زنان سرپرست خانوار احساس حقارت میکنند
بدون شک زنان سرپرست خانوار که به هر دلیلی سرپرست خانواده را از دست دادهاند با مشکلات زیادی روبهرو هستند و بیشتر آنها به دلیل نداشتن پشتوانههای مالی درگیر تامین مخارج زندگی هستند وهمیشه نگران وضع موجود و آینده فرداهای نیامده هستند. زنان سرپرست خانوار در کنار مشکلات اقتصادی و مالی دچارآسیبهای متعدد اجتماعی و همیشه نگران نگاههای نامناسب افراد جامعه هستند و همین نگرانی موجب آثار تهاجمی در زنان میشود واین احساس به حدی بزرگ و قابل لمس است که مشکلات اقتصادی آنها را تحتالشعاع قرارمیدهد. نگاه جامعه به این زنان و برچسبهایی که گاهی به آنها زده میشود باعث به وجود آمدن حس حقارت در آنها شده است. در موضوع زنان سرپرست خانوار دو موضوع وجود دارد یکی نگاه عمومی و فرهنگی جامعه نسبت به زنان است و دیگری نگاه دستگاهها و سازمانهای حمایتی است و میتوان گفت بخشی از حس حقارتی که در زنان به وجود میآید برخوردهایی است که برخی نهادها و سازمانها با آنها دارند البته این نوع برخورد در کمیته امداد و بهزیستی و دستگاههایی که واحد مددکاری دارند به نسبت کمتر است. در روانشناسی بحثی به نام روانشناسی فقر وجود دارد و در آن بخش یک شخصیت وجود دارد که به آن کاراکتر فقیر میگویند و این شخصیت به خودی خود احساس عزت نفس پایین دارد و خودباوری در او به شکل قابل توجهی پایین است و در جامعه زنان سرپرست خانواری را مشاهده میکنیم که با مشکلات دستوپنجه نرم میکنند و بهدلیل وسعت مشکلات خودباوریهای خود را از دست میدهند. اغلب زنان سرپرست خانوار به لحاظ مالی و اقتصادی زیرخط فقر هستند و احساس حقارت و تحقیرشدن در آنها با برخورد نامناسب و بدپرسنل برخی دستگاهها و نهادهای حمایتی تشدید میشود. بهعنوان مثال با آمدن زنان بیسرپرست به مجموعهای برخی از پرسنل میگویند وای بازهم این زن آمد و همین نوع نگاه و بیان کلمات باعث میشود زنان احساس کنند که تحقیر شدهاند و همین حس حقارت در آنها موجب تنشهای روحی و روانی میشود. این نوع نگاه جامعه به زنان سرپرستخانوار منجر به سرخوردگی میشود و این حس استیصال و سرخوردگی در تربیت فرزندان آنها بسیارموثر است و نقش منفی دارد. نکته مهمتر در زندگی این زنان این است که آنها مجبورند درزندگی هم نقش پدر را ایفا کنند و هم نقش مادری خود را به نحو احسن انجام دهند و این حس حقارت پیامدهای منفی در زندگی آنها و در تربیت فرزندان خواهد داشت. به اعتقاد من یکی از راههای کاهش این آسیب، آموزش پرسنلی است که با این گروه از جامعه در ارتباط هستند و متاسفانه تا امروز کار جدی و منسجمی در رابطه با آموزش پرسنل انجام نشده است. با آموزش کارکنان و پرسنل دستگاههای حمایتی متوجه میشوند که مددجویان از اقشار آسیبدیده اجتماعی هستند و نیاز به حمایت دارند و نوع نگاه و برخورد وحتی استفاده از کلماتی که استفاده میکنند بر روحیه زنان سرپرست خانوار و دیگر اقشار آسیب دیده اجتماعی تاثیرمیگذارد. مطالعات نشان داده است که بیشتر زنان سرپرست خانوار احساس افسردگی میکنند و ازآینده مبهم و نامعلوم فرزندانشان دچار اضطراب و نگرانی هستند و این اضطراب به خودی خود احساس حقارت را در آنها بالا میبرد و بهدلیل اینکه نمیتوانند وسایل و امکانات مورد نیاز فرزندان خود را تهیه کنند دچار خودخوری و خودکمبینی میشوند و احساس حقارت درآنها افزایش مییابد و همین امر روی بازدهی و تربیت فرزندان آنها تاثیر مستقیم دارد.
دیدگاه تان را بنویسید