باند خفت‌گیری: طعمه‌هایمان پیرزن‌ها بودند

کد خبر: 879742

رئیس پلیس آگاهی تهران از دستگیری باندی خبر داد که به روش خفت‌گیری، طلای پیرزن‌های تنها در خیابان را سرقت می‌کردند.

باند خفت‌گیری: طعمه‌هایمان پیرزن‌ها بودند

خبرگزاری میزان: رئیس پلیس آگاهی تهران از دستگیری باندی خبر داد که به روش خفت‌گیری، طلای پیرزن‌های تنها در خیابان را سرقت می‌کردند.

سردار علی رضا لطفی اظهار داشت: چندی پیش پرونده‌ای در خصوص سرقت از پیرزن‌های پایتخت در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. بررسی‌های اولیه حاکی از آن بود که در مدت یکسال گذشته بیش از ۵۰ مورد سرقت از پیرزن‌های تهرانی با مراجعه به پلیس از دو مرد جوانی شکایت کردند که با روشی خشن طلاهایشان را سرقت کرده بودند.

مالباخته‌ها در اظهارات خود به پلیس مدعی بودند وقتی در حال عبور از پیاده رو بودند دو جوان سوار یک موتورسیکلت به آن‌ها نزدیک شده و با حمله به آن‌ها، دستبند‌های طلایی که به دست داشته اند را سرقت کرده اند.

با اعلام این شکایت تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ تحقیقات گسترده‌ای را در این زمینه آغاز کردند و سرانجام موفق شدند دو سارق خفت گیر را در حالی که قصد داشتند از طعمه بعدی خود سرقت کنند محاصره و دستگیر کنند.

باند خفت‌گیری: طعمه‌هایمان پیرزن‌ها بودند

گفتگو با متهم درحالی که دستبند به دست دارد در گوشه حیاط آگاهی ایستاده و به زمین خیره شده است. خیس عرق شده و دستانش می‌لرزد. در نگاه اول، دندان‌های زردرنگی که یکی در میان سیاه شده اند به چشم می‌خورد. خودش می‌گوید بی گناه است و از روی نداری فقط شش یا هفت بار دست به سرقت طلا‌های پیرزن‌ها زده، اما افسر پرونده می‌گوید این دو سارق از حدود یک سال پیش سرقت هایشان را انجام داده اند و تحقیقات پلیسی حاکی از آن است که حدود ۵۰ فقره سرقت در پرونده تبهکاری آن‌ها ثبت شده است.

چند سال داری؟ ۳۵ سال

به چه جرمی دستگیر شدی؟ سرقت

در کدام منطقه دست به سرقت می‌زدی؟ بیشتر شرق تهران.

روش سرقت‌هایتان چگونه بود؟ با دوستم سوار موتور می‌شدیم و در خیابان گشت می‌زدیم، وقتی پیرزنی را می‌دیدیم که دستبند طلا به دست دارد او را تعقیب می‌کردیم. وقتی پیرزن به یک مکان خلوت می‌رسید، من از موتورسیکلت پیاده می‌شدم و از پشت به طرف پیرزن می‌رفتم. در یک لحظه مناسب وقتی پیرزن تعادلش را از دست می‌داد، طلاهایش دستبندش را می‌قاپیدم و بلافاصله سوار موتور می‌شدم.

بیشتر توضیح می‌دهی؟ با یک دست از پشت سر، دهان و یا گردن پیرزن را می‌گرفتم و با دست دیگر سرش را. کمی فشار می‌دادم تا بی حال شود آن موقع طلاهایش را سرقت می‌کردم.

با این روش احتمال اینکه یکی از طعمه هایت جانش را از دست دهد، زیاد بوده... نه. حواسم بود که کسی آسیب نبیند.

چند فقره سرقت داری؟ به خاطر ندارم، ۴ یا ۵ فقره.

اما در پرونده ات آمده که تعداد سرقت هایتان خیلی بیشتر از آن چیزی است که می‌گویی؟ من چیزی به خاطر نمی‌آورم. همه حرف هایم را به افسر پرونده زده‌ام.

طلا‌های سرقتی را چه کار می‌کردی؟ به هرکسی که می‌توانستم می‌فروختم.

چقدر گیرت آمد؟ نه میلیون یا ده میلیون.

با این پول‌ها چه کار کردی؟ هیچی، مال دزدی برکت ندارد.

سابقه داری؟ نه، بار اول هست که دستگیر شدم.

به غیر از سرقت کار و حرفه‌ای هم می‌دانی؟ من فروشنده لوازم خانگی بودم، پدرم پشت و پناهم بود. وقتی از دنیا رفت. پشتم خالی شد و کم آوردم. بدهی پشت بدهی و همین موضوع باعث شد به فکر سرقت بیافتم.

پس به اعتقاد تو هر کسی کم بیاورد می‌تواند دست به سرقت بزند؟ من اشتباه کردم، اما می‌دانم پشیمانی دیگر سودی ندارد.

با همدستت چه طور آشنا شدی؟ بچه محل بودیم، او هم مثل من بدهکار بود. یک روز که با هم صحبت می‌کردیم با هم تصمیم گرفتیم دست به سرقت بزنیم.

متأهلی؟ نه یک سال پیش همسرم جدا شد، دخترم را هم با خودش برد.

چرا جدا شدید؟ بی پولی، دست آدم که خالی باشد هیچ کس با تو زندگی نمی‌کند.

فکر می‌کنی چه آینده‌ای در انتظارت است؟

شاکی هایم را پیدا می‌کنم و از آن‌ها رضایت می‌گیرم. می‌خواهم زندگی ام را با همسرم و فرزندم دوباره بسازم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها