نشان دهندۀ اعتقاد راسخ ،روحیۀ وفاداری ،ایمان و شـجاعت است.و به عنوان راه رستگاری و پاک کردن گناهان دنیوی دارای ارزش معنوی است. بنابراین چنانکه دیده می شود، فرهنگ ژاپنی با دید زیبا شناختی و ارزشی نسبت به "هاراگیری" نگاه می کند و نه تنها فرد "هاراگیری" کننده را مزمـّت نمی کند بلکه با دیدۀاحترام و تکریم نگاه می کند.این نوع نگاه از آنجا نیز ناشی می شود که در فرهنگ ژاپنی افرادی که از جایگاه ضـعف بر خوردارند بیشتر مورد حمایت معنوی و همدردی قرار می گیرند. چنانکه در هایکوهای "کوبایاشی ایس سا"(۱۸۲۷-۱۷۶۳) این نوع دید به خوبی نمایان است. دو نمونه از شـعرهای "ایس سا" را در زیر می آورم . دراین شعر ها"ایس سا" نسبت به عناصر ضعیف همدردی و حمایت روحی خود را نشان می دهد. « قورباغۀ لاغر! دعوا را نباز! ایس سا پیش توست.» یا در شعری دیگر بچه گنجشکی را مورد خطاب قرار می دهد که سر راه سامورایی های سواربر اسب، دانه می چینند. بچه گنجشک، بچه گنجشک! از سر راه برو کنار اسبها می آیند. زیبا شناختی "هاراگیری" و به طور کلّی مذموم نشناختن خودکشی در جامعۀ ژاپن نیز می تواند ناشی از چنین بینشی باشد.فردی که زندگی اش را از دست می دهد مورد ترحّم واقع می شود. در چنین پیـشامدهایی اگرچه فرد گناهکار هم باشد بعد از مرگش به بدی یاد نمی شود. شاید روحیّه فداکاری و شجاعت سامورایی هایی که دست به "هاراگیری" می زنند سالیان سال زبانزد خاص و عام باشد. در زبان ژاپنی اصطلاحات زبانی زیادی راجع به دانستن شکم به عنوان درون دل آدمی وجود دارد.اصطلاحاتی چون«شکم دریده صحبت کردن» به معنای «بی پرده سخن گفتن»، یا «شکم سیاه » به معنای«بدخواه» از گونه اند. "نیتوبه اینازو" (۱۹۳۳-۱۸۶۳)در کتاب "آیین جنگاوری"(۱۹۰۰) در مورد علت زیباشناختی "هاراگیری" در فرهنگ و باورهای ژاپنی می نویسد: «بر اساس علم طبّ قدیـم، باور بر این بوده است که شکم جایگاه روح، دل وعشق آدمی است.» دریدن شکم نیز به عنوان باز کردن دل و نشان دادن درون خویش از این باور نشاءت گرفته است.» سخن آخر اینکه "هاراگیری " با خودکشی های معمول تفاوت دارد. از این جهت که انگیزه های خودکشی بیشتر به خاطر بیزاری از دنیا و خلاص شدن از درد و رنج موجود در این جهان است.ولی انگیزه های "هاراگیری"با شرافـت، شجاعت و فداکاری فرد"هاراگیری" کننده ارتباط پیدا می کند. اطلاق لفظ خودکشی به "هاراگیری" به بار ارزشی ای که این کلمه در فرهنگ ژاپن دارد لطمه می زند. بهنام جاهدزاده پژوهشگر و کارشناس مسائل ژاپن فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیّات ژاپن از دانشگاه کیوتو منابع - "مای هیمه" (۱۹۶۸)موری اووگای. -"چرا ژاپنی ها هاراگیری می کنند" (۱۹۹۴) چیبا توکوجی - "سامورایی : دنیای جنگاوری"(۲۰۰۳) استفان تورن بال - صحبتی درباره"هاراگیری" سه سو. - "آیین جنگاوری"(۱۹۰۰) "نیتوبه اینازو" (۱۹۳۳-۱۸۶۳) http://homepage1.nifty.com/SEISYO/sepuku.htm -"راهنمای علم"(۱۸۶۷) "فوکوزاوا یوکی چی" (۱۹۰۱-۱۸۳۵)

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها