سبزها خاتمي را گول زدند خاتمي هم آنها را شوكه كرد!

کد خبر: 194239

عضو مستعفي مركزيت حزب مشاركت معتقد است كساني با رفتار غيراخلاقي خاتمي را در جنبش سبز هل دادند و او نيز با رفتاري مشابه به واسطه حضور ناگهاني در انتخابات مجلس همه آنها را شوكه كرد.

مشرق: عضو مستعفي مركزيت حزب مشاركت معتقد است كساني با رفتار غيراخلاقي خاتمي را در جنبش سبز هل دادند و او نيز با رفتاري مشابه به واسطه حضور ناگهاني در انتخابات مجلس همه آنها را شوكه كرد. عباس عبدي در اين باره در مقاله اي نوشت: راي خاتمي براي عده اي غيرمنتظره بود و شروع به تكذيب آن كردند. اما پرسش كليدي اين است كه چرا اصلاح طلبان در مسيري قرار گرفتند كه اقداماتي تا اين حد غيرمنتظره را بايد شاهد باشند. اصلاح طلبي واجد اصول و ويژگي هاي نسبتا شناخته شده اي بود، ولي از پاييز و زمستان 1387، و به مرور زمان دچار يك دگرگوني عملي گرديد. اين دگرگوني ناشي از خطاي تحليلي درباره انتخابات سال 88 بود. واقعيت اين است كه نحوه حضور در اين انتخابات مبتني بر تحليلي صحيح و جامع و قابل دفاع نبود. پذيرش آن تحليل غلط، براساس فشارهاي رواني و تبليغي بود. به جاي طرح منطقي موضوع و فارغ از فشارهاي رواني و سياسي، هر هفته عده اي به ديدن آقاي خاتمي مي رفتند و با طرح مسائل احساسي و اين كه اگر شركت نكنيد، نام و عمل شما به عنوان خيانت به كشور ثبت خواهد شد... او را به لحاظ سياسي تحريك و شارژ مي كردند. مشكل دوم اين بود كه آقاي خاتمي به دليل خصايل اخلاقي و فكري با جنبش سبز نزديكي لازم را نداشت، ولي به دليل همان فضاي پيش گفته مجبور شد كه با آن همراهي كند. من وقتي كه شنيدم آقاي خاتمي در راهپيمايي 25 خرداد 88 شركت كرده است، بسيار تعجب كردم، زيرا اين اقدام ايشان قابل تحليل در فضاي فكري و اخلاقي او نبود، ولي اتفاقي بود كه افتاد و مي شد حدس زد كه بر اثر فشارهاي اطرافيان و در آخرين لحظات چنين اقدامي را پذيرفته است، تا به صورت نمادين و از درون خودرو در ميان مردم حضور پيدا كند. پس از 25 بهمن سال گذشته، آقاي خاتمي تحت فشار بيشتري براي رهبري جرياني قرار گرفت كه با شاكله فكري و رواني وي سازگاري نداشت. طبيعي بود كه آثار اين تكليف مالايطاق بايد در جايي خود را نشان مي داد. جايي كه دير يا زود بايد پديدار مي شد كه شد. عبدي درباره اطرافيان خاتمي مي نويسد: درست كه آنها به خاتمي علاقه مند بودند ولي هنگامي كه نيك بنگريم، متوجه مي شويم بيش از علاقه به آقاي خاتمي، به خواست هاي خودشان علاقه مند بودند، خواست و مطالباتي كه آقاي خاتمي يا با آن ها چندان موافق نبود يا اگر هم با آن ها همدلي داشت، خود را در مقامي نمي ديد كه قادر به تامين اين مطالبات باشد، و از اين جا بود كه يك خطاي اخلاقي شكل گرفت. اين خطا به اين صورت بود كه اطرافيان مزبور، با استفاده از رابطه عاطفي و ابزارهاي تبليغي هيجاني، افكار و مطالبات و خواست هاي خود را به طور عملي به ايشان تحميل كردند. البته اين ايراد اخلاقي به آقاي خاتمي هم وارد است كه در موضوع سياست نبايد زير بار چنين فشارهايي رفت. ولي در اينجا روي سخن بيشتر متوجه كساني است كه موضوع و خط مشي سياسي را تحت شعاع مسائل عاطفي، رواني و تبليغي و هيجاني قرار مي دهند. چنين كاري ممكن است در كوتاه مدت دستاوردهايي ظاهري داشته باشد. ولي نتايج منفي سياسي و اخلاقي آن به سرعت و در ابعاد وسيع تري خود را نشان خواهد داد. اين نحوه رفتار مصداق 9 من شير دادن و سپس با يك لگد آن را واژگون كردن است. وقتي كه براي هر تصميم سياسي به جاي بحث و نقد، پاي خون برخي از جوانان و يا زنداني بودن فعالان سياسي به ميان كشيده شود، نتيجه از پيش روشن است. اكنون اين اتفاق رخ داده است. چه بايد كرد؟ به نظر من اولين اقدام تمايز قائل شدن ميان جنبش اصلاحات و جنبش سبز است. اگر چه در مقاطعي به نحوي با هم تداخل داشته اند، ولي به لحاظ راهبردي انطباقي با يكديگر ندارند و تعارض خود را نشان خواهد داد. اين حق هر كس است كه طرفدار راهبرد سياسي مطلوب خودش باشد، ولي نمي توان در زمان واحد، طرفدار ايده ها و رفتارها و راهبردهاي غيرقابل جمع شد. اين دو حركت هم به لحاظ مباني و هم به لحاظ رهبري تفاوت هاي جدي با يكديگر دارند و هرگونه امتزاج آن ها، موجب مي شود كه عوارض هر دو جنبش نصيب شود بدون آن كه منافع هيچ كدام حاصل گردد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها