شاعر آئینی: دمِ پایانی مانیفست هیأت ماست

کد خبر: 871758

هیأت میثاق با شهدا و آقای میثم مطیعی در سال‌های اخیر به نام‌هایی پربسامد در فضای عزاداری، مداحی و شعر آیینی تبدیل شده‌اند. هیأتی که در کنار یادآوری مصائب خاندان اهل بیت اهتمامی جدی به مسائل سیاسی اجتماعی روز دارد.

شاعر آئینی: دمِ پایانی مانیفست هیأت ماست

هیأت میثاق با شهدا و آقای میثم مطیعی در سال‌های اخیر به نام‌هایی پربسامد در فضای عزاداری، مداحی و شعر آیینی تبدیل شده‌اند. هیأتی که در کنار یادآوری مصائب خاندان اهل بیت اهتمامی جدی به مسائل سیاسی اجتماعی روز دارد.

درباره ویژگی‌هایی مانند احیای عزاداری سنتی در هیأت میثاق بسیار سخن گفته شده، اما کمتر درباره نوآوری‌های آن در سبک و شیوه سرودن اشعار و انتخاب و ساخت نغمه‌ها صحبت شده است. شعر‌هایی که توسط شاعران جوان و برجسته معاصر کشور سروده می‌شود. در میان شعرایی که با هیأت میثاق همکاری کرده‌اند دو نام از سایرین برجسته‌تر است؛ یکی آقایان محمدمهدی سیار و دیگری میلاد عرفانپور. این دو به جز شعر آیینی در حوزه‌های دیگر شعری نیز طبع‌آزمایی کرده‌اند و با اقبال گسترده مخاطبان مواجه شده‌اند. کتاب شعر پرمخاطب «رودخوانی» اثر محمدمهدی سیار و کتاب پرطرفدار «از آخر مجلس» سروده میلاد عرفانپور است. در این مجال گفت‌وگویی با دکتر‌محمدمهدی سیار قدیمی‌ترین و پرکارترین شاعر هیأت میثاق با شهدا ترتیب دادیم تا از جزئیات نحوه سرودن اشعار و مخاطراتی که در این مسیر با آن مواجه شده‌اند باخبر شویم.

برای شروع مصاحبه برویم سراغ آغاز کار «هیأت میثاق با شهدا». ایده هیأت میثاق چطور شکل گرفت؟

همراهی مداحان با فضای انقلاب چیز تازه‌ای نیست. پیش از انقلاب هم هیأت‌های مذهبی در شکل‌گیری و بسط انقلاب نقش ایفا کردند. هیأت‌های مذهبی در طول قرن‌ها مهم‌ترین تشکل مردمی این سرزمین بودند و مسوولیت‌های گوناگون سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را به عهده داشتند.

این حضور پس از انقلاب و در دوران دفاع مقدس با حضور افرادی همچون آقایان حاج صادق آهنگران و حاج منصور ارضی نمود بیشتری پیدا کرد.

اما پس از جنگ در مجموعه فضای فرهنگی ما تلاشی برای سکولاریزاسیون از بالا به پایین صورت گرفت. خلاف آنچه معمولاً گفته می‌شود اتفاقی که افتاد پاسخ به یک نیاز فراگیر مردمی نبود. بیش از این که این سیاست‌ها حاصل یک نیازسنجی از متن جامعه باشد، نیازسازی برخی نخبگان و سیاست‌گذارانی بود که شناخت دقیقی از نیاز‌های جامعه ما نداشتند.

این نیازسازی کم‌کم به یک تلقی عمومی تبدیل شد و خریدار و مشتری خودش را چه در هنر‌ها مانند سینما و چه در فضا‌های مذهبی مانند مسجد و هیأت پیدا کرد. این جریان در ادامه نه تنها موفق به رفع بحران‌های ادعایی‌اش در جامعه ایرانی نشد بلکه نقش بسزایی در به وجود آمدن برخی آشوب‌های اجتماعی مانند آشوب‌های سال‌۷۸ و ۸۸ داشت.

در چنین فضایی ما فکر می‌کردیم نگاهی را که با آن در دهه شصت بزرگ شده بودیم و چیزی که به صراحت از بزرگان اندیشه و تفکر انقلاب مانند امام خمینی؟ ره؟ و مقام معظم رهبری شنیده بودیم و همچنین سنتی که هیأت‌های مذهبی همواره در تاریخ بر آن تأکید داشته‌اند را سرراست و صریح بیان‌کنیم.

سعی کردیم آنچه که از مطالعه نهضت عاشورا و فلسفه عزاداری و عاشورا برمی‌آید را بیان کنیم. فضای دانشگاه امام صادق؟ ع؟ هم در این مسیر به ما کمک می‌کرد تا به متون دست اول فقهی و تاریخی دسترسی پیدا کنیم و در این باره تحلیل و تفکر بیشتری به خرج دهیم. در واقع ما اصلاً گمان نمی‌کردیم که می‌خواهیم کاری خلاف عادت و خارق‌العاده انجام دهیم. فکر می‌کردیم همان کاری که همه باید انجام بدهند را انجام می‌دهیم.

البته ناگفته نماند که خیلی از روابطی هم که شکل گرفت در به ثمر نشستن تلاش‌های ما بسیار مؤثر بود. مثلاً این که بنده و آقای مطیعی در سال‌۱۳۸۱ در یک دانشگاه و یک رشته قبول شدیم و همکلاس شدیم.

بعد آقای عرفان‌پور به‌عنوان یکی از شعرای بسیار خوب کشور این دانشگاه را انتخاب بکند یا این که اساساً این خواست عمومی در بچه‌های دانشگاه شکل بگیرد که ما باید یک هیأت منظم داشته باشیم. همه این‌ها در شکل گرفتن هیأت میثاق با شهدا مؤثر بوده است.

نخستین نوحه‌ای که از هیأت میثاق در سطح گسترده شنیده شد نوحه «چشم من و امر، ولی بود». این قطعه اثر چه کسی بود و چه شد که تصمیم گرفتید در آن فضای ملتهب تا این حد سیاسی و صریح صحبت کنید؟

نخستین تجربه ما در ورود جدی به مسائل جهان اسلام مربوط به دو سال پیش از آن و ماجرای همزمانی محرم با جنگ غزه و کودک‌کشی رژیم صهیونیستی بود. در آن مقطع همزمان با این که شعر‌های مرسوم هر شب را با آقای عرفانپور آماده می‌کردیم، حس کردیم نیاز داریم برای حمایت از مردم غزه شعر‌هایی را به آن‌ها اختصاص بدهیم.

اساساً این مدل که در سینه‌زنی موضوعات روز را با مضامین دائمی عاشورایی تلفیق بکنیم از آن‌جا شکل گرفت. مثلاً در یک قطعه دو بند برای حضرت علی اصغر؟ ع؟ و دو بند برای بچه‌های غزه شعر گفتیم.

این تجربه با استقبال مخاطب روبه‌رو شد و کم‌کم تبدیل به یک سنت در هیأت میثاق شد. آن نوحه‌ای که شما به آن اشاره کردید کار آقای عرفانپور است. ایشان خودشان می‌گویند که چند دقیقه مانده به شروع مداحی بند آخر شعر را تکمیل کردند که همان بند هم خیلی شنیده شد و مورد استقبال واقع شد. در ایام ما احساس وظیفه می‌کردیم که صدای واقعی مردم و جریان انقلابی را به گوش جامعه برسانیم و فضا را از آن تکصدایی که به‌خصوص در فضای مجازی شکل گرفته بود، خارج کنیم.

در آن فضای ملتهب که ما هنوز به ۹‌دی هم نرسیدیم از درون دانشگاه و بیرون آن کسی به شما فشاری نیاورد که چرا اینقدر صریح و سیاسی نوحه خواندید؟

در آن ایام آنقدر فضا به سمت یکطرفه شدن پیش رفته بود که این شکل از خواندن دلگرم‌کننده و امیدبخش بود من چیزی از ملامت یا فشار در خاطر ندارم. گفتنی است در تمام آن لحظات حساس تصمیم‌گیری‌های آقای مطیعی که خوب نبض مردم و مخاطب را در دست داشت بسیار مؤثر بود. ایشان تحصیلات‌شان در زمینه قرآن و حدیث است و برای انتخاب اشعار هر سال با گروه‌ها و اساتید به نام فرهنگی و سیاسی جلسه‌های متعدد برگزار می‌کنند. امسال هم به واسطه درگیری کشور با جنگ اقتصادی جلسات زیادی با کارشناسان و تحلیلگران اقتصاد سیاسی برگزار کردند تا بتوانند به لحن مناسب برای اشعار و رویکرد هیأت دست پیدا کنند.

منبع:صبح نو

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها