۱۰ دلیل عمده افزایش هزینه بودجه جاری

کد خبر: 865782

سازمان برنامه و بودجه کشور علت افزایش هزینه‌های جاری بودجه را ۱۰ عامل عمده دانست که بخش عمده آن در حقوق و دستمزد است.

۱۰ دلیل عمده افزایش هزینه بودجه جاری
خبرگزاری فارس: سازمان برنامه و بودجه کشور در واکنش به گزارشی تحت عنوان «۳۶۷ هزار میلیارد تومان درآمد نفتی دربودجه خرج شد/ زور نفت هم به کسری بودجه نرسید» توضیحاتی ارائه کرده و به تشریح دلایل افزاش هزینه‌های جاری نسبت به گذشته پرداخته است. سازمان برنامه و بودجه آورده است: دولت در دستیابی به رشد درآمد‌های غیرنفتی نسبت به رشد هزینه‌های جاری موفق بوده است، برای ارزیابی دقیق بودجه باید به اجزاء تراز‌های سه‌گانه توجه کرد. در مورد کسری ۷۵ هزار میلیارد تومانی تراز عملیاتی سال ۱۳۹۶، تراز‌های سه گانه بودجه را در دوره ۱۳۹۶ -۱۳۹۲ محاسبه کرده است که وجود کسری در تراز عملیاتی و مازاد در تراز سرمایه‌ای را نشان‌می‌دهد که در اقتصاد ایران مسبوق به سابقه است و روند تاریخی است که با عنایت به بودجه‌ریزی سنتی و وابستگی اقتصاد ملی به صادرات نفت قابل ترسیم است. اگر چه تراز‌ها شاخص‌هایی برای ارزیابی بودجه‌های سنواتی هستند، اما برای ارزیابی دقیقتر بودجه، بهتر است به اجزاء این تراز‌ها توجه کرد. تراز عملیاتی حاصل "درآمد‌ها منهای اعتبارات هزینه ای" است. اگر‌چه کسری تراز عملیاتی در دوره ۱۳۹۶- ۱۳۹۲ با رشد صعودی به بیش از ۷۵ هزار میلیارد تومان رسیده است لکن سهم درآمد‌ها در منابع عمومی کشور از ۳۳% به ۳۶% رسیده و این در حالیست که سهم درآمد‌های نفتی از ۴۱% به ۲۸% رسیده است. در همین دوره سهم هزینه‌ها نیز ۵% کاهش داشته است. همچنین رشد متوسط سالانه طی دوره مذکور برای درآمد‌ها ۲۵ درصد و رشد متوسط سالانه اعتبارات هزینه‌ای ۱۶ درصد بوده است. این ارقام در واقع نشانگر توفیق دولت در دستیابی به رشد بالاتر درآمد‌های غیرنفتی نسبت به رشد هزینه‌های جاری دولت است. دولت یازدهم در شرایط رکود اقتصادی شدید شروع به‌کار کرد. صاحبنظران اقتصادی هم‌رای هستند که در این شرایط دولت نباید فشار مالیاتی را افزایش دهد، اما دولت توانسته طی سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ به طور متوسط درآمد‌های عمومی را ۲۵ درصد افزایش دهد که یکی از دلایل اصلی آن کوشش مالیاتی بیشتر است. همانطور که در گزارش اذعان شده است درصد بالایی از هزینه‌ها شامل حقوق و دستمزد است که اجتناب ناپذیر می‌باشند و روند افزایشی تراز آن اگر چه مطلوب نیست، ولی باید به دلایل افزایش هزینه‌ها به شرح ذیل نیز توجه کرد: علل افزایش عملکرد اعتبارات هزینه‌ای سال‌های بعد از ۱۳۹۲ نسبت به قبل ۱. توجه ویژه به بهبود معیشت کارکنان و بازنشستگان دولت از طریق افزایش اعتبارات حقوق و مزایای مستمر متناسب با تورم که به طور متوسط از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ بالغ بر ۱۶% در هر سال رشد یافته است. همچنین تامین اعتبار لازم برای پرداخت افزایشات مزایای مندرج در قانون مدیریت خدمات کشوری (بند‌های ۵ و ۱۰ ماده ۶۸) و سایر مصوبات مراجع ذیصلاح از‌جمله اجرای نظام رتبه‌بندی معلمان، توجه به همسان‌سازی حقوق و مزایای نیرو‌های مسلح با سایر کارکنان دولت و. ۲. توجه ویژه به تعهدات اجتماعی اعم از حمایتی، بیمه‌ای (بیمه‌درمان ایثارگران و اقشار فاقد بیمه و.) و سایر تعهداتی که اسناد بالادستی برای ما تعریف کرده شامل رفاه اجتماعی، حمایت از اقشار محروم، معیشت و تامین اعتبار لازم برای رشد پرداختی مستمری‌بگیران و اقشار آسیب‌پذیر جامعه در جهت کمک به ارتقا معیشت آنان. در این راستا مستمری پرداختی از ۷۰ هزار تومان در سال ۱۳۹۲، به ۲۴۰ هزار تومان در سال ۱۳۹۶ بالغ شده است. همچنین عمده بدهی‌های بیمه درمان ایثارگران پرداخت شده‌است. این در حالی‌است که در مقاله منتشره در خبرگزاری فارس، از این عملکرد دولت به عنوان هزینه بیهوده یادشده است. ۳. در اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری و رشد ۶۵ درصدی پایه حقوق بازنشستگان، منع استخدام رسمی در دولت و کاهش تعداد کسور پردازان به صندوق بازنشستگی کشوری، افزایش حقوق بازنشستگان متناسب با تورم رو به افزایش در دولت‌های قبل (قبل از سال ۱۳۹۲) و از طرفی منابع رو به کاهش صندوق‌های بازنشستگی، منجر به افزایش سهم دولت از پرداخت حقوق و بیمه بازنشستگان شده است. به گونه‌ای از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۶ پرداختی به صندوق‌های بازنشستگی کشوری و لشگری با رشد ۱۱۵ درصدی به ۵/۴۸ هزار میلیارد تومان بالغ گردیده است. ضمن آنکه بخشی از این پرداختی بابت اجرای طرح همسان‌سازی حقوق بازنشتگان بوده‌است. ۴. پرداخت مطالبات پاداش پایان خدمت فرهنگیان و بازنشستگان سایر دستگاه‌های اجرایی که در این راستا در سال ۱۳۹۵، بالغ بر ۷۲۰۰ میلیارد تومان و در سال ۱۳۹۶ بالغ بر ۴۷۰۰ میلیارد تومان پرداخت شده‌است. ۵. جذب و تامین حقوق و مزایای نیرو‌های جدیدی که مجوز استخدام آن‌ها در دولت قبل (قبل از سال ۱۳۹۲) صادرشده بود و تمامی مراحل گزینش و استخدام را طی کرده بودند، اما به کارگرفته نشده بودند. ۶. اجرای طرح تحول سلامت به منظور کاهش میزان پرداخت از جیب مردم و ارایه خدمات به حاشیه‌شهر‌ها و مناطق محروم برای تسهیل دسترسی عادلانه مردم به خدمات درمانی، تامین مواداولیه واردات دارو و اجرای طرح تحول سلامت برای کاهش سهم مردم از هزینه‌های درمان. اجرای این طرح منجر به رشد ۱۱۰ درصدی اعتبارات این بخش (بهداشت و درمان و بیمه سلامت) از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ بوده و پرداختی آن در سال ۱۳۹۶ به ۵/۳۴ هزار میلیارد تومان رسیده‌است. ۷. توجه به آموزش و پرورش (سرانه دانش‌آموزی، پاداش پایان خدمت معلمان، یارانه مدارس شبانه‌روزی و ...) و تسویه بدهی‌های گذشته با اولویت بدهی‌های پرسنلی منجمله حق‌التدریس، حق‌التحقیق، بیمه تکمیلی، سرباز معلم و ...)، آموزش عمومی و فنی و حرفه‌ای و آموزش عالی. ۸. افزایش سرمایه صندوق نوآوری وشکوفایی و حمایت از پژوهش و فناوری در کشور. ۹. توجه به صندوق‌های کشاورزی و صنعت با هدف تقویت تولید ملی. ۱۰. توجه به محیط زیست، میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و تقویت اعتبارات بخش‌های مربوطه. ۱۱. توجه به هزینه‌های اجتناب ناپذیر بخش دفاعی، نظامی و انتظامی (شامل خوراک، پوشاک، سوخت و ...) و تقویت بنیه دفاعی کشور. برخی از نتایج افزایشات اعتبارات هزینه‌ای به شرح ذیل می‌باشد: - افزایش متوسط حقوق کل کارمندان دولت (رسمی و پیمانی) از ۰۰۰ ر. ۴۷۰ ر. ۱ تومان به ۰۰۰ ر. ۹۷۰ ر. ۲ تومان (۲ برابر) - افزایش حداقل حقوق کارمندان دولت از ۰۰۰ ر. ۴۹۰ تومان به ۰۰۰ ر. ۰۳۵ ر. ۱ تومان (۱/۲ برابر) - افزایش متوسط حقوق فرهنگیان از ۰۰۰ ر. ۲۵۰ ر. ۱ تومان به ۰۰۰ ر. ۸۵۰ ر. ۲ تومان (۳/۲ برابر) - افزایش مستمری کمیته امداد و بهزیستی از ۰۰۰ ر. ۷۱ تومان به ۰۰۰ ر. ۲۴۰ تومان (۴/۳ برابر) - افزایش متوسط حقوق بازنشستگان از ۰۰۰ ر. ۹۲۰ هزار تومان به ۰۰۰ ر. ۸۴۰ ر. ۱ تومان (۲ برابر) - کاهش پرداختی بیماران بستری در بیمارستان‌های دولتی شهری از ۳۷% به ۱۰% - کاهش پرداختی بیماران بستری در بیمارستان‌های دولتی روستایی از ۳۷% به ۵% - کاهش پرداخت مستقیم از جیب مردم از ۵۳% به ۴۰% با توجه به تورم ۴۰ درصدی به جا مانده از دولت قبل (قبل از سال ۱۳۹۲) و کاهش قدرت خرید مردم و بخصوص کارکنان دولت و نیز تکالیف قانونی موجود در خصوص افزایش حقوق کارکنان متناسب با تورم و بهبود رفاه اجتماعی، افزایش اعتبارات هزینه‌ای اجتناب ناپذیر بوده و افزایش درآمد‌ها نیز در بازه زمانی یاد شده به گونه‌ای نبوده که آن را جبران کند. تراز سرمایه‌ای حاصل عبارت "منابع حاصل از فروش نفت منهای اعتبارتملک دارایی سرمایه‌ای " است. با توجه اینکه نه تنها در دوره مورد بررسی بلکه در دهه‌های اخیر همواره درآمد‌های نفتی بیش ازاعتبارات تملک دارایی سرمایه‌ای بوده، این تراز مثبت است و در واقع این رقم مثبت برای جبران کسری همیشگی تراز عملیاتی استفاده می‌شود. تراز عملیاتی و سرمایه‌ای حاصل مجموع دو تراز قبلی است و اگر چه ارقام این تراز کماکان منفی است و صرفنظر از اختلاف محاسباتی باید مجددا به اجزاء تراز توجه کرد. در مورد تراز سرمایه باید اذعان داشت که رشد متوسط سالانه طی دوره منابع حاصل از فروش نفت و فرآورده‌های نفتی حدود ۹.۴ درصد می‌باشد در حالی که اعتبارتملک دارایی سرمایه‌ای که نقش مهمی در ایجاد زیرساخت‌های اقتصادی و نقش مکمل را برای فعالیت بخش‌های غیردولتی ایفا می‌کند دارای رشد متوسط حدود ۱۹.۷ درصد سالانه بوده است. این نشان دهنده توجه دولت در دوره مورد بررسی به تملک دارایی‌های سرمایه‌ای و به عبارتی اجرای طرح‌های عمرانی، به‌رغم وجود تحریم‌ها است. خاطر نشان می‌شود که سهم منابع حاصل از فروش نفت و میعانات از دریافت‌ها (منابع کل) در سال ۱۳۹۲ حدود ۴۳ درصد بوده است که در سال ۱۳۹۶ به ۲۹ درصد کاهش یافته است که نشان دهنده کاهش اتکاء بودجه عمومی دولت به درآمد‌های نفتی است. ضمن اینکه در سال ۱۳۹۲ سهم درآمد‌های مالیاتی از منابع کل حدود ۳۳ درصد بوده است و در سال ۱۳۹۶ به بیش از ۳۶ درصد افزایش یافته است. تراز دارایی مالی حاصل عبارت " واگذاری دارایی‌های مالی منهای تملک دارایی‌های مالی" است و طبق نظر گزارش برای تأمین کسری موجود در تراز عملیاتی و سرمایه‌ای، دولت ناچار به فروش اوراق اسلامی یا واگذاری شرکت‌های دولتی می‌شود و در مقابل هر ساله بخشی از بدهی هایش را تسویه می‌کند که تراز مالی خالص واگذار‌ی ها را نشان می‌دهد. واگذاری‌ها به استناد اجرای قانون اصل ۴۴ قانون اساسی صورت می‌پذیرد و فروش اوراق اسلامی نیز در سال‌های اخیر، با درنظر داشتن شاخص‌های پایداری بازار بدهی، مورد توجه دولت قرار گرفته است و ابزاری برای تسویه بدهی‌های انباشته شده دولت از سال‌های گذشته و منبعی برای تأمین مالی طرح‌های عمرانی است. یاد آور می‌شود اگر‌چه تراز دارایی مالی در دوره مورد بررسی همواره مثبت بوده است و تراز کلی بودجه را باعث شده است، لکن رشد متوسط طی دوره منابع حاصلاز واگذاری‌ها حدود ۴۲ درصد سالانه و رشد متوسط سالانه تملک دارایی‌های‌مالی که نشان‌دهنده تسویه بدهی‌های دولت می‌باشد حدود ۴۶ درصد بوده است که نشان دهنده اهتمام دولت به تسویه بدهی‌هایش است.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    Markets

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها