گلایه‌های مرحوم «ابراهیم‌آبادی» از مدیران و مسئولان +عکس

کد خبر: 959947

مرد دوست‌داشتنی "آپارتمان شماره ۱۳"، عبیده "مختارنامه" و خور خور "دزد عروسک‌ها" به دیار باقی شتافت اما صحبت‌ها و درد و دل‌هایش برای همیشه یادگاری می‌مانند.

گلایه‌های مرحوم «ابراهیم‌آبادی» از مدیران و مسئولان +عکس
خبرگزاری تسنیم: کارنامه‌اش پربار از آثار متنوع سینمایی و تلویزیونی است؛ یکبار نامزد سیمرغ بلورین بازیگری در جشنواره فیلم فجر شد؛ فارغ‌التحصیل دانشکده هنرهای دراماتیک در سال 1346 در پراگ بود؛ فارغ از همه این آثار در دنیای تصویر، علاقه‌اش به صحنه نمایش و تئاتر، تمامی نداشت. حتی در روزهای بیماری هم دعا دعا می‌کرد از بیمارستان مرخص شود و بتواند تئاترش را روی صحنه ببرد اما اجل مهلتش نداد.

نامش "ابراهیم آبادی" است... بازیگری که فعالیتش را با تئاتر "حقه‌باز" در سال 1332 آغاز کرد و با فیلم سینمایی "زائر خلف" به دنیای تصویر معرفی شد؛ "زنگ‌ها"، "بایکوت"، "ردپایی بر شن"، "ایستگاه"، "گراند سینما"، "عروسی خوبان"، "پنجره"، "عبور از غبار" جزو آثار دیگری است که این بازیگر پیشکسوت تا سال 1368، هنرمندی‌اش را در پرده نقره‌ای به رخ کشید.

در طی این سال‌ها تله‌فیلم‌ "دوستم بدارید" را در کارنامه خودش دارد که صداوسیمای مرکز تبریز تولید کرد.

همان موقع‌ها بود که گام‌های "ابراهیم‌آبادی" با فیلم پرفروشش در سینما جدی‌تر برداشته شد؛ همان فیلم "دزد عروسک‌ها" که کارگردانش محمدرضا هنرمند بود و او نقش "خورخور" را ایفا کرد. به حوزه کودک و نوجوان در تلویزیون هم اهمیت می‌داد و در سال 1377 ساخته شد و شبکه پنج سیما روی آنتن برد.

"مش خیرالله صندوقچه اسرار" داریوش مؤدبیان، "این خانه دور است" مسعود رسام و بیژن بیرنگ، "بازنشستگی" رضا فیاضی، "همسران" بیژن بیرنگ و مسعود رسام ایفای نقش کرد؛ او با دنیای طنز نه تنها بیگانه بود بلکه آثار قابل توجه کمدی در کارنامه‌اش ثبت شده‌اند؛ در کنار "نود شب" مهران مدیری، "پاورچین" و "بدون شرح"، "پادری"، در سینما هم "آپارتمان شماره 13" و "مومیایی 3" را بازی کرد.

در کنار همه کارهای "ابراهیم آبادی"، نقش عبیده یار مختار در سریال "مختارنامه" به یادگار ماند؛ بسیاری مخصوصاً از آن صحنه اولیه ورود این بازیگر پیشکسوت به سریال، نوستالژی دارند. البته او را با بازی در "توکیو بدون توقف"، "می‌خواهم زنده بمانم"، "ابراهیم"، "من بن لادن نیستم"، "قلقلک"، "همه دختران من" و "تماس شیطانی" می‌شناسند.

بازیگری که 24 مردادماه سال 1313 در محله کوچه باغ شهر تبریز دیده به جهان گشود؛ "ابراهیم آبادی" از همان ابتدای دوران دبیرستان به هنر نمایش علاقه داشت و سرانجام در کلاس‌های تئاتر هنرهای زیبای کشور که به وسیله مربیان خارجی برای تربیت مربیان تئاتر در مدارس تشکیل شده بود امتحان داد و قبول شد.

در یکسال تحصیل زیرنظر پروفسور داویدسون و کوتکیم‌بی، مؤفق شد پایان‌نامه‌اش را بگیرد و به هنرستان هنرپیشگی برود. آنجا زیرنظر اساتید به نامی همچون علی‌اصغر گرمسیری و هوشنگ سارنگ مؤفق شد هنرستان را با تکامل و پرورش به پایان برساند.

"ابراهیم آبادی" برای ادامه تحصیل به شهر پراگ در کشور چکسلواکی رفت؛ پس از 5 سال به عنوان کارگردان تئاتر و بازیگر از آکادمی هنرهای دراماتیک فارغ‌التحصیل شد. وی همزمان در تئاترهای حرفه‌ای کارد کرد و پس از 14 سال از کشور چکسلواکی بازگشت و در اداره برنامه‌های تئاتر و خانه نمایش در سمت کارشناس ارشد و کارگردان تئاتر استخدام و رهسپار شماری از مراکز استان‌های کشور شد.

پس از سال‌ها تلاش برای ارائه بهترین هنرها در عرصه نمایش و تصویر و تحمل مدت‌ها رنج بیماری‌ ریوی در 29 مهر 1398 مورد عمل تکه‌برداری از ریه قرار گرفت و پس از آن به کما رفت؛ ساعتی پیش چشم از جهان فروبست.

او چندی پیش حاضر شد و از آنجائیکه نگران حال بهروز بقایی بود و دوست داشت از حال رضا بنفشه‌خواه هم خبردار شود به این میزگرد پیشکسوتان آمد و درد و دل‌های تکان‌دهنده‌ای انجام داد. بخشی از صحبت‌ها و درد و دل‌هایش که آخرین زنگ‌صداهای دغدغه‌مندی‌اش در رسانه بود و هیچ‌خبری نه دوربین‌های سینماگرها و نه سلفی‌‌های مجازی و نه تلویزیونی‌ها آن‌طور که باید و شاید، نشد!

توجه شما را به تماشای فیلمی از آخرین گفت‌وگوی رسانه‌ای زنده‌یاد "ابراهیم‌آبادی" جلب می‌کنیم که البته متن آن نیز پیش‌روی شماست:

یکی از اتفاقات ناگواری که در کشور ما مخصوصاً هنرمندان نسل جدید به آن توجهی ندارند دستگیری از پیشکسوتان و توجه تهیه‌کنندگان به ارزش‌های هنری بزرگان سینما، تئاتر و تلویزیون است. بسیاری در تخت بیمارستان هستند و خبری از آن‌ها نیست و هیچ مسئولی مثلاً خبر ندارد بهروز بقایی چه روزگاری را می‌گذراند و یا اصلاً از اسماعیل سلطانیان خبری نمی‌گیرند؛ و حالا که "ابراهیم‌آبادی" دارفانی را وداع گفت؛ اما نه به دغدغه‌هایش توجهی شد و نه به دیدارش در بیمارستان رفتند.

این اتفاق برای بسیاری از پیشکسوتان می‌افتد؛ چه در توجه به ایفای نقش‌شان که عزلت‌نشین منزل‌شان شده‌اند و چه در حال بیماری که خبری از مسئولان نمی‌شود! حتی بازیگران هم همدیگر را فراموش می‌کنند و به وقت تشییع جنازه، پیدایشان می‌‌شود؛ آن‌هم که تبدیل به مراسم سلفی و خودنمایی‌های مجازی شده و کسی از پیشکسوت و خانواده‌اش احوالی نمی‌پرسد. دغدغه‌هایی که در میزگرد پیشکسوتان تسنیم به آن‌ها اشاره شد و بیش از همه "ابراهیم‌آبادی" ابراز ناراحتی می‌کرد که چرا با پیشکسوتان عرصه فرهنگ و هنر خصوصاً سینما و تلویزیون اینگونه برخورد می‌شود؟

زنده‌یاد "ابراهیم‌آبادی" در همین میزگرد از رئیس‌جمهور و مسئولان امر درخواست کرد: "من خواسته‌ام شاید خیلی بزرگ باشد و دوست ندارم کسی را به دردسر بیندازم. اما جناب رئیس جمهور که به هر حال بر کشور نظارت دارند و ناظر بر اعمال کشور هستند می‌دانند در حال حاضر چگونه کشور می‌چرخد. خواسته ما این است که یک مقداری بیشتر به هنرمندان محبت کنند نه تنها مسئله هنرمندان که در جامعه کسانی هستند که هنرمند واقعی‌اند اما گلوی گشادی ندارند که بتوانند حرف بزنند و ساکت و راحت در منزل نشسته‌اند و محتاجند؛ کسی نیست به آن‌ها کمک کند.

او به موضوع اولویت‌دار هنرمندان خصوصاً پیشکسوتان اشاره کرد که راه‌اندازی همین بیمارستان مخصوص هنرمندان است که به خدا بهترین ثواب است. من الان خبر دارم که رضا رویگری در چه وضعیتی زندگی می‌کند چه اشکالی دارد در یک بیمارستان بخوابد و از او حمایت کنند. از جناب رئیس‌جمهور و رؤسای دولت تقاضا می‌کنم به عرایض منِ پیرمرد توجه کنند و این خواسته را انجام بدهند؛ مطمئناً بد نمی‌بینند. حقیقت امر این است که هنرمندانی هستند که محتاج واقعی‌اند؛ حتی محتاج دارو..."

"ابراهیم‌آبادی" در عرصه سینما، تلویزیون و تئاتر هم درخواست کرد که اصالت به عرصه نمایش و تصویر برگردد؛ مثل همان کارهای گذشته که هنوز هم تکرار می‌شوند دیدنی است. من جزو همان‌هایی هستم که هنوز هم می‌گویم چقدر کارهایی مثل "آپارتمان شماره 13" و "مختارنامه" و "دزد عروسک‌ها" نوستالژی و زیبایند. فکر می‌کنم کارهایی است که تکرار نمی‌شوند و همیشه تازگی دارند.

در این میزگرد که بهروز بقایی و رضا بنفشه‌خواه هم حاضر بودند، "ابراهیم‌آبادی یاد آن صحنه خاطرانگیز ورودی‌اش به ماجرای "مختارنامه" افتاد و این‌طور روایت کرد: "یادم می‌آید شخصی در کلاس بازیگری‌ام می‌گفت با دیدن آن صحنه کاراکتر دیدار مختار با "عبیده" گریه‌ام گرفت. یعنی در واقع اینها کارهایی‌اند که خاطرانگیز و به یادماندنی‌اند و هیچ‌گاه از ذهن مخاطب و تاریخ نخواهد رفت.

این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون گفت: هنوز حسرت می‌خوریم که چرا این کارهای فاخر ساخته نمی‌شوند و با شناسنامه با اصالتم در هنر گوشه‌ای می‌نشینم و به روزهای پرفروغ سینما و تلویزیون ایران فکر می‌کنم؛ ساخته نشدن چنین کارهای با اصالتی جزو غم‌های بیشماری است که هر روز من و امثال من به آنها می‌اندیشیم و ناخودآگاه بغضمان می‌ترکد و گریه‌مان می‌گیرد که چرا از آن دوران‌ها و شکل و شمایل‌های اصیل فاصله گرفته‌ایم؟ امروز می‌بینم همه‌چیز در پول خلاصه شده و کسی دلش برای سقوط اصالت‌های هنری در سینما و تلویزیون نمی‌سوزد.

او به ماجرای حضور تهیه‌کنندگان سفارشی و بازیگران سفارشی اینگونه اشاره کرد: متأسفم که بگویم تهیه‌کنندگان امروزی که بسیاری‌شان دردِ هنر ندارند و اینکاره نیستند، آدم‌های سفارشی را می‌آورند که آن‌ها هم سواد لازم را ندارند. چرا در پَسِ این رفتارهای سفارشی امثال من، فردوس کاویانی، رضا رویگری و بسیاری دیگر که در بستر بیماری هستند و پیشکسوتند فراموش می‌شوند؟

ابراهیم‌آبادی درباره بیماری و ناراحتی‌اش از عدم توجه به پیشکسوتان صحبت کرد و گفت: وقتی ما بیمار می‌شویم به دوستان‌مان و مسئولین نیاز داریم که ما را فراموش نکنند! وقتی حال‌مان خوب باشد احتیاجی نیست یادمان کنند. باید این توجه به پیشکسوتان و هنرمندانی که در بستر بیماری می‌افتند ساماندهی شود و این مسئولیت را به بازیگری به نام واگذار کنند. واقعاً نمی‌خواهم خرج کفن و دفن من را بدهند وقتی که این روزها کنارم نیستند! نمی‌خواهم برای من شام‌غریبان بگیرید؛ حداقل می‌توانید یک تسلایی برای من باشید! من بیمارم و افتاده‌ام در خانه، یک‌نفر از من خبری بگیرد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها