سرویس سیاسی «فردا»: با نزدیک شدن به انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، پیشبینیها، تحلیلها و اظهار نظرها نیز به مرور از جانب افراد و دستههای مختلف سیاسی و اجتماعی ابراز شده و فضای انتخاباتی آتی را به مرور شکل میدهند. یکی از جریانهای سیاسی، اصلاحطلبان هستند که گاه گاهی یکی از افراد متعلق به این جریان سخنانی را درباره وضعیت فعلی یا آتی اصلاحطلبان ارائه میکند و در نهایت روز گذشته نیز، همایش با عنوان «مناسک» برگزار گردید که هستهای برای جمع شدن اصلاحطلبان بود. البته اخبار حاکی از آن بود که اغلب افراد حاضر، جزء ردههای دوم و سوم و ... بدنه اصلاحطلبی محسوب میشدند و عملاً چهرههای شاخص کمتری حضور به هم رسانده بودند. فارغ از محتوای رد و بدل شده، در حاشیه این نشست رسول منتجبنیا سخنانی را پیرامون انتخابات آتی اظهار نموده است که قابل تأمل است. در گزارش مهر آمده است که حجت الاسلام رسول منتجب نیا ـ قائم مقام حزب اعتماد ملی ـ درخصوص طرح وحدت ملی که از سوی آیت الله هاشمی مطرح شده است، گفته بود: «مهمترین شرط وحدت، اجازه دادن به حضور دو طرف اختلاف در صحنه است، اگر جمعی مجاز نباشد در انتخابات شرکت کند و جمعی
مجاز باشد این به هیچ وجه وحدت نیست بلکه یک وحدت تشریفاتی است. وحدت ملی تنها با حضور دو طرف اختلاف می تواند معنا پیداکند. هنگامی که اصلاح طلبان در صحنه نیستند این وحدت امکان پذیر نیست. هنگامی که آقایان تصمیم گرفتند اصلاح طلبان نیز در صحنه حضور پیدا کنند آن وقت طرح دولت وحدت ملی معنا پیدا می کند.»
به نظر میرسد اظهارات فوق بیشتر بر بستر نگاهی یک طرفه استوار است. منتجبنیا در حالی از مجاز بودن یا نبودن عدهای برای حضور در انتخابات سخن به زبان میآورد که گویی عملکرد نظام، آنها را به این وادی کشانده است. حال آنکه ظرفیتهای جمهوری اسلامی همیشه برای جریانهای مختلف گشوده بوده است اما اینکه برخی در شرایط حساس سیاسی کشور عملکرد منفی از خود نشان بدهند که به طور خودکار از چرخه سیاسی و تصمیمگیری کشور کنار روند امری طبیعی است نه اینکه نظام برنامهای از پیش تعیین شده داشته باشد تا بتواند جریان اصلاح طلبی را از کشور حذف کند. بنابراین چه بسا عبارت «هنگامی که آقایان تصمیم گرفتند» از بنیان، فراری رو به جلو باشد. در چارچوب نظام جمهوری اسلامی، کسی برای کسی در خصوص انتخابات تعیین مشی نمیکند و افراد و جریانها در حضور و تصمیمگیریهایشان مختار هستند. بنابراین کسانی که اکنون در جایگاه نظریهپردازان جریان اصلاحات نشستهاند، نباید حضور خود را به سیاستهای نظام وابسته کنند بلکه باید وضعیت خود و مواضع خویش را با معیارهای قانون اساسی بسنجند. آنگاه به طور خودکار، شرایط حضور برای غیر مردودین وجود خواهد داشت. از سوی
دیگر، حجت الاسلام منتجب نیا همچنین در گفتوگویی تفصیلی اظهار کرده است: «بنده اثبات می کنم از جمعیت 75 میلیون نفری ایران، حداقل 50 میلیون نفر آن ها اصلاح طلب هستند. اگر اصلاحات چهارچوب خود را مشخص کند و بگوید ما در چهارچوب این نظام و قانون اساسی رفتار می کنیم و این اصول را قبول داریم، ریزشی در مجموعه ایجاد خواهد شد و دیگر این رقم 50 میلیون قابل اعتنا نیست و تغییراتی ایجاد خواهد شد. اما به علت این عدم تعریف روشن، در تلقی جامعه آن انتقاد و نارضایتی از شرایط کنونی، به عنوان اصلاحات و یا جنبش سبز، یاد می شود.» فارغ از جنس ادعای منتجبنیا مبنی بر بدنه 50 میلیونی اصلاحات که معلوم نیست بر چه بنیانی استوار است، تأمل بر نکتهای ضروری است. در نهایت، این اصلاحاتادعایی باید چارچوب خود را مشخص کند یا خیر؟! باید به طور شفاف ذکر شود که جریان اصلاحات در فضای نظام و قانون اساسی اصالت دارد یا نیم نگاهی به جریانهایی دارد که به این امور اصالت نمی دهند. در مورد بدنه 50 میلیونی (!)جریان اصلاحات نیز وی را باید به نتایج انتخاباتی که در دوره اصلاحات برگزار شد ارجاع داد تا ان شاء الله ذهنیت شان اصلاح گردد. فارغ از این امور به نظر
می رسد در شرایط کنونی اینگونه استنباط میشود که تکلیف جریان اصلاحات با خودش روشن نیست، بنابراین بهتر است ابتدا تصمیمگیرندگان این جریان درباره وضعیت داخلی خود اندیشه کنن و سپس به خط و نشان کشیدن برای رقیب بپردازند.
دیدگاه تان را بنویسید