بازی کهنه کار میدان سیاست با مهره‌هایی که «هنوز» نسوخته‌اند/ اصولگرایان منتقد، رقیب اصلی هاشمی

کد خبر: 260765

در صورتی که حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات قطعی شود، این جریان اصول گرایی انتقادی است که با رویکردی ایجابی و برنامه محور و به پشتوانه عقیده و عملکرد خود با هاشمی رقابت می کند و آخرین شکست سیاسی را به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تحمیل خواهد کرد. در حقیقت رقیب هاشمی در انتخابات پیش رو نه پایداری ها و دولتی ها ، بلکه «اصول گرایی انتقادی» است.

بازی کهنه کار میدان سیاست با مهره‌هایی که «هنوز» نسوخته‌اند/ اصولگرایان منتقد، رقیب اصلی هاشمی

سرویس سیاسی«فردا»: این روزها و در حالی که 4 روز دیگر تا ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری بیشتر باقی نمانده است، حرف و حدیث ها در خصوص آمدن یا نیامدن سید محمد خاتمی و علی اکبر هاشمی رفسنجانی به عرصه رقابت انتخابات زیاد تر شده است. در این میان شواهد و قرائن موجود و اظهار نظرها و خبرهای منتشر شده در خصوص خاتمی حکایت از آن دارد که نامزد شدن سید محمد خاتمی منتفی شده و به همان میزان که آمدن خاتمی منتفی شده، بحث حضور هاشمی رفسنجانی نیز پررنگ تر شده است.

سایت فردا چند ماه پیش در تحلیل هایی گمانه های مختلف برای نقش آفرینی هاشمی رفسنجانی را مورد اشاره قرار داده بود از جمله بی تفاوتی نسبت به انتخابات، حمایت از گزینه دیگر در قالب تشکیل دولت وحدت ملی، کارگردانی صحنه انتخابات و حضور مستقیم خود به عنوان نامزد. حال به نظر می رسد جدی ترین گمانه ای که در طول ماههای گذشته حول هاشمی رفسنجانی وجود داشته و نقش آفرینی او در انتخابات را معنا می بخشیده است یعنی «دولت وحدت ملی» به فرجامی نرسیده و هاشمی خود عزم ورود به صحنه را کرده است. این کیفیت از حضور برای اصلاح طلبان و طرفداران هاشمی رفسنجانی پیش از هر چیز بیان گر ضعف آنها در تربیت نیروهای انسانی و مدیران قوی و کارآمد است. چه اصلاح طلبان گزینه حداکثری خود را سید محمد خاتمی یا هاشمی رفسنجانی معرفی می کنند که هر کدام به مدت 8 سال مسئولیت ریاست جمهوری را داشته اند و بخصوص که هاشمی رفسنجانی تجربه شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 را نیز در کارنامه سیاسی خود دارد. حال اردوگاه اصلاح طلبان و نزدیکان هاشمی در رقابت با اصول گرایان آنقدر خالی از نیروی توانمند و کارآمد شده که آنها مجبور به روانه کردن لیدرهای اصلی خود شده اند.

در این میان اما آقای هاشمی بازی هوشمندانه ای را نیز سامان داده است؛از یک سو حسن روحانی را به میدان می فرستد و از سوی دیگر با خاتمی بر سر به میدان فرستادن اسحاق جهانگیری توافق می کند! در این میان این حسن روحانی و جهانگیری هستند که هم دو یار دیرینه هاشمی محسوب می شوند و هم در صورت ورود او به میدان مغبون خواهند شد. البته این رسم آیت الله کهنسال است که در آستانه هر انتخابات از مهره های خاص به تمام وجه بهره سیاسی می گیرد بی انکه دلمشغول فرجام سیاسی آنها باشد.

گمانه زنی ها و واقعیات انتخابات آتی

اما حضور هاشمی فسنجانی در عرصه انتخابات در اردوگاه اصول گرایان و دولتی ها چه بازتابی خواهد داشت و آرایش سیاسی را چگونه رقم خواهد زد؟ در حقیقت این سوال هم مطرح است که در صورت حضور هاشمی رفسنجانی چه کاندیدا یا جریانی می تواند در مقابل او رقابت کند و توانایی تحمیل شکست به او را دارد؟ آیا دولتی ها و طرفداران احمدی نژاد خواهند توانست همانند سال 84 رئیس مجمع تشخیص مصلت نظام را شکست دهند؟ یا آیا این جبهه پایداری است که در صدد ایجاد فضای دوقطبی کاذب بین هاشمی و نامزد خود است تا از این طریق رای های منفی هاشمی را ببشتر کند و به سبد رای خود بیافزاید؟ و یا این اصول گرایان منتقد و نامزد برجسته آنهاست که رقیب اصلی هاشمی خواهد بود؟

اگر در انتخابات ریاست جمهور ی سال 88 گفته می شد هاشمی به هر کس جز احمدی نژاد راضی است، این فرض در انتخابات پیش رو نمی تواند صحیح باشد. چه روشن است که جریان دولتی که هاشمی منتقد آن بوده است در انتخابات پیش رو از شانس چندانی برای ماندن در قدرت برخوردار نیستند و اگر دغدغه هاشمی صرفا حذف احمدی نژاد و حلقه مدیران پیرامونی او بود، دلیلی نداشت که خود وارد این عرصه شود چرا که احمدی نژاد و حلقه پیرامون او در نبود هاشمی هم از بخت چندانی برای موفقیت برخوردار نیستند و اتفاقا آمدن هاشمی چه بسا فضا را برای دو قطبی کردن سال 84 مهیا کند. اما هاشمی با آگاهی از رای های منفی خود و همچنین پتانسیل حضور خود برای قطبی کردن فضا پا به میدان می گذارد و این یعنی اینکه برای احمدی نژاد و حلقه پیرامون او شانسی قائل نیست و رقیب اصلی خود را این جریان دولتی نمی داند.

دست خالی دولت و پایداری

هاشمی به خوبی می داند که عملکرد احمدی نژاد و بخصوص آشفتگی حوزه اقتصاد پاشنه آشیل جریان دولتی است و آنها هر چه بر طبل مخالفت با هاشمی هم بکوبند این عملکرد مانع از تحقق خواسته های آنها و تجربه سال 84 خواهد بود بخصوص که اصول گرایان منتقد هم خود در وسط میدان ایستاده اند و عملکرد دولت را به تیغ انتقاد می سنجند. بنابر این هاشمی از همین عملکرد دولت و کوتاهی ها و نواقص دولت و وعده های محقق نشده دولتی ها در تبلیغات خود استفاده خواهد کرد. با این حال او رقیب خود را نه در دولت فعلی که در جایی دیگر تعریف کرده است. جایی که همپای هاشمی منتقد عملکرد های دولت بوده اند و اتفاقا در حوزه های مدیریتی و مسئولیت های خود نیز کارنامه درخشان و چشم گیری ارائه کرده اند. این رقیب «اصول گرایی منتقد» است.

به نظر می رسد هاشمی در برنامه های تبلیغاتی خود عملکرد دولت را به حساب کلیت مجموعه اصول گرا بگذارد و بخواهد از این طریق رقیب اصلی خود یعنی اصول گرایی انتقادی را نیز در کارنامه غیر قابل رضایت دولت سهیم کند و خود را منجی وضع موجود معرفی کند.

طبیعی است که در این میان جریان پایداری به راحتی در این برنامه هاشمی بگنجند چه آنها بواقع حامیان دولت بوده اند و در مقاطع مختلف خود در طرح ها و تصمیم های مهم دولتی حتی دخیل بوده اند. این طیف از نیروهای سیاسی البته تلاش دارند با فضا سازی کاذب دوقطبی جدیدی بین ایت الله هاشمی و آیت الله مصباح یزدی ترسیم کنند اما غافل از این هستند که موج انتقادی عظیم موجود علیه کارنامه و عملکرد دولت گریبان آنها را نیز خواهد گرفت. مردم حمایت های آنها و حضور اعضای مرکزی جبهه پایداری در دولت و حتی سنگ اندازی های نمایندگان آنها در مجلس بر سر راه انتقاد و نظارت بر عملکرد دولت را فراموش نکرده اند. بنا بر این آنها نیز رقیب هاشمی نیستند و از عهده هاشمی نیز برنخواهند آمد.

برگ برنده اصولگراین منتقد

این جریان اصول گرایی انتقادی است که از همان ابتدای شروع به کار دولت و به هنگام مشاهده اولین انحراف ها و اشتباه ها در دولت بدون سیاسی کاری و بدون جنجال بر اساس رویکرد « انتقاد درون گفتمانی» توصیه های خود را بیان کردند و بتدریج که فاصله دولت احمدی نژاد از اصول بنیادین اصول گرایی بیشتر و بیشتر می شد این جریان هم راه خود را از آن جدا کرد و به جریانی انتقادی تبدیل شد. این جریان بر خلاف پایداری ها که امروز در ظاهر بر طبل انتقاد از دولت می کوبند، نه بر اساس مطامع سیاسی و منافع مقطعی که بر اساس منافع ملی و درک ملی از تحولات و اتفاقات جاری در طول 8 سال گذشته آنجا که انحراف دیدند، سخن به انتقاد گشودند. این جریان همزمان با انتقاد از این انحراف ها، در حوزه مسئولیت های خود نیز تجربه و نمونه ای از مدیریت اصول گرایانه واقعی را به تصویر کشیده که نمونه آن در شهرداری تهران قابل مشاهده است؛ مدیریت جهادی و مبتکرانه و کارآمدی که مورد تشویق و تایید نخبگان و کارشناسان اهل فن و علما و مراجع و حتی مخالفان و منتقدان منصف این جریان است. آوازه موفقیت های مدیریت شهری در دوره مسئولیت دکتر قالیباف از مرزهای داخلی نیز فراتر رفته است.

بنا بر این هاشمی رفسنجانی و مجموعه اصلاح طلبان که در انتخابات از او حمایت خواهند کرد، رقیب خود را نه دولتی ها و پایداری ها بلکه جریان اصول گرایی منتقد تعریف کرده اند و البته که این وضعیت بر اساس آگاهی ها و اطلاعات آنها از درک سیاسی مردم و عملکرد مجموعه های مختلف یاد شده است.

جریان اصول گرایی منتقد نیز با تکیه بر عملکرد خود چه به لحاظ گفتمانی و چه به لحاظ مدیریت اجرایی این توانایی را دارد که با هاشمی و اصلاح طلبان رقابت کند. این جریان امروز بیش از هر زمان دیگر هم اعتماد به نفس دارد و هم به اندازه کافی کارنامه اش قابل دفاع است و مهمتر از آن برنامه برای ارائه به مردم دارد. لذا در صورتی که حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات قطعی شود، این جریان اصول گرایی انتقادی است که با رویکردی ایجابی و برنامه محور و به پشتوانه عملکرد خود با هاشمی رقابت می کند و آخرین شکست سیاسی را به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تحمیل خواهد کرد. در حقیقت رقیب هاشمی در انتخابات پیش رو نه پایداری ها و دولتی ها که خود مسبب وضعیت موجود هستند، بلکه تجربه و عملکرد اصول گرایی انتقادی است که بر خلاف دو جریان یاد شده دولتی و پایداری، حرف های زیادی برای گفتن دارد، کارنامه دارد و برنامه و کارآمدی خود را نیز به منصه ظهور رسانده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها